سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

همراه شویم! - ف. تابان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : سعید رضا

عنوان : جبهه فراگیر ملی ضرورتی ناگزیر در مبارزه با استبداد حاکم بر ایران
بدون اجازه من و ما و شما مردم از فشار اقتصادی، بیکاری، درماندگی و عدم وجود پرسپکتیوی روشن به خیابان امده و با گفتن مرگ بر گرانی جنبشی را اغاز کردند که در مسیر خود سریعا به مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنه ای بعنوان عامل تمامی نابسامانی ها و پلشتی ها تبدیل شد.
اقای تابان به درستی و از روی حس وظیفه روشنفکری و مبارزاتی خود بر روی نکته کلیدی که همانا همراهی و همنوازی و همصدایی تمامی نیروهای ازادیخواه و برابری طلب و سرنگونی طلب است انگشت میگذارد. این همان معضل و پاشنه اشیل مبارزات دهه های گذشته است. هر چه سالهاست که گرگ ها همراه و متحد عمل میکنند، جمعی از روشنفکران!!! ما در خارج از کشور و به دور از پراتیک مبارزه بر سر اختلافات عقیدتی و سیاسی بحث کرده و اصولا از جامعه عقب مانده اند و انقدر خود شیفته و غرق در نظرات خود هستند که بطور اشکارا به توده های به جان امده مردم پیام میدهند که لطفا تحمل کنید و در خانه بمانید تا ما با هم به توافق برسیم و برایتان تشکیلات و برنامه درست کنیم و سپس به فرمان ما وارد عمل شوید.
دوستان محترم انقدر در جا زده ایم و دور خود چرخیده ایم که مردم در عمل از ما گذشته اند و ما امروزه از عقب صدایشان میزنیم، اگر مشی چریکی نوعی مبارزه جدا از توده های مردم در شرایط خاص خود بود، اینهم نوع دیگری از مشی مبارزاتی جدا از توده است .
٨٣۱۱۴ - تاریخ انتشار : ۲ بهمن ۱٣۹۶       

    از : امیر ایرانی

عنوان : تواب سازی
اگرچه آن دو نوشتار ارسالی- که یکی در پای نوشتار دگری و دیگری در پای همین نوشتار بوده- انتشار نیافتند- که عدم انتشار قطعاً براساس معیارهایی است که گردانندگان اخبار روز برای اهداف خود برگزیده اند که شاید قابل قبول باشد وشاید خیر-
اما عملشان قابل اندیشیدن است. بگذریم
اما آنچه که در خیابان ها می گذرد، سبب شده هرکس مانند فیل مولوی،
بسازد آن خیالی را که می خواهد؛ اما تفاوت این خیال سازیِ گروهی ازاین وقایع با حکایت مولوی در اینست: در حکایت مولوی حداقل دستی به اندام فیل زده می شود و سپس خیالی را بازگو می کردند
اما دراینجا، هرحادثه ای و رخ داد اعتراضی را براساس آرزوی که با خود حمل می کنند پندارسازی می کنند و مسائل را تحلیل می کنند و می خواهند آن بشود که خود می خواهد؛
اما آنها توجه ندارند واقعیت ها کار خود را میکند ربطی به آرزو خواهی آنها و پندار سازی آنها ندارد چه بسا آرزوها سبب خیالبافی های کودکانه شود.
پرداختن به حرکات جدید در کشور و چگونگی و علت بروز و نتیجه و نهایت آن و اهداف مورد توجه بعضی ها ، قطعاً بسیار طولانی خواهد بود
اما اگر بخواهیم موضوعی را مورد توجه قرار دهیم که هم به نوشتار آقای تابان ربط داشته باشد و هم به موضوع وقایع درون کشور، به برخورد هایی که نظردهندگانی خاص از خود برزو داده اند -و پارکابی این نوع روش های برخوردی هستند- باید اشاره داشت.
سرکارخانم علیخانی در نظر دهی اش نکاتی را متذکر می شود و هشدارهایی می دهد که می توان از نظر دهی ایشان چنین برداشت کرد:
در برخورد با مسائل تحولخواهی اجتماعی باید توان تشخیص درست نیرو های عمل کنند و توان عملیاتی آنها و حتی خواسته آنان و اهدافی که پی می گیرند را داشته باشیم و نباید مثل دیدگاه هموطنمان ایکاروس که می گوید:
باید همانند گفته مارکس( بعضی ها برای پیشبرد منظورشان پای مارکس را هم بمیان می آورند) همیشه در همه جا باشیم و بشویم: « گاله زن و گمبه کن» ( یعنی داد وقال کنیم و بالا و پایین بپریم).
ویا نباید مثل "رفتار و وظیفه" هموطن دیگرمان ایلخانی پور(فرزند ایلخانی خواه) -که در هر بحثی و محفلی وظیفه دارد به «ناکسان» باکس خاص بتازد و توازن قواه را به نفع چپاولگرانی حلال خور مال کافر خور خاص تغییر دهد- عمل کرد.
پرداختن به تواب سازان دیگر طولانی می شود چون همین دو مورد گویای مسائل خواهد بود.
٨۲۶٣۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣۹۶       

    از : مجید نشاط

عنوان : آزادی بیان یک حق است نه یک وظیفه اجباری
خانم علیخانی عزیز،
حالا یک چیزی من بگم و شمادر خلوت خودتون بهش فکر کنید. آزادی بیان یک حق است امااستفاده از آن اختیاری است، ترجیحا برای وقتی که حرفی برای گفتن داشته باشید. برای حرفهای بی معنی زبان فارسی بسیار غنی است و اصطلاحات بی بدیل دارد که من برای حفظ ادب از تکرار آنها در اینجا خودداری می کنم.
توصیه دوستانه می کنم که اگر قصد شرکت در بحث دارید لحن و کلامتان را معتدل کنید و از تحقیر دیگران دست بردارید. وگرنه ماییم و کلام مولانا که
" مه فشاند نور و.....
هر کسی بر سیرت خود رو کند"

به نظر من بزرگترین خسارت جمهوری سلامی بر ایران و ایرانی حذف شرم از فرهنگ و اخلاق سیاسی و اجتماعی ماست. بیایید بی شرمانه با یکدیگر برخورد نکنیم.
٨۲۶۱۶ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣۹۶       

    از : سیامک رهگذر

عنوان : برخی اشتباهات ممکنه در دیدگاه های خانم فریبا علیخانی؟
با شناخت قبلی که از نظرات گذشته شما دارم میشود گفت که از هم دردان مشترک هستید. ولی لازم نبوده یا نیست که اینبار به مظلوم گرائی برای دفاع از خود روی آورید.
سرکار عالی ما را که به شما انتقاد کردیم" بی عمل و بد عمل و بی تجربه خطاب کردید اگر که از روی غرور بالا بلند شما نباشد شاید از روی ساده اندیشی بوده؟ مختصر برگردم به نظرات شما که نوشتید:"شرائط تشکل یابی حتی از سال ۵۷ نیز عقبتر است. آن زمان حداقل نیروهای مذهبی مأمنی بنام مساجد داشتند که سالهای سال به راحتی می توانستند در آنها گرد هم بیایند." خانم محترم گویا فراموش کردید یا نمی بینید که امروزه تلگرام و اینترنت جای بهتری از مساجد ( به نظر من سنگر ارتجاع ) برای مردم است که دور هم جمع شوند و برای اهداف مشترکی مبارزه کنند همانطور که در جنبشهای اخیر هم این رسانه نقش بسزائی را بازی کرد و میکند. ناگفته نماند که مردم از همین عملکردهای درون مسجدی به تنگ آمدند! نوشتید:" هیچ حزب و گروه و دسته ای برخوردار از فعالیت سیاسی یا صنفی آزاد نبود." خانم محترم مگر امروز در حکومت اسلامی ملایان حزب یا صنفی از فعالیت سیاسی آزاد برخوردار است؟ اگر بود که دیگر مردم برای اعتراض خود به نظام حاکمه زورگو به خیابانها نمی ریختند! در ادامه مینویسید:"اما امثال آقای تابان بدون آگاهی و تجربه لازم همچون امروز شما حاضر به تعقل و تأمل نبودند به کف خیابان رفتند و رژیم را بزیر کشیدند ولی چون هیچ نمی دانستند که چه بایست کرد اسیر نیرنگ و ددمنشی حکومت نوخاسته گشتند و بزودی یا کشته در میدان و یا بسته در زندان شدند و الباقی نیز مهاجرت پیشه کردند. " اگر به نظر شما همه آنهائی که در انقلاب ۵۷ شرکت کردند بی عقل بودند و تاملی نداشتند آیا به نظر شما بایستی دیکتاتوری شاه سابق را بجان میخریدند و جیکشان هم در نمیآمد؟ شمائی که خود را الآن "عقل کُل" میدانید آلترناتیو نشان بدهید چطور با رژیم صد بار ددمنش تر از رژیم شاه چطور باید مبارزه کرد وقتیکه اوضاع مردم و کشور در عرض چهل سال رژیم ملایان نه بهتر بلکه بدتر هم شد؟ وقتیکه رژیم همه راههای قانونی و مدنی برای اعتراض را بسته مگر راه دیگری بجز فریاد نارضایتی در خیابانها و دست به اسلحه بردن میماند؟ میگوئید بفرض که این رژیم ضد مردمی اسلامی سرنگون شود فردایش چه آلترناتیو دمکراتیک برای جایگزینی آن داریم؟ ما در زبان آلمانی سخن پند آمیزی داریم که میگوید بگذارید ابتدا خرس را بر زمین بزنیم بعد روی تقسیم پوستش دعوا کنیم. شما اجازه بدهید ما ابتدا خرسی بنام خامنه ای و مزدورانش را به زمین بزنیم بعدا هر حکومتی که روی کار بیاید نمیتواند دیگر بدتر از حکومت یک مشت مرتجعین اسلامی باشد که میخواهند ما را به عقب برگردانند. شما گویا فکر میکنید بالاتر از استبدا سیاه حکومت اسلامی باز فرم بدترش هم ممکنه که نیست به نظر من! مشکل اصلی ما ایرانیان این است که این رژیم ملایان با ساختاری که دارد به هیچوجه قابل اصلاح شدن نیست و هر حرفی در این راستا در چارچوب همین رژیم واقعا بحثی منحرف کننده و ابلهانه است! نگاهی به قانون اساسی اسلامی بیاندازید تا مغزتان سوت بکشد! مگر غیر از اینست که مدل انسانی که اسلام به آن میخواهد برسد دیگر مطابق عصر امروز نیست و شکست خورده و نسل جوان پیشرفت و آزادی بدون مرز و زندان فکری اسلامی میخواهد آنهم در عصر اینترنت که با یک کلیک در این سر دنیا میفهمی در آن سر دنیا چه خبر است. شاید این شما هستید خانم علیخانی که کمی از غافله و کاروان تمدن جا ماندید؟ در ضمن انقلابهای امروزی دیگر آن شکل کلاسیک شرایط انقلابهای دیروزی را ندارد و چه بسا میبینید که در مصر دوران حسنی مبارک با گران شدن قیمت نان جرقه انقلاب چنان فراگیر میشود که خشم مردم مبارک را که چهل سال تمامی قدرت را در دستانش قبضه کرده بود بزیر میکشد یا در انقلاب مردم لیبی اصلا فقر و بیکاری شرایط لازمه برای قیام مردم نبود و طبق قانون اساسی لیبی هر لیبیائی حق داشن خانه و درمانهای مجانی و رفاههای دیگر بینظر را هم داشتند و میشود گفت بقول سلطنت طلبها از روی دلخوشی زیر دلشان را زده شورش کردند.
مشکل کنونی ما با امثال شما هم هست که دست روی دست گذاشته و منتظر نشستند تا شرایط انقلاب ابتدا فراهم شود و سیمان و ماسه و مصالح هم جور شود تا کار بنائی را شروع کنیم. طبق فرمایشات شما پس باید صد سال دیگر این رژیم فاسد و کثیف و خونخوار آخوندی را تحمل کنیم مبادا که خطر سوریه شدن ایران اتفاق بیافتد حربه ای که سران رژیم ملایان هم سعی از استفاده از آن دارند تا مردم را بترسانند مبادا که به فکر براندازی رژیم بیافتند. رژیم آخوندی هم دیگر نمیتواند مساجد مدرن امروزی که اینترنت و تلگرام و غیره باشند را از مردم برای همیشه بگیرد و جمعش کند چونکه آزادی تلگرام و غیره دیگر به خواسته مردم اضافه میشود و با بستن آنها باز به دردسر تازه میافتند که مدافعان خفقان و سرکوبگری ارتباطات مردم هستند. گور رژیم ضد مردمی اسلامفاشیستی را با اینترنت خواهیم کند. مطمئن باشید حتی اگر شده با کمک برخی کشورهای موافق رژیم برانداز و رسانه های برون مرزی ایرانی و خارجی! خامنه ای ابله فکر میکرد نظامش واکسینه شده ولی میبیند چه پوشالی است و دارد فرومیپاشد! بقول جناب تابان همرا شویم!
٨۲۶۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣۹۶       

    از : ایکاروس

عنوان : تجربه، تعقل و تامل
سرکار خانم علیخانی
سعی نکنید نقش قربانی را بازی کنید. کسی چیزی نثار شما نکرده و نخواهد کرد . این تنها ابراز نظر و نقد نظر است. راست می گویید فرق ما با شما در "تجربه" و "تعقل" و "تامل" شما است. "تجربه" شما می گوید انقلاب واعتراض و آمدن به خیابان باید به خواست اراده شما باشد نه مردم. "تعقل" شما می گوید که توده های مردم باید به فرمان شما و پس از تعیین برنامه و تشکیل حزب و دسته توسط شما، به خیابان بیایند وگرنه سر شما بی کلاه می ماند. "تامل" شما می گوید : آقای تابان و امثال او باید اول تشکل و حزب بسازند واز اوضاع مطمئن شده و سپس به خیابان بیایند تا گرفتار زندان و بلا نشوند. ولی تجربه (واز جمله تجربه انقلاب ۵۷) و تعقل و تامل ما می گوید تاریخ به اراده "روشنفکران" و نیروهای سیاسی شکل نمیگیرد و توده ها به اراده و فرمان شما خانه نشین نمیمانند تا شما آمادگی کسب کنید. آنها کار خود را می کنند. این نیروهای سیاسی هستند که باید پیش از این و در دوران رکود به جای تنها اتکا به صندوقهای رای و توسل به جناحهای حکومت، بنا بر وظایف انقلابی خود و در پیوندبا مبارزات توده ها امر سازماندهی و تشکیلات را در دستور کار خود می گذاشتند تا در بزنگاه تاریخ اماده باشند. در هنگامه "انتخابات" وقتی در پاسخ سئوال: به غیر از شرکت در انتخابات چه کار دیگری می توان کرد؟ می گفتیم برای سازماندهی مبارزات مردم یک دنیا کار وجود دارد، منظورمان از همین جنس کارها بود. خانم علیخانی قرار نیست مردم به خانه ها برگردند تا شما آماده شوید. مردم در خیابانند و شما به جای نظاره گر بودن ونگرانی از هرز رفتن نیروی آنان، کارسازماندهی و جهت دهی اعنراضات خیابانی را در همین خیابان و در کنار مردم هم می توانید انجام دهید و مطمئن باشید که شدنی است.
وقتی بعد ازشکست انقلاب کمون پاریس از مارکس پرسیدند که با توجه به اینکه می دانستید کمون شکست می خورد پس چرا در آن شرکت کردید؟ پاسخ داد : من دلال سیاسی نیستم ، من انقلابی ام و به وظایفش اشاره کرد.(جمله دقیق او خاطرم نیست)
٨۲۶۰٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣۹۶       

    از : ایران ایلخانی.

عنوان : به تابان،انقلاب مُرد،زنده باد انقلاب؟!
جماعت بی اصول و خواری طلبهای نظام مشرکین،این غلط مصطلع را در اذهان جِرم گرفته اعوان و انصار بدوی و بدنی و رانت خورشان جا انداخته اند که انقلابیون ۵۷،حکومت پهلوی را نمی‌خواستند،ولی نمی‌دانستند که چه میخواهند؛میگویم این غلط مصطلع است،چون هرگز پایه اساس منطقی نداشته و ندارد،چرا که با تجارب عینی و ذهنی همخوان نبوده و نیست،انقلابیون ۵۷ حکومت را نمیخواستند،ولی شعار استقلال آزادی و جمهوریشان گویای آنست که خواسته بر حقشان کاملا مشخص بوده است،حال اگر استقلال و آزادی و جمهوریشان با خدعه و نیرنگ پسوند اسلامی عینیت یافت و با چوب و چماق و دستگیری و شکنجه و اعدام مصادره شد؛مشکل را باید در پست فطرتی نوکیسه های حوزه های قم و نجف و هامبورگ و مُرده خورهای پاریس و لندن و امریکا جستجو کرد؛بنابراین روشن است که با این استدلال که اعتراضات سراسری سر ندارد و ایران را سوریه می کند،نمیتوان به تقابل با معترضین برخاست؛ چرا که سوریه شدن ایران ربطی به اعتراضات سراسری ندارد و آنچه سوریه را سوریه کرد،تظاهرات مشروع مردم سوری نبود،سرکوب خونین اسد و پو‌تین و سپاه جانیانی بود که مدافع حرم بودند و می گفتند اگر در سوریه نجنگیم باید در تهران بجنگیم؛حکایت سر نداشتن اعتراضات سراسری و کور بودن آن هم امر عجیب و غریبی نیست، اعتراضات سراسری سر ندارد،درست،کور است،درست،ولی سرنداشتن و کور بودن اعتراضات سراسری،ذره ای از اصالت و حقانیت آن کم نمی کند که هیچ،بلکه نقطه قوت اعتراضات سراسری است‌؛چرا که متعرضین در عین سرنداشتن و کور بودن،به قدر کفایت بالغ شده اند که روی پای خود بایستند و دربرابر دشمن تا بُن دندان مسلح قد علم کنند در کف خیابان فریاد بزنند:اصلاح‌طلب،اصولگرا،دیگه تمومه ماجرا...این همه لشگر آمده،علیه رهبر آمده...توپ تانک فشفشه،آخوند باید گم بشه... و با رشادت تمام در محله کوران آئینه داری کنند و سقف مطالباتشان را شجاعانه به نمایش عمومی بگذارند و بگویند::نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران...میمیریم میمیریم،
ایران رو پس می گیریم...دیکتاتور ببخشید و نبخشید،دیگه باید بلند شید...
پ.ن.
اعتراضات سراسری چند روز اخیر،ویران کننده برج بلند دمکراسی و باطل کننده رای ۲۴ میلیونی و ۱۶ میلیونی نواله خوران و بی اعتباری طرح حقوق شهروندی دولت امنیتی و ‌بی نمکی آش آشتی ملی و کاذب بودن شعار زنده باد مخالف من دولت خواری طلبی بود که بعداز ۲۰ سال یاوه گویی برای تصفیه حساب با مموتی،اقدام به تطهیر دیکتاتور و قوای تحت امرش کرد و به نظارت استصوابی جنتی دخیل بست و برای حفظ نظام مشرکین،
مدافع سپاه جانیان شد،تا بدوی های و بدنی ها و قلمی های سبز و بنفش قهوه ای شده ایران و جهان بدانند که وقتی حقارت مستولی شود،وقاحت و رذالت هم پیمان می شوند،باور ندارید به موضع گیری بلانسبت اعصاب رسانه ها و ملی مذهبی های مقیم خارج و داخل نگاه کنید،تا دریابید که از راست راست تا چپ چپ همه یه جور لفاظی می کنند و مستقیم و غیر مستقیم به نیروهای امنیتی خط سرکوب می دهند،مصداق عینی فراوان است.
٨۲۵۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣۹۶       

    از : فریبا علیخانی

عنوان : ... و دور باطل استبداد
با تشکر، دوستان عنان اختیار از دست داده اید و بی عملی و بد عملی خود را به پای امثال جون من نوشته اید. باور کنید من نیز به اندازه شما و دوستان کف خیابان از شرایط موجود زندگی در ایران بیزار و خواهان عبور از این نظام جهل و جنایت و تباهی هستم. شاید آنچه که دیدگاه ما را نسبت به وقایع متفاوت می سازد «تجربه» باشد. آنچه من از آقای تابان توقع دارم متفاوت از شماست چرا که او در سن و سالی همچون شما یک انقلاب بزرگ را از سر گذرانید و نیک می داند شرائط تشکل یابی حتی از سال ۵۷ نیز عقبتر است. آن زمان حداقل نیروهای مذهبی مأمنی بنام مساجد داشتند که سالهای سال به راحتی می توانستند در آنها گرد هم بیایند. در سالهای ۵۶ و ۵۷ نیروهای سکولار عمیقا ً از پراکندگی در رنج بودند. ثانیا ً فرهنگ مبارزه متشکل در صنوف مختلف فاقد ریشه ی لازم بود. هیچ حزب و گروه و دسته ای برخوردار از فعالیت سیاسی یا صنفی آزاد نبود. بسیار طبیعی بود در شرایط نبود همینها و بسیار پارامترهای دیگر در زمان کسب قدرت نیروهای سکولار و دمکرات سرشان بی کلاه بماند. اما امثال آقای تابان بدون آگاهی و تجربه لازم همچون امروز شما حاضر به تعقل و تأمل نبودند به کف خیابان رفتند و رژیم را بزیر کشیدند ولی چون هیچ نمی دانستند که چه بایست کرد اسیر نیرنگ و ددمنشی حکومت نوخاسته گشتند و بزودی یا کشته در میدان و یا بسته در زندان شدند و الباقی نیز مهاجرت پیشه کردند.
فرض را بر این بگذارید که این رژیم امنیتی – نظامی را مردم در طول یک پروسه و با کوهی از کشته و زندانی بتوانند به آنجا بکشانند که دیگر نتواند حکومت کند. بر اساس همان تز «بالائیها نتوانند و پائینیها نخواهند» رژیم سقوط کند، آیا مردم آمادگی سازندگی برای بعد این رژیم را یافته اند. یا همچون سال ۵۷ تازه بعد از ۲۲ بهمن به این فکر خواهند کرد که حال چه کنیم؟
دوستان پیش از تخریب یک بنا باید بفکر ساختمان جایگزین و آماده کردن مقدمات و مصالح لازم بود. من منکر رفتن به خیابان نیستم ولی اینکه بدون مجهز شدن و تأمین مصالح لازم به خیابان برویم مخالفم. چند درصد این مردم با مبارزه ی صنفی آشنا هستند؟ چند درصد این مردم می دانند چه می خواهند؟ چند درصد این مردم متشکلند؟ و چند درصد این مردم از خواسته های یکدیگر حمایت می کنند؟ حتما ً خواهید گفت: دست از این نفس سرد بردارم. اگر به حداقل ملزومات ساخت یک جامعه دمکراتیک مجهز نگردیم تکرارگر سیکل باطل استبداد خواهیم بود.
هر چه دلتان خواست نثار من کنید ولی در خلوت خویش به حرفهای من فکرکنید.
٨۲۵۹۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣۹۶       

    از : رضا مافی

عنوان : رفراندوم و اخرین ایستگاه ملایان
خانم علیخانی..
اگر تا کنون در این چند روز سرکوب مستقیم و قاطعی از طرف ملایان و ارتش انها ٬سپاه و انواع برده گانشان..بعمل نیامده و تقریبا در سکوت اند٬ به این علت است که کارشناسان دولتها و نیروها و قدرتهای غربی که دارای منافعی در کشور ما هستند..هنوز به یک عمل و نتیجه درست و قاطعی نرسیده اند.
در قاموس حکومت استبدادی دینی سرکوب از همان لحظات نخست باید بکار اید و امده است و این در تاریخ این ۳۹ ساله نشان داده است.
به محض اینکه قدرتمداران غربی که خمینی و اعوان انصارشان که اصلاح طلبان از ستاره های درخشان ان برنامه ریزی های سالهای ۶۰ بوده است..به عمل درست و صحیحی برسند و دستور به ملایان برسد بسرعت دست بکار خواهند شد.
شما به مقاله تابان کلی فرمایشات فرمودید اما هیچ از راهکار و یا راه درست و چه باید کرد از نظر شما..نگفتید .به فکر شما اصلاحطلبان چه باید کرد؟ مردم را همانطوریکه ۳۰ سال فریب دادید..باز هم فریب دهید؟
خیر خانم..این بار مانند همیشه نیست.مردم در همه شهرها فریاد رفراندوم سر داده اند.
دیگر وقت حکومت دینی و انهم از نوع زیباترینش ..اسلامی به سر رسیده است ..جمع کنید بساط تان را که به اخرین ایستگاه رسیده ایم
در تاریخ اخیر ۴۰۰ ساله ایران هرگز حکومتی غاصب..دزد و جانی و اجنبی پرست همچون جمهوری اسلامی بر کشور و ایرانیان اینهمه سال حکومت نگرده بود...
حکومت کشتار و قتل و تجاوز و غارت که اسلام را دقیقا..پله ئی کردند از باورهای مردمی ساده دل و نا اگاه پله ئی شاختند برای جنایت و غارتشان.
٨۲۵۷٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣۹۶       

    از : ایکاروس

عنوان : "شطرنج سیاست" در خیابان
خانم علیخانی
پنجره اتاقتان را باز کنید و سرتان را بیرون بیاورید و به قول لنین به خیابان بنگرید. استراتژی های بازی شطرنجتان را در خیابان بسنجید نه در صفحه شطرنج صندوق رای و بند بازی بین جناح های "بد و بدتر". افق نگاهتان را فراتر ببرید.امروز صفحه شطرنج در خیابان ها گسترده شده است.
" عزیز، چه بخواهی و چه نه" مردم به خیابان آمده اند فارغ از "غلیان های قلب پرخون" رفیق تابان و با گذر از هرآنچه در پای صندوق رای به آنان داده بودید.
می شنوید؟ دیگر حتی صدای "یا حسین میر حسین" در خیابان نمی اید. آنها فراتر از آن را میخواهند. آنها سر افعی را میخواهند. وقتی در کنار مردم در این اردو کشی خیابانی راه می روی احساس زنده بودن را در توده های مردم می بینی. جوانان و حتی نوجوانانی که اولین اعتراضات همبسته عمرشان را بیان می کنند سرشار از انرژی و نشاط در حال درس آموزی هستند. کلاس درسی که هر دقیقه و ساعتش از دهها سال انتظار "دموکراتیک" پربارتر و ارزشمندتر است.هر سرنوشتی که این اعتراضات پیدا کند، با درس و تجربه ای که خلق ستمدیده و قهرمان ایران از این روزها می آموزد گام های بعدی را استوارتر و راسخ تر بر خواهد داشت.
٨۲۵۷۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣۹۶       

    از : ئاواره

عنوان : بوی انقلاب ، بوی در هم شکستن سلطه و هراس در توابین چپ مرفه
عشق اقشار مرفه به سلطه بوروکراتیک و قانون مداری و دوری عموم از دخالت در قانون گذاری و سیاست بطور مستقیم ، از کجا نشات می گیرد؟ جز انکه در زندگی روزمره خویش و در تارپود هستی فردی و اجتماعی خویش از حضور پلیس و دادگاه و و سلطه پارلمان و احزب مدافع سلطه سرمایه ، منتفع هستند؟
علاوه بر ان انقدر در رثای امامزاده خاتمی و روحانی رجز خوانی کرده اند، انقدر جار زده اند که از انقلاب متنفرند و تنها راه الی ابد ی عرض اندام مردم باید ؟؟؟!!!!فقط و فقط صندوق رای باشد ، که در فردای انقلابی رادیکال جایگاه ابرومندانه ای برای خود نمی بینند، افرادی همچون نگهدار و ملیجه محمدی و برومند و باقی توابین سابق چپ که گاه ازاصلاح طلبان درون حکومتی هم مرتجع ترند، از یک دگرگونی رادیکال و دوباره فعال شدن گروهای چپ و رادیکال مانند جن از بسم الله هراس دارند، وجود علنی دوباره چپ ها در جامعه همان و فنای سیاسی و شخصیتی انها همان، به همین دلیل انها درست به اندازه خامنه ای و روحانی از سرنگونی ج ا هراسان و درمانده می شوند
٨۲۵۷۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣۹۶       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست