سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

«چرا وقت انقلاب است؟» - علی عبدالرضایی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ‌ایران ایلخانی

عنوان : به علی عبدالرضایی، انقلاب تابع زمان نیست.
از گپ دوستانه « حکومت ایران انسان را رعایت نمی کند!» که بگذریم،می رسیم به بحث «چرا وقت انقلاب است؟» و بررسی ایده های ذهنی که منطبق با شرایط نوین و مسائل و مشکلات و تنگناهای وضعیت موجود جامعه نیست؛در آخر بحث حالا چه باید کرد،آرزو کردید که ای کاش همه قدر دستاوردهای قیام فرودستان را بدانیم و در برابر آتش‌بار فکری مزدوران خامنه‌ای سکوت نکنیم،منتهی عملکرد خودتان گویای آنست که نه تنها قدر دستاوردهای قیام فرودستان را ندانستید،بلکه با عمده کردن مسائل غیرضروری و فرعی،
فضای یکسویه و سترونی را بنا نمودید که خواسته و ناخواسته درگیر حاشیه شدید و متن به محاق رفت و در برابر تهاجم و تدافع و چانه زنی فکری مزدوران خامنه‌ای تن به سکوت دادید؛بنابراین ایکاش شما به عنوان یکی از حامیان قیام فرودستان،پای کار می ماندید و از امکانات معنوی که در اختیار دارید،به نحو احسن استفاده بهینه می نمودید و با نظارت و پیگیری و مدیریت،فست فودی قابل هضم،برای استمرار قیام فرودستان و راهکاری برای بقا و ایستادگی و ادامه راه ارائه میکردید و وقت خود را صرف موضوعاتی دِمُدهِ شده ای از قبیل چرا دزدی این‌قدر باکلاس شده و دیرآمدی مخلمباف‌ و بالاخره حجاریان بند را آب داد و قابل توجه تمام فمنیست‌های مسلمان نمی کردید.
دارم فکر می کنم شما که اینچنین میکنید،پس دشمنان هرچه کنند مجاز است.
٨٣٣۲٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣۹۶       

    از : سیامک رهگذر

عنوان : در پاسخ به ونوس کاظمی
شما مینویسید که عبدالرضائی یک " آنارشیست" است. به نظرم عنوان کردن چنین مطلبی خودش نشانگر اینست که روی حرف ایشان زیاد نمیشود حساب کرد چونکه آنارشیست بودن با خودش یکسری صفات خاص خودش را بهمراه دارد که مهمترینش عدم ثبات در نظریاتش است و ممکن است حرفی را که دیروز قبول داشت امروز عوض کرده و چیز تازه ای بگوید. آیا شما واقعا فکر میکنید که تراوشات فکری یک آنارشیست میتواند ما را گامی به جلو ببرد برای تغییر مثبت جامعه؟ آنارشیست ( طرفدار هرج و مرج ) قطب مخالف برنامه ریزی و نظم داشتن است یا نه؟ ایشان صراحتا میگفت که نقش رهبری در شروع یک انقلاب چندان تعیین کننده نیست ولی امروز که قیام مردم ایران فروکش کرد یا بعبارتی توسط ددمنشان و مزدوران خامنه ای دیکتاتور سرکوب شد به تجدید نظر خود همت میکند که باز یادگیری از خطا است و اشکالی ندارد! به ایشان نوشتیم که جناب آمدیم فردای قیام مردم معترض سران رژیم ملائی بخواهند با نمایندگان معترضین صحبت بکنند تا ببینند چه خواسته هائی دارند؟ خب چه کسی یا چه کسانی را مردم معترض به نمایندگی از خودشان ( رهبری یا شورای رهبری؟ ) میخواهند برای رسیدن به خواسته های خود نزد سران حکومت بفرستند تا بر سر میز مذاکره احتمالی بنشینند؟ که جناب عبدالرضائی به خلاء این موضوع رهبری رضایت میداد که سندش هست! و شاید برای همین هم اعتراضات فروکش کرد چونکه کسی نبود که مردم را حول محور خودش جمع بکند؟ سوء تفاهم نشود که من خودم با خیلی از حرفهای ایشان موافقم ولی ضعف بزرگ او در شتابزدگی و عجولانه برآورد کردن یکسری وقایع تاریخی یا اجتماعی است هرچند که با شما موافقم که با موضعگیری او و تسلط خوبش در بیان نظراتش ( حالا غلط یا درستش بماند؟ ) خودش نوعی تازه گی و روح انقلابی ( که در خیلی از ما ایرانیان اپوزیسیونل مرده! ) دمیده یا میدمد و خوب است که به دخالتش ادامه دهد البته ببیند اگر ضررش کمتر از سودش باشد. در مورد مقایسه دو رژیم شاه و شیخ باز هم او یکسری حرفهای درست میزند و حق دارد ولی در برخی زمینه ها برخی فاکتهای واقعا موجود زمان شاه را نادیده گرفته یا میگیرد. البته نه به این معنی که او را به سلطنت طلبها نزدیک بکند بلکه شاید از روی کم آگاهی او بوده یا باشد؟ برای همین در کامنتی جداگانه برای سایت اخبار روز نامه دسته جمعی بختیار و دیگران را درست قبل از شروع انقلاب به شاه که نوشتند ارسال میکنم و امیدوارم برای اطلاع شما و جناب عبدالرضائی روی سایت گذاشته شود تا باخبر شویم که اوضاع کشور قبل از انقلاب چقدر خراب بود و چرا مردم ناراضی خشمگین به خیابانها ریختند. یا شاید شما فکر میکنید که مردم خوشی زیاد زیر دلشان را زده بود و از آزادیهای فراوان و از زندگی در ناز و نعمت و رفاه کامل خسته شده بودند و هوس دیکتاتوری مذهبی را کرده بودند و طرفدار انقلاب اسلامی شدند؟ ارزیابی او از دوران و شرایط سخت و ضد مردمی زمان شاه ناپخته و نسنجیده است! نمیدانم برای جناب عبدالرضائی راحت است که قبول بکند در تیم شورای رهبری که او بدان معتقد است یا پیشنهاد میکند شخصی از باند سلطنت طلبها هم میتواند جائی داشته باشد یا نه؟ مجاهدین خلق که مذهبی هستند چطور؟ کمونیستهای مخالف دموکراسی؟ نظرش در باره شورای ملی مقاومت خارج از کشور که سالها وجود دارد ولی نقشش بی ثمر بوده چیست؟ میشود رویش کار کرد تا صدای طیفهای مختلف اپوزیسیون ایرانی شود و ده ها سوال دیگر؟ در ادامه نظر شما به نامه سران جبهه ملی سابق به شاه خودسر جلب میکنم تا از شرح حال اوضاع خراب آنزمان پی به دلایل انقلاب ۵۷ ببرید و هی نگوئید زمان شاه بهتر بوده؟ البته برای یکسری اقلیت محدود زالو صفت چرا بهتر بوده ولی اکثر مردم ایران آه نداشتند که با ناله سودا کنند! نامه در کامنت ارسالی بعدی با اجازه این سایت؟ در نبرد خود بر علیه حکومت اسلامی مرتجعین برای نجات ایران پیروز باشیم!
٨٣٣۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣۹۶       

    از : جابر جمشیدی

عنوان : گوش به زنگی دینامیک در این مقطع بسیار مهم است
جدای از مخالفت‌ها و موافقت‌هایی که با بیانیه‌های علی عبدالرضایی دارم به عقیده‌ی من در هر بیانیه‌‌ای که از ایشان خواندم یک جور گوش به زنگی دینامیک وجود دارد. یعنی همیشه مهم نیست ما موضوعاتی را بیان کنیم که تازه باشد بلکه طرح موضوع در زمان مناسب می‌تواند بیشترین تاثیر را داشته باشد. مثلن چند مدت پیش بیانیه‌ای از ایشان خواندم با عنوان دیکتاتوری هزارفامیل که در آن به خوبی نشان داده شد چرا حکومت جمهوری اسلامی تحت هیچ شرایطی اصلاح پذیر نیست. و همین بیانیه آب سردی شد برای آتشی که استمرار طلبان قصد داشتند آن را روشن کنند. یا همین مطلب که به خوبی و در زمان مناسبی منتشر شده است. شناخت وضعیت موجود و اینکه در چه مرحله‌ای از انقلاب هستیم می‌تواند به حرکت‌های بعدی کمک کند و راه را آشکار کند.
٨٣٣۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣۹۶       

    از : ونوس کاظمی

عنوان : در پاسخ به سیامک رهگذر
من هم تمام بیانیه‌ها و هم کتاب فراداستان فرودستان عبدالرضایی را خوانده‌ام، و همچنین شاهد بودم که چگونه به تک‌تک مطالب اصلاح‌طلب‌ها که علیه قیام مردم نوشته می‌شد، پاسخ می‌داد و برای خیلی‌ها از جمله من راه‌گشا بود. قیام مردم در ششم دی آن هم با تمهیدی که بخشی از حکومت علیه رییس‌جمهور روحانی در مشهد چیده بود آغاز شد و هوشیاری مردم این فرصت را از آن‌ها گرفت و بدل به فرصتی انقلابی کرد و خیلی‌ها که عنوان می‌کردند این جریان کور است و رهبر ندارد، عبدالرضایی نوشت که رهبران این قیام‌ها خود در خیابان‌ها هستند و نباید نگران وجود یک رهبر یکه بود و دلایل اقتدار یک رهبر یکه را هم ذکر کرد. حالا هم از شورای رهبری حرف می‌زند که در آن باید نماینده‌ای از تمام گروه‌های اجتماعی و احزاب وجود داشته باشند و از آن‌جایی که عبدالرضایی آنارشیست است، حق تعیین اعضای شورای رهبری را متعلق به خود گروه‌های اجتماعی(مردم) می‌داند، پس به خصوصیات کسانی که می‌توانند در شورای رهبری عضویت داشته باشد اشاره کرد و وظایف شورای رهبری. یعنی چه که عبدالرضایی در سخنرانی‌اش نامی از رهبر یا اعضای شورای رهبری نبرده؟ ضمنن عبدالرضایی هرگز نگفت که در زمان شاه وضعیت قابل تحمل بود، بلکه نشان داد از هر لحاظ از اوضاعی که حکومت اسلامی طی چهل سال پدید آورده، بهتر بود و در پاسخ به اصلاح‌طلب‌ها گفت اگر علیه حکومت شاه انقلاب شده، حالا باید انقلاب تازه‌ای اتفاق بیفتد. از نظر من شما با تحریف نظرات عبدالرضایی و درک کج از بحث او سعی دارید نتیجه‌ای را که خود دوست دارید بگیرید. قیام ناگهانی در هفتم دی اتفاق افتاد، بی‌هیچ سازمان‌دهی و توسط خود مردم، طبیعی‌ست که عبدالرضایی جهت تشویق و اجاد روحیه بنویسد هیچ اشکالی ندارد اگر که رهبر ندارید تا انرژی بگیرند، وگرنه این را همه می‌دانند که در یک اقدام اعتراضی حساب‌شده، وجود رهبر یا شورای رهبری جهت سازمان‌دهی ضروری‌ست.
٨٣٣۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣۹۶       

    از : سیامک رهگذر- از آلمان

عنوان : وقتیکه یک روشنفکر پشت میزنشین نسخه انقلاب میپیچد و نقشه براندازی رژیم ملایان طراحی میکند؟
اگر اشتباه نکنم جناب عبدالرضائی در نوشته های همزمان با قیامهای دی ماه در ایران معتقد بود که ایرادی ندارد اگر این قیام مردم رهبری ندارد و اتفاقا خوب است که رهبر ندارد چونکه ممکن است او را بگیرند بیاندازند زندان و جنبش بخوابد. ولی الان خودش به این نتیجه رسید که شورای رهبری لازم است که در راس یک انقلاب یا شورش مردمی باشد. باز جای شکرش باقی است که ایشان تجدید نظر کرد و توانائی یادگیری دارد! ولی ایشان نمیگوید چه کسانی باید در این شورای رهبری عضو باشند و کی آنها را تعیین کرد یا میکند یا انتخاب میشوند و واجد چه شرایطی باید باشند؟ چرا این شورای رهبری متشکل و متحد شکل نگرفته تا حالا یا نمیگیرد و چه کسانی میتوانند اپوزیسیون ایرانی را زیر محوری با اهداف مشترک مثل دموکراسی خواهی جمع بکنند تا پراکنده نباشند و واقعا بعنوان آلترناتیو بهتری چشم مردم ستمدیده ایران به آنها باشد؟ شما قبل از اینکه یک چیزی را از مردم بگیرید باید بهشان چیزی تازه بدهید که ارزشش را داشته باشد تا از جانشان برای انقلاب مایه بگذارند یا نه؟
یا در جای دیگر نوشتید:" در واقع دلیل اصلی وقوع انقلاب ۵۷، فقدان آزادی‌های سیاسی و آزادی بیان بود نه گسترش فقر و فراگیر شدن تبعیض...همان‌طور که اشاره کردم دلیل انقلاب ۵۷ فقر نبود، بلکه به دست آوردن آزادی سیاسی و نیل به آزادی بیان بود." اگر ایشان در اوایل انقلاب حضور نداشت انقلابیون ۵۷ هنوز زنده هستند و خوب میدانیم و دیدیم که این حرف ایشان اشتباه بوده و فیوز میپراند. آقای محترم فاصله طبقاتی بین دارا و ندار آنقدر وحشتناک زیاد بود که میشود گفت یکی از دلایل اصلی انقلاب فقر اکثریت مردم بود با اینکه بقول انور سادات سهم هر ایرانی با آنهمه ثروت نفتش یک ویلا و یک مرسدس بنز بود ولی شاه نادان فقط فانتومهای جنگی میخرید تا نقش ژاندارم منطقه را برای اربابش آمریکا خوب بازی بکند. این جمله از دهان عبدالرضائی شنیدن واقعا بعید بود!!!! یا نوشتید: "اگر سانسور و سرکوبی در کار نبود، هرگز انقلاب ۵۷ رخ نمی‌داد" آیا ایشان قبول ندارد که از سرگیری انقلاب ۵۷ با یک توطئه برای سرنگونی شاه با طراحی آمریکا و غرب شروع شد چونکه بلندپروازیهای شاه و بالا بردن قیمت نفت به درخواست او لطمه شدید به اقتصاد غربیها زد و میزد و برنامه اتمی شاه هم خواری به چشم آمریکا بود که باید مانع میشدند. ساده ما مردمی بودیم که فکر میکردیم با شعار مرگ بر شاه داریم خودمان انقلاب میکنیم. آمریکا راه چاره خطای آغازین خود را در این دید تا دیر نشده و کمونیستها و گروههای سیاسی آنزمان از دانشگاهها مبادا رهبری انقلاب را بدست بگیرند یکهو یک آخوند مرتجعی مثل خمینی فریبکار را از آستینشان در آوردند چونکه میدانستند با مذهب و گرایشات اسلامی بهترین دیوار در مقابل نفوذ کمونیسم شوروی در ایران کشیده میشود! هرچند که بعدا نقشه آنها را خمینی دجال برهم ریخت! عجیب است که ایشان آب پاکی میخواهد روی دست سلطنت طلبها بریزد؟ ایشان توجه نمیکند که چرا سانسور و سرکوب در زمان شاه بود؟ مگر آزادی بیان و احزاب را برای چی میخواستیم تا بتوانیم بگوییم که در جامعه بیعدالتی است، فقر و بیکاری و فساد مالی و رشوه خواری است، ثروت کشور را شاه و دار و دسته اش دارند میچاپند و هزاران مشکلات دیگر کشور اگر که جناب عبدالرضائی به خودشان زحمت بدهند فقط نامه دکتر شاپور بختیار و دیگر سران جبهه ملی آنزمان در لحظه قبل از بروز انقلاب را خوب و چند بار هم بخوانند که وطن دوستان برای شاه زنگ خطر فروپاشی نظامش را چه عاقلانه ترسیم کرده بودند و یک یک مشکلات جامعه را مطرح کردند ولی این شاه که جاده صاف کن خمینی نکبتی و فریبکار شد دلش به حال ملت نمیسوخت! نکند جناب عبدالرضائی فکر میکند هزاران زندانی سیاسی آنزمان خوشی دلشان را زده بود و هوس چلو کباب خوردن در زندان اوین شاه را داشتند؟
٨٣٣۰٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست