سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

به مردم شریف و آزاده‌ی ایران!

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ح_ الف

عنوان : لینک بیانیه با آخرین امضا
https://goo.gl/forms/۶ySTDkt۶meSNnzQP۲
٨۲٨۱۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣۹۶       

    از : بهمن س.

عنوان : امید
با درود بر شما....گردهم آیی این عزیزان نقطه عطفی در راه نجات ملی ایران است.بنابراین می توان به آینده امید داشت.
٨۲۷٨۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣۹۶       

    از : هوشنگ فرخجسته

عنوان : چند کلمه به جناب شکرالله ج
با سلام ، نگارنده نه شما را می شناسد و نه آقای توانجه را ... در مورد تاریخ معاصر ایران و منطقه بخصوص بعداز مشروطه و جنگ جهانی اول یک کمی میداند... ولی از هو وجنجال و تاریخ سازی هم بیزارست .... در حکومت پهلوی دوم در جنبش دانشجوئی فعال بوده و در انقلاب شاهد تبانی ها و بی مسئولیت های حکومتیان برای عبور از طوفان انقلاب بوده که چه راحت با غرب سر مردم کلاه گذاشتند و کشور را تحویل حواریون خمینی دادند ولی امروز اظهار طلبکاری می کنند. روزگار عریبی است ...
امّا در مورد پیشینه ی رضاخان یا سردار سپه و بعدا رضا شاه و مشاغل قبلی و خصوصیات او که شما و من تعیین نمی کنیم و اگر پایه ی عینی نداشته باشد که در اذهان باقی نمی ماند . حتی در مورد ضحاک ماردوش و سایر قهرمانان و ضد قهرمانان اساطیری نیز مراجعی مثل شاهنامه و نوشته های معتبر لازم است. یا ایوان مخوف ...
در مورد رضا شاه نیاز نیست که خود را با نوشتار علی میر فطروس محبوس کنید که ایشان در مورد «داستان » کودتای ۲۸ مرداد اش حتی بعداز انتشار اسناد سازمان سیا نیز کوتاه نمی پاید . حالا سوژه ی دیگری را انتخاب کرده است. نه نقل قول شما معتبر نیست.

هموطن محترم ، خیلی خلاصه عرض می شود که در تب و تاب عفریت فاشیسم و نازیسم که جهانی را در خوف و وحشت مات و مبهوت کرده بود. رضا شاه ایران خیلی راحت سرنوشت مردم و کشور را در کمال بی خبری یا نادانی به بازی گرفت.

همزمان با تک روی ها و خود محوری های جاه طلبانه رضا شاه که با کودتائی رئیس الوزرای احمد شاه شده بود . شما آنرا اصلا قلدری نمی دانید و چند سال بعد نیز خودش خود را پادشاه اعلام کرد و دوران جدید خان خانی را شروع کرد و مانند تیمور که از سربازی به سرداری رسید ، از قزاقی به شاهی رسید. این ها تهمت نیست روال «ترقّی» وابستگان انتصابی غرب و شرق بوده است .
اما ده ها نخبه ی اجتماعی و انتخابی مثل ملک الشعرای بهار ، محمد علی فروغی ، دکتر مصدق و.و. را قابل تحمل نبودند همیشه در این یک قرن بعداز مشروطه چنین بوده است و غرب و نوکرانش هر چه اراده کردند را انجام داند و بر خلاف قرار های انقلاب مشروطه که شاه باید سلطنت میکرد چنان حکومت کرد که آگاهان و عادلان می دانند .
اما مهمتر از همه اینها ، در مورد همسایه شرقی ایران و رهبران آن گاندی و نهرو چه می گوئید؟ در یک مقطع تاریخی ، چگونه آنها خطر غول قاشیسم را تشخیص دادند و مبارزه علیه هیتلر توسط متفقین را به مبارزه مردم خود علیه استعمار انگلیس را تشخیص دادند ولی رضا شاه ایران در فکر این حرفها نبود؟ شما هنوز برای بی خیالی رضا شاه در دوران سیاه نازیسم و فاشیسم سکوت می کنید و از اهمال در مبارزه علیه آن که جان ۶۰ میلیون انسان را گرفت براختی میگذرید و متفقین را که در این مسیر رضا شاه را که خودآورده و خود بر کنار کردند را سرزنش می کنید ؟ غرب را فقط در هنگام حمایت از کودتا ها دوست دارید مگه نه ؟ حتی امروز نوه ی رضا شاه به ترامپ دخیل آویزان شده است؟ چرا جهان از مهاتما گاندی و جواهر لعل نهرو و نلسون ماندلا تجلیل می کند ولی حرفی از رضا شاه نیست .چرا جهان از تیکه پاره کردن امپراتوری عثمانی توسط انگلیس و فرانسه بعداز جنگ جهانی اول غم و قصه ای ندارد؟ حیف نیست که اشخاصی مثل رضا شاه و محمد رضا شاه متکی به مردم کشور خود ، مجلس و قانون نبودند؟ حیف نیست که رضا پهلوی نیز به دونالد ترامپ دخیل بسته است ؟ آیا اینها مردم دوست بودند که سرنوشت کشور را با زور ببازی گرفتند و دچار مخاطرات و خساران جبران ناپذیر نمودند؟ چه کسانی با سرنوشت مردم بازی کردند و تمام ثروت و قدرت مردم را تحویل نمایندگان خمینی دادند؟ شما واقعا از تاریخ چیزی میدانید یا تاریخ خاصی را می خوانید؟
٨۲۷٨۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣۹۶       

    از : ایکاروس

عنوان : سهو یا عمد
دوستان عزیز
ظاهرا به نظر می رسد در بیان بعضی از فرازهای بیانیه "بی دقتی" صورت گرفته است. ازجمله این پاراگراف که:
"در شرایط بالاگرفتن خشم و نارضایتی عمومی احتمالاً جا برای برخی کنش‌های غیر‌قابل‌قبول و طرح شعارهای مغایر با منافع مردم باز می‌شود که هم به بهانه‌ای برای سرکوب تبدیل می‌شود و هم از حقانیت حرکت اعتراضی مردم می‌کاهد".
به نظر می رسد برای امضا کنندگان بیانیه، "کنش های غیر قابل قبول" ،عمل سرکوبگران را توجیه می کند و برای امضا کنندگان چاره ای جز قبول آن باقی نمی گذارد در حالی که اولا" بعضی از این اعمال بنا بر شواهد موجود ، توسط خود سرکوبگران رژیم صورت گرفته است و دوما" اگرهم که توسط مردم معترض صورت گرفته از خشم و عصبانیت فروخورده سالها بی اعتنایی رژیم است. به هر صورت بهتر آن بود که گفته میشد :
"حتی اگر خشونتی توسط معترضین صورت گرفته باشد، با توجه به سالها بی اعتنایی رژیم به خواستهای مردم، نمی تواند بهانه ای برای سرکوب اعتراض حق طلبانه معترضین و به خاک و خون کشیدن آنها باشد."
امید است که موضع گیری بیانیه در پاراگراف مورد نقد صرفا از سهو و خطای آنان باشد و نه تطابق آن با نظرات و بینش بعضی از امضا کنندگان بیانیه (که به نظر من از سهوو خطا نیست).
در مورد دادن "شعارهای مغایر با منافع مردم" که دیگر جای خود دارد و ربطی به سرکوبگران نداشته و نیز تاثیری در "حقانیت حرکت اعتراضی" نمیتواند داشته باشد. مثل این است که کارگرانی که ماهها حقوق نگرفته اند در اعتراضات خود شعاری "انحرافی" بدهند و شما بگویید به دلیل طرح این شعار ، اعتراض شما حقانیت ندارد و اشتباه است که ماهها حقوق نگرفته اید.
٨۲۷۷٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣۹۶       

    از : آرمان شیرازی

عنوان : شب ننگین ویرانی به پایان می رسد...
پیام های پشتیبانی از ایندست, پرتوهای پراکنده ی شهامت از درون میهن اند که تابیدن گرفته اند. با امید بسیار, چشم-در-راه بالاآیی خورشیدش برجا باید ماند... پاییزی که بسیار دیر از راه رسیده, بتندی دستگاه خرافه, تاراج و جنایت را فرو می ریزد و زمستان کوتاه مرگشان در گام های نوپردازانه بهار مردمان به فراموشی سپرده خواهد شد...
نکته ای در باره ی بند دوم بیانیه:
باید توجه داشت تخریب‌های صورت گرفته در میان اعتراضات گسترده‌ی مردم را پیش از هر چیز باید به تمهیدات دسیسه گرانه ی حکومت تبهکار اسلامی نسبت داد تا به رفتار مردم میهنمان. دیده شده که نیروهای (پلیس و مزدور) رژیم فعالانه به شکستن شیشه های ماشین ها و فروشگاه ها دست میزنند تا سرکردگان حکومت آنها را به حساب مردم تظاهر کننده بگذارند. ازینرو, باید از گفتن "قطعاً این گونه رفتارها از سوی مردم محل تردید است" فراتر رفت و نقش برنامه ریزی شده رژیم را در پس این ویرانگریها نشان داد.
شب ننگین ویرانی به پایان می رسد از آنرو که شهامت در پی تابیدن ست!
٨۲۷۶۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱٣۹۶       

    از : شکرالله ج.

عنوان : دو خطی به اقای توانچه
بنده نمیدانم شما..اقای توانچه چند سال سن دارید و تا چه اندازه ئی هم از تاریخ یکصدو پنجاه سال اخیر ایران ٬اگاهید. تصور میکنم مقصود شما از : رضا قلدر..مرحوم رضا خان میرپنج باشه..اگر باشد..هموطن گرامی:
همین دو سه روز قبل علی میرفطروس مقاله ئی در باره او و تبلیغاتی که بر ضد او در ایران شده است و دلائل ان در گویا نیوز....منتشر کرد.اقای محترم وقایع تاریخی را که مهمترین و اساسی ترین ارزیابی های اجتماعی /سیاسی ست را نمیتوان با یکی دو جمله :رضا قلدر..و این قیبل نوشته های لمپنانه تحلیل و بررسی نمود.این نظر و نوشته کوتاه شما جهانی ست غم الوده از سرنوشت غم انگیز ما ٬ایرانیان که شما بنمایش گذاشته اید.و دلیل منطقی عقب مانده گی توده ما و کشور ماست.دقیقآ این دید و این بینش جواب چرای سرگشتگی های تاریخی ماست.
٨۲۷۶۶ - تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱٣۹۶       

    از : فریبرز رئیس دانا

عنوان : از چه چیرنا خرسندید؟
آقای توانچه با ابراز فروتنی نوشته است که ازبه کار بردن عنوان سرشناس از سوی سایت یا هرکس دیگر برای امضا کنندگان به ویژه خودشان نا دلخوشند. اما من که چنین عنوانی را ندیدم. شاید هم بوده و حذف شده است. ضمنا هر رسانه ای حق دارد در حد عرفی و معقول عنوانی عام را ( مانند محترم یا برجسته یا سرشناس) برحسب ضابطه و داوری خود به کار ببرد. به هر روی شماری از امضا کنندگان چه بخواهیم چه نه به واقع "سرشناس" اند مانند آقای عموئی و آقای زرافشان.
٨۲۷۶۱ - تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱٣۹۶       

    از : مهرداد ابوالحمد

عنوان : دو تقدیر و یک انتقاد به متن بیانیه
بیش و پیش از همه متن نوشته و امضاهای آن را باید تحسین کرد.
گو این که بیش از آن که بخواهد گویای مسئولیت پذیری نویسندگان و امضاکنندگانش باشد گویای توانمندی جنبشی است که به حرکت درآمده است.
توده های به جان آمده باری روشنفکران و فعالان سیاسی خود را به نیز به دنبال خودشان می کشانند. این البته عیبی و ملامتی بر روشنفکران و فعالان فرهنگی و سیاسی امضاکننده نیست و اگر هم باشد کارشان و بیانیه مشترکشان ارزشمندتر از تأخیرشان یا نقش بیشتری است که باید ایفا کنند.
تقدیر دوم از آن عابد توانچه است که شجاعتش در مورد کاربرد عنوانی که مطرح کرده ستودنی است. مردم و محرومانی که به خیابانها آمدند همه را از عنوانهای دیروز و امروزشان بی نیاز می کنند.
از امروز دیگر با ملاک و معیار رابطه یی که هر کس با این جنبش و خیزش مردمی و در جهت ارتقا و تکاملش ایفا می کند می توان کارش را سنجید و داوری کرد.
اما انتقادم به محتوای بیانیه جمله است که می توانست نباشد و آن جمله این است::
«در شرایط بالاگرفتن خشم و نارضایتی عمومی احتمالاً جا برای برخی کنش‌های غیر‌قابل‌قبول و طرح شعارهای مغایر با منافع مردم باز می‌شود که هم به بهانه‌ای برای سرکوب تبدیل می‌شود و هم از حقانیت حرکت اعتراضی مردم می‌کاهد. »
پرسشهایی که این جمله ایجاد می کند به قرار زیرند:
- «بالاگرفتن خشم و نارضایتی عمومی» دلیلی جز عملکرد همین حاکمیت دارد؟
- قید کلمه یا تعبیر «احتمالا» برای چیست؟
- کلماتی مثل «کنش غیرقابل قبول»عطف به همان «احتمال» مصرفی جز خوشایند همان «حاکمیت» که رفتارها و سیاست و موجودیت اش عامل ایجاد این وضع است دارد؟ نویسندگان پیشاپیش چه کنش هایی را غیرقابل قبول می دانند؟
- این جمله بندی ها بیشتر جایش در فرهنگ و جدول احتمالات شورای امنیت کشور و تمهیدکنندگان مرزسرخهای سرکوبگرانه است یا در فرهنگ مدافعان حقوق سیاسی و اجتماعی و اقتصادی محرومان به پاخواسته؟ آنها که ۴دهه سرکوب کرده اند خود می دانند چه کنند؟
- بخش دیگر این جمله «طرح شعارهای مغایر با منافع مردم» که یک جمله کشدار و قابل تفسیر برای هر نهاد سرکوبگر و هر مقام قضایی و اطلاعاتی و انتظامی و نظامی این رژیم است برای چیست؟
- و سرانجام این که اگر«بهانه برای سرکوب» واقعا به قول نویسندگان بیانیه «بهانه» است؟ چگونه «از حقانیت اعتراض مردم می کاهد؟».
حقانیت اعتراض مردم همواره هست و به قوت خود باقی است. بهانه های سرکوبگرانه این حقانیت را نه تغییر می دهند ولی هنکگامی که ما به این فرهنگ در بیانیه مان پناه می بریم، بیشتر سرکوبگران را مراعات می کنیم یا در کنار سرکوب شدگان قرار می گیریم؟
دوستان و رفقای امضا کننده این بیانیه کاش در می یافتند که خیزش دیماه۹۶ ازجمله بر دروان مشروعیت یا چشم پوشی بر چنین ملاحظاتی در برابر این حاکمیت خط بطلان کشیده است.
پیشنهاد من آن است که با این دوران و عصر نوین خیزشها از محتوایش در خیابان گرفته تا نگارش بیانیه در حمایت از آن همراه و همرنگ و هماهنگ شوید.
دوران نقش نصیحتگرانه من و شما برای این توده ها به پایان رسیده است.
٨۲۷۵۰ - تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱٣۹۶       

    از : عابد توانچه

عنوان : خصوصی- برای مسئولین سایت - لطفا منتشر نشود
سلام دوباره. از اینکه لطف کردید و تیتر را تصحیح کردید صمیمانه از شما سپاسگزارم. بعضی از رفقا به حق و با دلیل و بعضی افراد از روی غرض، حساسیت زیادی روی این کلمه نشان دادند. حالا مشکل حل شد.

خواهشمندم حالا که زحمت کشیده و مطلب را ویرایش کردید، متن مربطه در کانال تلگرامی سایت اخبار روز را نیز ویرایش کنید.

متشکرم
https://t.me/AkhbarRouz
٨۲۷۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱٣۹۶       

    از : عابد توانچه

عنوان : چپها نیازی به این صفت ها ندارند
سلام و ممنون از زحمات دست اندر کاران این سایت به خاطر تلاش برای پخش و نشر صداهای محذوف در زمانه ای که رسانه های فارسی زبان یا در دست دولتهای خارجی است و یا در دست تخم و ترکه رضا قلدر و یا در دست کسانی که مردم و معترضان را کرکس و داعشی و عمله و وحشی و غیره می خوانند.

فکر می کنم درست و صحیح این است که صفت «سرشناس» را از متنی که در ابتدای این مطلب نوشته اید حذف کنید. این اسامی جمعی از فعالان داخل کشور هستند و بیان هر صفت و توضیح بیشتری درباره آنها ضرورت ندارد. در مورد من یکی، چنین توضیحی حتی صحت هم ندارد.
متشکرم
٨۲۷٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱٣۹۶       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست