سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

شکل گیری صف بندی جدید در نیروهای اپوزیسیون - بهروز خلیق

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : فریدون بی بیان

عنوان : سوء تفاهم
آقای کیا موضوع نامه ی میرفطروس خیلی قدیمی ست ، زمانی تقاضای مداخله نظامی به ایران کرد که مردم ایران در داخل و خارج بعداز وقایع خرداد ۸۸ بزرگترین همایش ها را در زمان ریاست جمهوری او باما به راه انداختند که نشان می دهد چقدر از مسائل روز دور بود.
ولی نمیدانم امروز چه سازی میزند.
نگارنده معتقد است مرز بین حکومت های دیکتاتوری از هر نوعش و تفکر های سیاسی از هر نوعش با دموکراسی و مردم سالاری را می توان به پای بندی حکومت ها و شخصیت های سیاسی به نقش حاکمبت مردم و رای آنها در انتخابات ادواری تبیین نمود که متاسفانه بعداز کودتای ۱۲۹۹، آن حداقل های انتخابات ادواری قانون اساسی مشروطه تعطیل شد و بعداز شهریور ۱۳۲۰ دوباره احیا گردید . بعدازکودتای ۲۸ مرداد تا امروز اثری از آن باقی نمانده است.
حتما میدانید که یکی از جنجالی ترین ادعاهای میرفطروس همان «عاشورا» ی ۲۸ مرداد بجای کودتای شوم و ضد مشروطه ی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ می باشد.
موضوع انتخابات ادواری بدون دخالت قدرت های حکومتی پاشنه آشیل شاه دوستان و شریعتمداران از هر نوعش می باشد که هیچ کدام وارد بحث در این قلمرو نمی شوند . اولی تا آخر رفت و سقوط کرد دومی هنوز به شورای نگهبان کذائی چسبیده است «شیشه ی عمر» حکومت دینی

بدبختانه نیروهائی سیاسی که حتی دهه ها بطور مداوم با دو حکومت پادشاهی و دینی مبارزه کرده اند هنوز نتوانسته اند مردم را حول این حق شناخته شده و تجربه شذه در سراسر جهان بسیج کنند و انرژی های خود را صرف شعار های کم اهمیت تری آنهم در خارج از کشور صرف می کنند.
٨۷۹۹۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣۹۷       

    از : فریدون بی بیان

عنوان : سوء تفاهم
آقای کیا موضوع نامه ی میرفطروس خیلی قدیمی ست ، زمانی تقاضای مداخله نظامی به ایران کرد که مردم ایران در داخل و خارج بعداز وقایع خرداد ۸۸ بزرگترین همایش ها را در زمان ریاست جمهوری او باما به راه انداختند که نشان می دهد چقدر از مسائل روز دور بود.
ولی نمیدانم امروز چه سازی میزند.
نگارنده معتقد است مرز بین حکومت های دیکتاتوری از هر نوعش و تفکر های سیاسی از هر نوعش با دموکراسی و مردم سالاری را می توان به پای بندی حکومت ها و شخصیت های سیاسی به نقش حاکمبت مردم و رای آنها در انتخابات ادواری تبیین نمود که متاسفانه بعداز کودتای ۱۲۹۹، آن حداقل های انتخابات ادواری قانون اساسی مشروطه تعطیل شد و بعداز شهریور ۱۳۲۰ دوباره احیا گردید . بعدازکودتای ۲۸ مرداد تا امروز اثری از آن باقی نمانده است.
حتما میدانید که یکی از جنجالی ترین ادعاهای میرفطروس همان «عاشورا» ی ۲۸ مرداد بجای کودتای شوم و ضد مشروطه ی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ می باشد.
موضوع انتخابات ادواری بدون دخالت قدرت های حکومتی پاشنه آشیل شاه دوستان و شریعتمداران از هر نوعش می باشد که هیچ کدام وارد بحث در این قلمرو نمی شوند . اولی تا آخر رفت و سقوط کرد دومی هنوز به شورای نگهبان کذائی چسبیده است «شیشه ی عمر» حکومت دینی

بدبختانه نیروهائی سیاسی که حتی دهه ها بطور مداوم با دو حکومت پادشاهی و دینی مبارزه کرده اند هنوز نتوانسته اند مردم را حول این حق شناخته شده و تجربه شذه در سراسر جهان بسیج کنند و انرژی های خود را صرف شعار های کم اهمیت تری آنهم در خارج از کشور صرف می کنند.
٨۷۹۷۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣۹۷       

    از : فریدون بی بیان

عنوان : جواب آقای ایرانی
شما در مورد کامنت بهروز الف بدرستی انتقاد کردید و حتما می دانید که آقای علی میرفطروس «پیشتاز» و «عاشق» حمله ی نظامی توسط قدرتهای بزرگ به ایران بوده که در زمان خودش سر و صدای زیادی کرد.
ترجمه ی نامه ایشان به آمریکائیان چنین است :
سناتور لیندسی گراهام عزیز!

بعنوان یک ایرانی و محقّق در تاریخ ایران و اسلام، از موضع گیری شجاعانه‍ی شما در کنفرانس امنیّت بین المللی هالیفاکس در کانادا، بسیار سپاسگزاری می کنم. متأسفانه دولت کنونی آمریکا با شناخت نادرست از ماهیّت رژیم اسلامی ایران ، فرصت های فراوانی را در گفتگو با مردم ایران و حمایت از مبارزات آزادیخواهانه‍ی آنان از دست داده است. مبارزات مردم ایران، خصوصاً در دو سال اخیر، گواه روشنی است که این رژیم قرون وسطائی، مشروعیّت و پایگاهی در میان مردم ایران ندارد و اینک، تنها به زور اسلحه و سرکوب های خونین و هولناک به حکومت خود ادامه می دهد.
بنابراین: هر حمله ای که پایگاه ها و ستادهای سرکوب رژیم ایران را بقول شما اخته کند، باعث رضایت و شادمانی مردم ایران خواهد بود و به آنان فرصت خواهد داد تا بدون ترس از سرکوب پاسداران رژیم، به خیابان ها ریخته و خود به حیات این رژیم فاشیستی نقطه‍ی پایان بگذارند.(پایان نقل قول)
متن کامل نامه به انگلیسی و ترجمه ی آن در آدرس زیر در دسترس است.
https://iranglobal.info/node/۲۴۰۳۰
٨۷۹۷٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣۹۷       

    از : کیا

عنوان : به بی بیان
اگر آمارگیری سایت گویا برای مقالات را دنبال کنید ،مقاله های سلطنت ویا حمله های اسراییل به مواضع ایران از رای بالایی بر خوددار هستند.
این بدین معنی است که واقعا مردم از این حکومت زده شده اند و آنچه و آنکه این سیستم را تضعیف کند را با کمال میل حمایت می کنند در نتیجه برای من نامه میر فرتوت بخشی از واقعیت را نشان میدهد که با آن باید کنار آمد در این شرایط!
٨۷۹۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣۹۷       

    از : فریدون بی بیان

عنوان : جواب آقای ایرانی
شما در مورد کامنت بهروز الف بدرستی انتقاد کردید و حتما می دانید که آقای علی میرفطروس «پیشتاز» و «عاشق» حمله ی نظامی توسط قدرتهای بزرگ به ایران بوده که در زمان خودش سر و صدای زیادی کرد.
ترجمه ی نامه ایشان به آمریکائیان چنین است :
سناتور لیندسی گراهام عزیز!

بعنوان یک ایرانی و محقّق در تاریخ ایران و اسلام، از موضع گیری شجاعانه‍ی شما در کنفرانس امنیّت بین المللی هالیفاکس در کانادا، بسیار سپاسگزاری می کنم. متأسفانه دولت کنونی آمریکا با شناخت نادرست از ماهیّت رژیم اسلامی ایران ، فرصت های فراوانی را در گفتگو با مردم ایران و حمایت از مبارزات آزادیخواهانه‍ی آنان از دست داده است. مبارزات مردم ایران، خصوصاً در دو سال اخیر، گواه روشنی است که این رژیم قرون وسطائی، مشروعیّت و پایگاهی در میان مردم ایران ندارد و اینک، تنها به زور اسلحه و سرکوب های خونین و هولناک به حکومت خود ادامه می دهد.
بنابراین: هر حمله ای که پایگاه ها و ستادهای سرکوب رژیم ایران را بقول شما اخته کند، باعث رضایت و شادمانی مردم ایران خواهد بود و به آنان فرصت خواهد داد تا بدون ترس از سرکوب پاسداران رژیم، به خیابان ها ریخته و خود به حیات این رژیم فاشیستی نقطه‍ی پایان بگذارند.(پایان نقل قول)
متن کامل نامه به انگلیسی و ترجمه ی آن در آدرس زیر در دسترس است.
https://iranglobal.info/node/۲۴۰۳۰
٨۷۹۵٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣۹۷       

    از : امیر ایرانی

عنوان : به امید انتشار
هراستبدادی، استبداد است. ارزشگذاری و ارزشگزاری استبداد خوب و بد یک شالارتان بازی قدرت خواهی است. استبداد چه از نوع کمونیستی و چه از نوع مذهبی و چه از نوع سکولار جمهوری دارش و چه از نوع سکولار سلطنتی و چه از انواع دیگرش، نتیجه و پایان کارشان یکی است؛ آنهم مبارزه برای رهایی از آنها و حذف آنان از صحنه قدرت.
آنکه یک استبداد را بهانه می کند تا استبداد خودش را جایگزین کند یک فریبکار و دغلکار تاریخی بیش نبوده و نیست. بگذریم.
بیگمان روش و اهداف مبارزه ی مبارزان برای تحقق آزادی ودمکراسی در یک کشور با روش و اهداف مبارزان مدعی مبارزه گری با تحققات دیگر، تفاوت خواهد داشت. تفاوت روش را هم در دوره قبل حذف استبداد موجود و هم در دوره بعد از حذف استبداد موجود علنی و برجسته خواهد بود. از پرداختن به جزئیات بدلیل طولانی نشدن بحث، خود داری می شود.
هموطنانی در نظراتشان نکاتی را یاد آوری کرده اند که بعضی از آنان نیاز به برجسته شدن دارند:
۱) آقای خسروصدر به یک نکته مهم اشاره کرده اند آنهم" نظام فعلی در سر دو راهی انتخاب قرار گرفته است که روش کره شمالی را برگزیند و یا شرایط گشایش در مدیریت کشور را انتخاب کندو..."
این نکته مهم ، هشدار مهمی را می دهد به آنانی که در پی تحقق آزادی و دمکراسی در کشور هستند. که باید آنان به این نکته توجه کنند: بخش اقتدارگرای حاکمیت -که نان بسته بودن جامعه و شرایط نظامی و امنیتی بر کشور را می خورند- برای انحراف افکار عمومی، خودشان مُبلغ تغییر نظام و عبور از نظام شده اند و می شوند تا بدین طریق با درگیر کردن دیگران به موضوعات دیگر، بتوانند شرایط داخلی را به نفع خودشان تغییر دهند و تثبت کنند و....
۲) آقای بهروز الف به رفتار شخصی به نام میرفطروس برای درستی نظرش استناد می کند که این شاهد آوردن ایشان می تواند جالب باشد.
ایشان( آقای الف) به نکته ای در رابطه با اشغالگری می آورد؛ که باید گفت :
یکی از روش های خطرناک اینست که افرادی یا گروه هایی بعضی از مفاهیم را بدلخواه تعبیر و تفسیر می کنند و یا اینکه مصداق سازی دلبخواهی می کنند. این تعبیر وتفسیر کردن ها و مصداق سازی های دلبخواهی می تواند موجد فجایع بعدی شود و یا فجایع بعدی را به بار آورد.
ایشان(آقای الف) به استناد اسنادی که می گوید صادر شده، بیان می کند:
برای اینکه ضد سرمایه داری و ضد سرمایه داران حاکم نشوند گروهی دیگر را برکشور حاکم کردند. که این هم می تواند نظری باشد؛ اما وقایع آن دوران در روند تحولخواهی و شرایط و پتانسیل و توازن نیرو ها چیز دیگری می گوید.
البته با توجه به توازن نیروها در آن دوران، شاید ایشان به امید یک کودتای چپی آنهم به کمک پدر بزرگ چپ های آن دوره یعنی شوروی سابق بودند -که در ایران نه اجازه اش را داشت و نه توانش را، اما آنان کودتایی و حمله ای را با عجله در افغانستان انجام دادند که منطقه هنوز دارد تاوان پیآمد آن اقدام کوته فکرانه را پس می دهد).
البته در مورد آن اسناد ادعایی این را هم می توان گفت:
ممکن است جهان برای اینکه استبدادی مانند استبداد حاکم بر روسیه، جایگزین استبداد حاکم بر کشور ایران نشود نگران اوضاع و احوال منطقه و ایران شده بودند.
٨۷۹۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣۹۷       

    از : بهروز الف

عنوان : بعد نیست تا واژه های انقلاب و اشغالگر تعریف شود
آقای خلیق به نظر میرسد با وجودی که شما مطالب مربوط به ایران را بعمق دنبال میکنید ولی نمیدانم چرا سری به مدارک و اسناد آزاد شده آمریکا و اروپا و مفسرین مختلف در ارتباط با آنچه شما آن را انقلاب میخوانید را نمیزنید و همچنان مرا را یک پا میدانید؟ دیگر عالم و آدم میداند که رژیم ضد امپریالیست سازمان شما که هنوز برخی از رهبران شما که بودن این رژیم آب و نانی برای آنها دارد، نه بر یک انقلاب مرددمی و اجتماعی بل توسط امپریالیست ها برای قتل عام تمامی انسانهای که تفکر ضد سرمایه داری داشتند و بیم میرفت یک حکومت ضد سرمایه داری بر ایران بر سرکار بیایید، جنایتکار ترین افراد روی زمین یعنی مسلمین ناب محمدی و رهبران فکری شان را بقدرت رساند و انقلاب ایران در نطفه سقط شد. واقعن جای تاسف هست که این موضوع بعد ۴۰ سال وحشی گری و چپاول و غارت صرف برای شما حل و آشکار نشده است.
ضمنن مگر یک حکومت اشغالگر چه میکند و چه خصوصیاتی دارد که رژیم جنایتکار و غارتگر اسلامی ندارد که شما این همه به کلمه اشغالگر حساسیت بخرج میدهید؟ مگر اشغالکران نازی در کشور های اشغال شده بیشتر از رژیم اسلامی جنایت و غارت کردند؟ چرا حمله قشون صدر اسلام، مغول ها، یونانیان، ازبک ها را اشغال میدانیم ولی حمله قشون مسلمین ناب محمدی به مرد و زن و بچه و آب و حتی خاک و ثروت جامعه ایران را اشغال نمیدانیم. آیا حساسیت به کلمات انقلاب و اشغال تنها به این خاطر هست که شاه طلبان چنین لغاتی را بکار میبرند؟ اگر چنین هست پس دمکرات بودن چپ ( تنها نیروی دمکرات در تاریخ بشری) چه بر سرش آمد؟ همه مردم مثل من و شما فکر نمیکنند و کمونیست ها باید نشان دهند
که تنها نیروی است که به عقاید تمامی مردم احترام میگذارد . اگر مردم به طرف شاه طلبان رو میاورند ابتد مشکل. از نازا بودن چپ هست و سپس نا آکاهی و خرافای و مذهبی بودن مردم
به مقاله اخبر علی میرفطروس در دفاع محمدرضا شاه و مذهبی نبودن او رجوع کنید تا عمق نا آگاه بودن مردم و حتی مثلا روشنفکرانش مشاهده کنید تا متوجه شوید چپ کار عظیمی در مقابل خود دارد
شاد باشید
٨۷۹٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣۹۷       

    از : خسرو صدری

عنوان : زباله دان تاریخ در انتظارسرسپردگان به بیگانه
این موضع گیری حزب چپ ایران و آقایان خلیق و فتاپور(در مصاحبه با بی بی سی) به نظر من نشان می دهد که از گلخانه فدائیان خلق تنها گازهای سمی چون الاهه بقراط و فریدون احمدی نیستند که در فضای سیاسی متصاعد می شوند، بلکه عطرمیهن دوستی و شرافت هم هنوز به مشام می رسد.
آن گروه هایی که کاسه گدایی جلوی ترامپ و اسرائیل و عربستان دراز کرده اند، خوشبختانه آنقدرباهم تضاد دارند که قبل از ج.ا ، خودشان را سرنگون خواهند کرد. تنها مساله پایبندی یا عدم پایبندی به تمامیت ارضی، آنان رادرهمان گام های نخست زمین گیر خواهد کرد.
در رابطه با موقعیت ج.ا ولی نظر من این است که حاکمیت نه به "بن بست" بلکه به "دوراهی" شاید سرنوشت سازی رسیده است. فشاراقتصادی غرب و بحران فزاینده داخلی می تواند راه حل کره شمالی شدن را پیش پای آنان بگذارد.
اسدالله عسگر اولادی در مصاحبه طولانی خود با سیمای ج.ا، با اعتماد به نفس مدعی بود که کانال تعامل باچین اگربه طور کامل فعال شود، مشکلات معیشتی مردم حل خواهد شد. او حتی از نارضایتی چینی ها ازاصرار دولت روحانی در به دست آوردن دل اروپایی ها سخن گفت.
آمریکا در حال عقب نشینی ازخاورمیانه است و مناطق نفوذ خود را بی سر وصدا، مثل ترکیه و عربستان و یا با سر وصدا مثل عراق و افغانستان برای حریف خالی می کند.
پهلوی چی ها و دور و بری هایشان تنها در صورت دخالت نظامی نیروی خارجی امکان ابراز وجود پیدا می کنند. ولی هیچ اثری ازتوان تهدید نظامی آمریکا و اسرائیل علیه کشورمان وجود ندارد. شواهدی هم از امکان زد و بند های پشت پرده قدرت ها در این راستا دیده نمی شود. پس همان بهترکه رضا پهلوی و اصحابش با اعلام سرسپردگی هر چه بیشتر به بیگانه ، شناسنامه ایرانی خود را با این بی گدار به آب زدن ها هرچه زودتر نزد مردم باطل کنند و رسما سر به زباله دان تاریخ فروبرند.
٨۷۹٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹۷       

    از : آرمان شیرازی

عنوان : درندگان جنگل همواره به دنبال شکارند...
هم میهن گرامی, آقای اکبر...! اندکی تمرکز بر سخن آقای خلیق نشان میدهد که تکیه او روی "اتکاء بخشی از اپوزیسیون به دولت های خارجی برای تغییر رژیم ایران" است.
چنین اتکایی از سوی هر کس و هر نیرو که باشد نادرست, غیر میهنی و خطرناک است. بود و نبود چنین اتکایی در سیاست یک نیرو آنرا به ترتیب در صف ضدیت با استقلال و دمکراسی (اگر خائن نگویم) و یا خواستار استقلال و دمکراسی در کشور جای میدهد. بگفته دیگر اتکا به نیروی خارجی برای تغییر رژیم, معیار سلامت هر نیروست.
هدف کشورهای خارجی (بویژه آمریکا, عربستان و اسرائیل) پدیداری دمکراسی در ایران نیست. آنان بدنبال منافع خویشند و پشتیبانی از هر نیرو را به بهای ویژه ای انجام میدهند. نتایج دخالت های آمریکا و هم پیمانانش در افغانستان, عراق, لیبی و یوگسلاوی باندازه ی کافی هر فرد خردمند را بر آن میدارد که مخالف سرسخت دخالت خارجی در امور کشورش باشد. دخالت های بیشرمانه آمریکا (بار نخست با کودتا علیه مصدق در سال ۱۳۲۰ و بار دوم با کمک مستقیم برای سر کار آوردن حکومت اسلامی), سرنوشت کشور ما را عوض کرده است. خوشخیالی ما بیگمان میتواند فراهم-ساز بار سوم چنین دخالتی باشد.
نکته دیگر آنکه, تا آنجا که من میدانم, سازمان فداییان اکثریت در همان نیمه ی نخست دهه ی ۱۳۶۰ از سیاست بیشتر-اتحاد و کمتر-انتقاد خود در برابر حکومت اسلامی انتقاد کرده و آنرا بزیان انقلاب خوانده است. بر ماست که به آنچه در حال شکل گیری ست با نگاه پر وسواس و انتقادی بنگریم و نیروها را در برابر کژروی هایشان مسئول نگهداریم تا فجایع سالهای نخست انقلاب ۵۷ تکرار نشود.
٨۷۹۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹۷       

    از : اکبر

عنوان : بازگشت سازمان به سیاست دهه خونین شصت
اقای خلیق... براستی جای تاسف است که اولویت سیاسی شما تقابل با نیروهای رضا پهلویست.....این یععنی تقابل با مجاهدین٬ نیروهای کرد٬ بلوچ٬ و تمام نیروههای که مثل شما فکر نمیکنند. ایا این سیاست همان سیاست دفاع از رژیم ضد امپریالییستی جمهوری در دهه خونین شصت نیست؟؟ چه شباهتی! پرونده سازی برای نیروهای ااپوزیسیون را در کارنامه سیاسی سازمانتان دارید اما حالا چرا؟ هم داادستان شدید هم قاضی؟
٨۷۹۱٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣۹۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست