سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

پیکر ناصر ملک مطیعی به خاک سپرده شد

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ایران ایلخانی.

عنوان : شما آدم و مایوس میکنی قیصر خان.
به لحاظ حسی دلم میخواست دو سه خطی در رثای فرمون خان قلم بزنم،منتهی به لحاظ منطقی هرجوری قد و نیم قد می کنم،می بینم یا باید خفه خون بگیرم و هیچی نگم،یا آن کنم که باید.
در اینکه فرمون خان و قیصر و خان دایی و فاطی از بازی‌گران شاخص تاریخ سینمای دوران پهلوی هستند،شکی نیست،در اینکه بعد از انقلاب به آنها جفا شد،شکی نیست،در اینکه کارنامه‌ی هنری آنها یادآور نقش‌های بی بدیلی است،شکی نیست،بااینحال شاخص بودن آنها و جفایی که در حقشان شد،الزاما بیانگر حقانیتشان نیست و نخواهد بود؛کمی حوصله کنید تا عرض کنم که چرا اینگونه که جوزده گان نظام مشرکین درصدد القاء آنند،نبوده و نیست.
فرمون‌خان قبل از انقلاب مظهر مردسالاری و نماد تعصب کور جامعه‌ای پدرسالارست،پدری که پدر نبوده و ناپدری بی فرهنگی بوده است که توان تشخیص مسیر درست را نداشته است و لاجرم برای خالی نبودن عریضه بی پایانش،تابع مناسباتی شده که حاکمیت داخلی و خارجی مروج آن بوده است.
بعداز انقلاب، فرمون خان و فاطی و خان دایی تساهل می کنند و فریب شعار عُطوف و شفقت تخم تره برادران آبمنگل را میخورند،قیصر ولی مماشات نمی کند و از چنگال تیزشان می گریزد و تن به سروری تخم تره برادران آبمنگل نمی دهد،توبهِ خان دایی پذیرفته می شود و بفرموده نقش میگیرد و فیلم بازی می کند،فرمون خان و فاطی اما بی اعتنایی فروزان و رشادت فردین را فاکتور می گیرند و به پیروی از خان دایی تلاش می کنند که حضورشان را به ثبت برسانند،اما به هر دری که می زنند،تیرشان به سنگ می خورد و راه بجایی نمی برند،حتی ریش بلند و اشک و آه و ناله و هم قاب شدن با بسیجی_اقتصادی بابک_زنجانی هم افاقه نمی کند و نهایتا مرگ ناگریز می آید و حسرت دیده شدن بر دل فرمون خان می ماند تا قصه‌ی پر غصه‌اش نقل مجلس کسان و ناکثانی بشود که هنوز نمی دانند که اشک کباب مایهٔ طغیان آتش است.
حکایت قیصر که اسفناک تر از فرمون خان و فاطی و خان دایی است،چرا که قیصر پیر شده و سرانه پیری رهرو راهی شده که فرجامش چه بسا بدتر از فرجام فرمون و فاطی و خان دایی و امثالهم باشد؛چرا که از یاد برده که تخم و تره برادران آبمنگل او را به تبعید و خواری و ذلت کشانده است
دوکلمه هم از فاطی بگویم و ختم کلام.
فاطی از تخم و تره آبمنگل پرسیده که مگر ما چه گناهی کردیم که با ما اینچنین میکنید،
به نظر من شما گناهی نکرده اید،جرم شما این است که از تخم و تره برادران آبمنگل چشم یاری و مساعدت دارید‌،که این گناه کوچکی نیست.
از ایران ایلخانی گفتن بود که گفت:داداش آدم و بکشن و آبجی آدم و بی سیرت کنن و بعد از ۴۰ سال این دست اون دست کردن و لاس زدن،تازه از تخم و تره آبمنگل رخصت ورود بخواهی دیگه نوبره،بابا پس چی شد اون چاقو دسته سفید زنجونیت قیصر خان،زورت نمیرسه و غلاف کردی،اصلا مهم نیست،دیگه چرا التماس می کنی مشدی،البته از قهرمانان کیمیایی اتنظاری جز این نباید داشت؟!
٨۵۰۵۰ - تاریخ انتشار : ٨ خرداد ۱٣۹۷       

    از : امیر ایرانی

عنوان : تفکر جاهلیسم در بخشی از حاکمیت
ناصر ملک مطیعی چه خوب و چه بد بخشی از تاریخ سینمای ایران است
باید گفت هر تفکر و هر تحول انقلابی با گذشته ای خاص کینه ای خاص خواهد داشت و باید آن گذشته خاص را مظهر فساد و پلیدی قلمداد کند تا بدین طریق بتواند بخشی از ضرورت وجودی خودش را توجیه کند.
حذف گروهی از بازیگران سینما که مظهر فساد و بدآموزی شناخته شده بودند در سال ۵۷ در دستورکار گردانندگان کشور قرار گرفت و می گرفت؛ اما از آنجا که چیزی به نام انقلاب اسلامی نوعی رجعت ارتجاعی در آن پررنگ بود، برخوردش با مسائل فرهنگی به شکل کینه ای و عقب مانده نیز نمود می یافت و یافت!
اگر بخواهیم درمورد زنده یاد ناصر ملک مطیعی که نماد لوطی گری و نماد نوعی لمپنیسم خاص شده بود و یا در مورد طیف همانند او مطلبی را بیاوریم می توان گفت
در روند رو به پیش صنعت سینما و هنر بازیگری در ایران با ظهور تیپ های روشنفکری خاص که در قبل از انقلاب شکل گرفته بود هنرپیشه هایی همانند ناصر ملک مطیعی، فردین، فروزان،ایرج قادری، بیک ایمان وردی، منوچهر وثوق و تعدادی دیگر که بازیگریشان و عملکردشان در این طیف می گنجید داشتند به حاشیه رانده می شدند
البته بعضی از آنان با بکارگیریشان توسط کارگردانان صاحب سبک باز آفرینی می شدند اما در نهایت عمر بازیگری تعدادی از آنان رو به پایان بود اما انقلاب و اقدامات کوته بینانه تصمیم گیران که منجر به حذف قهری این نوع هنرپیشه ها شد، این نوع هنرپیشه ها هویتی جدید یافتند که در گذر زمان با بودن حس نوستالوژی در افرادی، این نوع هنرپیشه ها هویت مبارزاتی برایشان تعریف شد و گاهاً مرگشان نیز محوریت اعتراضی نسبت به عملکرد پلیدانه حاکمیت پیدا می کند.
اما باتوجه به وجود تفکر لمپنیسیمی و لمپنیستی خواه در بخشی از حاکمیت که اخیران با نمایش فیلم هایی به نام اخراجی ها که توسط فردی دلقک رفتار و چماقیسمی به نام ده نمکی آن بخش از حاکمیت به سمت پررنگ کردن تفکر جاهلی و ارزشگذاری به آنها رفت وجود ملک مطیعی و مرگش کارکرد خاصی یافت.
٨۵۰٣۴ - تاریخ انتشار : ۶ خرداد ۱٣۹۷       

    از : زندانی زنجیری

عنوان : کلاه مخملی پاشنه طلا!
عجب از روزگار که مردم بجان آمده ایران به حق از هر امکانی برای تو دهنی زدن به حاکمیت فاشیست بی فرهنگ اسلامی سود می جویند و حاکمیت خود را به کرسی وخواب خرگوشی میزند.
آقایان فاشیست دورانتان تمام است!.
٨۵۰٣۲ - تاریخ انتشار : ۶ خرداد ۱٣۹۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست