سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

رفراندوم برای تغییر حکومت با چه برنامه راهی؟ - منصوره بهکیش

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : رفراندوم*
برای بعضی از دوستان ممکن است این سو تفاهم پیش آمده باشد که کسانی مخالف رفراندوم می باشند؛ من مخالف رفراندوم نیستم، حرف من این است که، شرایط آن در ایران امروز(همین لحظه) وجود ندارد؛ یعنی دوستان آرزوی خود را نوشته اند، که خیلی هم خوب است، ولی قابل اجرا نیست.

*در ضمن «رفراندوم»(با اوی بلند) را ایراینان «رفراندُم» هم می نویسند، که من در منگفت قبلی خود همین شکل را نوشته ام؛ ولی درست اش این است که با اوی بلند نوشته شود.
٨٣۵۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱٣۹۶       

    از : امیر ایرانی

عنوان : علم بدست و کفن به تن
در روند تحولخواهی رفراندم امری ضروری است ومطرح شدنش و مطرح کردنش قابل دفاع و اهمیت پی گیری آن بسیار ضروری است.

اینکه بسیارکسانی که خواهان روش های دیگری غیر از صندوق رای بودند؛
اما این روش رای گیری را پسنیده اند این نگرششان یک امر مبارک و میمونی است؛
اگر چه این بسیار کسان، در پذیرششان، شعارهای الترناتیوی خود ساخته خودرا پررنگ کرده و سازخاصی را می نوازند
اما باز هم یک نقطه امیدواری در روند تحولخواهی مشاهده می شود.
اینکه توسط یکی از نظر دهندگان شعاری یاد آوری می شود که مردم گفته اند:«اصلاحطلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا»
در این مورد باید گفت
این پروژه تمامی خواهی به برکشیدن دلقکی همانند احمدی نژادیان همراه نشود
آن زمان هم برادران قاچاقچی همه چیزخواه و ضدخواری طلب ساز با پروژه نه این ونه آن بلکه این، و چنان کردند که بردند و خوردند و ...
نوشتار سر کار خانم بهکیش گرامی اگرچه ضعف های دیدگاهی و شناختی، در خصوص تحولات کشور دارد
که آنهم شاید ناشی از مصیبت های فراوانی که بر او و سایر همرزمانش رفته
اما در همین نوشتار، مسئولانه روش فردی مشکوک را به پرسش می گیرد؛
آنهم فردی که همیشه علم بدست و کفن به تن، شعار دهندگی ی فوق شعاری در تمام حرکات اعتراضی- چه اعتراضی هدایت شده و چه هدایت نشده- حضورش را به همه می رساند
که گاها روح آن هم در کالبدی در عالم نظر دهی حلول می کند
٨٣۵۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱٣۹۶       

    از : فرهاد عاصمی

عنوان : پیشنهاد همه پرسی حسن روحانی!
بحث درباره ی پیشنهاد حسن روحانی برای برگزاری یک همه پرسی در محافل متفاوتی جریان دارد. لذا نگاهی به آن و ارزیابی آن ضروری است.
این پیشنهادِ سازشکارترین جناح حاکمیت دارای سویه های متفاوتی است. برای درک جایگاه آن در مبارزه مردم برای گذار از دیکتاتوری و نظام سرمایه داری وابسته به اقتصاد امپریالیستی، توجه به همه ی سویه ها اجتناب ناپذیر است.
نخست باید گفت که نبرد تعمیق یابنده طبقاتی در ایران تنها میان زحمتکشان و نظام سرمایه داری در جریان نیست، بلکه میان لایه های متفاوت طبقات حاکم نیز این نبرد جریان دارد.
این پیشنهاد که برخی ها آن را پراهمیت می داند و می خواهد «برنامه برای برونرفت از بن بست» بنماید، دارای همان سرشت است که سخن بختیار داشت که می گفت ”شاه باید سلطنت کند“!
روحانی به عنوان نماینده ی سازشکارترین جناح اصلاح طلبان می کوشد با این شعار زیر پای خود را محکم کند، چنانچه سروصدای احمدی نژاد در برابر در بسته ی دادگاه معاونش نیز جز این نمی خواهد و نمی تواند.
هر دو به مثابه مجریان اقتصاد سیاسی مشترک میان همه ی لایه های حاکم در نظام سرمایه داری می پندارد و امیدوارند برای حفظ ”نظام“، بتوانند با چنین پیشنهادها و هیاهوها روند ژرفش تضاد روز و اصلی مردم میهن ما را با دیکتاتوری و اقتصاد سیاسی دیکته شده توسط امپریالیسم کاهش دهند و یا حتی بازگردانند. این خام خیالی برای سازشکارها و آنانی که چنین سیاستی را بدون توجه به همه جوانب مورد تایید قرار می دهند، خود افشاگری است.
با چنین پیشنهادهایی بحران اقتصادی- اجتماعی ایران، بی قانونی و سرکوب توده ها پایان نخواهد یافت. نیروهای انقلابی باید با تشدید همبستگی طبقاتی نبرد انقلابی را هشیارانه و گام به گام به پیش برند. تنها با توجه و پایبندی به چنین هدف استراتژیکی است که زحمتکشان و همه ی لایه های میهن دوست می توانند و باید شکاف ایجاد شده میان لایه های حاکمیت را برای هدف خود به خدمت گیرند. باید از روحانی خواست، هم امروز قانون برگزاری همه پرسی را به مجلس ببرد و از مردم برای حمایت از آن و تصویب آن در مجلس بخواهد که به خیابان بیایند!
٨٣۵۲۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱٣۹۶       

    از : ایران ایلخانی

عنوان : به منصوره بهکیش،گر حکم کنند که مَست گیرند...
تا پیش از تظاهرات سراسری دیماه خونین،گفتمان رایج "خواری طلبی"بود،اکنون در اواخر بهمن ماه،به مَدد آن جنبش کور و بی سر،فاتحه گفتمان ۲۰ سالهِ «خواری طلبی» خوانده شده است و گفتمان رایج رفراندومی است که باید اجرایی بشود؛بنابراین شکی نیست که رفراندوم نه تنها ضرورتیست اجتناب ناپذیر،بلکه از بدیهیات عینی و عقلی است،چرا که ۸۰ شهر ایران ظرف یک هفته خواست خود را با شعار «دیکتاتور ببخشید دیگه باید بلند شید»،«اصلاحطلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا»،«حکومت آخوندی نمیخواهیم نمیخواهیم»،«آخوندا حیا کنید مملکت و رها کنید»،«میمیریم میمیریم ایران و پس می گیریم» ،« رفراندم رفراندم این شعار مردم»،«استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی»صریحا اعلام کردند و هزینه گزافش را با ۳۰ کشته ۴۰۰۰ هزار زندانی پرداخت نموده اند؛باینحال ناگفته پیداست که اگر رفراندوم پکیچ کاملی از حس و منطق و تجربه و خرد جمعی نباشد و فقط تامین کننده منافع فردی و جناحی گروهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و غیرو ذالک باشد،آنگاه به جرات می توان ادعا کرد که هدف از طرح رفراندوم چیزی فراتر از تهی کردن مفهوم رفراندوم نیست؛چرا که رفراندوم تنها کلمه ای است که اصالتش توسط نظام مشرکین به غارت نرفته و هنوز از بار معنایی خود تهی نشده است،باور ندارید،به کلماتی نظیر انقلاب،جمهوری،استقلال،آزادی،ایمان، آرمان،انتخابات ،سازندگی،اصلاحات،مهرورزی،تدبیر و امید،خنده و شادی و اخلاق و اعتدال و تحول و باور و امنیت و روزنامه‌نگار و فعال سیاسی و مدنی و ایران برای همه ایرانیان که اصالتشان توسط نظام مشرکین به غارت رفته است فکر کنید تا دریابید که چه می گویم.
الغرض...
برای اجرایی کردن «رفراندوم» که یکی از مطالبات متعرضین دیماه خونین است،بجز بسط و گسترش و فراگیر کردن گفتمان رفراندوم خواهی راهی نیست،بنابراین هر پیشنهادی که باعث تقویت و اعتلای آن می شود را باید آگاهانه به فال نیک بگیریم و بجای واکنش‌های هیستریک،با شجاعت و اعتماد به نفس بالا،از افراد و طیف های مختلف و مخالفی که خواستشان اجرایی کردن «رفراندوم»است،حمایت کنیم و با تشویق و ترغیب راه ورودشان را هموار نمائیم و خرسند باشیم که گفتمان رفراندوم خواهی،همراهانی یافته است که رسما رو در روی نظام مشرکین ایستاده اند و مواضعشان،مطابق با مواضع معترضین دیماه خونین است و اجرایی کردن رفراندوم و گذر از نظام مشرکین اولویت اولشان است.
نادیده گرفتن و انکار و حذف نام امضاء کنندگان بیانیه برگزاری رفراندم بمنظور "گذار مسالمت آمیز از جمهوری اسلامی به دموکراسی سکولار پارلمانی"،ممکن نیست،ممکن هم باشد معقول و مقبول نیست،بنابراین واجب و خردمندانه است که به شدت از مواضع خود حفاظت کنیم و موجودیت و مواضع امضاء کنندگان را به رسمیت بشناسیم و از امکانات بالقوه آنها استفاده کنیم.
از ایران ایلخانی گفتن بود که گفت:عملکرد قدیانی از کدیور بدتر و عملکرد سازگارا از نوریزاد بدتر و از مخملباف چه بگویم که بعداز چهل سال هنوز خود را محسن چریک می خواند و دریغا که شریعتمداری به او یادآور نمی شود که محسن خان مگر قرار نبود که سینماتوگراف آدم تربیت کند‌؟!
٨٣۵۱۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ بهمن ۱٣۹۶       

    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : سلام بانوی گرامی. یک نکته ی بسیار مهم
در باب این موضوع و هم نکاتی که در مقاله ی شما مطرح شده، فراوان می توان نوشت که در واقع کار یک مقاله است و جایش اینجا نیست. ولی یک نکته که به نظرم از نکات دیگر مهمتر است را اینجا می آورم و مورد برسی قرار می دهم.

جناب رییس جمهور، آقای روحانی بخوبی می داند که چنین چیزی در زمان حکومت فعلی امکان پذیر نیست. ایشان هیچ شکی به مفهوم این سخن من ندارد، نمی تواند داشته باشد، زیرا خوب می داند در کجای جهان ایستاده. ولی مطرح کردن موضوع برایش سود دارد. مردم مظلوم ایران از دست غارتگران بی وطن و بی نهایت بیرحم که ایران را کشوری تسخیر شده به حساب می آورند، به جان آمده اند؛ این سخن شعار نیست، واقعن مردم به جان آمده اند؛ اهل شعار های تو خالی نیستم، اگر لازم شد گذشته از دیگر مناطق میهن، بطور مشخص از جنایات بی سابقه ی غارتگران در منطقه ی تالش در غرب استان گیلان گواه می آورم بیشمار و ترسناک. پس روحانی نمی تواند دست روی دست بگذارد و فقط گریه فریاد های مردم را ببیند و گوش کند؛ مردمی که رای داده اند و اینک در انتظارند تا بساط ننگین فساد و رشوه تباهی برچیده شود. در نتیجه دست به کاری زده تا ولوله ای در اندازد، اعتراضی بنماید، با این آگاهی که آن خواسته ی او شدنی نیست. یعنی دارد می گوید، همین از دستم بر می آمد که کردم - چیزی را بر سر زبان ها انداختن، که هم در او می تواند باشد، بنی صدری باختن.
چرا باختن؟
درست است که از نظر من و شما و بسیارانی دیگر آن خواسته به هیچ رو شدنی نیست، ولی گروه رقیب همین جسارت بیان(فقط بیان) را هم می تواند نبخشد، یا بهانه کند و در یک درگیری شدید لفظی که می تواند در پایان حقوقی شود، رقیب(مطرح کننده ی رفراندم) را بر زمین زند چنان، که دیگر برنخیزد. البته روحانی فردی است سیستمی و آگاه به گوشه های کار سیستم، پس به احتمال قوی فکر داشتن مصونیت را نیز کرده است؛ البته فکر ایشان(داشتن مصونیت) می تواند از سوی رقیب خنثی شود. چنانکه در نوشته های داخل میهن همینک حملاتی جدی دارد صورت می گیرد.

و اما امضا کنندگان
این ها دچار یک اشتباه بزرگ تاریخی شده اند. چیزی که شدنی نیست، چگونه ما برای شدن آن امضا می زنیم!؟
شاید بخشی از دوستان بگویند، ما قصد رفراندم را نداشتیم، شما راست می گویید، فعلن شدنی نیست؛ فقط قصد داریم که این را بر سر زبان ها اندازیم برای روزی در بزنگاه تاریخ و به همین گیاهِ نه خشکیده و نه سر زنده، یعنی فعلن پژمرده، راضی هستیم و به قول سعدی بزرگ: «تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا»
ولی ضرر عظیم آن متوجه عزیزانی چون نسرین ستوده است؛ زنی دلیر که به موقع سرفراز توانست از حقوق شخصی خود و حرفه ی خود دفاع نماید و و آن پیروزی را به ثبت رساند ماندگار در تاریخ.
اینک مردم از خود می پرسند: آیا این زن دلیر که دیروز در کارستانی غریب شرکت کرد و پیروز میدان گشت، می تواند به آن پژمرده ی نه خشکیده و نه سرزنده راضی باشد!؟

این سخن من بدان مفهوم نیست که عزیزان دیگری که امضا کرده اند در کاستی فروتر قرار دارند؛ خیر، هرگز چنین نظری ندارم، همه عزیزند و برابر. اشاره ام به کارکرد استوار برخورد دیروز ایشان است(مقایسه). مثل این است که کسی در بازی یک تیم اصلی در پایتخت شرکتی پرشور داشته و حالا ناگهان رفته و در یک شهر کوچکی در تیمی بی آینده دارد بازی می کند. طبیعی ست که این حق اوست و بسیار در نزد من محترم؛ ولی این انتخاب آن بزرگوار در جایگاه او نیست. مردم از نسرین ستوده ی حقوقدان انتظار بیشتری دارند؛ و به همین دلیل من در پست آخر «وشتن واژه ها» ایشان را وکیل خود اعلام کردم.

کوتاه: دوستان گرامی و رییس جمهور محترم دست روی موضوعی گذاشته اند که شدنی نیست؛ به هیچ رو در زمان این حکومت شدنی نیست. اگر دوستان می گویند ما بر سر زبان ها می اندازیم که در بزنگاهی تاریخی اجرایی شود؛ باید در جوابشان بگویم که آن زمان دیگر این پیشنهاد شما اهمیتی ندارد؛ امروز اما اهمیت دارد، ولی شدنی نیست. روحانی ناچار بوده ولوله ای در اندازد، و دوستان امضا کننده برخوردی کاملن ذهنی با موضوع داشته اند، بدون توجه به واقعیت موجود.* در یک کلام، این برخورد بسیار عجولانه صورت گرفته. یعنی نه ارزش تاریخی دارد و نه ارزش حقوقی؛ اما برای دولت فعلی حتمن ارزش تاکتیکی خواهد داشت.

*لطفن دقت شود که من در بابِ انسان های صادق، ولی اشتباهگر دارم می نویسم؛ پس اگر کسانی نقشی ویژه برای آغاز این امضا ها داشته اند، یعنی پشت پرده فند یا ترفندی در کار بوده، بحثی دیگر است و من بی اطلاع.
٨٣۵۰۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ بهمن ۱٣۹۶       

    از : محمود از ایران

عنوان : رسم سیاست ورزی پلورالیسم و همه جانبه نگری است
خانم بهکیش قابل احترام هستید چون خواهر و برادران و دامادشان سیامک اسدیان – اسکندر – در راه آزادی و عدالت اجتماعی جان باختند. اما این امر مانع نمی شود که ایشان را از نگاه نقد دور نمائیم و هر موضع او را گردن نهیم. سئوال اینجاست اینکه مشرب و منش خواه تعدادی از و یا یک نفر از آنها رفراندوم چی ها مورد پسند شما نیست باعث نمی شود که کل تلاش آنها را نادیده بگیرید. این محمد نوری زاد چه خوب یا بد چه عنصر اپوزسیون یا سریال ۴۰ سرباز سیمای لاریجانی کسیی است که شما در موقع سکونت در ایران با او در لگام حشر و نشر لغو اعدام داشتید و بازرها با او بیانیه امضا می کردید. حال چه خبر شده که از راه دور او را مواخذه و نوعی محاکمه می کنی که چرا امضا او در کنار محمد ملکی، ستوده و... و... قرار دارد. شما حتی رفراندوم را برنتابیده و آن را مطابقه ذائقه خود نمی دانید این مخالف خوانی شما مقاله خاوران را به محل فعالیت سیاسی تبدیل نکنیم انداخت که چگونه این مقاله شما باعث انزوا و عدم مشارکت خیل فراوان شرکت کنندگان گردید. کاش بشود این رویه خلوت کردن پیرامون جنبش را کنار بگذاری و با سعه صدر هرجا که باشی باعث تجمع فراوان نیروها پیرامون خود شوید.
٨٣۴۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣۹۶       

    از : جوادیان

عنوان : نه به این تندی
تعداد زیادی از اعضای خانواده را در راه آزادی و عدالت از دست دادن هیچ دلیلی برای درستی یک نظر در یک بحث سیاسی نیست و ایشان نمی باید اینگونه پرخاشگرانه و نامهربان به جمعی که این نامه رفراندم را امضا کردند - و بسیاری از آنها از شریف ترین فرزندان این مردم هستند- برخورد میکردند.من بدلایل دیگری این فراخوان رفراندم را قبول ندارم، اما اینکه هدف آنها انحراف مبارزات مردم است،آیا اتهام بزرگی نیست؟
٨٣۴٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣۹۶       

    از : peerooz

عنوان : هزار نقش بر آرد زمانه و نبود, یکی چنان که در آئینه تصور ماست".
....از امضا کنندگان این بیانیه به جد می خواهم، اگر قصدشان گمراه کردن مردم و لگام زدن به اسب سرکش اعتراض های مستقل و مردمی نیست، ضرورت دارد که نهراسند و برنامه راه بدهند. در غیر اینصورت، فقط شعاری توخالی داده‌اند که بارها و به شکل‌های مختلف شنیده‌ایم....". نتیجه گیری مقاله.

سرکار خانم بهکیش,
به فرض امضا کنندگان این بیانیه نهراسند و برنامه راه بدهند, در بهترین حالت, این ساختن زنگوله است و در این جامعه متشتت ایران کی ها و چگونه میتوانند زنگوله را به گردن گربه بیندازد؟ تمام این گفتگو ها در جامعه "من" ها, هیچ گرهی از کار نخواهد گشود پس "مهلتی بایست تا خون شیر شد, تا نزاید بخت تو فرزند نو, خون نگردد شیر شیرین, خوش شنو". وقتی که "بخت نو" و زمان شیر شدن خون, فرا رسید " چیزی به وقوع خواهد پیوست که احتمالا خارج از آئینه های تصور خواهد بود. دعا کنیم که تاریخ تکرار نشود.
٨٣۴۷٨ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست