سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

انتشار عمومی متن شکایت نامه به حسن روحانی و شکایت در دادگاه های عمومی تهران - جعفر بهکیش

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : جعفر بهکیش

عنوان : شوخی می فرمائید آقای نکونام
دوست گرامی، بدون این آب در هاون کوبیدن ها، چیزی زیادی از دادخواهی در ایران باقی نخواهد ماند. امیدوارم که تلاش های شما و یاران اتان سبب گردد که این جنبش ضعیف دادخواهی گسترده شود. اما تا کنون نشان زیادی از آن ندیده ام.
یکی از خوشبختی های جنبش مادران و خانواده های خاوران این بود که از گزند افکاری که همین اقدامات کوچک را بر نمی تابند، و آنرا آب در هاون کوبیدن قلمداد می کنند، مصون بود.
آرزومندم که چنین نیز باقی بماند.
با احترام
٨۶٣۵۱ - تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱٣۹۷       

    از : حسن نکونام

عنوان : گر تو بهتر می زنی، بستان بزن
بهکیش عزیز، با درود!

به شما حق می دهم که نام بردن از «دادگاه انقلاب»، شما را به وحشت اندازد. این نوع دادگاه، احتمالن شما را بیاد دادگاه انقلابی که بوسیله جریان اسلامی مسلطه شده بر انقلاب ضد سلطنتی ۵۷، بر پا شده بود، می اندازد. اول اینکه : در این وحشت، من هم با شما شریکم، و یادآوری آن «بیدادگاه»، هر انسان معقول و خردمندی را بوحشت می اندازد.
دوم اینکه : این دادگاه، نه بر اساس قوانین و اصول و مبانی حقوق علمی و مدرن و انسانی، که خود بر اساس آخرین دستاوردهای علمی بشر بنا می شود، بلکه بر مبنای قواعد ارتجاعی فقه و شریعت ضد انسانی اسلام شیعه، که خود مبتنی بر روابط قبیله ای- عشیره ای دوران برده داری استوار است، بر پا شده بود. سوم اینکه : بقتل رساندن رفقای ما، و حتا اعدام بسیاری از سران و ماموران حکومت پیشین هم، نتیجه کارکرد همین «بیدادگاه» بوده است. چهارم اینکه : اگر به این درخواست شما هم، پاسخ مثبتی داده شود، همین «بیدادکاه» باید به آن رسیدگی کند. نتیجه چه می شود؟

حتمن خوانده یا شنیده ای که، پس از پخش نوار صوتی دیدار و گفتگوی سران اجرائی قتل عام ۶۷ با آخوند منتظری، برخی از این انسانکش ها که لب به سخن گشودند، آنرا افتخاری برای خود و مسلمین دانسته، و ضروری برای حفظ بیضه اسلام.
نه بهروز و نه من، از دادگاه «انقلابی» حرفی نزده ایم، بلکه صحبت از دادگاه مردمی، علنی و آزاد، و حق متهم برای انتخاب وکیل و دفاع از خود.

مقایسه نامه نویسی شما به خود قاتلین، با تلاش و مبارزه خانواده ها برای برسمیت شناسی قتل، مبارزات دیگر آنها، و همه ما، برای اقشای چهره تبه کاران آمر و عامل این جنایت، مقایسه ای نابجا است. خانواده ها و همه ما، مبارزه و افشا کرده و می کنیم، ولی شما تقاضا می کنی، آنهم از خود قاتل.

دوست داعدیده و گرامی! نمی دانم، یعنی اطلاع ندارم که، آیا در تاریخ جامعه بشری، موردی وجود داشته است که، «از قاتل به خود قاتل» شکایت برده شده باشد، و نتیجه مثبتی هم از آن حاصل شده باشد. اگر چنین مورد تاریخی یافت شود، آنگاه من به این باور می رسم که، چاقو می تواند دسته خوش را ببرد.
اگر به درخواست شما، پاسخ مثبت داده شده، و عباس جعفری دولت آبادی، حکم دستگیری خودش را صادر کرده، و با پای خودش به زندان برود، آنگاه این مورد موفقیت آمیز ،بعنوان یک استثنا بر قاعده در تاریخ، و بنام جعفر گرامی ،ثبت خواهد شد.
آب در هاون کوبیدن هم «حقی» است که همه برای انتخاب آن مجاز و مختارند.
تندرست و شاد باشید!
٨۶٣۴۷ - تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱٣۹۷       

    از : جعفر بهکیش

عنوان : فعالیت های افرادی به قول شما متوهمی نظیر من بخش مهمی از تاریخ دادهخواهی در ایران را تشکیل داده است
آقای نکو نام، سلام،
من هیچ توهمی نسبت به کسی یا نهادی ندارم. من از حق خودم دفاع می کنم و از هر کسی که در قدرت باشد این حق را طلب خواهم کرد. این نگاه سبب شده است که اقداماتی جدی از جانب بخشی از بستگان قربانیان جنایت های دولتی انجام گیرد. با نگاه کسانی نظیر شما، مثلا تجمع خانواده های قربانیان کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ در روز پنجم دیماه ۶۷ در مقابل دادگستری تهران برای ثبت شکایت از دست اندرکاران آن جنایت بزرگ توهم بوده است. یا تلاش های خانواده ها برای بهبود وضعیت زندان ها توهمی بیش نبوده است. دوست گرامی، با این نگاه، ما باید دست روی دست بگذاریم تا انقلابیون کار رژیم را یکسره کنند و سپس هم به ما اجازه ندهند که در مورد عدالت مورد نظر خود سخن بگوئیم. من خود را تابع انقلابیون نمی دانم. من حقوقی دارم که در حکومت انقلابی مورد نظر شما نیز آنها را با بانگ بلند درخواست خواهم کرد و همانند همین نامه ای که برای حسن روحانی نوشته ام، برای سران حکومت انقلابی نیز خواهم نوشت.
علاوه بر آن وقتی از دادگاه های انقلابی ذکری به میان می آید دچار وحشت می شوم. من تجربه خوبی در این زمینه ندارم و تجربه های جهانی نیز ناامید کننده است. من به دادگاه هائی بر طبق موازین انسانی دل بسته ام.
٨۶٣۴۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱٣۹۷       

    از : حسن نکونام

عنوان : توهم؟
آقای بهکیش، با درود!

از اینکه خواهان انتقام و قصاص و آزار و اذیت دیگران، بهر جرمی هم که مرتکب شده اند، نیستی، عمق خصلت انسانی شما را نشان می دهد.

بهروز الف. گفتنی ها را نوشت، و بسیار هم مستدل نوشت. اما پرسشم از تو گرامی اینست که : عباس جعفری دولت آبادی را «دادستان» می دانی؟

نوشتی که، همین درخواست را به دولت جایگزین، و یا دولت انقلابی احتمالی آینده هم، مطرح خواهم کرد.
اگر دولتی جایگزین و یا انقلابی در آینده شکل بگیرد، یکی از وظایف اولیه اش، برگزاری یک دادگاه علنی و رسیدگی به پرونده این کشتار سبعانه حکومت شیعی حاکم بر کشور خواهد بود. در این صورت نیازی به شکایت و تقاصای شما، آنهم در مقیاس فردی، نخواهد بود.
بقول بهروز، شما حق داری به هر جائی شکایت کنی، اما قبل از این کار، بایستی ماهیت، سیاست، عملکرد، سابقه و نهاد و تشکیلات طرفی را که به او شکایت می کنی، بخوبی بشناسی.
برادر جان! عباس جعفری دولت آبادی، «دادستان» نیست، بلکه «بیداد ستان» است. وقتی شما به او شکایت می بری، «توهمی» در نگاه شما به این عنصر جنایتکار وحود دارد. آیا نمی دانی این فرد چه جنایت ها مرتکب شد تا به این جایگاه رسید؟ آیا نمی دانی که در این حکومت ایدئولوژیک ارتجاعی، تنها کسانی پله های ترفیع را طی می کنند، که خوش خدمتی و چاپلوسی و تمکین و وفاداری خود را، به راس حاکمیت و بویژه به دیکتاتور مرتجعی مثل علی خامنه ای نشان داده و به اثبات رسانده باشند؟
در فردای سرنگونی این حکومت عقب مانده و تبه کار، بایستی یک دادگاه مردمی و علنی بر گزار کرد، سران و مجرمان را بایستی به دادگاه کشاند. به آنها اجازه انتخاب وکیل داد. همه مردم داعدیده از جنایات این حکومت را، به نشست در استادیوم (یا استادیوم ها) دعوت کرد، و جریان محاکمات را بطور مستقیم از رادیو و تلویزیون و رسانه های جمعی پخش کرد، تا مردم از تمامی جریانات با خبر شوند. این کار به درک عمومی مردم از این تاریخ خونبار چند دهه ای، و بالا بردن آگاهی همگان از این تاریخ کمک فراوان خواهد کرد.
این دادگاه، کلاس درسی غنی برای آموختن سیاست، اقتصاد، فرهنگ و مذهب، و هر آنچه به جامعه مربوط است، خواهد بود. در طی این محاکمات علنی و آزاد، از رازهای سر بمهر این کاروان دروغ و دغل و دزدی و دنائت، رمز گشائی خواهد شد. به امید آن روز!

قطره دریاست، اگر با دریاست
ورنه او قطره، و دریا دریاست

تندرستی و شادیتان آرزوست
٨۶٣۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱٣۹۷       

    از : جعفر بهکیش

عنوان : پاسخ و تشکر
آقای بی نام، بسیار سپاسگزار هستم. حتما تصحیح می کنم و اگر گردانندگان اخبار روز امکانش را داشته باشم خواهش می کنم که آنرا تصحیح کنند.

از آقای بهروز الف نیز سپاسگزار هستم. من چنین ادعائی نکرده ام که عزیزانم ملک طلق من هستند. اما حتما این حق را به من می دهید که به عنوان برادر آنچه به نظرم صحیح است را انجام دهم. نه تنها خوشحال می شوم بلکه به گمان من ضروری است آنان که دل در گروی آرمان های عزیزان من داشته اند در جهت پیگیری فاجعه ملی اقدام کنند. این سهم من است و نام خودم را نیز در زیر آن درج کرده ام. شما نیز سهم خود را انجام دهید، که به گمان من همین نقد شما، ادای سهمی در این جهت است.
من وظیفه خود می دانم که از حق خود دفاع کنم و این درخواست را محول به آینده نکنم. از سوی دیگر برای من نوشتن این شکایت نقشه راهی بوده است. نشان داده ام چگونه، حتی در یک دولت جایگزین، تمایل دارم که این جنایت ها مورد بازبینی قرار گیرند. حتی اگر یک دولت انقلابی هم سر کار بود، همین درخواست را در مقابل آنان قرار می دادم. از آنان در خواست خواهم کرد که یک هیئت تحقیق مستقل تحت نظارت سازمان ملل به وجود آورند، با شرایطی که به اجمال ذکر کرده ام. سپس بر اساس یافته های این کمیته تحقیق، متهمان اصلی، که در شکایت خود از آنان نام برده ام، را در یک دادگاه عادلانه محاکمه کنند. من نه تنها خواهان هیچ مجازات غیر انسانی نیستم بلکه صراحتا با آن مخالف هستم، به ویژه استفاده از هر گونه شکنجه، اجبار به اعتراف بر علیه خود، اعدام. من با قصاص مخالف هستم. محاکمه و مجازات متهمان رهبری و مشارکت در جنایت مسئله شخصی من نیست. جامعه و علی القاعده کسانی به نمایندگی از طرف جامعه، مثلا دادستان، این وظیفه را بر عهده خواهند داشت. من شکایت خود را و لیست متهمان را از دیدگاه خودم بیان داشته ام، و بدین دلیل برای عباس جعفری دولت آبادی فرستاده ام. با احترام
٨۶٣۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱٣۹۷       

    از : بهروز الف

عنوان : لطف کنید بگوئید منظورتان از این مقاله چیست
آقای جعفر بهکیش هر چه سعی میکنم تا منظورتان از نوشته هایتان را متوجه شوم، به نتیجه ای نمیرسم
شما حق دارید حتی به ترامپ نامه بنویسید و از او بخواهید به فجایع ای که امریکا در ۱۰۰ سال اخیر در سراسر دنیا ببار آورده پاسخگو باشد و به آن رسیدگی کند!!! ولی شما در مقامی نیستید که از یک جنایتکار بالفطره که خواهان اعدام مخالفان حکومت جهل و جنون و جنایت در زمین چمن دانشگاه بود و حکم اعدام صدها تن را صادر کرده، خواهان رسیدگی به جنایتی شود که برادران، خواهر و شوهر خواهر از جمله قربانیان آن هستند. برادران شما تنها بخاطر نه گفتن به جانیانی چون روحانی اعدام سدند. درخواست شما توهین به آن عزیزان و راه و اندیشه آنان هست. یکبار برای همیشه به خود بگوئید که آن جاودانه انسانها، فرزندان، برادران، خواهران، همسران و رفیقان میلیون ها ایرانی هستند و شما حق ابدا حق مالکیت انحصاری را در اختیار ندارید. لطف به پیروی از فرهنگ مبتذل اسلامی مجهول نویسی نکنید. اگر به وکلائی رجوع کرده اید که پول بر انسانیت و وجدانشان ارجح هست با آوردن نامشان مطلب بنویسید تا مدرکی باشد برای آینده و اگر آشکار نوشتن برایتان مشگل ساز هست، داستان رجوعتان به این وکلا را برای خود نگاه دارید که این محافظه کاری و مبهم نوشتن نه مثمر ثمر هست و نه ارزشی تاریخی دارد
رسیدگی به پرونده جنایات اسلام و اسلامیون در ایران تنها در یک حکومت و دادگاه مردمی صورت خواهد گرفت. عزیزان در خاک غنوده ما کلیت رژیم اسلامی را دشمن خود میدانستند و جان شیرین خود را با یک نه بزرگ به این وحوش از دست دادند. سعی نکنیم راه و اندیشه آنان را بی ارزش کنیم
٨۶٣۲۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱٣۹۷       

    از : بی نام

عنوان : تصحیح کنید لطفا و این مطلب را هم خصوصی به ایشان بگویید.
مغضوب و نه مغذوب که در پانوشت آمده و دو بار ذکر شده
٨۶٣۱۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ شهريور ۱٣۹۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست