سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

اسارت روانی و سادومازوخیسم فرهنگی - آتوسا صاد

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ارتا سیمرغیان

عنوان : جناب بزرگمهر (جدید)
ممنون از توضیحات اتان. بله، من تمام قسمتها را چند بار دیده ام. خانم صاد خارج از کادر روانکاوی، خرده گیریهای زیادی نیز به شهرزاد کرده‌اند بدون هیچ اشاره‍ی مثبتی (یکی از عادتهای نا پسند اپوزیسیون که اعتماد به قضاوت سزامند را از شان میگیرد). نکات مثبت شهرزاد از نظر من:
۱- سعی وافی در بالا نگه داشتن برآیندهای سینمایی: فیلمبرداری (بالا نگهداشتن میانگین «شات ها» در واحد زمانی)؛ صدا برداری-صداگذاری؛ جلوه‌های ویژه؛ نورافشانی؛ صحنه آرایی (عالی)؛ چهره آرایی؛ موشکافی نوسانات احساسی در صورت، رفتار، و صدا (یکی از ضعفهای حاد سینمای ایران)؛ توجهِ ریزبافتِ کارگردان به بازیِ بازیگران.
۲- تیم طرح و خیاطی ویژه که سعی مشخص به برگرداندن کلاس، متانت، و زیبایی زن ایرانی دارد و دوری از پوششهای اجباری که با فرهنگ ایران سنخییتی ندارند.
۳- ادبیات ناب در دیالوگها. اولین اثر سینمایی که دیالوگها مهر زمان خورده اند. هر کاراکتری ادبیات بافت اجتماعی خودش را دارد. این فقط از دست فرهیخته ایی با دکترای ادبیات (نغمه ثمینی) بر میآید.
۴- انتخاب بازیگرانی با «توپولوژی» اندامیِ بافتِ بومیِ ایران که حاکی استکه در چهل سال گذشته با ندانمکاری های فاحش صدمات شاید جبران ناپذیری خورده است.
۵- اولین تلاشِ موفق در ایجاد بخش خصوصی در تولید سریال، کاملن مستقل از صدا و سیما. ایجاد سیستم پخش بی‌وقفه با قیمت مناسب، داخلی و خارجی.
۶- تیم کاربلد، یکدل، و با اراده (که زیر یکسال فشار خرد نشد.)
۷-و مهمترین: باز آوردن "عشق زمینی" به سر سفره هر خانه؛ چیزیکه ده ها اجازه ورود نداشت.
این‌ها باید تشویق بشوند، بجائینکه با جوالدوزِ ایدئولوژی به جانشان بیافتیم. شهرزاد کتاب علم الاشیاء نیست؛ کتاب تاریخ حمله مغولها نیست؛ تز فلسفه‍ی اخلاقیات نسبی نیست؛ گزارش جنبش آزادی بخش زنان بیآفرا نیست؛ گزارش زیست-محیطی کاهش تالاب های آمازون نیست؛ … . شهرزاد یک اثر سینمایی است. داستانش «قصه» است (رُمان) که صرفن در یک بازه زمانی گذشته رقم میخورد (که دستِ سراینده آنرا برای گفتن کنایه هایی که در واقع مناسب زمان حال است باز میگذارد.) اول باید سرگرم کننده باشد تا مخاطبش را پای تلویزیون نگه دارد. بعد، بستریست برای نمایش توانمندیهای هنری و داستانسراییِ تولید کننده هایش. انگِ «فاحشه گی» خانم صاد به شهرزاد مرا به شک انداخت که مبادا در لابلای قسمتهای زیاد شهرزاد، ایشان بدون اینکه متوجه بشوند،چند تا قسمت از سریالهای ترکی در کامپیوتر ایشان بُر خورده باشد! توصیه ایشان به خانم علیدوستی نشاندهنده درک تاب خورده ایشان از سینِما و کار هنری است. هیچکدام از زنهای شهرزاد «توسری خور» نیستند. انتخابهای غیر ارادی، پشتبندهای عاطفی دارند که هم زنها و هم مردها در تمام دنیا در مقطعی برایشان پیش می آید. پذیرش آن، شما را «ماسُخیست» نمیکند. ردّ آن هم شما را «سادیست» نمیکند. البته اشتباه نشود. منهم خورده گیریهای خودم را دارم از شهرزاد. ولی ترجیح میدهم با خویشتن داری، اول کارِ خوب را تشویق کنم. (البته اگر «خویشتن داری» من به «ماسُخیست» تعبیر نشود!)
٨۲۷۷۹ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣۹۶       

    از : ا. بزرگمهر

عنوان : برای ارتا سیمرغیان
امیدوارم سریال شهرزاد را دیه باشید.
نگارنده بعداز چند سال که از نمایش سریال شهرزاد گذشته و فصل سوم آن در راه است . بحث های مختلفی اینجا و آنجا در باره ی آن خواندم و شنیدم تا فرصتی دست داد که در تعطیلات اخیر سال جدید میلادی، فصل اول این سریال را در ۲۸ قسمت ببینم البته با بعضی از دوستان تماشا کردم . همزمان این مقاله را نیز در اخبار روز خواندم .
بسهم خود از نویسنده ی محترم این مقاله سپاسگزارم که به ذهن نگارنده تلنگری زد که به داستان سریال و شخصیت های آن بیشتر دقت کنم تا بعضی مسائل روانشناسانه که تا حد کمی اطلاع دارم را نیز در نظر داشته باشم . گاهی در حین تماشا بعضی از کنش و واکنش های شخصیت های سریال را با دوستان با اشاره ای به یک بحث محدود تبدیل میکردیم . از بالا ترین آن « بزرگ آقا دیوان سالار» تا پائین ترین انها « کلفت و نوکر ها» و ماموران کلانتری و زندانها در یک حکومت بعداز کودتا، چنان «مقهور» دگرگونیهای ناشی از کودتا شده که برای بقای خود دست به هر کار ناهنجار و خلاف عرف در جامعه ایران آنروز میزدند. آنها تمام جامعه ی بعداز کودتا نبودند. ولی نویسنده و کارگردان این سوژه ها تدوین کرده اند.

در این جا اصلا نمی خواهیم در مورد نقش سناریست ، کارگردان صحبت کنم که تا چه حد توانسته اند با همکاری بازیگران سریال روزهای بعداز کودتای ۲۸ مرداد را بازسازی کنند و تاچه توانسته اند در این مورد موفق بوده باشند و تا چه حد در حکومت اسلامی بده بستون کرده اند که این سریال نشان داده شود . ولی در تمام ۲۸ قسمت فصل اول داستان انسانهائی را دیدیم که همه دجار اختلالات روانی بودند ود. تو گوئی تمام تهران یک «دیوانه خانه » بود. البته در زمانی که ما بچه بودیم در آن محیط و درست بعداز ۲۸ مرداد که ما مدرسه میرفتیم چگونه از این همه مصیبت را در پایتخت نمی دیدیم و بی خبر بودیم ؟ فامیل زندانی توده ای و مصدقی داشتیم ، برای ملاقات زندانیان سیاسی به زندان میرفتیم ، دادگاه دکتر مصدق وجود داشت ، اعدام ها و خیلی چیزهای دیگر .. منتهی مراتب، فضا سازی های این سریال تعریفی از همه ی تهران آن زمان نبود بلکه محدود به چند خانواده با موقعیت های اجتماعی معمول در آن روزگار ؛ بازاری ، پیشه ور ، دوره گرد ،مستخدم لشگری و کشوری و لات و لوت ها .......با ادبیات غالب لومپنی ... سناریوئی که مانند تمام فیلم ها و سریال ها می تواند مخلوطی از واقعیت ها و فانتزی باشد .

اصلا نمی توانم قبول کنم که نویسنده و کارگردان تلاشی برای نشان دادن روان پریشی شخصیت های داستان نکرده اند. حتی بازیگران در این مورد نقش برجسته ای دارند . اگرچه در طنز و کاریکاتور متو گوئی همه دیوانه عمولا بر بعضی نکات یا خصوصیات سوژه غلّو صورت می گیرد تا بر جسته کردن آن خصوصیات بیننده یا خواننده را تحریک نماید..

این سریال با تمام کمبود ها ، میدان وسیعی برای تماشای قربانیان یک جامعه توتالیتر می باشد که بجان همه افتاده بودند و یکدیگر را زجر میدادند و می کشتند .ضمن نشان دادن پدرسالاری و بی حقوقی اجتماعی زنان و تجاوز در درون خانواده و بی توجهی به حریم شخصی دختران و زنان ؛ چنان ریشه دار است که زنان و دختران نیز بر حسب عادت مجری اوامر پدران و مردان هستند.
فکر می کنم در این سریال عناصری از تمام ناهنجاریهای جامعه شناسانه و روانشناسانه وجود دارد که هر کارشناس این قلمرو ها می تواند به آن بپردازد.

امیدوارم شما نیز از هر منظری که دوست دارید روشنگری کنید؛ از «سرهم بندی» کردن
شرائط بعداز کودتا و کم و کاست آن و «تحریف» حقایق و.و.
نویسنده از منظر روانشناسانه به این سریال پرداخته است . شما می توانید در مورد نیز مقایسه هائی که نویسنده کرده انتقاد داشته باشید. ولی نیاز به اثبات دارد . به این صورت که اختلالات مورد بحث را با انواع دیگر بیماری های روانی مقایسه کنید و بفرمائید که بیماریهای روانی قربانیان اجتماعی که در سریال آمده در جامعه عقب مانده ی بعداز کودتا که هنوز وضع بهداشت عمومی در سطح مبارزه با ماریالا و انواع نکبت های دیگر گیر کرده بود چه رسد به روان درمانی و انواع امکاناتی که بعدا بمدد پیشرفت های علمی که جهانی است شامل مانیز شده است.
حرف آخر :
نویسنده در مورد سریال صحبت کرده است و به خصوصیات روانی شخصیت ها پرداخته است و بعضی بیماری های طبقه بندی شده در آن ها تشخیص داده شده که می تواند درست یا نیمه درست یا نادرست باشد . موضوع بسیار پیچیده است .مثل سایر موارد در علم پزشکی نیز قابل اندازه گیری و تشخیص نیست که و با مداوا و حتی عمل جراحی قابل علاج یابد .
شما بفرمائید بیماری روانی کسانی که نویسنده به آن پرداخته است از نوع کدام سیمتوم هاست و به کدام بیماری های روانی نزدیکتر است ؟
٨۲۷۴۹ - تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱٣۹۶       

    از : ارتا سیمرغیان

عنوان : روانکاوی: ابزارِ استراتژیکِ کنترل
"روانکاوی" در قلمرو "علم" نیست، زیرا هیچکدام از مراحلِ معاینه، تشخیص، و تجویزاش بر اساسِ هیچکدام از قوانین شناخته شده‍ی هیچ شاخه‍ی دانشورزی نیستند، یعنی تکرار نا پذیرند. ساد (فرانسه) و ماسُخ (اتریش) نامِ دو فرد از قشر مرفه جامعه خود بودند که رفتار نامتعارف جنسی (ولی برعکس هم) داشتند. برای تعمیم این رفتارها به همه‍ی انسانها، هیچ داده آماری جامعه شناسیِ قابلِ بررسیِ دیگران ارائه نشده است. فروید از طریق رابطه با دخترش این دو "ایسم" را بهم چسباند. هدف اصلی اریک فروم هم "روانپریش" نمائی نازی ها بود، نه کاوش جامعه شناسی. با این "ایسم" به حوزه‍ی فرهنگ شبیخون زدن حرکتی چریکی، خودسرانه، و غیر کارشناسانه همانند نقدهای سینمایی "کیهان" است. مائو تسه تونگ هم بر اساس موهومات فرقه ای، یک میلیارد چینی را از شنیدن موسیقی کلاسیک محروم کرد. با "ایسم" بررسی کردن یعنی با فکر دیگری فکر کردن: چه مذهبی، چه ایدئولوژیکی، چه روانکاوی.
به نگارنده توصیه میکنم پژوهش دانشورزانه‍ی فردریک کروز، استاد پیشکسوت دانشگاه کالیفرنیا (برکلی) را که حدود پنج ماه پیش در آمده است ("بنیانگذاری یک توهم") مطالعه کنند.
“Freud: The Making of an Illusion” by Frederick Crews
٨۲۷۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست