از : س. آذر
عنوان : آیا نود و پنج در صد فارسها مرتجع هستند؟
جناب برزویه طبیب در رابطه با "همراهی نکردن" ادعائی ترکها با جنبش اخیر می نویسد:
" منی که یاشار هستم یا آراز هستم یا کاوه هستم یا افشین، جان هستم یا جورج، اگر در برابر سرکوب آنها سکوت کنم مرتجع هستم."
آدم می ماند که در باره ی طبابت جناب برزویه چه بنویسد.
جناب!... اگر فرض را بر این بگذاریم که در جنبش اخیر پنج در صد "فارسها" شرکت داشتند, پس به نظر جناب طبیب نود و پنج در صد بقیه ی فارسها " مرتجع" هستند؟
جناب برزویه!... در جنبش اخیر نقش تهران چه بود؟ نقش شیراز چه بود, نقش اصفهان چه بود؟
جناب!... نقش رهبران اصطلاح طلبان, که تا دیروز نمی شد به آنها گفت بالای چشمشان ابروست, چه بود؟ اشاره ی من به موسوی, کروبی, خاتمی و دیگر سردمداران این طیف است.
جناب!... حال که طبیب هم تشریف دارید, عوض بند کردن به آذربایجانیها سعی کنید به سئوالات پائین پاسخ دهید:
- یکشبه بر سر جنبش اصطلاج طلبی چه آمد که آنگونه بی شرمانه در مقابل مردم قرار گرفت؟
- چرا طبقه ی متوسط با مردم به قول شما "گرسنه ی بدبخت به جان رسیده" همراهی نمی کند؟ نکند که طبقه ی متوسط, مردم "گرسنه ی بدبخت" را آدم حساب نمی کند؟
- اگر این جنبش مردم " گرسنه ی بدبخت به جان رسیده" می خواهد به نتیجه ای برسد, چه کسانی باید دست اتحاد به همدیگر بدهند؟ و اینها کجا هستند؟
این سئوال را می کنم, چونکه گویا آذربایجانیها تحت تاثیر وابستگان به " آنور مرزها" پان ترکیست شده اند. کرد ها, عربها, بلوچها و ترکمن ها هم که "وابستگان" آمریکا, اسرائیل و عربستان هستند. مجاهدین خلق هم به خاطر همکاری با عراق, آمریکا و اسرائیل " خائن" هستند. سلطنت طلب ها هم غیر از وابستگی های مختلف به آمریکا و انگلیس در عرض پنج و هفت سال سلطنت پدر و پسر, بارها و بارها امتحان پس داده و مردود شده اند. انتظار معجزه داشتن از امامزاده ی اصطلاح طلبان, جمهوری خواهان ملی و ملی- مذهبی ها که به عبای رهبر آویزان شده و هنوز نشئه ی دوران طلائی امام هستند, نیز حماقت است.
پس اگر قرار به کنار زدن این رژیم نکبت و بدبختی باشد, چه کسانی و در چهارچوب کدام پلاتفرم باید متحد بشوند؟
در خاتمه باید بگویم با اینکه احترام من به آزادی بیان حد و حصری نمی شناسد, ولی ادعای روشنفکران مرکز نشین, که گویا مسائل آذربایجان را بهتر از خود آذربایجانی ها می فهمند, نه تنها مضحک است, بلکه نگاه متکبرانه و از بالای آنها به آذربایجانیها فقط می تواند counterproductive باشد.
٨٣٣۰۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣۹۶
|
از : peerooz
عنوان : "افراطی ها اعدام باید گردند"!!
"پان" یعنی افراطی, یعنی جمهوری اسلامی که چشم دیدن سنی را ندارد و عربستان سعودی که چشم دیدن شیعه را, یعنی فارس رضا شاهی, ترک اتاتورکی و کرد (که آنقدر رییس داشته و دارند و خواهند داشت که مثنوی هفتاد ..), یعنی آنگلوساکسن انگلیس و آمریکا و استرالیا که ۶۰۰ - ۵۰۰ سال است دمار از روزگار مردم دنیا در آورده اند, و غیره, این "پان" به هر خاشاکی می آویزد که ادعای خود را ثابت و عملی کند مانند فرمایشات "حق تعیین سر نوشت" حناب لنین که ظاهرا بستگی به جهت باد چند بار آنرا تفسیر و تغییر داد و شعله ور کردن آن با سیاست "تفرقه انداز و حکومت کن" آنگلوساکسن, که با زور و زر در پی اجرای آن بوده است.
مثال عددی: رضا شاه فرد ملعونی بود که صد سال زندگی را جهت غیر فارس به ویژه ترک جهنم کرد ولی اگر بگویی رضا شاه "کپی" آتاتورک بود "رگهای گردن به حجت قوی" میشود. خود را فریب ندهیم تا "افراطی" وجود دارد آش همین بوده و کاسه همین خواهد بود, مگر آنکه همه افراطی ها - من جمله رقم این سطور- اعدام گردند!!! بقیه "شعر" است.
٨٣۲۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣۹۶
|