سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

برای استقرار دمکراسی در ایران، حکومت را سرنگون می کنیم

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : هموطن

عنوان : جدی نگیرید
اگر کردستان عراق با آن همه منابع نفتی و حمایت های سیاسی تعدادی از ابر قدرتها توانست مستقل شود ایران هم خواهد شد! که چنین موضوعی از محالات است .بعد از روی کار آمدن جمهوری اسلامی و سپس سرنگونی صدام و آن بهار عربی کذائی در نقشه جهانی این منطقه و غرب و کشورهای حوزه خلیج فارس حد اقل تا چند دهه دیگر تغییرات مرزی بوجود نخواهد آمد!
شعار و بیانیه های همه سازمانها و احزاب و جمعیت های ایرانی را از هر قوم و تباری که باشند جدی نگیرید . فدرالیسم یکی از پایه های مهم اش سطح بالای فرهنگ جامعه است.وقتی رهبران سازمانها و نیم چه حزب ایرانی ضعیف تر از تاریخ چند دهه گذشته سیاسی ایران هستند دیگر چه انتظاری از اعضاء و کادرها و هواداران آنان می توان داشت؟(البته همیشه استثناء وجوددارد). بعد از ترور و شهادت دکتر قاسملو نه فقط کردستان ایران بلکه در تهران نیز نظیر چنین شخصیتی وجود ندارد!
٨۷۵۴۷ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣۹۷       

    از : باران اذرمینا

عنوان : نقد ها را بود ایا که عیاری گیرند
اقا یا خانم رستمی بو کانی لطفا برای نقد نظرات دیگران نوشته ها را با دقت بخوانید نخست نام خانوادگی من اذر مینا ست ونه مینا زاده دوم من نگفتم که از زمان صفویان ایران تندیل به دولت ملت شد بلکه از ان پس ایران از دوره ای خانخانی به کشوری یکپارچه و دارای دولتی متمرکز تبدیل شد روند تبدیل ایران به دولت ملت از زمان مشروطیت در سده ی بیستم اغاز شد ودردارازی چندین دهه با ازهمپاشیدگی روابط ایلی فئو دالی تححق پذیرفت . توجه فرمایید که تشکیل دولت ملت مدرن زمینه و زیر ساخت رژیم دمکراتیک است نه این که هر دولت ملت مدرنی دمکراتیک است. رژیم دیکتاتوری شاه و رژیم دیکتاتوری مذهبی اسلامی با دولت ملت مدرن تاسازگارند زیرا شکل طییعی دولت مدرن دمکراسی سیاسی است ورژیم اسلامی بیش از رژیم شاه تبعیض بنیاد وضد دمکراتیک است. افزون بر این من نوشتم که تشکیل دولت ملت مدرن بمعنای زدایش فرهنگها ، زبان ها و ویژگی مردمانی که در این چارچوب زندگی میکنند نیست.ما خواهان ایرانی ازاد و دمکراتیک هستیم که در ان همه ایرانیان با خقوقی برابر و با ازادی کامل بزییند و هرگوته تبعیض قومی ، جنسی ، مذهبی و طبقاتی و... در ان جایی نداشته باشد ما نمی خواهیم مردم ایران را در مرزهای زبانی ، قومی قبیله ای یا مذهبی زتذانی کنند.
٨۷۵۴۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣۹۷       

    از : ج. رستمی بوکانی

عنوان : دنباله کامنت قبل
که ساکن همین کره خاکی هستند.
بااحترام - ج. رستمی بوکانی
از دوستان اخبار روز خواهشمندم که این قسمت را هم به دو کامنت قبلی بیفزایند. با سپاس
٨۷۵۴۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣۹۷       

    از : ج. رستمی بوکانی

عنوان : دنباله پست قبلی
بنازم به این همه نبوغ و ذکاوت سیاسی و فکری!!!
حال این پرسش اساسی پیش می آید و آن اینکه :
آیا در شرایط فعلی یا اساسا در ۳۹ سال گذشته در ایران تحت حاکمیت اسلام ولایی برای احزاب سیاسی آزادی فعالیت سیاسی
و داشتن دفتر و دستک یا بقول شما شعبه وجود داشته است؟
از این هموطن خواهش میکنم، که در یک پاسخ کوتاهمن و امثال
مرااز این انگشت بدهنی نجات دهند.
نیز مارا مطمئن سازند که ایشان نه در یک سیاره دیگر که ساکن ...
٨۷۵٣۹ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣۹۷       

    از : ج. رستمی بوکانی

عنوان : انگشت بدهن مانده !!!
در زیر عین نوشته هموطن گرامی آقای علی قدیمی را بدون هیچگونه دخل وتصرفی می آورم:
اگر ریگی در کفش جریانات کرد نیست چه عیبی دارد که حزبهای کردی در أبادان و تهران و تبریز شعبه حزبی داشته باشند؟
کدام ایرانی میهن پرست مخالف آزادی سرتاسری احزاب کردو
بلوچ و عرب و آذری است؟ دنباله ....
٨۷۵٣٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣۹۷       

    از : محمود از ایران

عنوان : فدرالیسم آستانه ورود به تجزیه طلبی است تردید نکنید.
هرچند انتشار عکس عبدالله مهتدی دبیر تشکیلات کومله با پمپئو وزیر خارجه آمریکا و قدم بلند برداشتن مصطفی هجری در کریدورهای آمریکا، چندان در کانون توجه قرار نگرفت و اگر هم گوشه چشمی بدان شد چون از دول خارجی درخواست کمک جهت براندازی جمهوری اسلامی را داشت و این خوشایند عناصر و جریانات وطنپرست ولی مخالف جمهوری اسلامی اعم از چپ و راست واقع نشد، یعنی دیدار آنها یا بقول رفیق احمد پورمندی مراسم آبگوشت خوران مهتدی و هجری با پمپئو خبر خوبی برای مردم ایران نداشت. هنوز بهت و حیرت از انتشار عکس های دیدار این باصطلاح نمایندگان بخشی از مردم کردتمام نشده است که " فراخوان به همکاری مشترک " ۱۰ سازمان و حزب قومی و چپ منتشر می شود و بدنبال آن مصاحبه سه تن از رهبران بخشی از اقوام کرد و عرب را می خوانیم که در آن عنوان می کنند هدف شان اتحاد نیروهای مخالف جمهوری اسلامی است که باید " برای استقرار دمکراسی در ایران، حکومت را سرنگون می کنیم" می باشد. و اما! ما دربندیان ساکن ایران هر اقدام وحدت طلبانه گروههای متفرق اپوزسیون را ارج می نهیم ولی ضمن تحسین تلاش آنها یعنی خواهان وحدت هنوز بیم شکنندگی اتحادها را داریم و این بیم و هراس ما برامد از تجارب شمایان در اتحادهایی است که سالیان بسیار تلاش صرف آن می شود ولی به اندازه آه از عمر آنها نمی گذرد که وحدت محتوم به شکست شده و روز از نو و روزی از نو. چرا؟ آسیب شناسی چرائی شکست اتحادهای سیاسی از وظائف جریانات ملی و چپ ناوابسته به کمک دول خارجی پاشنه آشیلی است که تاکنون گام جدی برداشته نشده است. من در این فرصت چشم اسفندیار دو پروژه مخالفین جمهوری اسلامی را برابر هم می نهم. پروژه اول رویکرد مصطفی هجری و عبدالهه مهتدی است که دست در دست دول خارجی عزم تصرف یا تسخیر قدرت را دارند که باید بدانند اولین مانع جدی این رویکرد، موافق نبودن نیروهای داخل کشوری است. هجری و مهتدی نمی دانند کثیری از عناصر چپ ملی مذهبی و اصلاح طلبان و... تمام قد مخالف تغییر در ایران به شیوه آلترناتیوسازی و یا الگوی دمکراسی آمریکائی هستند. زیرا الگوی دمکراسی غربی در افغانستان عراق و حتی لبنان موفقیت لازم را بدنبال نداشت. حالا رهبران بخشی از مردم کرد و چهره های دیگر اقوام ایرانی در جای دیگری جمع شده اند و تشکل هایی از چپ و جمهوریخواه را صرف مخالفت با جمهوری اسلامی با خود همراه ساخته اند. لیکن بلافاصله بین این رهبران بخشی از اقوام خود بر سر مقوله خودمختاری و فدرالیسم اجماع نمی شود. مثلا آقای حسن شرفی ادعا می کند "فدرالیسم با ایده دکتر قاسملو بعنوان شیوه ی مناسب در جهت احقاق حقوق ملیتها تأکید می نماید مغایرتی ندارد." هنوز حرف آقای شرفی تمام نشده که آقای محمد مصری اعلام می کند" خودمختاری و فدرالیسم تفاوت دارند. " خب هرچند هنوز موضع رفقای چپ و جمهوریخواه در این زمینه رونمائی نشده است و در این زمینه اظهارنظر نکرده اند؛ اما در همین جا باید اعلام کنم من بعنوان فردی از هزاران هواداران چپ و جمهوریخواه ساکن کشور و احدی از آحاد میلیونی ایرانی فدرالیسم را آستانه ورود به تجزیه ایران می دانم که در آن تفاوت چندانی با الگوی آمریکایی تجزیه ایران یا کوچک کردن آن نمی بینم. باوجود اینکه حاضر نیستم یک قدم در همراهی با اصلاح طلبان و جمهوری اسلامی بردارم. اما در برابر احتمال حتی ضعیف تجزیه ایران با شما همراه نخواهم بود و نخواهیم شد./
٨۷۵٣۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣۹۷       

    از : احسان صالحی

عنوان : حق دفاع مسلحانه از خود
در طول مصاحبه، هر سه مصاحبه شونده به نوعی دفاع مسلحانه از خود را هم یک حق برای خود در نظر گرفته اند، و هم راهکاری در قبال سرکوب بی‌رحمانه حاکم دینی مستبد ایران.

وقتی دفاع مسلحانه از خود، گروه یا قومی را مشروع بدانیم، عملا این نظریه به نبرد مسلحانه هم اعتقاد دارد. مبارزه مسلحانه را نمی توان در هر شرایط زمانی و مکانی برای هر جنبش و انقلابی محکوم کرد، ولی آنچه مهم است این که آیا توازن قوا بین دو سویه این نبرد مسلحانه وجود دارد؟ یا این که یک سوی نبرد پیشاپیش به دلیل نبود توازن قوا محتوم به شکست است؟ و نتیجه جز از دست رفتن جان مبارزان و ضعیف تر شدن نیروی مبارزان انقلابی از طریق کشته شدن یا دستگیری و شکنجه شدن و... نیست.

بیاییم یک مثال بزنیم تا موضوع روشن تر شود: گروهی زیاد از مردم یک شهر یا چندین شهر ایران در مخالفت با سیاست های اقتصادی یا سیاسی نظام حاکم دست به تظاهرات مسالمت آمیز بزنند. در مقابل نیروهای سرکوب گر این اعتراض مدنی را با شدت هر چه تمامتر از جمله از طریق تیراندازی به سوی سرکوب کنند. حال رهبران این گروه (اگر رهبریت در کار باشد) دفاع مسلحانه از خود را مشروع بدانند و مردم معترض را به نبرد مسلحانه دعوت کنند. در میان کدام نیرو برنده است؟ پاسخ روشن است.

باید از انقلاب بهمن و انقلاب های دیگر یاد بگیریم که انتخاب نبرد مسلحانه شرایط زمانی و مکانی خاص خود را می طلبد که مصاحبه گر و مصاحبه شونده به آن نپرداخته اند.
٨۷۵٣٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣۹۷       

    از : کیا

عنوان : جنگ داخلی،تجزیه را حاکمیت به مردم دارد تحمیل می کند.
حکومتی که در چهل سال فقط قربانی میگیرد، و مبارزان را علنی می کشد و با پر رویی از خانواده هائ آنها طلب پول گلوله میکند ، مردم و خلقها را در گوشه ای برده است که یا تسلیم به بردگی ویا قیام را درخواست میکند
این نظام است که کشور و ثروت باد آورده را برای خود میخواهند و در ناتوانائی به تجزیه هم دست خواهد زد.
خلق ها این حق را دارند که در صورت امکان خود را از این حاکمیت نجات دهند،اگر اپوزیسیون توانایی اتحاد را ندارد،مقصر است.
٨۷۵٣۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣۹۷       

    از : ج. رستمی بوکانی

عنوان : ناسیونالیسم ناب ایرانی با غلظت شیعی
دلنوشته های خانم میترا میرزاخانی وآقای علی قدیمی را بار دیگر و با دقت بخوانید، آنوقت بمن حق خواهید داد که چندان هم بیجا به آنها " انگ ناسیونالیسم شیعی " نزدهام.
از فحوای کلام این دو عزیز هموطن ، همچنین خانم باران مینازاده بروشنی میتوان استنباط کرد که ایران از بعد از صفویه به " یک دولت، یک ملت " فراروئیده و هرگونه دستکاری یا آرایش سیاسی دیگر موجبات از هم پاشیدگی وتکه تکه شدن این واحد سیاسی را بدنبال خواهد داشت.
خانم میرزاخانی عنان از کف نهاده و باصراحت لهجه امضا کنندگان بیانیه را بباد انتقاد گرفته، آنهارا تجزیه طلب خطاب کرده و هر گونه تلاش در راه سرنگونی حاکمیت بربرمنش اسلام ولایی رامترادف با نابودی تمام ایران قرار داده است.
جا دارد از ایشان سئوال کنم که حکومتهای تاکنونی حاکم بر ایران وبویژه حاکمیت ددمنش اسلام ولایی دراین چهل سال اخیر چه گلی بسر ما زدهاند؟ چراباوجود این همه ثروتها وامکانات طبیعی جای ما در بین کشورهای توسعه یافته و صنعتی هنوز هم در پایین جدول قرار دارد؟
ترس ایشان و امثال ایشان از براندازی جمهوری جهل و جنایت اسلامی حاکم چیست؟
هم ایشان وهم آقای علی قدیمی ودیگرانی با این تفکر باید برایمان روشن نمایند که چرا بقای چنین حکومتی بهر قیمت، بهتر از برانداختن آن است؟
لازم است اضافه نمایم که درک این حضرات از مقولاتی مانند "
دموکراسی و نظامهای فدرالی " بغایت ناقص ، نادرست و در برخی موارد آلوده به ویروس " ناسیونالیسم ایرانی-شیعی " دوازده امامی است.
تاکید میکنم که مردمان ساکن جغرافیایی بنام ایران موزاییکی رنگی و برگرفته از اقوام و ملل گوناگونی هستند با مذاهب و فرهنگهای متنوع و زیرپاگذاشتن و انکار حقوق ملی و فرهنگی آنها، تکرار همان خطای فاحشی است که حکومت های گذشته انجام داده اند.
نیز لازم به گفتن است که در زمانه کنونی و بمدد انقلاب الکترونیک و دسترسی سریع همه آحاد به " داده ها " و به تبع آن رشد و بلوغ فکری مردمان وبویژه نسل جوان ، آشنایی آنهابا مقولاتی نظیر حقوق بشر و....بسیار مشکل خواهد بود مردمان را در حصار تنگی بنام ناسیونالیسم و یا مذهب زندانی کرد.
درک من از دموکراسی قبول تفاوتهای ملی و مذهبی-فرهنگی در جغرافیای ایران و احترام به آنهاست و حکومتی که بتواند آنها را بشکلی عدالت پرورانه وهارمونیک در یک سیستم سیاسی حکومتی حالا فدرال یا هر شیوه دیگری سامان داده و به سعادت ورفاه و آزادی برساند.
٨۷۵٣۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣۹۷       

    از : باران اذرمینا

عنوان : فدرالیسم تجزیه طلبی
روشن تیست این ده سازمان بچه دلایلی برای ایران دمکراتیک اینده سیستم فدرالی راپیشنهاد میکنند . کشورهایی که با این سیستم اداره می شوند یا دولت ها یا واحد های سیاسی مستقل یا نیمه مستقلی بوده اند که بهم پیوسته اند (المان) یا اقوام وملت هایی بوده اند که دریک امپراتوری واغلب به زور گردهم امده بودند ( روسیه )ویا بدلایل فنی واداری سیستم فدرالی را بر گزیده اند ( برطیل ، امریکا ، هند) . ما تنها مورد اسپانیا راداریم که کشور متحدی پس ار سقوط دیکتاتوری سیستم فدرالی را بر گزید که امروز ان رابه استانه تجزیه رانده است.ایران با پیشینه تاریخی کشوری یگانه بویژه پس از صفویان تا سده بیستم کشوری کم وبیش یکپارچه با مردمانی گوناگون بوده است پس از انقلاب مشروطه خواهی روند تشکیل دوات مدرن در ایران اغاز شد وبا از هم پاشیدگی روابط پیش سرمایه دار ی و پیش مدر ن ایلی فئوداالی ، تشکیل بازار ملی سرانجام ملت مدرن ایران شکل گرفت . شکلگیری دولت ملت مدرن نه به معنای زدایش فرهنگها زبانها و تفاوت ها بلکه به معنای احساس تعلق ملی و همزیستی در چارچوب واحد جغرافیایی یکپارچه است . از انجا که در دوره مدرن مردم از حفوفی در اداره امور خود بر خودار می شوند پدران ما در صدر مشروطیت طرح انجمن های ایالتی و ولایتی را پیش نهادند تا سیاست عدم تمرکز پیش رود که متاسفانه هیچ گاه تحقق نیافت . سیستم فدرال بنا بر پیشنهاد ده سازمان ، فدرالیسمی است قومی با دولت ها پارلمانها و احتمالا نظامهای جقوقی قومی . تصور کنید که در ایران در اذربایجان و کردستان و بخش عرب نشین خوزستان و بلوچستان و ترکمن صجرا و احتمالا لرستان وگیلان و.... دولت هایی تشکیل شود و اینها در سیستم فدرالی ( مانند یوگسلاوی ) جمع شوند . پرسش این است با آمیختگی مردم ایران چه خواهید کرد؟ادربایجانی ها و کردهای استان تهران ،قشقایی ها استان فارس ، کردهای خراسان ، کردهای اذربایجان ، خوزستانی های غیر عرب و...... ایا کار به پاکسازی قومی نخواهد کشید تجربه یو گسلاوی را از یاد نبرید. در زمانه ای که جهان بسوی ارتباط و نزدیکی و ادمیان پیش میرود تاسیونالیسم قومی جرکتی است ارتجاعی زیرا مردمی را که سده ها بلکه هزاره ها با هم زیسته اند را در مرزهای قومی از هم جدامی سازد و به جای همبستگی ملی در جامعه ای دمکراتیک نفرت قومی می پراکنذ
در پایان ، در روزگاری که رژیم مردم را ازاین می ترساند که سفوطش مساوی با تجزیه کشور و سوریه ای شدن است ایا این گونه طرح ها به زیان جنبش دمکراتیک ایران نیست؟
٨۷۵۲۴ - تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱٣۹۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست