دموکراسی؛ تناقضها و پیششرطها
-
سعید رهنما
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : ف. فرشیم
عنوان : دموکراسی و شبه دموکراسی، تبلور تئوری در بوته ی مختصات واقعی تارخی-اجتماعی
مقاله ی حاضر مقاله ای آموزشی است و بخش های بسیاری از آن راهگشا و مفید است. در عین حال مرحله ی تحول مناسبات اقتصادی- اجتماعی ایران را به درستی ارزیابی و پیشنهاد میکند و نسبت به خطر غیبت دموکراسی در بنای سوسیالیسم و شکست آن در تحت تأثیر عامل یادشده و نیز در اثر توطئه های امپریالیسم بین المللی به طور مستدل هشدار می دهد. به همین دلیل بخش های اعظم مقاله ی حاضر می تواند و باید راهنمای عملی جنبش متعادل سوسیالیستی و جنبش دموکراتیک ایرانی و تشکیل یک جبهه ی متحد قرار گیرد!
مع هذا، همین مقاله ی آگاه کننده، تا جایی که به ایجاد دموکراسی و مسأله ی حقوق اقلیتها و قومیتها مربوط میشود، از روح واقعیات تاریخی ایران دور می افتد و به جای این که به تئوری یا نحوه ی شکل دادن به دموکراسی در شرایط واقعی مختصات تاریخی- سیاسی-اجتماعی ایران بپردازد به «آرمان دموکراسی خواهی انتزاعی و ناب» روی می آورد. چنین رویکردی که نگاه ناروشنی به ویژگیهای تاریخی ایران دارد، عملا منجر به استهلاک حقوق دموکراتیک «مردمان ایران» در عرصه های خطرناک دموکراسی خواهی انتزاعی و تجریدی خواهد شد.
به طور کاملا خلاصه اشاره می کنم که مسأله ی دموکراسی در اصل مسأله ی تحقق عملی حقوق دموکراتیک و شهروندی است و موضوع آن آزادی و برابری حقوقی در برابر قانون دموکراتیک است که فارغ از جنجال های هویتی-قومی پاسدار حقوق تمامی آحاد و توابع کشور است. دموکراسی، در عین حال، می بایست سدی باشد در برابر «شبه-دموکراسی» یا «دموکراسی کاذب و گمراه کننده»! آقای رهنما خود بارها در مورد «ضرورت آگاهی» در شکل دادن به سوسیالیسم و دموکراسی تأکید کرده است. اکنون سوال این است که مثلا چگونه می توان از گرایشهای به فرض خودمختاری خواهی یا جدایی خواهی اقلیتهای قومی، هویتی، نژادی، زبانی حمایت کرد و در عین حال توجهی به ناآگاه بودن آنان از توطئه های خارجی و داخلی نداشت!
نکته ی اصلی این که بحث و استدلال در فضای تئوریکِ صرف شاید نیازمند غور در مناسباتِ واقعی نباشد، اما کنکاشِ فکری در حوزه ی روابط و اوضاعِ واقعی، نه تنها به تئوری نیاز دارد، بل که، بیش از آن، محتاج سنجش درستیِ بیوقفه ی آراء در میدان واقعیاتِ ملموس، از جمله واقعیتِ تاریخی-اجتماعی است. نادیده گرفتن چنین اصلی به بیاعتبار شدن تئوری منجر خواهد شد.
فرشیم
٨٨۴۷٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣۹۷
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۱)
نظر شما
اصل مطلب
|