عنوان : همین روحانیون بودن که رضا را رضاشاه کردن!
گفته ای هست که همین روحانیون از نادر شاه خواستند که شاه شود ومملکت را یکدست کند وحتی رضایت دادن مذهب رسمی سنی باشد چونکه نادر سنی بود.
اکنون هم بخشی از عاقبت ولایت فقیه به و حشت افتاده اند و ترجیح مذهبی مدهند مملکت پادشاهی شود تا دست چپ ها و دمکرات ها نیفتد!
٨۴۷۶۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱٣۹۷       

عنوان : شفاف و رک دیکتاتوری را محکوم کنیم.
پیروز دهقان چرا اینقدر عصبانی ؟
اصلا رضاخان میرپنج برای این با سید ضیاء در سال ۱۲۹۹ / ۱۹۲۰ میلادی کودتا کردند که بخاطر منافع استعمار انگلیس و قرار داد نفتی تاکس دارسی ، ایران را در مقابل همسایه ی شمالی و لنین و استالین «واکسینه» کنند. نسخه ی آنها نیز سرکوب نیروهای مشروطه خواه؛در آذربایجان [شیخ محمد خیابانی] در گیلان [ میزرا کوچک خان ] و در خراسان [ کلنل پسیان]بود بعداز چند سال و تمام این جنایات رضا خان سردار سپه تاج گزاری کرد و از قزاقی به پادشاهی رسید.شاهدوستان مدام می گویند رضاشاه مردم بیسواد و بدبخت و بیمار را نجات داد و عاچزند که درک کنند که باعث این بدبختیها دخالت روسیه ، انگلیس بوده که در جنگ جهانی اول تا روی کار آمدن رضاخان بر سر غارت کشور با خلافت عثمانی و آلمانیها جنگیدند و همه چیز را نابود کردند . علاوه بر تمام اینها شاهدوستان حاضر نیستند به ادبیات فارسی توجه کنند که
در همان زمان رضا شاه چه بر سرش آمد:
تکلیف بقیه جنبه های سیاسی ، اجتماعی تا حدودی روشن است؛ سرنوشت میرزاده عشقی، ابوالقاسم لاهوتی، عارف قزوینی، فرخی یزدی، ملک‌الشعرای بهار، محمدعلی جمال‌زاده، صادق هدایت ـ ممنوعیت توزیع «بوف کور»، شاهکار این نویسنده که امروز به آن مفتخریم، نیما یوشیج ـ توقف انتشار شعرهاش، بزرگ علوی و.... آری، نمی‌توان و نباید بر این حقایق و بسیاری اشکالات دیگر پرده کشید. این ها تمام در زمان رضا شاه صورت گرفت.

همین پرده پوشی‌ها و غفلت‌ها موجب تکرار آن همه فجایع بعداز کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و انقلاب ۵۷ شد. چرا امروز باید ماله کشی کرد؟اینها هم توسط رضا شاه قربانی شدند.
شما در این باره حرف بزنید آیا رضا شاه قابل دفاع است؟
بازتولید استبداد همیشه و هنوز محتمل است. مگر ریشه‌های آنها بی‌غرضانه کالبد شکافی وآسیب شناسی شود. حکومت‌هائی که نابخردانانه و سبعانه برای آسان تر حکومت کردن، کمر به قتل نویسندگان و منقدان خود چون سعیدی سیرجانی‌ها، مختاری‌ها، پوینده‌ها، سعید سلطانپور‌ها، فروهر‌ها، پروانه اسکندی‌ها، دوانی‌ها، شریف‌ها و... می‌بندند. جامعه انسانی را از فکر کردن و خردورزی تهی می‌کنند که فقط و فقط راه را برای باز تولید دیکتاتوری و استبدادی دیگر هموار می‌کند. کسانی که امروز هم بهر دلیل تلاش می‌کنند که علل برآمدن فجابع روزهای انقلاب را «خلق‌الساعه» توصیف کنند و آموزش و پرورش نسل‌های قبل، تحت سیطره حکومت‌های فرهنگ ستیز را آگاهانه نادیده بگیرند عمدا به بازتولید دیکتاتوری و استبداد دیگری کمک می‌رسانند. رضا شاه نیز به خاطر فرهنگ ستیزی شدیدش در عروج خمینی نقش داشته است اگرچه ظاهرا مخالف روحانیون بوده است.
هرکس که نتواند در محکوم کزدن رضاشاه و استالین بی تردید و اما و اگر اظهار نظر کند مشکلی دارد که با این بحث ها قابل اصلاح نیستند.
آقای پیروز دهقان آیا شما هر نوع دیکتاتوری را بدون قید و شرط شمول رضاشاه ، محمد رضاشاه ، خمینی ، خامنه ای ، استالین ، مائو و..... را محکوم می کنید؟
٨۴۷۴٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ ارديبهشت ۱٣۹۷       

عنوان : کمی ادب خوب است
مقاله جناب برهان را که میخوانی باید تاسف خورد برای جامعه ایرانی که بعد از افتضاحی که امثال ایشان با پیوند نامبارکشان با اسلامیون در سال ۵۷ بر ایران و ایرانی وارد آوردند . هنوز از بغضشان از حکومت سابق که فکر میکردنند با رفتند ایشان جامعه سوسیالیستی مطلوبشان را برقرار می‌کنند کم‌نشده و حاضرنند مانند ۵۷ قبل از اینکه چاه را بکنند منار را بدزدند، آقای برهان با منطقی که شما دارید باید شاید یک دوره دیگر ازمودهرا بیازماییم. برای شما که ظاهرا در یک کشور دمکرات زندگی می‌کنیم چرا اینقدر درک این مطلب سخت است که ایران هم مانند همه جای دنیا جامعه ای متکثر دارد آیا شما برای طرفداران نظام پادشاهی بعد از ج ا حق زنگی قایل هستید؟ از ادبیاتتان چنین بر نمی آید.
از من و شما گذشته کینه امثال توده ایها را دوباره وارد سیاست نکنید .
امیدوارم تجربه تلخ ۵۷ همه ما را به تحمل یکدیگر تشویق کند
٨۴۷۴۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ ارديبهشت ۱٣۹۷       

عنوان : مقایسه
فرض کنیم به جای رضاه شاه کبیر استالین کبیر از نوع ایرانیش زمام امور را بدست می گرفت و رویای شما چپ های دو اتشه محقق می شد . ایا دیکتاتوری رضا شاه و کشت و کشتار ش را اصلنمیشد با او قیاس کرد.
لطفن نظرتان را راحع به مومیائی جسد لنین هم بگوئید
٨۴۷۴۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ ارديبهشت ۱٣۹۷       

عنوان : بر نامده و گذشته بنیاد مکن
موضوع مورد توجه نویسنده گرامی البته ضروری بود ولی نکاتی که دارم:
- سلطنت در ایران به دلیل طبقاتی و تاریخی بازگشت پذیر نیست.
- از نظر سیاسی در شرایط کنونی ارگانهای اطلاعاتی و جنگ روانی رژیم کنونی هستند که در بوق بازگشت سلطنت می دمند و از این کار دو هدف دارند:
۱. بسیج نیروهای درونی رژیم حول تلاش برای بقای همین رژیم
۲. گل آلود کردن آب در مسیر براندازی رژیم و منحرف کردن اذهان از آلترناتیو واقعی و دموکراتیک و انقلابی که از دل همین قیامها سر می زند و راهش را باز می کند.
- دیگر آن که رضاخان و پسرش نه تنها مبشر یا بنیانگذار ایران نوین و پیشرفتهای سیاسی و اقتصادی بعد از مشروطیت نیستند بلکه به طور سیاسی، به طور اجتماعی، به طور طبقاتی، به طور فرهنگی منحرف کنندگان و به بیراهه برندگان مسیر تاریخی جامعه ایران پس از انقلاب مشروطه هستند.
- سرکوبی کمونیستها و ترقیخواهان و دموکراتهای ایران توسط رضاخان و پسرش که وابسته به قدرتهای سیاسی و اقتصادی غربی بودند، مسیر حاکمیت خمینی را هموار ساخت و فقدان نهادهای دموکراتیک اجتماعی که محصول این دیکتاتوری بود باعث شد که خمینی در رأس دار و دسته های قرون وسطایی آخوندی و هیأتهای مذهبی رهبری انقلاب۵۷ را تصاحب کند.
بنابراین و در یک کلام خانواده پهلوی نخستین و با فاصله کیفی نسبت به هر فرد یا خانواده و نیروی دیگری، مسبب اصلی وضعیت کنونی ایرانند و مطلقا حق هیچگونه طلبکاری از انقلابیون ایران ندارند.
دعوای دیکتاتوریهای شیخی و شاهی با هم دیگر هیچ اصالتی ندارد و ربطی به خواستهای مردم ایران ندارد.
٨۴۷٣۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱٣۹۷       

عنوان : تذکر همیشه لازم
آری ، نظام پادشاهی، جسدی مومیائی است !
آری ، نظام پادشاهی همان بود که بخاطر بی قانونی ، استبداد ، بی لیاقتی و..... مردم جان به لب آمده به جنبش مشروطه پیوستند تا با تشکیل مجلس و تدوین قانون برای آزادی ، پیشرفت و حقوق شهروندی، اختیار پادشاه را نیز محدود کنند تا فقط سلطنت کند. متاسفانه بدلایل زیادی از جمله ماهیت کودتائی و وابسته‍ی شخص ِ رضا خان میر پنج ، نظام پادشاهی سلطنتی یا پادشاهی مشروطه و یا پادشاهی پارلمانی یا هر اسم دیگری بگذاریم که در بر گیرنده ی نقش تشریفاتی شاه در حکومت باشد نهادینه نشد که نشد. تا دوباره مردم در سال ۵۷ به پاخاستند و کل حکومت پادشاهی را منحل کردند.
بهمین دلایل نباید به شاهدوستان و شاه الهی که اصلا سنخیتی با حکومت مشروطه سلطنتی نداشته و و ندارند و چنان مردم را ناراضی و خشمگین نمودند که با انقلاب بهمن بساط حکومت پادشاهی مطلقه را بر چیندند. امروز این بازندگان حکومت پادشاهی اند که در حال تبلیغات می باشند نه « سلطنت باختگان» زیرا شاه که سلطنت نکرد. اگر شاه سلطنت می کرد که انقلاب نمی شد. همه این ها را میدانیم ولی در بحث و گفتگو سهل انگارانه به شاهدوستان ارفاق می کنیم که بسیار از این موضوع سوئ استفاده شده است.
یکی از وظایف نیروهای آزادیخواه مخالف حکومت ولایت مطلقه مرزبندی درست با شکست خوردگان و باختگان حکومت پادشاهی مطلقه می باشد که امروز با عوام فریبی دَم از از بازگشت« سلطنت» میزنند . البته سلطنتی که وجود نداشته است. و وقتی اعتراض می کنیم که از آنها می پرسیم: از کدام سلطنت حرف میزنید؟ پاسخ میدهند: حکومت مشروطه سلطنتی شبیه انگلستان !! شلیک خنده ها ...
نیروهای آزادیخواه با احساس مسئولیت سیاسی نگذارند بازماندگان حکومت پادشاهی مطلقه به بهانه ی جنایات حکومت ولایت فقیه باردیگر به بازتولید دیکتاتوری شاهان مبادرت ورزند. ما در میان شکست خوردگان حکومت پادشاهی جز شاهدوست ، غلام جان نثار ، بله قربان گو و احسنت گو نیروی دیگری نمی شناسیم که امروز تاریخ را جعل می کنند.
٨۴۷٣۶ - تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱٣۹۷       

عنوان : کمی قضاوت غیر منصفانه نویسنده این مقاله؟
جناب شهاب برهان من هم مثل شما مخالف سرسخت برگشت سلطنت به ایران هستم در هر فرمی که وعده داده میشود. شما ببینید یکسری ایرانی نوکر صفت چطور بعد از انقلاب ۵۷ دور و بر یک آخوند دوزاری را گرفتند و از یک ملای بیسواد بنام خمینی دجال امام ساختند که حرفش در رده خدا بوده و به تنهائی برای همه ایرانی ها تصمیم گرفت و چه جلادی از آب در آمد. یا همین امروز اطرفیان آخوند تهی مغزی بنام خامنه ای را ببینید که چطور حلوا حلوایش میکنند و نماینده خدا روی زمین کردند. بنابراین غیر قابل تصور نباید باشد که وقتیکه نیمچه پهلوی با کمک آمریکا و غرب بر سر قدرت بیاید دوباره همان سیستم ساواک و بگیر و ببند و شکنجه و خفقان راه میاندازند و کمتر آدم عاقلی به وعده های دمکراسی اینها باور دارد. ولی چیزی که در این نوشته کمی غیرمنصفانه قضاوت شد نقش دیکتاتوری مثبت رضا شاه بوده و میباشد که در مقابل فشارها و مقاومت آخوندهای ملعون زمان خودش مجبور بوده به روشهای غیر دموکراسی دست بزند تا موفق شود یکسری رفرم ها را برای ترقی ایران از زمان کاملا عقب مانده شاهان قاجار به پیش ببرد. رضا شاه به نظر من اینجوری که شما بیرحمانه و غیر منصفانه او را به سطل آشغال تاریخ میریزید جای خاص قابل احترامی در گذشته ایران دارد بعنوان شخصی که حداقل یکسری رفرمهای مثبت برای کشور اسلام زده قاجاری ایران انجام داده که تاسیس دانشگاه تهران با همت رضا شاه بزرگترین افتخار هر ایرانی بایستی باشد. مگر همین خمینی دجال نبوده که چوب لای چرخ ترقی خواهی حتی محمد رضا شاه میگذاشت و مخالف حتی رای دادن زنها و انقلاب سفید بود که چرا شاه زمینهای فئودالها را بین کشاورزان رعیت تقسیم میکند. لابد جناب شهاب برهان فکر نکنم که خودش را در صف ارتجاع مذهبی قرار میدهد اعتراف میکند که جواب جانوران عقب مانده ذهنی امثال خمینی مرتجع و هزاران ملاهای فتنه گر مخالف تمدن و پیشرفت بایستی سرب و گلوله میبود یا باشد یا نه ایشان فکر میکند با حرف حساب آدم مرتجعی مثل خمینی و دیگر ملایان را میشد سر عقل آورد؟ بنابراین در مقابل دشمنان مردم که جز بدخواهی و عقب ماندگی برای ایران و ایرانی هدف دیگری نداشتند گاهی خشونت و دیکتاتوری چکمه رضاشاهی نه تنها لازم شرایط آنزمان بود بلکه بایستی ایران از بساط اسلام عربها پاک میشد که متاسفانه نه پدر و نه پسر موفق شدند. البته نقش اسلام در ایران زمان شاهان پهلوی هم بایستی بدستور اربابان غربی بخاطر حضور نیروهای طرفدار اردوگاه سوسیالیسم در قشر روشنفکری چپ ایران حفظ میشد تا به سر وقت و در صورت نیاز بر روی صحنه بیایند و مانع چرخش ایران به سوی اردوگاه کمونیستی سابق شوند و مبادا کنترل امپریالیسم دیگر روی ایران نباشد همانطور که دیدیم که یک شبه چطور خمینی دجال را بعد از بیست سال تبعیدش در عراق جلوی انقلاب ۵۷ انداختند و با چه فریبکاریهائی او را مقدس کردند و بقیه ماجرا و مکافات و فجایع. اگر ملتی هنوز یاد نگرفته که خوشبختی و رفاه و ترقی خودش را فقط در یک دموکراسی میتواند بدست بیاورد مطمئن باشید سناریوی برگشت سلطنت به ایران را با میلیونها هزینه بوق رسانه ای شاید هم دوباره ممکن شود. از این مردم اکثریت ناآگاه ایرانی که دنبال یک آخوند بعنوان رهبر راه افتادند و هنور زیر یوغ و بردگی حکومت اسلامی بسر میبرند و گروگان گرفتگی خودشان را به آزادگی ترجیح میدهند شاید حتی یک حکومت سلطنت مشروطه هم زیاد باشد چونکه هر مردمی همان حکومتی را دارند که لایقش هستند. حالا شما جناب شهاب برهان هرچی داد و فریاد برآرید که ای مردم دنبال سلطنت دوباره افتادن غلط است آنهم برای مردمی که عکس امام را در کره ماه دیدند و منتظر منجی شان مهدی صاحب زمان هستند. از چنین مردمی انتظار عقلگرائی و روشنفکری دارید که با اسلامگرائی خودشان زندگی در یک زندان با دیوارهای بلند را ترجیح میدهند و حتی یک شاه مدرن با همه وعده های دروغین دموکراسی اش هم برایشان زیاد است چه برسد بدنبال دموکراسی و سوسیالیسم و غیره باشند! گویا در فرهنگ و تربیت و سرنوشت مردمان ایرانیست که همیشه یک دیکتاتور که دیروز با لباس شاهی و امروز با لباس ملائی و بعنوان رهبر بالای سرشان باید باشد و چیزی غیر از استبداد را نمیشناسند و با زور گفتن به خودشان لذت میبرند و در خیابانهای ایران باز فریاد" شاه معذرت میخواهیم" سر میدهند؟ هرچند که آزموده را آزمودن خطا باشد و گویا برخی حافظه تاریخی ندارند که با سلطنت چه تجارب تلخی ایران و ایرانی داشت و دارد. از طرفی میزان تنفر مردم از حکومت اسلامی به حدی رسیده که دنبال آلترناتیو بهتری میگردند غافل از اینکه خیال خام است که دوباره به گرگان در لباس میش سلطنت " دموکراسی خواه " میشود اعتماد کرد!
٨۴۷٣۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱٣۹۷       

عنوان : وقتی چپهای بریده کشف جسد را به فال نیک میگیرند از مردم کوچه و بازار چه انتظار؟
با تشکر از نگارنده محترم. در سایت ایران امروز به یادداشتی از محسن حیدریان برخوردم که عرق شرم بر پیشانیم جاری شد. ایشان چنان وامدار خانواده پهلوی و اربابشان شده که حتی جسد مومیایی متعلق به یکی از اعضای آن را نیز از چاپلوسی های مشمئز کننده خود بی نصیب نگذاشته.
٨۴۷۲۶ - تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱٣۹۷