سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

به نام «صدای سوم»، به کام «صدای دوم»! - تقی روزبه

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : اصغر الهیاری

عنوان : برای «محمود از ایران»
خیلی از برخورد شما با آقای ایزدی متاسفم.
پیش از اینکه انتقاد خود را بنویسم باید عرض کنم که فراخوانی نوشته شده است . آقای ایزدی و همفکرانش نیز می توانند فراخوان دیگری یا بیانیه ی دیگری با هر مضمون و سمتگیری که فکر می کنند درست است علیه حکومت کشتار اسلامی بنویسند ولی اینکه ایشان و عده ای مدتی است خود را برای «افشای» امضا کنندگان این فراخوان مشغول کرده اند فقط اتلاف انرژی علیه یکدیگر است.

اما در مورد جنابعالی باید عرض کنم مردم مردم کردن شما هم دردی دوا نمی کند.زیرا در ایران ما مثل تمام جوامع طبقاتی ، جایگاه طبقاتی مردم نقش تعیین کننده دارد.
بعداز کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا انقلاب ۵۷ فقط «وزیران و کیلان خواب نبودند» نه خیر چنین چیزی نبود .بخشی از مردم تحت تغییرات و اصلاحاتی که صورت گرفت بقول صمد بهرنگی «چوخ بختیار» هم کاری نداشتند که حکومت چه خرابکاری هائی می کند و با مجلس فرمایشی و حمایت غرب چگونه در آمد را غیر عادلانه تقسیم می کند. طرفه آنکه هنوز امروز روز به لاطائلات خود ادامه میدهند. سکوت آن بخش از مردم تا سال ۵۷ را داشته باشید . در این ۴۰ سال نیز حکومت با حقه بازی های دینی و ترساندن بخشی از مردم بخاطر اعتقادات آنها بخشی از مردم را برای غارت ثروتهای مردم و مصرف آنها بصورت ولنگارانه در مصارف مختلف دنبال خود راه انداخته که بر جنایات خود سرپوش بگذارد. این کار محال است زیرا حکومت هزاران نفر را کشته و میلیونها نفر این دستهای جنایتکار را می شناسند.

حالا جنابعالی بفرمائید نگارنده چگونه بنویسم و پیام خود را به حکومت جنایتکار و حامیان ان بدهم که نقطه ضعف نداشته باشد. شما فکر می کنید حکومت نابخرد ایران از صدام حسین ، قذافی و..... کمتر بهانه برای درگیر شدن آمریکا و اسرائیل با این حکومت دارند؟
چرا شما پیشقدم نمیشوید و بیانیه ای برای مسئولان جنایتکار حکومت نمی نویسید که اگر به دخالت های خود در منطقه پایان ندهد راه را برای نقشه های شیطانی « شیطان بزرگ» باز می کند.
بجای تلاش برای ساکت کردن مخالفان حکومت که بر خلاف نظر شما نه از حیث قضائی و نه حقوقی مرتکب خلافی نشده و حتی اتهامات واهی ارزش بحث و گفتگو ندارد . در مقابل حکومت میلیونها بار حقوق بشر را در ایران و خارج از کور نقض کرده و جان هزاران نفر را گرفته است. شما کجا استاده اید ؟
در کنار حکومت ؟ یا در کنار آن مردمی که در این ۴۰ سال در ایران ستم کشیده اند؟
یلی مختصر حرف آخر را بگویم که نمی توان هم با حکومت بود و هم با بخش مردم مظلوم و متاسفانه در این ۴۰ سال مردم را در مقابل هم قرار داده اند.
لطفا مراعات کنید که از کدام بخش از مردم دفاع می کنید.
شاهدوستان هنوز طفره میروند که چه بلائی در ۲۵ سال بر سر مردم نازل کردند.
ذوب شدگان ولایت فقیه و اصلاح طلبان حکومت هم به نعل و میخ میزنند که در این ۴۰ سال «اجنه ها » کشور را نابود کردند.
معیار شما چیست؟ چرا جرات نمی کنید به حکومت انتقاد کنید؟شما که مخفی کاری بلدید. ولی نه ! واقعا خطرناک است این کار را نکنید ولی از حکومت هم دفاع نکیند.
٨۵٣۹۵ - تاریخ انتشار : ۷ تير ۱٣۹۷       

    از : مرتضی ملک محمدی

عنوان : استقلال جنبش
به نظرمن پافشاری اصغر ایزدی روی اشگال عمده در ساختار "فراخوان" یک انتقاد جدی محتوایی است . یعنی این انتقاد را نه می توان انتقادی در سطح و به شکل انشا و پرداخت متن تنزل داد و نه نوعی ملانقطی و وسواس قلم دانست. فهم من از حرف اصغر ایزدی این است که در ساخت کلی این "فراخوان " لااقل یک تناقض و دو گانگی به چشم می خورد, به این شرح که متن نتوانسته امر مبارزه برای سرنگونی بدست مردم را با ضرورت هشیاری نسبت به دخالت خارجی و تاثیر منفی آن بر مبارزه مستقل را در یک رابطه صحیح قرار دهد. تصادفی هم نیست که بسیاری از خوانندگان و منتقدین از این فراخوان این برداشت را کردند که محتوای متن اساسا مبارزه علیه جمهوری اسلامی را تحت الشعاع یک رویکرد "ضد امپریالیستی" قرارداده است. بغیر از روش متن خوانی و نشان دادن تکیه گاهای اصلی متن فراخوان , که اصغر روی آنها مکث می کند می توان از روی تحلیل اوضاع سیاسی مورد نظر متن نیز به وجود چنین رویکرد "ضد امپریالیستی " یا عمده دیدن خطر دخالت خارجی پی برد. ارزیابی این متن از شرایط جدید تحریم ها و خطر مداخلات این است که این امر مبارزات مستقل مردم برای سرنگونی را تضعیف و یا مختل می کند. اصغر ابتدا مخالفت خود را با آن با نقد همین ارزیابی شروع کرد. او نوشت نقل به معنا " ما در شرایط جدیدی هستیم و برخلاف دوران تنش های هسته ای و شعار های انرژی هسته ای حق مسلم ماست , مردم برای رفع و نفی تحریمها نه فقط به رژیم نزدیک نمی شوند بلکه مبارزه خود را تشدید می کنند." خصلت بحث از این جا به بعد دیگر فرق می کند . یعنی مشاجره جاری دیگر بر سر متد و ساختار و تعیین الویت در یک متن کوتاه برای جمع آوری امضا نیست . بلکه بحث بر سر یک تحلیل مشخص از اوضاع سیاسی و رابطه میان فشار های بیرونی و اعتلای جنبش است. منهم بر این نظر هستم که فشار ها و تحریم های اقتصادی صرف نظر از ارزش گذاری ما و تعیین خوب و بد آن در" گرسنگی دادن به مردم" و غیره فقط به عنوان یک امر ابژکتیو بیش از آنکه تضعیف کننده اختلال زا برای جنبش مردم باشد تضعیف کننده و مختل ساز سیستم افتصادی و عصبی جمهوری اسلامی است .تحریم ها شکاف میان مردم و حاکمیت ژرف تر می سازد . جنبش مردم و شعار های آنها نشان می دهد چگونه آنها همین فشار ها را در مبارزات خود کانالیزه می کنند . علت عمده یک چنین عملکردی حاصل آگاهی سیاسی مردم است که ماهیت سیاست خارجی و ماهیت مخرب شعار های ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی جمهوری اسلامی را در یافته اند. آنها دیگر حاضر نیستند هزینه های صدور انقلاب اسلامی را بپردازند. به همین دلیل هر گونه پر رنگ کردن خطر خارجی و تحریم ها این فرایند شعور و آگاهی مردم را مختل می سازد. اپوزسیون چپ و دموکراتیک فقط باید اعلام کند با دخالت خارجی برای آلترناتیو سازی مخالف است و امر تحولات کشور حوزه اقدام مستقل مردم ایران است.
٨۵٣۹۰ - تاریخ انتشار : ۷ تير ۱٣۹۷       

    از : اصغر ایزدی

عنوان : بیزاری؟
آقای محمود از ایران! این من نیسیتم که از "نظام آخوندی" بیزارم و به گفته شما، از مردم ساکن ایران می خواهم که بر بیزار من ، یعنی رژیم جمهوری اسلامی، شورش کنند؛ این خود مردم ایران هستند که نه فقط از این رژیم بیزارند، بلکه در خیزش دیماه ۹۶ با شعارهای : " اصولگرا، اصلاح طلب، دیگر تمومه ماجرا/ مرگ بر دیکتاتورو..." خواهان سرنگونی این رژیم شده اند. این که بنظرمی رسد شما از جناح اصولگرا بیزار باشید، اما تا اطلاع ثانوی بهمراه اصلاح طلبان خواهان حفظ همین "نظام مقدس" هستید، مشکل خودتان است و خط سیاسی خود تان را به عنوان خواست مردم بیان نکنید! از این نکته که بگذریم، شما بدون آن که حتی یک جمله از کامنت های من ، که نشانه تمایل من در دفاع از تحریم های آمریکا باشد، ارائه داده باشید، فقط خواسته اید "مارک" بزنید و من را " نخواسته در صف ضدانقلابی های انقلابی" قرار دهید( آه چقدر این جمله آشنا است، زمانی که کیانوری و فرخ نگهدار سازمان راه کارگر را در سال ۶۰چنین می خواندند!) من دلیلی نمی بینم که در مقابل این اتهام شما، از نظرات خودم دفاع کنم. شما هم چنین تفسیر دلبخواه از "فراخوان عمومی" ارائه داده اید که روح نویسندگان و امضا کنندگان این بیانیه از آن بی خبر است و قطعا کامنت شما را تحریف آشکار و کینه توزانه ارزیابی خواهند کرد! شما نوشته اید: " نویسندگان فراخوان باوجود تردید و سردرگمی هنوز حفظ مردم را مقدم بر حذف نظام می دانند. زیرا معتقدند برای حذف آن باید مترصد فرصت مناسبش بود تا تجربه بهمن ۵۷ ( تغییر ساختار بدون آلترناتیو ) تکرار نشود. قطعاگذار از نظام کنونی زمان مقتضی را می طلبد و باید به زمانی دیگر موکول کرد." نخیر، فطعا نویسندگان فراخوان بدون "تردید و سردرگمی" خواهان سرنگونی رژیم هستند و قطعا نمی خواهند این سرنگونی را " به زمانی دیگر موکول کنند". بیزاری شما از انقلاب و سرنگونی رژیم روشن است، پس همچنان در جهت توهم خود به اصلاح جمهوری اسلامی در همراهی با اصلاح طلبان خواهان حفظ نطام، کوشا باشید!
٨۵٣٨۴ - تاریخ انتشار : ۷ تير ۱٣۹۷       

    از : محمود از ایران

عنوان : آقای ایزدی در بام ایران دو ساکن هست؛ مردم و قدرت
جناب آقای ایزدی شما از یک ساکن در ایران که نظام آخوندی است بیزاری و از آن دیگری ساکن که مردم هستند خواستار آن می شوی که بر بیزار تو شورش کنند؛ لیکن نمی دانی که آیا مردم با تو همنظرند تا در تحقق خواسته ات بکوشند. از سوی دیگر شورش ترامپ و آمریکا بر علیه عاملی که از آن بیزاری را نمی پسندی. ولی بی میل هم نیستی تحریم مردم ایران توسط آمریکا ادامه یابد. از حق نگذریم فراخوان انصاف سوسیالیستی را حفظ کرده هرچند تا مرحله تردید آمده اما حاضر نیست به خاطر عاملی که تو از آن بیزاری، مردم زیر فشار تحریم ها قرار گیرندو سرنگونی نظام جمهوری اسلامی بدون وجود آلترناتیو را خواسته ایمی داند که ترامپ و امپریالیستها می خواهند و نفع آن متوجه امپریالیسم و ترامپیسم خواهد شد. پس نویسندگان فراخوان باوجود تردید و سردرگمی هنوز حفظ مردم را مقدم بر حذف نظام می دانند. زیرا معتقدند برای حذف آن باید مترصد فرصت مناسبش بود تا تجربه بهمن ۵۷ ( تغییر ساختار بدون آلترناتیو ) تکرار نشود. قطعاگذار از نظام کنونی زمان مقتضی را می طلبد و باید به زمانی دیگر موکول کرد. فراموش نکن فرصتی که می گویم یعنی آن زمانی که میوه تلاش تغییر ساختار در دامن مردم فروافتد نه در دهان امپریالیستها و ترامپ، اسرائیل و عربستان. آقای ایزدی! به گواه نوشته ات گمان دارم شما برخلاف روح فراخوان از تردید عبور کرده و به یقین رسیده ای که خب؛ حالا چه ایرادی دارد که مردم زیر فشار تحریم ها قرار نگیرند؟ بگذار قرار بگیرند شاید مردم به ستوه آمده از تحریم به سرنگونی نظام برخیزند. اما متوجه نیستی که اولین برنده در بازی سرنگونی افراطیون داخل کشور هستند که بدون ملاحظه با کودتایی ۱۵ درصد قدرت را نیز تصاحب می کنند و در پرتو ان شرایط را بسته تر و امنیتی تر خواهند کرد. غیر از این است؟ در این شرایط که همه جریانات سرسپرده به امپریالستها، اسرائیل و ارتجاع عربستان چشم ندارند ایران را ببینند. شمای انقلابی ضدانقلاب، با نادیده گرفتن آثار تحریم بر زندگی مردم مرتکب عمل سیاسی می شوید و نخواسته در صف ضدانقلابی های انقلابی قرار می گیری؛ آیا به تبعات وضعیت مزبور فکر کرده ای؟ بدانید در دومینوی سرنگونی در غیاب آلترناتیو مردم پسند، همه متضرر می شوند. به مجرد افتادن نظام ، فقدان آلترناتیو دمکراتیک و مردمی مهره بعدی می افتد. بنابراین در برهه کنونی سرنگونی نظام آنهم بدون وجود آلترناتیو نابهنگام بوده که در صورت رخداد آتشی خواهدافروخت که دامن نظام و پوزیسیون و بخصوص مردم و حتی اپوزسیون چپ اعم از فدائی و راه کارگری را دربرمی گیرد. آقای ایزدی مطمئن باش که ایده گذار از وضعیت کنونی در جامعه روشنفکری داخل کشور ریشه دار است اما در میان لایه هایی از مردم خیلی بطئی پیشروند شده است. بنابراین در رشد اعتراضات مردم در سطوح مختلف جامعه از جمله اعتراضات چند روز گذشته تهران هم رای هستم اما در اینکه آنها باعث سرنگونی نظام کنونی ایران می شود همراه نیستم . با امید به چشم انداز ایران دمکراتیک و آزاد، باور کن اعتراضات دی ۹۶ و چند روز اخیر هرچند شاید مهندسی شده هم باشند. اما برای حذف بیزار تو هنوز زود است. باید از امید روزگاران نومیدی بعد از کودتا یاری جویم که می فرمایند: ": که گوئی بیگه شد سحر شد، بامداد آمد / فریبت می دهد بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست.
٨۵٣۷۴ - تاریخ انتشار : ۶ تير ۱٣۹۷       

    از : اصغر ایزدی

عنوان : ترجمان عملی بیانیه
تقی روزبه! به گمانم بهتر آن می بود که وقتی من را مخاطب پست خود قرار داده ای، به نقد کامنت من اکتفا می کردی و انتقاد به نظرات دیگران و توصیه ها را که علیه فرقه گرائی نوشته ای، در جای دیگر و در جائی که می تواند مخاطب تو باشد، می نوشتی! و اما، من در هیچ یک از کامنت ها ی خود در ارتباط با " فراخوان عمومی" و نوشته هائی که در دفاع از آن انتشار یافته است، ننوشته ام که "فراخوان عمومی"، امر سرنگونی را بکنار نهاده است، بلکه همواره تاکید کرده ام "این فراخوان و دعوت در خواست شده ،البته نه نفی سرنگونی ونه حمایت از رژیم است، بلکه خواهان آن است که فعلا تقدم مبارزه به مقابله با ترامپ و "فرقه رجوی و چلبی های وطنی " داده شود، آیا چنین سیاستی همسوئی منفی با خواست و نیاز رژیم جمهوری اسلامی نیست؟"، اگر کسانی ادعا کرده اند، که بیانیه منکر سرنگونی است، به من ربطی ندارد. نکته اصلی آن است که خود تو، به درستی تاکید کرده ای که سرنگونی و شیوه(چگونه) سرنگونی باید بهم گره زده شود و این که "دوگانه کاذبی که عموما بین سرنگونی و چگونه سرنگونی تقدم وتاخرو اول این سپس آن ... ایجاد می کنند مقابله کنیم" ، بسیار خوب! اما آنگاه روشن نیست، پس چرا انتقاد من را به "فراخوان عمومی" در همین راستا نمی دانی؟ انتقاد می کنی: " جا و مکان و شکل بیان آن (سرنگونی و چگونه سرنگونی)که در کجای بیانیه آمده فی نفسه پرنسیپ نیست"، من سوال کرده بودم که چرا "فراخوان عمومی" در جائی که نیروها را به عصاره بیانیه فرامی خواند، هیچ اشاره ای به سرنگونی و چگونه سرنگونی نمی کند و به عنوان بیانیه وفادار نیست؟ تو می خواهی این انتقاد اصلی به بیانیه را به عنوان " در کجای بیانیه آمده فی نفسه پرنسیب نیست" تقلیل دهی! اگر این بیانیه فقظ ناظر به افشا و هشداربه سیاست آلترناتیو سازی چلبی های وطنی می بود، انگاه می بایست همین افشا و هشدار، عنوان "فراخوان عمومی" را به خود اختصاص می داد! نمی توان در عنوان بیانیه یک سیاست را رقم زد و درعصاره بیانیه ، که از نیروها وجریان ها تقاضای همراهی می کند، سیاست دیگری را به پیش کشید! آیا بهترنیست به جای تلاش برای توجیه این یک بام و دوهوا بیانیه، یک پاسخ روشن به یک پرسش ناگزیر، داده شود؟! این انتقاد به بیانیه صرفا یک انتقاد شکلی و سلیقه ای در نوشتن نیست، بلکه بیانیه از یک سیاست دوگانه برخوردار است. خط مقدم و نگرانی سیاسی حاکم بر بیانیه آن است، که تقاضا کرده است : "با تمام قوا هدف های شوم دولت ترامپ را افشاء کنند و با جریان هایی مانند فرقه رجوی و چلبی های وطنی رنگارنگ به مقابله برخیزند". این بیانیه کلامی نمی گوید که این مقابله چگونه باید صورت گیرد، اگر از طریق مبارزه برای سرنگونی رژیم و به دست مردم، چرا چنین تقاضائی نمی کند؟ شاید بهتر باشد که ترجمان عملی "فراخوان عمومی" را به چند شعار بازنمائی کنیم، تا بهتر روشن شود که با این بیانیه در خیابان مردم چه شعارهائی را باید سر دهند؛ فهم من این است: مرگ بر ترامپ/ مرگ بر نتانیاهو/ مرگ بر آل سعود/ ننگ بر آلترناتیو سازی چلبی های وطنی، و بلاخره مرگ بر جمهوری اسلامی! ترجمان عملی تو از بیانیه در کدام شعارها بازنمائی خواهد شد؟
٨۵٣۷۰ - تاریخ انتشار : ۶ تير ۱٣۹۷       

    از : تقی روزبه

عنوان : سرنگونی و چه گونه دو بخش از یک فرایندواحدهستند!
لطفا از این متن استفاده کنید (چون قبلی چندغلط تایپی داشت)
اصغرعزیر!. هرنکته و مطلبی در جای خود و در زمینه ای که مطرح می شود واجداهمیت و معنا است. هیچ بیانیه ای بویژه اگر کوتاه باشد بدون نقص نخواهدبود. اما تبدیل هرنکته ای که بذهن هرکس می رسد به یک پرنسیپ به عنوان شاخصی برای کنش و عدم کنش که مهمترین اقدام یک انسان بشمارمی رود می تواند کار را خراب کند. در اهمیت نفس بحث و طرح انتقاد و یا پرسش هیچ تردیدی نیست که قطعا وبی قید وشرط مفید وسازنده است. اما برای دریافتن اهمیت این ایرادتو باید پرسید آیا مگر در امرباور به سرنگون کردن نظام حاکم برای چپ انقلابی از انقلاب بهمن بدینسو شبهه ای وجودداشته است؟ می دانیم که هراشکال و ایرادی که چپ داشته در این موردهیچ گاه تردید نداشته وهمه گنگره های و نشستهایش و .. مزین به آن بوده و برایش تاوان زیادی هم پرپداخته است. بنابراین این مساله مفروض و بدیهی چپ است حتی امروز که اقشاربیشتری از مردم به این ضرورت رسیده اند و خودمردم هم دارند به صحنه می آیند چپ چرا نباید از آن خوشحال باشد؟. حالا که خودمردم هم دارند به صحنه می آیند چپ ضمن دفاع و تایید آن (که بهرحال در بیانیه صرفنظر از سلایقی که هرکس دارد آمده است) مهم ترین چیز همانا فعال کردن حافظه تاریخی مردم نسبت به تجربه تلخ سرنگونی و انقلاب بهمن که جنبش جدید از درون آن نشات می گیرد هست که منجر به فاجعه عروج نظام اسلام سیاسی شد. در جای دیگری هم نوشته ام که در این شرایط که مردم هم دارند به صحنه می آیند تمرکز روی شیوه سرنگونی یعنی بدست مردم و تشکل ها و نهادهای و مطالبات مستقل و صف مستقل و با گفتمان متعلق به خوددارای اهمیت است. قسمت اول

ما باید با دوگانه کاذبی که عموما بین سرنگونی و چگونه سرنگونی تقدم وتاخرو اول این سپس آن ... ایجاد می کنند مقابله کنیم. باید بدانیم که بنیاد وپایه های فرایندهای آتی از همین حالا و در صحنه امروز ریخته می شود. این ها دو جزء طبیعی و مکمل و جدانشدنی از فرایندسرنگونی هستند. وقتی پای چگونه سرنگونی به میان آید آنگاه بطوراجتناب ناپذیر پای بلوک مورد پشتیباتی فعال ترامپ و عزم بزرگترین ابرقدرت سرمایه داری جهان هم به میان می آید. این مساله با توجه به عزم دولت آمریکا و جنگ و اولتیماتوم تمام عیاراقتصادی و سیاسی و تهدیدهای نظامی که در جلوی ما قراردارد بویژه مهم است. اگر ما این دوگانگی کاذب موجود در اذهان را برطرف نکنیم جنبش ضدسرنگونی بین دو لبه قیجی رژیم هار و قرون وسطائی و ترامپ شبه فاشیت و بلوک همراه وی معلوم نیست که چندشقه شود و جه سرنوشتی پیداکند. بنابراین مساله فقط عزم ابرقدرت آمریکا وترامپ به عنوان نیروئی بیرون از مرز و دشمن بیرونی نیست بلکه سخن از پدیده ای که به شکل یک بدیل و مناسبات اقتصادی و سیاسی و گفتمان ساز عمل می کند و مطرح می باشد. بنظرم این جور دوگانگی ها از آن جا بیرون می آید که ما معمولا سرنگونی را کلی و مجرد و.. در نظر می گیرم و ناخودآگاه اول سرنگونی و بعد... می کنیم. و حال آن روندهای آتی و آینده از هم اکنون شکل می گیرند. اگرچپ در برابرچنین ذهنیت و گفتمانی وابدهد برای یک دوره تاریخی دیگر بدتر از آزمون انقلاب بهمن قافیه را باخته است. ما به عنوان چپ بجای پیوستن به باصطلاح (مستی توده ای به معنای فقط لحظه اندیشی و نددیدن افق و نقش واقعی خود) راهی جزآن که با صدا و نظرخود به میدان بیائیم وبا مقوله سرنگونی برخورداصولی بکنیم نداریم و همین کنشگری را سعی می کنیم در جنبش عمومی که در متن آن همین کشاکش ها هم وجود دارند با هم به پیش ببریم و به تقویت آن در صفوف جنبش همت بگذاریم.... حرف من مخالفت با سخن تو که بهتر بود در پایان بیانیه از مردم برای سرنگونی هم دعوت می کردیم نیست. از این جور اشکالات فراوان است، بلکه آن است که اولا در کل بیانیه از سرنگونی وحضورمردم در این راستا دفاع شده است. جا و مکان و شکل بیان آن که در کجای بیانیه آمده فی نفسه پرنسیپ نیست و ثانیا برای این چپ این شبهه که مخالف سرنگونی باشد بطورکلی وجود ندارد ویا حداقل شبهه ای ضعیف است و ثالثا نکته اصلی آن که وقتی خودمردمهم به میان می آیند بهتراست چپ خطر و آسیبی که جنبش را تهدید می کند موردتوجه قراردهد و حافظه تاریخی جامعه و نسل های جدید را فعال کند. و گرنه بدون تردید به هر بیانیه می توان ایرادهای واقعی هم داشت وباید هم مطرح کرد و لی نباید اجازه داد که منافع عمومی چپ و جنبش انقلابی ا یران قربانی دعواها و تنگ نظری و حتی اشکالات واقعی و فراوانی که وجود دارند بشود. همه این ها در برابراصل هدف تقویت جنبش انقلابی و تقویت صفوف چپ ضمن احترام به چندصدائی و چندگرایشی بودن آن اهمیت ثانوی دارند.
امروزه ما داریم باردیگر احتمالا به لحظات تاریخی و خطیر دیگری نزدیک می شویم که تنها درسهای واقعی تجربه انقلاب بهمن و دیکر تجربه های مشابه می تواند کمک کارمان باشد. بهتر است از منبت کاری و خاتم کاری بیهوده واژه گان بگذریم و انتقاد و اتحادصفوف چپ را با هم یعنی با صداهای مختلف به پیش ببریم واجازه ندهیم که زیربهمن فرقه گرائی ها وتنگ نظری های نهادی شده و رسوب کرده این فرصت مهم برای بازسازی را از دست بدهیم من راه دیگری برای برون رشد از فلج شدگی نمی بینم. از آنجا که انتقاد تو و مشابه آن را دوستان چپ دیگری هم مطرح کرده اند خواستم پاسخ نسبتا کامل خود را به عنوان فردی که برپای آن امضاء‌نهاده ام به انتقاد و پرسش تو داده باشم..
٨۵٣۶٣ - تاریخ انتشار : ۶ تير ۱٣۹۷       

    از : هوشنگ فرحجسته

عنوان : دوستان و دشمنان مردم
آقای ایزدی حتما بهتر از همه میدانید که زنده یاد حمید اشرف در دوران دبیرستان گفته بود جاسوسان پفیوزند فرقی نمی کند برای سیا یا کا گ ب جاسوسی کنند.این فرهنگ ریشه در مشروطه خواهی داشت و شادروان بیژن جزنی نیز در پاسداری آن کوشید منتهای مراتب بعداز انقلاب شاگردان بازیگوش جزنی رفتند دنبال مشروعه خواهان حکومتی و همان راه هائی که بیژن جزنی و حمید اشرف بدرستی هشدار داده بودند.
حالا بعداز ۴۰ سال و این همه افت و خیز به بهای بسیار بسیار سنگین و دخالت های بیشرمانه ی غرب به نیابت کارتر ، سالیوان و هایزر در انتقال قدرت از حکومت پادشاهی مطلقه به حکومت مشروعه که در ادامه به معامله ی ۴۴۴ روزه ی خمینی و ریگان برای شکست جیمی کارتر صورت گرفت و سفر مک فارلین به تهران برای تسلیح ایران در جنگ ۸ ساله و.و.و.و که مردم ایران را برای گزار روشنتری از حکومت مشروعه آماده کرده است معلوم است که باید از دخالت مجدد دشمنان مردم هراس داشته باشیم همانطور که حمایت حزب توده و اکثریت از حکومت کشتار خمینی لطمه جبران ناپذیر به جنبش مردم علیه دیکتاتوری زد . مخالفت کور و جنون آمیز ترامپ نیز بنوعی دیگر مانند جیمی کارتر و ریگان نقش مردم ایران را انکار می کند و معلوم نیست که از این تشنج آفرینی ها چه چیزی نصیب مردم ایران شود در یغ که مهدی سامع رفیق قدیمی جنابعالی با چند تن از همفکرانش بنام «چریکهای فدائی » به ولی فقیه مجاهدین خلق دخیل بسته اند و امثال شما هیچوقت در باره ی این خوش خیالی و فرافکنی یک کلمه ننوشته اید. دیگر مثل دهه ۵۰ که هرکس با حکومت شاه در افتاد را بنقع «حاکمیت خلق» می دانستیم فکر نمی کنیم. رفیق بازی هم نتیجه ندارد . در نشان دادن دوستان و دشمنان مردم باید صادق و پیگیر و عادل بود .
٨۵٣۵۹ - تاریخ انتشار : ۶ تير ۱٣۹۷       

    از : اصغر ایزدی

عنوان : یک بام و دو هوا
ای کاش نویسندگان بیانیه، به همان عنوان : "فراخوان عمومی - سرنگونی آری؛ به دست مردم و برای حاکمیت مردم!" اکتفا می کردند و خواهان امضا فقط همین عنوان ، برای همگرائی "همه نیروها و جریان های مدافع آزادی و برابری و به ویژه هوادران سوسیالیسم" می شدند. در این عنوان به موجزترین صورت هم خواست سرنگونی و هم چگونگی سرنگونی ( که تقی روزبه مقاله خود را در دفاع از بیانیه به آن اختصاص داده است) به روشنی بازتاب یافته است. اما زمانی که چکیده وعصاره بیانیه در پارگراف آخر چنین بیان شده است: "از همه نیروها و جریان های مدافع آزادی و برابری و به ویژه هواداران سوسیالیسم، تقاضا داریم با تمام قوا هدف های شوم دولت ترامپ را افشاء کنند و با جریان هایی مانند فرقه رجوی و چلبی های وطنی رنگارنگ به مقابله برخیزند. "،آنگاه این پرسش بوجود می آید: چرا نویسندگان بیانیه به همان عنوان وفادار نمانده و از دیگران تقاضا نکرده اند که ضمن مقابله با چلبی های وطنی، هم چنین با تمام قوا برای مقابله با رژیم و در راستای سرنگونی آن به دست مردم گام بردارند؟ این یک پرسش گریز ناپذیر است!
٨۵٣۵۵ - تاریخ انتشار : ۵ تير ۱٣۹۷       

    از : کیا

عنوان : مشکل کجاست!
مبارزه رفقا علیه جمهوی اسلامی، چلبی ها ،مجاهدین و آمریکاست!
این شاید در تئوری جالب و نسبتا صحیح باشد ولی در عمل نه! چرا؟
جواب: با کدام نیرو و کدام تشکل؟
واقعیت این است که اول باید سازمان و نیرو را فراهم کرد و آنها هم در میدان جامعه هستند که طرفداران مخالفان را هم شامل می‌شوند.
در نتیجه دشمن را در ابتدا باید محدود کرد وبا بقیه در دیالوگ اتحاد و انتقاد قرار گرفت تا اگر تئوری صحیح است از ریزش هواداران دیگران به نیروی خود افزود..
در غیر اینصورت در ماندگاری حاکمیت اسلامی مشترک خواهیم بود.
٨۵٣۴٣ - تاریخ انتشار : ۵ تير ۱٣۹۷       

    از : اسد غیاثی

عنوان : سرانگشت «امام زمان» در تحریر بیانیه فعالان «چپ»!
آقای روزبه در پایان نوشته اش، اشاره کرده که نویسنده بیانیه نیست و نمی داند آن بیانیه را کی نوشته است.
اما این که به عنوان یک امضاکننده تا این اندازه بی خبر از ریشه و پایه و نویسنده آن چندبرابر یکی از نقدهایی که بر آن بیانیه صورت گرفته جوابیه می نویسد، سوال برانگیز است.
تازه می فهمیم که معنی امضای تقی روزبه و شاید برخی دیگر همگنان او الزاما موافقت با همه رویکردهای این بیانیه نبوده و فقط با سمت گیری اصلی آن موافق بوده است.
اگر فرض کنیم که به جز نویسنده بیانیه که احتمالا یا قویا با همه متن موافق بوده، ۲۱۸تن دیگر هر یک بهانه یا عذری یا استدلالی از نوع آن چه تقی روزبه در دفاع از امضای خودش نوشته، شاید بیش از همه مذاکرات مجلس حکومتی درباره سیاست جدید آمریکا علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی، مثنوی هفتاد من کاغذ شود.
اگر جان کلام بیانیه و روح آن این است که تحریمها و سیاست جدید تنگ گرفتن بر این حکومت به سود مبارزه مردم ایران و در جهت تضعیف این رژیم نیست؛ بزرگترین دروغ و فریبکاری بیانیه نویس که دیگران هم به دامش افتاده اند همین است. پس دیگر به روشنی آن روح پنهان که «گندم نمای جو فروش»، در کسوت نویسنده ناشناس بیانیه، روزبه و همگنانش را به دنبال خودش کشانده جز نگرانی از همان امر مقدر یعنی «سرنگونی، آری» نیست.
تقی روزبه می گوید: من پرتقالهایی که نیاز داشتم را از توی گاری نویسنده بیانیه برداشتم، شما اگر اعتراض و انتقادی دارید، «پیدا کنید پرتقال فروش را»!
کاش کسی یافت می شد که مسئولیت تمام بیانیه را می پذیرفت.
حالا که یافت می نشود، ما را تنها به این حدس و گمان می راند که سرانگشت «امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف» بیانیه را تحریر فرموده ولی روزبه و دیگران هم به مصداق «هرکسی از ظن خود یار او» شده اند.
یا ایها المدعیان چپ، موکب «امام زمان» بر شما مبارک باد!
٨۵٣۴۱ - تاریخ انتشار : ۵ تير ۱٣۹۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست