از : peerooz
عنوان : قلم در کف دشمن است
ندانم کجا دیدهام در کتاب - که ابلیس را دید شخصی به خواب
به بالا صنوبر، به دیدن چو حور - چو خورشیدش از چهره میتافت نور
فرا رفت و گفت ای عجب، این تویی ؟ - فرشته نباشد بدین نیکویی
تو کاین روی داری به حسن قمر - چرا در جهانی به زشتی سمر؟
چرا نقش بندت در ایوان شاه - دژم روی کرده ست و زشت و تباه؟
شنید این سخن بخت برگشته دیو - بزاری برآورد بانگ و غریو
که ای نیکبخت, این نه شکل من است - ولیکن قلم در کف دشمن است
بوستان سعدی , باب اول در عدل و تدبیر و رای
٨۲۵۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣۹۶
|