سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نقدی بر نوشته فواد تابان «درباره ی دو ادعای پهلوی طلبان» - اسفندیار طبری

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : هوشنگ فرخجسته

عنوان : کار ، کار ، کار تا کنار رفتن حکومت ولایت فقیه.
دوستان گرامی !
از مردم مبارزشیلی الهام بگیریم که کودتای نظامی و خونین ۱۹۷۳ توسط ژنرال آگوستی را توانستند در ۵ اکتبر ۱۹۸۸ در رفراندوم بزیر بکشند
تمام نیروهای سوسیال دموکرات ، دموکرات مسیحی ، سوسیالیست ، کمونیست و.... در شیلی و در سراسر جهان در طول ۱۵ سال آنقدر علیه نظامیان پینوشه تلاش و افشاگری کردند که دیکتاتور بی آبرو برای ادامه ی حکومت ننگین خود و حفظ ظاهر ، پیشنهاد رفراندوم داد. چون خیال می کرد با تکیه به اقشار جدید مرفه که بعداز خونریزی ها و «اصلاحات» نئولیبرالی پا به عرصه گذاشته بودند «پیروز » خواهد شد و اکثریت مردم شیلی به ادامه ی حکومت او «آری » خواهند گفت و می تواند به سرکوب ها ادامه دهد.....تمام نظر سنجی ها او را فاتح رفراندوم پیش بینی میکردند. ولی چنین نشد...مردم شیلی و مخالفان همسوی پینوشه با اراده ای خلل ناپذیر برای زیر کشیدن او جبهه « نه» را تقویت کردند. در رفراندوم ۵ اکتبر ۱۹۸۸ مردم شیلی با «نه» ی بزرگ خود به حکومت کودتائی ۱۵ ساله ی پینوشه بشکل مسالمت آمیز پایان دادند.در حالیکه نظامیان حتی تا روزهای قبل از رفراندوم به سرکوب خونین ادامه دادند.
فقظ مبارزات بدون وفقه ی مردم شیلی پینوشه را وادار به پذیرش رفراندوم نمود.
بسیار آموزنده است که بدانیم رهبر جبهه «نه» علیه پینوشه سیاستمداری دموکرات مسیحی بود که در شب بعداز پیروزی آگوستی پینوشه با او دست داد و به او تبریک گفت. چیزی که در ایران تقریبا نا ممکن است.....بار مبارزه بر دوش نسل سالوادور آلنده و نسل جوان رشد یاقته در حکومت نظامیان سنگینی نکرد که با ابتکارات جدیدی سیاسی و فرهنگی مردم را برای رهائی بسیج کردند . میدانیم که در این ۳۰ سال مردم شیلی توانسته است بر بسیار از نابسامانی کشور خود غلبه کنند و سنّت های پارلمانتاریستی شیلی بکارگرفته شده و احزاب به پلورالیسم پای بند می باشند و انتخابات ادواری با کیفیتی بالاتر از سایر کشور های آمریکای جنوبی نهادینه شده است. مهم نیست که رهبر جبهه ی «نه» دموکرات مسیحی بود .مهم این بود که از حکومت پینوشه با میثاقی دموکراتیک عبور کردند و واقعا رای مردم در این ۳۰ سال نقش اصلی را برای تشکیل دولت ها داشته است.
هدف از این یادداشت تاکید بر نقش مخالفان حکومت اسلامی می باشد که با حفظ مواضع باید علیه عامل اصلی بدبختی ها و فجایع در ایران همسو شوند و مردم را نیز بیش از پیش به مبارزه تشویق نمایند.
دوستان عزیز ! مشکل ما فقط انواع حکومت های موروثی شاهی و دینی ..... یا مخالفان عجیب و غریب حکومت که علاقمند به « مداخله بشر دوستانه امپریالیسم» به کشور یا حمله نظامی به ایران یا بمباران تاسیسات اتمی و..نیست . مشکل ما ناتوانی
تشکیل جبهه ی همسو با حفظ مواصع علیه حکومت است که چنین پراکنده است.
اگر چپ های شیلی شرط مبارزه را به قدرت رسیدن خود می دانستند . پینوشه سال ۱۹۸۸ کنار نمیرفت و مخافان پینوشه امروز در کشور خود نبودند.بسیاری از شیلیائی ها به سرزمین خود بازگشتند. میدانیم که هنوز کودتاگران شیلی تحت پیگردند و هیچ شبهه ای برای پیروزی شریف مردم شیلی باقی نمی گذارد.
ما نیز می توانیم به آزادی واقعی برسیم و آزادی کشُان را در دادگاهای صلاحیت داز محاکمه کنیم ولی تا حکومت فعلی با همسوئی آزادیخواهان کنار نرود ما به آرزوهای خود نخواهیم رسید.مسئله اینست. تردیدی نیست ، پینوشه ها ، خامنه ای ها ، نظامیها تا آنجا که می توانند کنار رفتن خود را عقب میاندازند.
حرف آخر ! آیا تمام مخالفان حکومت ایران آزادیخواه و پای بند به دموکراسی اند ؟ جز جبهه ی آزادیخواهان و دموکراسی خواهان می توان مثلا با « مشروطه خواهان » و «مجاهدین خلق» همسو شد؟ چگونه ؟
٨٨۱٣۰ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣۹۷       

    از : masoud memar

عنوان : کار احزاب نه آگاهی بخشی بلکه سیاستورزی است.
حرف آقای تابان کاملأ درست است که میگوید : «سلطنت در هر شکلش، مفهومی جز تلاش برای به قدرت رساندن دوباره ی خاندان پهلوی نیست.» اصولا این تعاریف و اصطلاحات برای مردم تعیین کننده نیستند بلکه شخص یا نیروئی است که پشت آن خوابیده است. در دنیای سیاست این اصل در هر زمان و مکانی ثابت است. اصطلاح * دوران گذار * از زمانی توسط اپوزسیون وارد ادبیات سیاسی شد که عملأ فاقد برنامه و سیاستگذاری روشن بودند . صحبت از رفراندم یا انتخابات در کدام دوران گذار ؟ برخی میگویند بعد از گذار ٫ کدام گذار ؟ اگر منظور گذار از جمهوری اسلامی است چگونه ؟ میگویند مردم چگونگی آنرا تعیین میکنند و لابد سیاست خاصی برای گذار ندارند یا اطلاعی از چگونگی تصمیم مردم ندارند. تحولات و رویدادهای سیاسی و تاریخی چه تدریجی چه آنی و با هر نوع تنوع و گوناگونی آن ٫ چه انقلابی چه رفرمی چه کودتائی لاجرم در دو بستر ممکن است یا در بستر ساختاری موجود یا در بستر ساختاری غیر موجود. من نمیدانم این اپوزسیون متنوع از طرفداران رضاخانی تا حزب کوموله از جمهوری خواهان تا مجاهدین چه برنامه و رویکردی در باصطلاح بعد از گذار با احزاب و جریانات اصولگرا دارند شاید فکر میکنند که همه آنها در هنگام گذار یا پا به فرار میگزارند یا مخفی شده و عرصه سیاسی را رها کرده و نظاره گر انتخابات بین اپوزسیون متنوع جمهوری اسلامی میشوند. تا زمانیکه بخش قابل توجهی از اپوزسیون و پوزسیون به توافق نرسند ٫ کشور ایران دو سرنوشت بیشتر ندارد یا فروپاشی کشور با هزینه کم و تحمیل هزینه سنگین به مردم یا تغییرات قطره چکانی و زمانبر و قرنی همراه با تحمیل هزینه سنگین به مردم . یعنی این هزینه سنگین در هر حالت بر دوش جامعه است. طرفداران جمهوری اگر قادر به این مهم نباشند این احتمال وجود دارد که اگر تنها گزینه باشد بخشی از حاکمیت با رضا پهلوی به توافق برسند و با یک تیر چند نشانه را بزنند.
یاد خبرنگار بی بی سی بعد از ۲۲ بهمن ۵۷ افتادم که بعد از مصاحبه با طرفداران مختلف جریانهای سیاسی در خیابان گفت : به نظر میرسد که فقط موافقان آیت الله خمینی واقع بین هستند.
٨٨۱۱۹ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣۹۷       

    از : ئاواره

عنوان : اسپرموکراتی
راستش کنه مطلب را آقای تابان نوشته و توضیحات بیشتری لازم ندارد ولی من هم یک پاراگراف اضافه می کنم
ایشان به عدم پایبندی فواد تابان به مردم سالاری چنین خرده می گیرد که : “....اما تا این اندازه که برای مردم تعیین تکلیف کنند، از باور دمکراتیکی بسیار به دور است. توصیه من به ایشان این است، که از چنین اظهاراتی در افکار عمومی‌ خودداری کنند، زیرا چنین نظراتی به دل مردم نمی نشیند و در این رابطه، با همه تجربیاتی که این مردم ما پشت سر گذاشته ا‌ند، آنان را نسبت به چنین اظهاراتی بسیار حساس کرده است. خودآگاهی‌ دمکراتیک در میان مردم ایران بسیار قوی است. شاید بتوان گفت، که رضا پهلوی مشاوران بسیار خوبی‌ دارد،.....”
غم و اندوه خدشه دار شدن دموکراسی در ایشان ، ترحم هر خواننده منصفی را بر می انگیزد،
ایشان از این اهانت و تعرض تابان به دموکراسی بر اشفته اند که قبول ندارد بازگشت سلطنت فلاکت تازه و دور تسلسل باطلی است که قرنهاست دامنگیر ایران زمین است . او به تابان می گوید بگذار مردم را بتوانند با هزار مکر و فریب و اغوا به سلطنت پهلوی راضی کنند و این عین دموکراسی است که از این پس رضا پهلوی و بچه های او هرچه پس انداختند، بر ما حکمرانی کنند،( آیااصلا ایشان در اینجا تعیین تلکلیفی می بینند؟)
بدین ترتیب به زعم ایشان دمکراسی حکم می‌کند که مخالفان پهلوی چفت دهانشان را باز نکنند. اصلا از همین امروز بنام نامی دمکراسی اعتراض به پهلوی ممنوع.

البته از کاریزما شدن رضا پهلوی هنوز فرسنگها فاصله داریم ولی اگر هم باشد، چپ نباید بار دیگر پشت سر مردم متوهم رژه برود.
همه میدانیم ، اگر در شرق مغموم چیزی در قانون کشوری نوشته شود، فقط تا زمانی اهمیت دارد که قدرت قبضه شود، بعدا صاف و صوف و ماست مالی می شود، مثل پایبندی شاه به مشروطه یا تبدیل ولایت حقیر به ولایت مطلقه حقیر.
فرهنگ و بافت اجتماعی در شرق، دموکراسی را بسیار زود نفله می کند و حتی اگر شاه یا ولی حقیر هم بخواهد، فوج فوج جیره خواران و کاسه لیسان او را به قله دیکتاتوری هدایت خواهند کرد، تنها راه شرق ، مسدود کردن حضور دایم العمری فردی در قله قدرت است.
به این ترتیب ایشان نمی پسندند که تابان از هم اکنون به سلطنت نه بگوید
در واقع خود موافقند که یک نسل بطریق دمکراتیک برای تمام نسلهای آینده تعیین تکلیف کند و این عین دموکراسی است. به عبارتی دیگر نام دیگر دموکراسی اسپرموکراتی است.
٨٨۱۱۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣۹۷       

    از : آرزو دماوندی

عنوان : یک نظر
با توجه به نظرات آقای طبری به یاد شعار جبهه متحد خلق پیشنهادی حزب توده می افتم که بسیار هم خوب بود ولی نه آن حزب و نه دیگر بازی گران آن دوران برای تحقق چنین امری شعور و بلوغ کافی و لازم را نداشتند و این جبهه فقط در حرف بود و بس. هنوز هم ما ایرانیان نمی توانیم با یکدیگر جدای از تعلقات عقیدتی و آرمانی برای سرنگونگی جمهوری من درآوردی اسلامی و بر پایه برنامه مشترک ( به گفته طبری منصفانه) برای آزادی و آبادی کشورمان متحد شویم. تبریک به سپاه و بیت رهبری. آش همان آش و کاسه همان کاسه.
٨٨۱۰۶ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣۹۷       

    از : اسفندیار طبری

عنوان : پاسخ به جناب بزرگمهر
جناب بزرگمهر،
قبل از همه به پاسخ جناب رهگذر اشاره ای کوتاه: جناب رهگذر فکر می‌ کنم شما به کلی از موضوع خارج شده اید، با آنچه که نوشتید من کاملا موافق هستم و خودم شخصا بسیار در رژیم شاه رنج کشیده ام. یکبار دیگر نوشته را بخوانید و همینطور نوشته دیگر من تحت عنوان „چند نکته در باره بیانیه چهار جریان جمهوریخواه“در ایران امروز که دقیقا در همین مورد است.
اما آقای بزرگمهر:
اول: همانطور که نوشتم این تقسیم بندی چپ و راست در این مورد خاص مربوط به „موضع سیاسی“ جمهوری خواهان، به ویژه چهار جریان است، که در مجموع در سنت چپ هستند (یعنی از نظر ایده عدالت اجتماعی و آرمان های انسانی‌) . تمامی این جمهوری خواهان مخالف ولایت فقیه هستند اما در موضع سیاسی خود به آن الویت های متفاوت می‌ دهند که از این نظر در این طیف موضع سیاسی بیشتر به راست یا محافظه کار یا یا چپ بنیادین تعریف می‌ شوند. آقای بنی صدر در چنین سنتی‌ نیست و در دمکرات یا جمهوری خواه بودن مجاهدین هم که جای خود دارد . امیدوارم سو تفاهم برطرف شده باشد.
دوم: من در نوشته دیگر که اشاره کردم („چند نکته در باره بیانیه چهار جریان جمهوریخواه“) اشاره کرده ام که انحراف از اصول دمکراسی خطری است که هم جمهوری را تهدید می‌ کند و هم مشروطه . فقدان یا عدم رشد نهاد های دمکراتیک و عدم رشد خود آگاهی‌ دمکراتیک میان احزاب و سازمان های سیاسی خطر بزرگی است. این تنها در مورد مشروطه نیست بلکه جمهوری نیز می‌ تواند به این راه کشیده شود به ویژه در دوران گذار مثلا با یک رفراندوم آری یا نه مثل خمینی . یا تغییر بند ۴۸ قانون اساسی‌ توسط شاه که از او یک قدرت مطلقه ساخت. اینکه می‌ گویم دمکراسی را همین امروز تمرین و فرهنگ توافق را بین تمامی „دمکرات ها“ تجربه کنیم به این مفهوم نیست که من رضا پهلوی را به عنوان شاه برگزیده ام. من به عنوان جمهوری خواه دمکرات همواره در این راه علیه سلطنت یا ولایت مقابله خواهم کرد. اما اگر در این راه بتوانیم با آنها به یک „قرارداد منصفانه دمکراتیک برسیم „ „در جهت“ همان اهداف و هویت من است ، چون به نظر من نیروهای جمهوری خواه به تنهایی نمی توانند این رژیم را سرنگون کنند. تبلیغ و ترویج برای جمهوری خواهی البته که ضروری است. اما مرزبندی که ما فقط با خود متحد هستیم و دیگران که همین هدف سرنگونی ولایت را دارند هیچ توافق دمکراتیکی نمی توانیم داشته باشیم اشتباه است . این اصل حرف من است.
٨٨۱۰۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣۹۷       

    از : سیامک رهگذر- از آلمان

عنوان : نه شاه میخواهیم، نه ملا! بلکه جمهوری دمکراتیک پارلمانی مثل آلمان!
جناب اسفندیار طبری حتما تا حالا شنیدید که ایرانیها میگویند: آزمودن را آزمودن خطاست! سلطنت که در ایران آزمایشش را پس داده و کاملا رفوزه شد و حرف جناب ف. تابان کاملا درست است که حرفهای جمهوری پرزیدیالی خواهی این سلطنت طلبها همش وعده های توخالی است و نهایتا باز نشاندن پسر شاه سابق بر تخت پادشاهی است و همان آش و کاسه سابق بساط مداحان و چاپلوسان تعظیم کن در دربار اعلیحضرت سایه خدا! شما چرا خام شدید و ادا و اطوار و خالی بندیهای این سلطنت طلب ها را باور میکنید که بقول رجب اردوغان دیکتاتور تا زمانیکه قطار دموکراسی او را به مقصد میرساند سوارش میشود ولی همینکه به مقصد و هدفش رسید از آن پیاده میشود و دیکتاتوری خودش را راه میاندازد. از قدیم گفتند "مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد." جنابعالی یا آنقدر جوانید و دوران ستم شاهی را ندیدید و مار گزیده نشدید و بنابراین خیلی راحت از ریسمان سیاه و سفید رضا پهلوی دوم هم نمی ترسید. کسانی که تجارب کافی از حکومت شاه سابق دارند میتوانند صدها دلیل برایتان بیاورند که برگشت به سیستم شاهی حتی مشروطه اش باز اتوماتیکوار به دیکتاتوری شاهنشاهی ختم میشود بخاطر ساختار غلطش! کافیست که دوباره دو تا شعبان بی مخ چماقدار راه بیاندازند و میشود همین حکایت بسیجیهای چماقدار رژیم ملایان تا سیستم مشروطه شاهنشاهی به همان سیستم خفقان و ساواک سابق تبدیل بشود. شما چرا میخواهید که مردم درمانده ایران با دست خودشان دوباره طناب دار را تجربه کنند؟ نجات ایران تنها در یک سیستم جمهوریت سوسیال دموکراتیک ممکن میباشد. اصلا گذشته از همه این آلترناتیو سازیها ابتدا باید در یکسری زمینه ها که اپوزیسیون اشتراک نظر و برنامه مشابه دارند متحد شوند و برای براندازی رژیم ملایان تلاش کنند و قدم دوم را نمیشود قبل از قدم اول برداشت. البته درست است که مردم ابتدا باید ببینند نیرویی که میخواهد جایگزین حکومت اسلامی شود چه برنامه ای برای نجاتشان دارد وگرنه میشود حکایت همان سرکه نقد بهتر از حلوای نسیه است! البته سوسیالیسم وعده داده شده جناب ف. تابان هم تا حدودی همان حلوای نسیه است! تا زمانیکه سرکه نقد مثل سوسیال دمکراسی هست و میشود آنرا تبدیل به حلوا کرد چرا به مردم آدرس غلط میدهید با راه افتادن دنبال سلطنت طلبی که برگرداندن چرخ تاریخ به عقب است! تنها جمهوریت در چارچوب دمکراسی واقعی و تضمین همه آزادیها راه حلی مناسب برای ایران بعد از دیکتاتوری اسلامی است!
٨٨۱۰٣ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣۹۷       

    از : آ. بزرگمهر

عنوان : بار دیگر برای آقای طبری
سپاس از پاسخ شما.
متاسفانه باید عرض کنم که پاسخ های شما حداقل برای نگارنده قانع کنند نیست.
۱. پیروان اولین رئیس جمهور حکومت اسلامی آقای بنی صدر که مخالف اصل ولایت فقیه هم بود و هست مطابق تحلیل شما جمهوریخواه چپ به حساب میاید. همین طور مجاهدین خلق و نظائر اینها که خواهان سرنگونی حکومت فعلی می باشندولی شما روشن و تصریح نمی کنید که صرف قبول نداشتن حکومت ولایت فقیه و حتی تمام جناحهای آن جایگاه جمهوری خواهان را تعیین نمی کند.
۲. در نبود آزادیها و انواع تشکل های سیاسی ، صنفی و مندنی مستقل هر نوع ادعا، اجرای عملی پیشنهاد ، قول و قرار از طرف شریفترین شخصیت های ملی و سیاسی در ایران آسیب پذیر است یاد آوری وقایع بهمن ۵۷ و خدعه های خمینی فقط یک مثال است.
ما ایرانیان از هم اکنون باید با شرکت وسیع مردم خود را برای تشکیل مجلس موسسان و تدوین قانون اساسی جدید آماده کنیم . بحث نگارنده تحقق عملی مجلس موسسان می باشد و چگونگی اجزای عملی آن که خمینی بکلی آنرا کنار گذاشت . چه تضمینی وجود دارد که دوباره بجای تشکیل مجلس موسسان نوعی همه پرسی مثل خمینی به مردم تحمیل نشد؟
نگارنده هیچ مسئله ای با شاهدوستان ندارد اگر آنها بخواهند نمایندگان خود را به مجلس موسسان بفرستند. ولی هرگز با انتقال قدرت شبیه سال ۵۷ که ارتش شاه را تحویل خمینی دادند تا با تمام نیروهای اسلامی خود بجان مردم رها شده از شر ساواک و پلیس و ارتش بیفتند هرگز موافقت نخواهد کرد. این بار خمینی دیگری از طریق دیگر به کمک همان نیروهای خارجی که در سال ۵۷ در سرنوشت مردم ایران دخالت جبران ناپذیر کردند باردیگر داغ کودتای ۱۲۹۹ و ۱۳۳۲ را تازه کنند.
حرف نگارنده اینست که جمهوریخواهان باید مواصع خود را در قبال چگونگی گذار از این حکومت تا رسیدن به دولت موقت ، برگزاری انتخابات مجلس موسسان و.و.و امروز باید تبلیغ و ترویج کنند تا مردم ایران بدانند فرق ما جمهوریخوان سکولار و لائیک، دموکرات و سوسیالیست با شاهدوستان ، مجاهدین خلق و انواع جهوریخواهان «اسلامیست » چیست. در شرائطی که تیغ جگومت کشتار دیگر کند شده باشد ممکن است احساسات و هیجانات بهار مجدد آزادی باردیگر بر منطق غلبه کند. ما باید خیلی کار کنیم. مسئله اینست بگذارید شاهدوستان و سایرین هم تاکتیک های کودتائی ، نظامی و دخالت بشردوستانه امپریالیسم را برای مردم تعریف کنند. انرژی خود را در راه مردم صرف کنیم.
٨٨۱۰۱ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣۹۷       

    از : خسرو صدری

عنوان : احساس ناراحتی روی "صندلی راحتی"
مگر نه این که رضا پهلوی وارٍث کسانی است که اصول "مشروطه" را به سود منافع شخصی خود پایمال کردند؟
پس چرا عده ای مایلند بدترین چهره را درابطه با "مشروطیت" ، مدافع آن معرفی کنند؟ کاری هم عجالتابا این نداریم که رضا پهلوی مطابق اسناد با دشمنان ایران حشر و نشرداشته و کارنامه فردی قابل قبول و شفافی هم ندارد. اصلا جلو انداختن چنین فرد مساله داری آیا خود نشان ازبرنامه هایی غیر مردمی ندارد؟ ارتباط این فرد با طرح های آمریکا چیست که همیشه هنگام اوج گیری درگیری های این کشور با ج.ا ، خود و هوادارانش ناگهان عرق ریزان وارد گود می شوند؟
می فرمایند:" امروز بسیاری از دوران شاه و رضا شاه به عنوان یک دوران طلایی یاد می‌ کنند". آیا شما خودتان هم از این"بسیار" ان هستید؟ یا برای جور شدن قافیه از آنان یاد می کنید؟ این بسیاران را از کجا آوردید. اصلا بسیار یعنی چقد؟ آیا بیشتراست از آنانی که به "سلطنت" نه گفتند؟ راه دور نرویم: بیشتر از کسانی است که از ترس شما ها در انتخابات همین ج.ا شرکت می کنند؟
آقای تابان می گوید:" هر تلاشی در جهت مشروطه خواهی، یعنی تلاش برای به قدرت رسیدن رضا پهلوی ".( اگر نه پس چی؟) و ایشان در پاسخ می فرمایند:" از چنین اظهاراتی در افکار عمومی‌ خودداری کنید، زیرا چنین نظراتی به دل مردم نمی نشیند".
وقتی که "بسیار" را از آن خود کردید طبیعتا چنین جسارتی هم پیدا خواهید کرد که خود را سخن گوی مردم پنداشته و ازداخل "دل"آن ها پیغام بیاورید.
خوش به حال جمهوری اسلامی که رضا پهلوی را در مقابلش علم می کنند.
٨٨۱۰۰ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣۹۷       

    از : جمشید برومند

عنوان : توصیه به کامنت نویسان محترم
طلایه داران مشروطه بنا بر مقتضیات آن زمان آن و تجربه ی کشورهای اروپا از حکومت های پارلمانی حول مدل حکومت پارلمانی مشروطه سلطنتی ( مردم ،مجلس ،قانون اساسی و.و.و.و.) گرد آمدند و ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ / اوت ۱۹۰۶ میلادی ،فرمان تشکیل مجلس شورای ملی توسط مظفرالدین شاه صادر شد که این روز خجسته در پیشانی تاریخ همیشه خواهد درخشید. فراموش نکنیم که مردم ایران در مقایسه با همسایگانی چون امپراتوری تزار روسیه ، خلافت عثمانی ، هندوستان ، افغانستان در جایگاه پیشروئی قرار داشت.
بعداز ۱۱۳ سال ، مردم ایران نه از مجلسی شبیه کشورهای اروپائی چه از نوع جمهوری و چه از نوع پادشاهی مشروطه برخوردارند ، نه قانون اساسی در بر گیرنده ی منافع و آرزوهای اقشار مختلف ایران را دارا هستند و نه به آرزوهای دیرینه ی مشروطه رسیدند. حکومت پادشاهی مطلقه به حکومت مشروعه ی مطلقه فرا روئیده است.

بدیهی است که طرفداران آزادی ، استقلال و عدالت اجتماعی نه مثل طلایه داران صدر مشروطه بلکه برای امروز ایران حکومت های جمهوری پارلمانی اروپا را توصیه می کنند.
خیلی ساده می توان آلمان و انگلیس ، فرانسه و دیگر کشورهای پادشاهی اروپا را مقایسه کرد.
دیگر دلیلی ندارد که مردم ایران به شاهدوستان امکان بدهند که به بازسازی کاخ های ستم ، تاریخ نویسی دروغین و هزار یک کلاهبرداری دیگر بپردازند چون حکومت فاشیستی ولایت فقیه از حکومت های دیکتاتوری پادشاهی مطلقه فاسد تر و ارتجاعی تر می باشد.
بدیهی است ما جمهوریخواهان بدون تردید معایب بازگشت حکومت های ارتجاعی پادشاهی را بر خواهیم شمرد و تا آنجا که می توانیم مردم را از این خطر هوچیگران آگاه خواهیم کرد. مردم ایران حتما باید در مجلس موسسان آینده از اکثریت نمایندگان جمهوریخواه برخوردار باشند که مانند صدر مشروطه ،قانون اساسی توسط روحانیون ، شاهزادگان ، ملاکان ، ثروتمندان ونوکران اجانب نوشته نشود .....

مخاطب نویسندگان مقالات باید مردم ایران باشند و در مقابل رسانه های مسموم کار زیادی باید انجام شود.
٨٨۰۹۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣۹۷       

    از : اسفندیار طبری

عنوان : پاسخ به آقای مختاری
تشکر از آقای مختاری از نکاتی که عنوان کردند.
قبل از هر چیز پوزش می‌ خواهم، اگر از مطالب من برخوردی اموزگارانه برداشت شده. قصد من به هیچ وجه چنین نیست و نبوده. ظاهرا من و شما نوشته جناب تابان را از دو دیدگاه متفاوت خوانده ایم و به همین دلیل به برداشت هایی‌ متفاوت رسیده ایم. البته این جرم نیست و حتی در پیشرفت بحث مفید است، در صورتیکه نوشته مرجع تحریف نشده باشد، که فکر می‌ کنم آنه از سوی شما و نه من چنین امری صورت گرفته.
نکته اول: اگر برداشت من اشتباه بوده، لازم است که در باره مفهوم „محتوای جمهوری“ بیشتر توضیح دهید. در نوشته ایشان در باره توضیح داده نشده است.
نکته دوم: این نکته درست است که „امروز در ایران سلطنت طلبی یعنی نشاندن رضا پهلوی برتخت“. ولی‌ عکس آن درست نیست: به قدرت رسیدن رضا پهلوی یعنی سلطنت طلبی در ایران. امروز حتی در میان سلطنت طلبان باش جمهوری پرزدیال مطرح است.
نکته سوم: من نوشتم که رفراندوم در یک سیستم „پارلمان سالاری“ ابزار دمکراتیک نیست و مثال هم زدم. سویس دمکراسی مستقیم است. در سویس رفراندوم یک ابزار دمراتیک است و می‌ توان در آنجا از مردم سالاری سخن گفت. در شرایطی که نهاد های دمکراتیک وجود ندارند یا نوپا هستند یا رفراندوم می‌ تواند، همانگونه که جناب تابان اهسرأه کردند خطرناک باشد ، مثل رفرندوم جمهوری اسلامی. به این دلیل من نوشتم که لازم است نمایدنگان منتخب مردم در مجلس موساسان در باره آن تصمیم گیرند و به گستره زمانی‌ آن در قانون اساسی‌ بیاندیشند. فکر کنم برداشت شما از نوشته من اشتباه بوده است.
نکته چهارم: شما موجودیت جمهوری خواهی را در در تدقیق در بحث جمهوری می‌ بینید و مرزبندی آن با غیر جمهوری . البته که می‌ توان در این راستا تلاش کرد. اما این چه تناقضی با این موضوع دارد که جمهوری خواهان نتوانند بر پایه اصول دنکراسی با دیگری نیروهای دمکرات برای رسیدن به دمکراسی و راهکارهای تئوریک و عملی‌ در گسترش نهاد های دمکراتیک در ایران تلاش کنند؟ آنچه که در بیانیه چهار جمهوری خواه آماده بیشتر تاکید بر عدم همکاری در مورد دوم است.

نکته پنجم: جامعه بندی شما جناب مختاری عزیز عجولانه و نادرست است. این بیانیه راه نقد در درون اجا را بسته و یک دیوار بین جمهوری خواهان ایجاد کرده. اینکه ما به عنوان نیروهای دمکرات به وظایف دمکراتیک خود عمل کنیم فکر نمی کنم سخن اشتباهی باشد.
نکته ششم: این دفاع از کرسی سلطنت طلب نیست، بلکه این نقدی است در درون جمهوری خواهان که از دیدگاه انحصار طلبانه و ایدولوژیک دوری کنند. خط امامی ها امروز هم کلید قدرت سیاسی را دارند. سلطنت طلب قدرت سیاسی ندارد و همچون ما در اپوزیسیون است. از اینرو بحث من هم همانطور که نوشتم سلطنت طلب یا جمهوری خواه نیست. بلکه یک جبهه دمکراتیک برای مبارزه سیاسی با رژیم اسلامی و برپای نهاد های دمکراتیک. اگر در این پایه اصلاح طلبی که به ولایت فقیه اعتقاد دارد یا سلتنت طلبی که به رضا پهلوی به عنوان شاه می‌ اندیشد بتواند با ما ائتلاف کند، هیچ مشکلی‌ نیست .
مشکل این است که موضع گیری چهار جریان تنها مربوط به این چهار جریان نمی شود. Man beh پیامد های سیاسی آن در کل جنبش به طور فرا حزبی یعنی به سرنوشت مردم ایران می‌ اندیشم، برای . شما ظاهرا هویت جمهوری خواهی اهمیت مرکزی دارد. سپاس از شما
٨٨۰۹۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣۹۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست