سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

وحدت، چهار دهه بعد از جدایی!

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : «شکل بیانگر محتواست»: یعنی چی!؟
گفته شده:«شکل بیانگر محتواست!؟»
هرچه به این جمله فلسفی که در بالا به آن اشاره کرده ام فکر می کنم سواد اکابریم راه بجایی نمی برد!
فرض می کنیم، از دور، به یک چیزی نگاه می کنیم شکل یک ظرف کماچی شکلی را می بینیم
پرسشی مطرح می شود:
چطور می فهمیم، حتماً در ظرف کله پاچه است یا حلیم بادمجان یا عدس پلو و یا ....
٨۴٣۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۷       

    از : یوسف آذربایجان

عنوان : شکل بیان گر محتواست
شکل بیان گر محتواست . با استفاده از نوشته آقای فریبرز ستاری که چنین است « نکته دیگر دقت در صحبت های فرخ نگهدار است که در سرنوشت سند پایه اثر ویژه دارد. وی با زیرکی و چموشی کنشگرانه، موضوع گذار از جمهوری اسلامی را به کرانه ای برد تا کسی قادر نشود جریان اصلاح طلبی درون ایران را متحد چپ نداند و از آن برائت کند » خوب آنطور یکه من از صحبتها و نوشته ها در یافتم اینست که این شکل جدید با همان محتوای قبلی « فدائیان اکثریت » به بازار سیاست ارائه میشود یعنی تفکر و راه حل جدید برای حل مسائل مبرم جامعه از جمله حقوق ملل غیر فارس تحت ستم ارائه نمی دهد و یا هنوز که هنوز است دنبال نرم تنان در درون رژیم رفتن و دنبال استحاله در ولایت فقیه رفتن و امثالهم که بنظر من کوبیدن آب در هاونگ میباشد .
٨۴٣۲۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۷       

    از : علی قدیمی

عنوان : خطای اندیشه
جای پرسش است که فدایی چرا با حزب توده با هفتاد سال سابقه متحد نشد.بدون گذر از حزب توده نمیتوان جریانی بنام چپ در ایران براه انداخت.دیر یازود این اتحاد همانند سال ۶۰ به انشعاب خواهد کشید چرا که چپ و محتوای آن جریانی توتالیتر و تمامیت خواه است.ما نیازمند حزبی سوسیال دمکرات هستیم .
٨۴٣۱۷ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۷       

    از : مهرداد مهردادی

عنوان : نوعی انحصار طلبی
به نظر من انتخاب نام حزب چپ ایران برای این تشکل نوعی انحصار طلبی است. گویا در ایران هر کسی که گرایش چپ دارد لرومن باید در این حزب باشد . در غیر این صورت چپ نیست. چنان که می دانیم واژه ی چپ حتا پیش از این که مارکس به دنیا بیاید در حوزه ی عمومی و سیاست وجود داشت. بنابراین حتا کسانی که خود را مارکسیست هم نمی دانند می توانند چپ باشند...
٨۴٣۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۷       

    از : م حسین

عنوان : پاسخی که پاسخ من نیست
در نوشتن آنچیزی که اینجا گذاشتم، روی سخنم با شما لیسی حبیبی نبود. نظرتان را حتی نخوانده بودم. نمی دانم چرا به خود گرفتید. منظور من آزار شما عزیز که نمی دانم که هستی نبوده است.
دیدگاه هایتان را نگفتید که بدانم از چه منظری انتقاد داشته اید و چرا نظرتان مقابل نظر من قرار داشته است.
گفته اید که مرا می شناسید و من ... هستم. نمی دانم منظورتان چیست. من حرفی نزده ام که قابل دفاع نباشد و پشت نامی مخفی شده باشم. منظور از اسم مستعار آن است که هرگونه پیشداوری به خاطر نام گوینده، از روی اظهار نظر برداشته شود. اینکه دوباره در ذهن شما درست یا غلط به فرد خاصی پیوند می خورد، حتما استثناء است و نه قاعده.
از من خواسته اید که فرایند دمکراتیک را تعریف کنم. نمی دانم چرا فکر کرده اید اختلاف نظرتان با من در این مورد است. چون توضیح نداده اید، نمی توانم توضیح دقیقی بدهم.
همین قدر می توانم بگویم که
به نظرم رسید فرایندی که رفقای فدایی در برگزاری این کنگره پیش برده اند تا حد قابل قبولی، یک فرایندی دمکراتیک است و از آن به احترام یاد کرده ام. چیزی بیشتر منظورم نبوده است.
براستی چرا کوچکترین تفاوت های نظری اینقدر از این هم مشابهت نظری برای ما توجه بر انگیزتر است؟
اگر هر دو دلسوز مبارزان فدایی هستیم، در کنار هم هستیم و باقی می مانیم.
٨۴٣۰۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ فروردين ۱٣۹۷       

    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : من ضد به هم پیوستن فداییان نیستم؛ سخنم چیز دیگری ست که در این اندک نگنجد اگر بخواهم گسترده نویسی
کنم. آن هایی که مرا نیک می شناسند می دانند که من از دوستان بسیار دلسوز فداییان و همه ی عزیزان شریف می باشم. شده حتی جان یک عزیز فدایی در خطر افتاده، خانه ی ما را بجای خانه ی دوستان و فامیل خود انتخاب کرده و پدر و مادرم مانند فرزند خود و کمی بیشتر از او پذیرایی می کرده اند. همان زن بی ادعای مهمان نوازِ مهربان را وقتی بعد از مدت ها رنج دادن از پای در آوردند، شورنامه ای با گریه برایش نوشتم، ولی ... بگذریم؛ «هر چه از دوست می رسد نیکو بُوَد»؛ گل که دیدی، دوست، باری چون او بُوَد.
حالا اما نظر دانشمندانه ی شما که "م حسین" یعنی همان ... ... باشید، اینجا منتشر می شود برای راهنمایی ما ها! و ...
من نه فقط ضد پیوستن فداییان به هم نیستم؛ بلکه از دیرباز شعاری دارم که می گوید: «آ که گِرد آییم به گِردِ گِرد ها!»
هنوز دانش آموز بودم که سد ها دوبیتی تالشی و فارسی و اشعار کوتاه و بلند دیگر برای عزیزان فدایی و غیر فدایی سرودم و چوبش را نیز نوش جان کردم.
جوانِن مَندینَه ریجَه بَه ریجَه
تیره مَیدون درِه ویجَه بَه ویجَه
جوانُون تیر ژَنن دیل کَرع سُوجَه
نَنِن ناله کَرن، وان: چمَه کیجَه!

جوانان ایستاده اند ردیف به ردیف
در میدان های تیر وجب به وجب
به جوانان تیر می زنند، دل آدم آتش می گیرد
مادر ها فریاد می کنند: آه ...! جوجه هایمان!

در بابِ مبالغه ی شدید در آن اشعار، سال ها پیش همینجا توضیح نوشتم، که دیگر تکرار نمی کنم. در چند جمله کوتاه می توان گفت: اختناق فقط ضد مخالفین نیست؛ بلکه کمر رژیم ها را نیز می شکند، زیرا بمباران شایعه گاه از هر بمب افکنی قویتر است.

...

بگذریم که زمانه این است و مظهر رنج و کین. ولی خوب است این را نیز بخاطر بسپاریم، که گذر زمان و تاریخ یپش رو هزار کتاب سخن دارد که خواهد گفت فردا.

راستی شما که "فرایند ها" را پذیرفته اید لطفن بفرمایید فرایند یعنی چه؟
٨۴٣۰۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ فروردين ۱٣۹۷       

    از : خسرو صدری

عنوان : نام یک سازمان ، پرچم آن است
-چپ ها در گذشته همه انقلابی بودند و امروزباید قبل از همه تکلیف خود را با انقلابی گری درشرایط جدید جهان روشن کنند.
(جهان بعد ازفروپاشی اتحاد شوروی انقلابی به خود ندیده است است.مگرنوع رنگی آن ،با کمک های مالی جرج سوروس وآمریکا).
-چپ ها دیگر با اتکا به طبقات فرودست، حتی اگر رهبری آنان را هم داشته باشند نمی توانند کشورداری کنند.
(چپ های آلمان به عنوان نمونه اگرقوی ترین حزب این کشور هم شوند، برای اداره جامعه و جلوگیری ازفروپاشی اقتصادی به کمک احزاب راست و میانه نیاز دارند).
همین دو مولفه موجب بلاتکلیفی همه سازمان های چپ میهنمان و سردرگمی هواداران شده است.
عجالتا برای من "پایبندی به حفظ تمامیت ارضی کشورمان" ، اصلی ترین ویژگی یک سازمان سیاسی ملی ست وپس ازآن میزان تلاشش برای برقراری نظمی متکی به عدالت اجتماعی ملاکی مهم است.
به نظر من برگزیدن نامی مناسب برای سازمانی با پیشینه چپ ، با توجه به شرایط جدید مبارزه مهم است. نام مانند پرچم است و انتخاب درست آن افرادی همسو را گرد می آورد. هدف باید این باشد نه آنگونه که برخی از دوستان در سخنرانی گفتند: انتخاب نامی که افراد بیشتری را به خود جذب کند.
٨۴۲۹۹ - تاریخ انتشار : ۱٣ فروردين ۱٣۹۷       

    از : م حسین

عنوان : تبریک
می توان با این نظر یا آن نظر واین نام یا آن نام مخالف بود. ممکن است این همه زیر سوال بردن گذشته آن هم به شکل افراطی ما را بیازارد، می توان مجموعه اسناد مصوب را هنوز راضی کننده ندانست، می توان آرزو ها و آرمان های دیگری در میان چپ ها داشت و این راه یا آن راه گردهم آمدن چپ را مناسب دانست یا دانست، اما ...

اما اگر توان تحمل اقلیت بودن نظری در جمعی از رفقای چپ را نداریم، یا درست و غلطی که برای نظرات خود قائلیم را مقدم بر رای و نظر هر اکثریتی می دانیم، و اگر نظر ما حاکم نشد، راهمان را کج می کنیم و روبروی بقیه می ایستیم و آن ها را به باد استهزا می گیریم، و اگر...

اگر برگزاری کنگرهٔ رفقای فدایی مان ما را خوشحال نمی کند، از احساس موفقیت آن ها احساس خوبی به ما دست نمی دهد، و امیدمان به گرد آمدن نیروهای مبارزه و ترقیخواه افزایش نمی یابد و نیرو و انرژی نمی گیریم، و از نامه ها و اعلامیه های تبریک به رفقای حزب چپ ایران استقبال شایانی نداریم...

نمی توان مطمئن بود به چیزی بعنوان حزبیت، سانترالیزم دمکراتیک، دمکراسی، و اتحاد و اتحاد عمل در مبارزه باور داشته باشیم.
قرار نیست همه مثل هم باشیم. قرار است فرابگیریم با هم مبارزهٔ مشترک را به پیش ببریم و راه آن هم چیزی جز گردن گذاشتن به فرایندهای دمکراتیک در مبارزهٔ پیش رو و پشتیبانی از همهٔ اعضای جبههٔ بزرگی ست که در این مبارزه کنار هم قرار می گیرند.
٨۴۲۹۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ فروردين ۱٣۹۷       

    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : نام این هزار نظر(بی تفاوتی، دوستی، دعوا، کینه توزی، دشمنی، مهرورزی، ندانمکاری، کارایی، بی برنامگی، کلی گویی)
را من می گذارم «کارا ترین و مردمی ترین حزب»، آیا نام محتوا می آوَرَد!؟ بله نام هم مهم است؛ ولی قبل از آن یک حزب مردمی، باید دارای برنامه های مردمی مشخصِ کوتاه مدت و بلندت مدت خود باشد. افراد یک حزبی باید با خیال راحت و صداقت و صمیمیت تمام با هم کار کنند. حتی اگر نظرات گوناگون است، باید جَوّی باشد که از هم بیم نداشته باشند. اما در این "حزبِ" عجیب، افراد باید پیوسته یعنی ناگسسته همدیگر را بپایند که بغل دستی زیر پایشان را خالی نکند. مگر می شود نظراتی که در حد دوستی و دشمنی خفیف و گاه شدید گوناگون اند با هم در آمیزند و برای دست آورد، برای زیبایی، شادمانه تمام توان خود در یک کاسه بریزند؟!
چنین چیزی شدنی نیست؛ این خود را گول زدن است؛ این خود زنی را می نمانَد.
گوناگونی نظرات را با هرج و مرج و بلبشوی نظری و دشمنی نظری و غیر نظری نمی توان یکی گرفت. این دیگر حزب نیست؛ جبهه ی متحدِ واقعی هم نیست، زیرا این "حزب":
یک کشتی هزار لنگری دارد، رو بروی هم، دست به ماشه، هر کسی سنگری دارد!

من بسیار متأسفم که بخشی از دوستان گرامی داخل میهن در نوشته ی «۵۹» خود اول تبریک می گویند و بعد نظر انتقادی خود را بیان می دارند. این ها آمده اند بمب بگذارند و سقف و ستون بر سرت فرو ریزند؛ تبریک چی؟!

از متن «۵۹» - «تلاش بخشی از سازمانها و فعالین چپ دمکرات ایران به بار نشسته و کنگره وحدت تشکیل داده‌اند، مایه خوشحالی ما هم گردید.»

آیا این تلخینه، این پر از آشفتگی و خرابکاری اسمش «بار» است؟!

این نوع برخورد ها چه را نشان می دهد؟

این گویای سر در گمی بسیار شدید است، و هم ندانستن این، که در کجای این جهان آشفته قرار داریم، و این حزب سازان ما را دارند به کجا می برند.

عزیزان گرامی داخل میهن، اول باید خود را یافت و هم جایگاهِ دیگری را نیک شناخت، بعد به دیدارشان می توان شتافت؛ وگرنه پشیمانی بار آورد و به جای شیرین ثمر، تلخینه و خار.

در این منگفتِ خود به نظر بخشی از هوادارنِ داخل میهن نیز پرداختم، زیرا نیروی داخل در نزد من اهمیت و احترام خاص دارد. و همین اهمیت و احترام نگذاشت سکوت کنم. حرف های دیگری نیز هست، که بمانَد.
٨۴۲۷۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱٣۹۷       

    از : کیا

عنوان : نام مهم نیست ، اتحاد مهم است!
بحث بر سر نام زمانی میبرد و مهم هم نیست ، آنچه مهم است همگرایی است حال این همگرایی اصلاحات ویا انقلاب ویا همگرایی بیشتر با جناح ها و احزاب چه در حاکمیت و چه در بدنه را موجب شود مهم است چون ما به هر قیمتی میبایست از حکومت اسلامی بگذر یم.
٨۴۲۷٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱٣۹۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست