سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

حزب نوین چپ ایران چه مشخصه هائی میتواند داشته باشد - دنیز ایشچی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : احسان صالحی

عنوان : درد مشترک و خواب خواب زدگان
ممنون از واکنش شما آقا دنیز عزیز!
از درد مشترک گفتید و من اکتفا می کنم به یک واکنش کوتاه: "که این درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی شود".
گفتید "... کسانی که خود را به خواب زدند، بیدار شوند" و پاسخ من این است:
اصلا کسی که خود را به خواب زده است، چرا باید بیدار کرد؟ باید اتفاقا کمک کرد تا خواب این خواب زدگان به خواب واقعی مبدل شود تا برای همیشه از گردونه خارج شوند، و از مزاحمت و مداخلات بیهوده شان در تغییر دادن مسیر درست تحولات خلاصی پیدا کرد، چرا که به قول سعدی:"خواب ظالم [که خواب زده اینجا مصداق پیدا می کند] به از بیداری اوست".
یک مقاله جدید از آقای ایرج فرزاد بالای مقاله شما قرار گرفته که جالب است از این منظر که بر طبل اختلاف و تهمت زنی همچنان می کوبد و نمی دانم اولا چرا به نوشته های بدون رفرنس و مدرک اجازه چاپ داده می شود و دوم این که چرا سعی گردانندگان "اخبار روز" برای جلوگیری از جدایی نیروهای چپ از نویسندگان نمی خواهد روال و قوانین بین المللی را برای ارائه یک مقاله رعایت کنند و به احدی اجازه توهین و افترا به افراد و سازمان ها و احزاب ندهد.
مقصر کیست؟ نهاد های آموزش و تربیت افراد که خانواده و مدرسه و دانشگاه است که به ما نیاموخته اند از تهمت و افترا پرهیز کنیم و برای اثبات حقیقت سند ارائه کنیم و از همه مهمتر فرد یا سازمان تهمت زده شده اجازه دفاع از خود بدهیم. این دو نهاد مهم نقش مخرب دیگری هم برای ایرانیان از دیر باز به ارمغان آورده اند و آن این است که کار جمعی و گروهی به کودکان و دانش آموزان آموزش داده نشده است...
این ها را نگفته ام که فریاد یاس و ناامیدی ام باشد چرا که از هر نقطه زمانی و مکانی می توان شروع کرد و نیز باید دانست شروع بسیار سخت تر از ادامه و پایان امری است. امیدوارم درسم هر چه زودتر تمام شود و به کشورم برگردم تا این وظیفه سنگین را به درون مدرسه و دانش آموزانم به انجام رسانم.
به امید آن روز که همه خود را موظف بدانیم برای نابودی بی‌عدالتی های فردی و اجتماعی هم به شکل فردی و هم گروهی مبارزه کنیم، وگرنه ظالم حق ما را ابدا دو دستی تقدیم ما نمی کند.؟
با سپاس
٨٣۴۱۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣۹۶       

    از : دنیز ایشچی

عنوان : احسان صالحی
احسان عزیز. سپاس فراوان بخاطر توجه ویژه ای که به نوشته من داشته ای. ممنون از بابت نظراتی که با احساس مسئولیت تمام و درد درون بر زبان آورده ای. تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که لطفا درد مشترک را فریاد بزن، تا آنهائی که خود را به خواب خرگوشی زده اند، مجبور شوند تا گوشهای خود را باز کرده و بشنوند. با امید به اینکه نسل های نوینی از جوان های چپ به میدان آمده و پرچم آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی را برافرازند.
٨٣٣۹٣ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣۹۶       

    از : احسان صالحی

عنوان : جرمی کوربین
چرا نباید واژه ی کمونیست یا سوسیالیست بر سر یک حزب مشترک چپ مارکسیستی گذاشت:
یک روز جرمی کوربی، رهبر جدید حزب کارگر بریتانیا داشت در دانشگاه آکسفورد سخنرانی می کرد که وسط سخنرانی اش یکی بلند شد و گفت شما می خواهید یک حکومت مارکسیستی و کمونیستی در بریتانیا تشکیل بدهید و مردم را گرفتار همان نوع حکومت های کمونیستی بکنید که نه آزادی داشتند و نه نانی برای خوردن و از این چرندیات.
با حوصله به حرف هاش گوش داد، و سپس جرمی کوربین پاسخ داد:
اصلا هیچگاه کتاب مارکس رو خوندی که می گویی مارکسیسم مخالف آزادی و عدالت اجتماعی است؟ دوم، تو کجا شنیده ای که من قصد ایجاد یک حکومت مارکسیستی یا کمونیستی دارم؟
فکر می کنید برای چی نگفت: بله یک مارکسیستی و می خوام حکومت مارکسیستی لنینیستی اینجا ایجاد کنم؟ برای این که می دانست در صورت چنین ادعایی مثل آب خوردن نابودش می کردند و شاید عاقبت بکنند. ولی تمام برنامه هایش عدالت محور و ضدریاضتی و مردم محور، زیست محیطی و ضدنئولیبرالیستی ست. مگر برای مردم عادی تفاوت دارد که نوع حکومت شان چیست. ابدا این طور نیست. مردم عادی رفاه، عدالت و آزادی می خواهند. پس لطفا در صورت ایجاد یک حزب مشترک هرگز نام تحریک کننده ای روی آن نگذارید، به چندیدن دلیل: مردم پاک و صادق دیندار را از دست ندهید. دشمنان آزادی واقعی و عدالت اجتماعی را تحریک نکنید که برای آنها بهانه ی بسیار خوبی ست تا از احساسات دینی مردم همچون گذشته سواستفاده کنند تا به نقشه های پلیدشان دست پیدا کنند. و... از احزاب چپ کشور نپال و نیکاراگوئه درس بگیرید که چگونه توانستند با اتحاد باز هم حکومت را از دست نئولیبرال ها و سرمایه داران خارج کنند. هرگز در صورت پیروزی و به قدرت رسیدن، سران و طرفداران این رژیم را اعدام و شکنجه نکیند و تنها به زندانی کردن طولانی مدت آنها اکتفا کنید همان کاری که ساجدی‌نیا ها پس از به قدرت رسیدن اول و دوم شان دست به این کار نزدند و این کارشان هیچ بهانه ای به دست امپریالیسم نداد تا به آنها حمله کند آن طور که در کشورهای دیگر آمریکای لاتین کرد و می کند. بگذارید مردم به اعمال و کردار درونی شما اطمینان پیدا کنند. هرگز رهبران گذشته ی سازمان ها و احزاب چپ سابق را به رهبری برگزینید به دو دلیل۱) بگذارید ناشناخته باشند، ۲) از نیروهای جوان د رهبری استفاده کنید که هم از نیرو و توان بسیار بالا برخوردارند و هم با نسل امروز راحت کنار می آیند و هم می دانند چگونه با جهان مدرن بهتر برخورد کنند (این در لا به لای حرفه‌ای دنیز نهفته است). ۳) از رهبران جوان بخواهید از تجربه ی رهبران سابق چپ مشورت و درس بگیرند.
شاید اینها را اینجا نوشت ولی از بس سالیان سال مشتاق چنین رویداد شگرفی بوده ام، هنوز شکل نگرفته ذوق زده ام و کمی نگران، که نکند این رویداد اخیر کشور هنوز درس کافی به این سازمان ها و احزاب چپ نداده است و نیز رویدادهای به غایت اسفناک در کشورهای منطقه.
آخرین کلام: نظرم این است که پس از تشکیل چنین حزبی، هر چه سریع تر اعضای ناشناخته ی جوان را به کشور برگردانید تا در شهرهای مختلف سکونت کنند و به تدریج در گروه ها و مشاغل مختلف جای بگیرند. چون نبودن در میدان مبارزه به معنی منفعل بودن محض است. به محض ورود به کشور تا نرسیدن به چند قدمی پیروزی هرگز نامی از مارکسیسم نبرند و این به معنی ترس نیست بلکه یک تاکتیک و رمز پیروزی ست. باید در عمل ثابت کرد که مارکسیسم این است: احترام به حقوق و آزادی های فردی، مبارزه برای برقراری عدالت اجتماعی، جنسیتی، اقتصادی، قومی و سیاسی، ... است، این کاری ست که حرمی کوربین عملا در حال پیاده کردن آن است بی آن که حساسیت کسی را برانگیزد.
موفق باشید
٨٣٣٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣۹۶       

    از : احسان صالحی

عنوان : انتخاب با شماست!
بسیار خرسند و سپاسگزارم که دنیز وقت گذاشته است تا مارکسیست ها و چپ ها را با یک حزب شایسته ی همه تلاش های چند دهه ی گذشته خود زیر چتری واحد برای یک بار هم شده است، گرد هم بیاورد. حزبی که می تواند شایسته ی همه ی مردم زحمتکش و طبقات مزدبگیر ایران زمین باشد.

به نظرم این مقاله، تکلیف همه ی جریان های چپ و مارکسیست را به روشنی روشن کرده است. حال همه رهبران چپ و مارکسیست ایران موظف هستند، نظر خود را در ذیل همین مقاله ی ایشان اعلام کنند که آیا موافق تشکیل یک حزب مشترک نوین ایران هستند یا نه. به نظرم پاسخ یا آری است یا نه. بینابینی وجود ندارد چرا که مسائل بینابینی می تواند با اندکی تامل حل شود. می ماند دو حالت دیگر که به شرح زیر است:
الف) اگر موافق تشکیل یک حزب آزادی و عدالت مردم ایران یا نامی شبیه به این هستید، یعنی شماها مردم و سرزمین ایران را همان طور که در هر سطر این مقاله دقیق بیان شده است عاشقانه دوست دارید، و از امروز هرگز سعی نمی کنید به یکدیگر توهین و افترا بزنید چرا که این به معنی نپذیرفتن یک حقیقت بزرگ است: انسان، یگ گروه انسانی و یک حزب و سازمان سیاسی به دلیل متشکل بودن از انسان های که به دلیل انسان بودن حق اشتباه کردن را داشتند و دارند.
ب) سازمان ها و احزابی که به این فراخوان دنیز پاسخ منفی می دهند، بی شک از چند ویژگی روحی و روانی در رنج اند و باید به تجزیه و تحلیل روانی خود و گروه اش بپردازد تا بتواند در مسیر درست تحولات اجتماعی و تاریخی گام های درست و برازنده برای انسان و نجات بشر و طبیعت مورد نیاز بشر بردارد. نپذیرفتن این فراخوان به معنی خودخواهی، مدعی کمال و خودشیفتگی سازمان یا حزب خود است و بهتر است برای همیشه در همین لاک انزوا بماند و مدعی مبارزه و ایرانی بودن و مبارز بودن نکند.
من به هیچ سازمان و حزبی وابسته نیستم ولی به دلیل علاقمندی به مارکسیسم و دوستدار آزادی و عدالت واقعی اجتماعی برای تک تک افراد و قومیت ها و جنسیت های مختلف روی زمین هستم، حاضرم برای این حزب ازادی و عدالت خواه ایران تا آخرین لحظه عمرم بجنگم و حتی برایش جانم را فدا کنم.
دوستان سازمان‌ها و احزاب چپ! شما تا ابد وقت ندارید، زیر یک چتر گرد آیید. اگر تا چند ماه آینده زیر یک جبهه متحد یعنی حزب آزادی و عدالت خواه چپ مردم ایران که ویزگی های کلی آن را دنیز مطرح کرده است، گرد نیایید، شک نکنید نه تنها سرزمین ایران برای همیشه از دست شما بلکه برای تک تک مردم ایران برای همیشه خواهد رفت و نابود خواهد شد و شما باید با چشمان پر از اشک و نگاهی بهت زده و شرمگین به این سرزمین در حال نابود شدن چشم بدوزید و از غصه و حسرت در یا بیرون ایران بمیرید. انتخاب با شماست.

به امید آن روز که بسیاری آرزوی قلبی شان است تا سرزمین ما از دست این جنایتکاران بشری و زیست محیطی اسلام گرا و نئولیبرال رهایی را به معنای حقیقی بچشند.
٨٣٣٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست