سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

هرچه فریاد دارید، بر سر جمهوری اسلامی بکشید - بهرام خراسانی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : آ. بزرگمهر

عنوان : جواب مجدد به آقای خراسانی
خواهشمند ست از جّر و بحث پرهیز کنیم.
شما خیلی کلی و محافظه کارانه نوشتید :" " تضاد اصلی جامعه ایران و ایرانیان را نه با ترامپ یا دولتهای آمریکایی یا اسراییل یا هر کشور و ملت دیگر، که با نظام جمهوری اسلامی میدانم" آیا اینها «پایه تئوریک» دارد؟ آیا این ها «پشتوانه ی آماری» دارد ؟
پس لازم است که بار دیگر به این گزاره ی کلی خود عنایت کنید که چقدر غیر واقع بینانه و فّله است .بعد آنرا با یادداشت قبلی بنده مقایسه کنید که کدام یک «کلی گوئی تر » است و آنوقت حکم خود را صادر کنید: «کاش این طبقه بندی شما از مردم ایران، چارچوبی تئوریک و پشتوانه ای آماری میداشت تا همه بتوانند از آن بهره گیرند. »

دوست گرامی وقتی شما هرچه دلتان می خواهد می نویسید چگونه انتظار دارید که نگارنده ی بی ادعا مانند تئوریسین ها که نداریم و نویسندگان سیاسی که نداریم برای شما «معجزه» کند؟

از وقتی که برای این دو کامنت گذاشتیم متاسف و از اخبار روز و خوانندگان محترم پوزش می خواهم.
٨۷۲۷۱ - تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱٣۹۷       

    از : سیامک رهگذر- از آلمان

عنوان : در جواب به انتقادات جناب بهرام خراسانی!
از کسانی مثل شما که با شرکت خود در انتخابات با رژیم نوعی همکاری و سازش
میکنند انتظار نمیرود که بیایند اعتراف بکنند که برای چندمین بار باز دوباره از ملاها فریب خوردند و رفتند پای صندوق رای ولی نتیجه ای نداشت کما اینکه خیلی ها از کمپین از "رای به روحانی دادیم پشیمانیم" حمایت کردند و میکنند! شما نمیتوانید در دل یک سیستم زندگی بکنید و با آن همکاری و همزیستی مسالمت آمیز هم داشته باشید آنوقت بدون شرم و حیا و خجالت مدعی هم باشید که مخالف حکومت هم هستید و برای همین گفتم که جناب خراسانی حنای اصلاح طلبانی امثال شما دیگر برای ما مخالفین واقعی رژیم ملائی رنگی ندارد. انتظار دارید که بشما و هم مسلکی هایتان "انتقاد سازنده و دلگرم " بکنیم اما وقتیکه شما حاضر به شنیدن نظرات دیگران نیستید که چرا شرکت در انتخاباتی که شرایط دموکراتیک را ندارد و آزادی حق انتخاب شدن را رعایت نمیکند و بدون حضور احزاب مخالف واقعا مسخره است چه جوابی دارید؟ باز مینویسید:"آنهم در کاری مانند انتخابات که حتی اگر بد انجام شود، یک نمود مدرن و دموکراتیک است." آخر این چه حرف عجیبی است که شما میزنید؟ اگر هر انتخاباتی "نمود مدرن و دموکراتیک " بقول شماست پس انتخابات دوران صدام حسین که با ۹۹ درصد هم همیشه انتخاب میشد خیلی نماد دموکراتیک بوده؟ برای توجیه اعمال سازشکارانه خودتان با رژیم اسلامفاشیستی ملاها خودتان را به کوچه علی چپ میزنید! انتخابات مهندسی شده در یک دیکتاتوری آخوندی اصلا توهین به شعور خود شرکت کننده در انتخابات است چونکه با انتخابش چیزی عوض نمیشود تا زمانیکه ساختار غلط سیاسی بر کشور حاکم است. سوال دیگر جناب خراسانی، شما قبل از شرکت در انتخابات به چه چیز نگاه میکنید به برنامه کاندیدا یا صورت و ریشش؟ اگر برنامه اش مهم است شخص بقول شما سوسیال دموکرات(؟) نباید ابتدا ببیند برنامه کاندیدای ریاست جمهوری چیست؟ شما در برنامه آخوند حسن روحانی ریاکار دیدید که قراره حقوق بشر یا تساوی حقوق زنان با مردان و آزادی بیان و صدها وعده دیگر را چطور در عمل میخواهد پیاده بکند به غیر از یکسری شعارهای فریب دهنده؟ اصلا آدم عاقل نبایستی بفهمد که در چارچوب حکومت اسلامی منطبق بر فقه اسلامی با قوانین عصر حجری عقب مانده اسلام مگر ممکن است به اصلاحات بر ضد احکام اسلامی رسید؟ نه! عجیبه که میگوئید ما حق داوری یا حکم دادن را هم نداریم تا سازشکاران وهمکاران رژیم ملائی را رسوا کنیم؟حالا بگوئید شما که موافق رای دادن هستید به چه "اثرات اجتماعی" بقول شما تازه ای رسیدید تا ما مخالفین رژیم" به خودی خود مایه افتخار نیست" آنها را در مد نظر خود قرار بدهیم؟
میگوئید که رای ندادن "به خودی خود نشانه بلوغ نیست" ولی با توضیحاتی که در بالا برایتان آوردم خوب نشان میدهند که رای ندان خیلی هم خوب نشانه بلوغ است البته اگر رای دهنده به بلوغ سیاسی رسیده باشد؟ با نه گفتن و تحریم انتخابات فرمایشی و نمایشی رژیم ملائی حداقل بنوعی اعتراض و نارضایتی خودتان را نشان میدهید و رژیم تحت فشار قرار میگیرد تا از خودش بپرسد که چرا مردم به پای صندوق رای نمیروند و شاید در دیکتاتوری اش نرمش بخرج داد و به رفرم مثبت و امتیاز دهی به مردم تن داد؟
جنابعالی گویا فهم تان از سوسیال دموکراسی هم اشتباه است! کجای سوسیال
دموکراسی گفته یا میگوید بر سر سفره رژیم جنایتکاری مثل ج.ا. باید نشست و با آن همکاری و سازش کرد با آنکه ابتدائی ترین حقوق مردم پایمال میشوند؟ اصلا آدم عاقل سوسیال دموکرات نباید بداند با این اسلام سیاسی و حکومتش محال است به حداقل آزادیها و رفاه عمومی رسید. ولی این باور شما جناب خراسانی غلط نیست که با سوسیال دمکراسی میشود حلال مشکلات ایران شد! البته ابتدا بایستی هرگونه نزدیکی به ارتجاع مذهبی و اسلام سیاسی را کنار بگذارید نه با رای خود به استمرار آن کمک کنید.
٨۷۲۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱٣۹۷       

    از : آ. بزرگمهر

عنوان : جواب مجدد به آقای خراسانی
خواهشمند ست از جّر و بحث پرهیز کنیم.
شما خیلی کلی و محافظه کارانه نوشتید :" " تضاد اصلی جامعه ایران و ایرانیان را نه با ترامپ یا دولتهای آمریکایی یا اسراییل یا هر کشور و ملت دیگر، که با نظام جمهوری اسلامی میدانم" آیا اینها «پایه تئوریک» دارد؟ آیا این ها «پشتوانه ی آماری» دارد ؟
پس لازم است که بار دیگر به این گزاره ی کلی خود عنایت کنید که چقدر غیر واقع بینانه و فّله است .بعد آنرا با یادداشت قبلی بنده مقایسه کنید که کدام یک «کلی گوئی تر » است و آنوقت حکم خود را صادر کنید: «کاش این طبقه بندی شما از مردم ایران، چارچوبی تئوریک و پشتوانه ای آماری میداشت تا همه بتوانند از آن بهره گیرند. »

دوست گرامی وقتی شما هرچه دلتان می خواهد می نویسید چگونه انتظار دارید که نگارنده ی بی ادعا مانند تئوریسین ها که نداریم و نویسندگان سیاسی که نداریم برای شما «معجزه» کند؟

از وقتی که برای این دو کامنت گذاشتیم متاسف و از اخبار روز و خوانندگان محترم پوزش می خواهم.
٨۷۲۶٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱٣۹۷       

    از : بهرام خراسانی

عنوان : سپاس از شما
با سپاس از همه دوستان جدید یادداشت گذار:
۱) جناب بزرگمهر گرامی. باسلام
کاش این طبقه بندی شما از مردم ایران، چارچوبی تئوریک و پشتوانه ای آماری میداشت تا همه بتوانند از آن بهره گیرند. امیدوارم اگر آمادگی دارید، شخص خود شما چنین کاری بکنید تا همه از آن سود ببرند. اگر اجازه بفرمایید، در گفتارنامه ای دیگر که تلاش میکنم در چند روز آینده بنویسم، دیدگاه خودم را خواهم نوشت.
۲) جناب آقای ایرانی، باسلام
با سپاس از رویکرد سازنده شما. راستش اینکه تجزیه و تحلیل جامعه ایران و مدل سازی برای مبارزه با روشی دیالکتیکی کار چندان ساده ای نیست. اگر بود تا کنون وضعیت ما بسی بهتر از این بود. همانگونه که در پاسخ به جناب بزرگمهر نیز نوشتم، به سهم خودم تلاش خواهم کرد تا چند روز آینده درحد توان این کار را بکنم. همانگونه که میدانید، پرداختن به این گفتگوی فلسفی و به گفته شما "مصداق سازی تز و آنتی آن و سنتز سازی" هم نیازمند دانش نسبی نویسنده و خواننده است، هم نیازمند کمی شکیبایی از سوی نویسند و خواننده یادداشت نویس. اما پیشاپیش میتوان گفت اینکه نوشته اید: "رویش پدیده ها که سنتز گفته می شود، ناشی از دو تضاد است( تز و آنتی آن)"، چندان درست به نظر نمیرسد. اگر همین چیزی را که شما نوشته پایه کار قراردهیم، تز و آنتی تز دو تضاد نیستند. بلکه این هر دو، دو سر یک تضاد هستند که به گفته‍ی شما، سنتزی درپی خواهد داشت.
۳ ) جناب الهیاری، با سلام
چنین مینماید که شما پس از کمی بذله گویی، سخن مرا تناقض آمیز دانسته و نوشته اید "کسی که خود را جمهوریخواه سکولار دموکرات معرفی میکند. حتما به پارلمانتاریسم و قانون اساسی هم پای بند است.غیر از این است .... آقای خراسانی خوب میداند که حکومت مشروطه سلطنتی و دولت ملی دکتر محمد مصدق توسط همین حکومت های سوسیال دموکراتیک انگلیس و آمریکا با کودتای نظامی به حکومت دیکتاتوری فرا روئید،مگر اینکه حکومت سوسیال دموکراتیک مورد نظر آقای خراسانی مدل دیگر باشد"؟ راستش من نکته احتمالاً گرانبهای سخن شما را در این بذله گویی درنیافتم. چه ربطی میان این جمله های شما هست. حکومت مشروطه یعنی حکومتی که نه برپایه دین که برپایه قانون اداره میشود و در اینجا مشروطه بودن به معنای قانونی و غیرخودکامه بودن است. این حکومت میتواند پادشاهی باشد و میتواند جمهوری باشد. همانگونه که هم اکنون در همه کشورهای دموکرات اروپا چه سوئد باشد و چه انگلستان یا فرانسه، حکومتها هم جمهوری هستند و هم پادشاهی اما مشروط به قانون. من پیوند و نزدیکی شما با حکوت ملی دکتر مصدق را نمیدانم و نمیدانم که در سال ۱۳۳۲ شما مصدقی بوده اید یا کودتاچی. همانگونه که نمیدانم در آن زمان انگلستان سوسیال دموکرات بوده است یا نه. اما میدانم که هم حکومت ایران پادشاهی مشروطه بوده است و هم انگلستان مشروطه پادشاهی بوده است. در دوران جوانی، برخی افراد سالمندتر از من میگفتند دو شاه واقعی در جهان وجود دارد، یکی شاه ورق و دیگری شاه (ملکه) انگستان. دیگر آنکه شما به چه منطق و با کدام سندی جامعه ایران را خرافات زده و انگل پرور میدانید. و اگر جامعه انگل پرور است، خود شما در کجای این جامعه جای میگیرید. انگل پرورید، یا انگلید؟ اگر شما چنین برداشتی از جامعه دارید، چرا در این گفتگوها شرکت میکنید و میخواهید گوشه ای از کار را بگیرید؟؟؟. از کدام کار؟؟
۴ ) جناب نکونام، با سلام.
گویا طرف سخن شما آقای رهگذر است و سایت اخبار روز. من مزاحم شما نمیشوم.
پیروز باشیم
بهرام خراسانی
۲۳ آبان ۱۳۹۷
٨۷۲۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱٣۹۷       

    از : سیامک رهگذر- از آلمان

عنوان : به آقای حسن نکونام
با درود فراوان به شما هموطن گرامی! انتقاد شما بجاست که در این سایت فضای گفتگو آنچنان که مورد آرزو و خواسته ماست رخ نمیدهد بدلایلی که سردبیر سایتش میتواند جوابگو باشد. ناراحت و دلسرد نشوید که گاهی کامنتهای شما منتشر نشدند یا نمیشوند و برای خود من هم بارها پیش آمده و اینرا به حساب آن بگذارید که با تمرین دمکراسی و آزادی بیان هنوز فاصله زیادی داریم. پدیده نامرئی شدن کامنتها جای تاسف است ولی جای تعجب نیست! سعی کنید کامنت شما را طوری بنویسید که پیش شرایط و قوانین سایت را رعایت کند. از شما چه پنهان خودم هم تا حالا دوبار جواب برای آقای خراسانی فرستادم ولی منتشر نشد و حالا از سایت توضیح خواستم ببینم دلیلش چیست؟ چونکه کار درستی نیست به کسی که انتقاد شد فرصت دفاع از خودش داده نشود و این با هیچ معیار ژورنالیستی جامعه آزاد اروپائی که سردبیر این سایت هم از آن باخبر است مطابقت ندارد. از توجه شما ممنونم جناب نکونام و خودم هم دارم به این نتیجه میرسم وقت گذاشتن برای نوشتن کامنت در این سایت راه بجائی نمیبرد و اغلب وقت تلف کردن است در حالیکه یکی از نشانه های یک سایت پویا و زنده که سایت اخبار روز شاید میخواهد باشد اینست که خوانندگانش در بحث و جدل در باره مقاله یک نویسنده یا گزارشی که میشود شرکت بکنند و فعال باشند وگرنه قبرستان را میشود در جاهای دیگر هم پیدا کرد. به امید اینکه بزودی شیوه کاری این سایت بهتر شود وگرنه مجبورم سایتی خودم باز کنم بنام" اخبار روز بدون سانسور" چونکه تا رقیبی و فشاری نباشد امیدی به بهبودی نیست. یکی از راههائی که میشود بین ایرانیها خصوصا چپهای مختلف اتحاد برقرار کرد گرهم آوردن آنها در یک چنین سایتی است وگرنه با منتشر نکردن نظراتمان راهمان را میگریم میرویم جاهای دیگر که خود به پراکندگی چپها و تفرقه و جدائی ها دامن میزند بجای اتحاد چپها! شاید سردبیر این سایت معتقد است به تنهائی میتواند از پس رژیم ملایان برآید و به کمک فکری دیگران نیازی ندارد؟
متقابلا برای شما جناب نکونام آرزوی سلامتی و شادکامی میکنم!
حالا نظرتان را بفرستید برای سایت شاید منتشر شد؟ چونکه من و شما ماهیت امثال خراسانی ها را خوب میشناسم بنابراین شاید نظر شما در اینجا کمک عمومی به دیگران کرد تا چهره های خاصی در نزد همگان بهتر شناخته شوند! ممنون از توجه شما!
٨۷۲۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱٣۹۷       

    از : سیامک رهگذر- از آلمان

عنوان : کامنت من چی شد مسئول اخبار روز؟
با سلام و خسته نباشید. تا حالا برای جواب دادن به انتقادات آقای خراسانی دوبار جوابیه ای برای شما ارسال کردم ولی منتشرش نکردید. بار اول قبول دارم کامنتم طولانی بود و آنرا کوتاهتر کرده و دیروز دوباره فرستادم ولی باز روی سایت نیامد. میخواستم بدانم دلیلش چیست و برای همین برای شما آدرس ایمیل خودم را در بالا سمت چپ گذاشتم و لطف کنید یک جواب کوتاه بدهید تا پی به اشتباه کاری ام ببرم؟ این چه شیوه کاری است که شما به کسی که انتقاد شد اجازه نمیدهید از خودش و نظراتش دفاع بکند؟
سوال دیگری داشتم میخواستم بدانم آیا مسئول بررسی کامنتها خود سردبیر محترم سایت اخبار روز جناب فواد تابان است یا یک کسی دیگر مسئولیت آنرا بر عهده دارد؟ اگر کسی دیگر غیر از جناب تابان است چه خوب میشد که ایشان بر شیوه و سلیقه کاری این مسئول بررسی کامنتها نظارتی داشته باشد و اینقدر نظرات دیگران را حذف نکند. برایم جالب است بدانم که خود این فرد از چه درجه سواد و تحصیلات دانشگاهی برخوردار است که بخودش اجازه میدهد نظر دیگران را به سطل آشغال بریزد و بی احترامی میکند؟
اگر وقت و حوصله کردید ممنون میشم جواب کوتاهی در ایمیل من بدهید یا میتوانید هم روی سایت همین جا جواب بدهید! با تشکر از زحمات شما و با آرزوی تندرستی!
٨۷۲۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱٣۹۷       

    از : سعید ستوده

عنوان : مردانی برای تمام فصول
عده ای چون نویسندگان حرفه ای میمانند که هزار ماشالله در همه زمینه ها حرفی برای گفتن دارند. اما وقتی نیک بنگری میبینی که در نهایت همانند گربه مرتضی علی چهار دست و پا به درگاه امپریالیسم و متحدان بومی آنان اعم از استمرار طلب و اعتدالیون فرود میایند. یکی دو بار هم در هر یاددشات بر طبل توخالی سوسیال دمکراسی میکوبند که خواننده باور کند آقایان چپ تشریف دارند. بقول آقای الهیار مشخص نمیکنند که منظورشان از سوسیا دمکراسی کیست؟ گرهارد شرودر و تونی بلر؟ اولاند یا گابریل؟ یا مفسدانی از دست سوسیال دمکراتهای یونان و ایتالیا؟ تو گویی اینان از همین تاریخ معاصر میهنمان هیچ نمیدانند که هیچ لااقل با تاریخ معاصر کشورهای امن محل سکونت خود نیز بسیار غریبه هستند. یا اینکه ما خوانندگان را بسیار پپه یافته اند!
٨۷۲۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱٣۹۷       

    از : حسن نکونام

عنوان : به آقای سیامک رهگذر
به آقای سیامک رهگذر، و با درود! من به گفتگو باور دارم، اما در این سایت گفتگوئی نمی بینم. هر کس می نویسد تا حرف خودش را بزند. دوست داشتم در این بحث، و بویژه در مورد «شک و تردید» شما نظرم را بنویسم، اما تقریبن مطمئن هستم که سایت، نظرم را انتشار نخواهد داد. چنانچه سایت اخبار روز، در همین ستون بنویسد که نظرم را منتشر می کند، با کمال میل آنرا خواهم فرستاد. اگر هم از شما نشانی و ایمیلی داشته باشم، نظرم را برایتان خواهم فرستاد.
تندرستی و شادیتان آرزوست
٨۷۲۴٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱٣۹۷       

    از : اصغر الهیاری

عنوان : ۱۱۲ ستا بعداز مشروطه
جناب بهرام خراسانی گفتگوی خود با آقای بهزاد کریمی را چنین جمعبندی نموده است :
"جان سخن آنکه من یک جمهوریخواه سکولار دموکرات هستم که از هر نیروی ایرانی که بتواند کشور ایران را به سوی سکولار دموکراسی یا گونه ای سوسال دمکراسی ببرد پشتیبانی میکنم" پایان نقل قول
.بسیار خُب.قابل توجه کسانی که می گویند آقای خراسانی چه و چه بوده است !! ....نگارنده عرض می کند که همین «جان سخن ..» ایشان را ببینید که بعداز ۱۱۲ سال از امضای اولین قانون اساسی بعداز انقلاب مشروطه در سال ۱۲۸۵ شمسی / ۱۹۰۶ میلادی چقدر پر تناقض است.
کسی که خود را جمهوریخواه سکولار دموکرات معرفی می کند. حتما به پارلمانتاریسم و قانون اساسی هم پای بند است.غیر از این است ؟
سئوال این جاست که بعداز ۱۱۲ سال که اثری از اولین قانون اساسی مشروطه باقی نمانده است . چگونه می توان مردم ایران را برای حصول و تصویب یک قانون اساسی جدید برای یک حکومت سکولار دموکراسی که در آن با صراحت جدائی دین از حکومت درج شده، بسیج کرد؟ البته واضح و مسّلم است. تا حکومت دینی کفن نشود این وطن وطن نشود.
تعارف را کنار بگذاریم و از راه های عملی حرف بزنیم.آقای خراسانی خوب میداند که حکومت مشروطه سلطنتی
و دولت ملی دکتر محمد مصدق توسط همین حکومت های سوسیال دموکراتیک انگلیس و آمریکا با کودتای نظامی به حکومت دیکتاتوری فرا روئید،مگر اینکه حکومت سوسیال دموکراتیک مورد نظر آقای خراسانی مدل دیگر باشد. بهمین دلیل نگارنده وارد بحت تضاد اصلی و عمده نمیشود که موضوع از این هم مبهم تر خواهد شد.جدا از اینکه کشورهای دیگر نسبت به یک حکومت پارلمانی سکولار در ایران چگونه برخورد خواهند کرد.ما باید کشور خود را بسازیم رو سیاهیش بماند برای آنها که توطئه می کنند.
ما باید به فکر جامعه خرافات زده و انگل پروز خود باشیم که چگونه می توان این جامعه را مبادی آداب کرد .ما که خیال نداریم مثل پهلوی اول و دوم و هزاران مرتبه بدتر مثل حکومت ولایت فقیه حکومت مورد نظر خودمان را بسازیم و به چند صدائی باور داریم..
باید راهکارهای گذار از حکومت دینی ولایت مطلقه فقیه به حکومت عرفی سکولار و پارلمانی چند حزبی را برای بسیج مردم طرح کنیم تا هرچه بیشتر دور و بر حکومت را خالی کنیم.
با شعار دادن و « از هر نیروئی بتواند کشور ایران را به سوی سکولار دموکراسی یا گونه ای سوسیال دموکراسی ببرد پشتیبانی خواهم کرد » راه به جائی نمی بریم. همه باید گوشه ای از کار را بگیرند. توصیه می شود . نوشته های آاقای پرویز دستمالچی در همین سایت اخبار روز را بار ها بخوانیم
٨۷۲۴۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱٣۹۷       

    از : امیر ایرانی

عنوان : مدل سازی برای مبارزه
آقایان گرامی:کریمی و خراسانی
با توجه به موضوع تحریم، یک بحث اقناعی را مطرح کرده اند و به پیش می برند؛ که از بحث آنان چنین برداشت می شود:
هر کدام از بزرگواران، با نگرشی و استدلال دیالکتیکی بحث و تحلیل های خود را به پیش برده ومی برند؛آنهم روش دیالکتیکی که می گوید:
رویش پدیده ها که سنتز گفته می شود، ناشی از دو تضاد است( تز و آنتی آن)؛
پس اگر اختلافی بین این دو بزرگوار مشاهده شود باید در مصداق سازی تز و آنتی آن و سنتز سازی باشد.
در بحث تحریم و جمهوری اسلامی
اگر این دو را تضاد هم فرض کنیم، سنتز چه خواهد بود؟
باید گفت در این مصداق سازی، هر کس با توجه به آرزوی خود یک سنتزی را می سازد و در بوقِ در دستش می دمد: که چه خواهد شد.
(البته با پلید اندیشی های که حاکمیت فعلی انجام داده است
گروهی غیر مسئولانه و یا مأمورانه و یا ناآگاهانه و... در دوره هایی خاص که شرایط خاصی در جهان مطرح می شد و یا می شود "پُروانه" حتی استفاده از بمب اتم و حمله نظامی گسترده و حتی استفاده از منابع مالی رقبای سرزمین ایران را مجاز می دانستند و تبلیغ می کردند و خواهند کرد. بگذریم).
حال اگر بپذریم که نگرش دیالکتیکی و تضاد دیالکتیکی بین تحریم و جمهوری اسلامی قابل قبول است برای درک بهتر و یک نتیجه گیری ستزی از آن، چاره ای نیست که به گذشته برگردیم!؟
به آن گذشته ای که کار و سرمایه را تضاد هم قرار دادند.
که آن تضاد شد؛ مبنای تقسیم جهان به دو قطب سرمایه داری و سوسیالیسم که از قطب سرمایه داری هم چیزی روئید یا روئیانده شد به نام امپریالیسم.
که حاصل آن تضاد سازی بعد از ۸۰سال شد: پاشیدن یکی از قطب ها و احساس خطر قطب دیگر که محوریتش با امریکا بود.
که در روش امریکا بعد از آن فروپاشی مشاهده شد ومی شود:
برای بقایش به روش دورن خود رفتن متوسل شده است و بقای خود را به زانو درآوردن دیگران دیده است؛ آنهم به روش قلدری که فعلاً توانش را دارد .
در ادامه تضاد کار و سرمایه به اینجا می رسیم که از آن قطب سرمایه داری تعریف شده در گذشته فقط امریکا خود را در مقابل جمهوری اسلامی تعریف کرده است(که این تعریف هم پرسش برانگیز است) که بر اساس تضاد دیالکتیکی به این نتیجه خواهیم رسید باید از کلیت جمهوری اسلامی دفاع کرد.
که باید گفت این نوع مبنا سازی در روند تحولات جامعه ایران نتیجه بخش نیست و حتی گمراه کننده است.
ممکن است پرسش شود چه مبنای فلسفی در برخورد با کلیت جمهوری اسلامی به شکل فعلیش باید پیش گرفت؟
اگر فرض را براین بگذاریم
فردی می خواهدبر اساس تضاد دیالکتیکی مدل سازی کند
و در جمهوری اسلامی به شکل فعلیش ،ایشان، تضاد را بین جمهوریت و اسلامیت( شیخ وشاهی) تعریف کرده و مبارزات آزادی خواهی و دمکراسی خواهی را می خواهد به پیش ببرد.
در این روش چیزی به نام تحریم، آنهم از طرف قدرتی که خود نگران آینده خود است چه نقش مثبتی را می تواند بازی کند؟
این پرسشی است که بدون نگرش های احساسی و یا مأمورانه به آن باید پاسخ داد.
ممکن است پرسش شود مدل دیگری را می توان داشت که گذر از شرایط فعلی را تعریف کند آنهم بدون هزینه های زیاد و ویرانگر و پیامد های ناشناخته ؟
وقتی آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی را هدف اصلی در این سرزمین بدانیم
براساس تحقق آنان، بیگمان، روش مورد نیاز را می یابیم و حرکات مبارزاتی را به پیش می بریم
که روش هم بر اساس حرکات درونزای جامعه است.
این قسمت بحث دیگری می طلبد.
در همه حال شاد و تندرست باشید وباشیم
نه وقتی که از بیرون یک خبری است فقط شاد و تندرست باشیم
٨۷۲۲۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱٣۹۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست