سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

چرا جواب سلام را نمی دهند؟ - سهراب مبشری

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : شمالی

عنوان : یاران را چه شد
زمان درازیست که اکثر رفقای اکثریت از انچیزی که در ذهنشان مارکسیسم بود انصراف داده اند، البته کسیکه واقعا روی مطالعه، مارکسیزم را شناخته باشد ترکش نمی کند. در بهترین حالت حزب چپ و اکثریت یک حزب لیبرال دمکرات است و با امال و ارزوهایی در همین حد. شما در نقدتون دنبال چیزی هستید که دیگر انجا نیست. البته خیلیها ایراد می گیرند که اینها بدروغ خود را سوسیالیست می نامند و انسانها را از احزاب واقعا مارکسیست به انحراف می کشانند، البته درست است این اتفاق می افتد اما انهاییکه کمی با مارکسیسم آشنا شوند خیلی زود به این انحراف پی خواهند برد و راه خودشان را پیدا خواهند نمود اگر ما مسئولیتی در اینجا داریم اینستکهبه ان رفقای جوان بگوییم در مورد نقدهایی که به حزب چپ در مارکسیست نبودنشان هست کمی مکث و مطالعه نمایند و شکی نیست خود به این حقیقت اذهان خواهند داشت!
٨٨٨٣۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣۹۷       

    از : اردشیر زارعی قنواتی

عنوان : با رعایت اصول بنیادین در کنار هم می توانیم
با درود به تمام دوستانی که زیر مطلب جناب مبشری نظر خود را مطرح کرده اند و اکثریت این نظرات هم خوشبختانه نقد سازنده به حساب می آید. از آنجا که بیشتر دوستانی که نظر داده اند در چارچوب اندیشه چپ و ضرورت اتحاد عمل در این موقعیت اظهارنظر کرده اند و بسیار هم موارد خوبی مطرح شده است که هر نیروی سیاسی چپ و حتی شخصیت های منفرد متمایل به اندیشه چپ به مفهوم طبقاتی آن (اگر نخواهم از مفهوم مارکسیستی استفاده کنم که موجب جدل های بی حاصل شود) لازم است فراتر از خرده حساب های گذشته، امروز به اصول و بنیان های وحدت و اتحاد عمل بین نیروهای چپ توجه کنیم. البته تحولات ایران بدون تردید معطوف به جنبش چپ نیست و الزام یک اتحاد ملی بین نیروهای چپ، ترقی خواه و ملی هدف بعدی هر نیروی سیاسی چپ خواهد بود. ابتدا برای اینکه نیروهای چپ وارد اتحاد عمل با دیگر نیروهای ملی شوند (البته حول یک پلاتفرم مشخص و بنیان هایی که برآیند یک جبهه ضددیکتاتوری، دمکراتیزاسیون، عدالت اجتماعی، حق حاکمیت ملی، مخالفت با هرگونه دخالت نیروهای امپریالیستی، جمهوریت سکولار، جدایی دین از سیاست، نفی حامیان حکومت موروثی و حامیان خشونت سازمان یافته، پایان دادن به هرگونه تبعیض قومی، مذهبی، زبانی، جنسیتی و ...) می بایست در بین خود به وحدت یا حداقل یک اتحاد عمل درونی دست یافته باشند و گرنه در این پهنای وحدت و اتحاد عمل های گسترده ملی و عمومی حل شده و تحت هژمونی دیگران قرار خواهند گرفت. اما اتحاد عمل نیروهای چپ تابع یک اصول اساسی و توافقات بنیادین امکان شکل گیری دارد که روند دمکراتیزاسیون (از به کار بردن کلمه دمکراسی به دلیل تفسیرهای نامتجانسی که امروز از آن می شود اجتناب می کنم) در کنار تعهد به وظایف عدالت اجتماعی که پیش زمینه هویتی و ذاتی هر نیروی چپ می باشد، می بایست در دستور کار قرار گیرد. هم اکنون در بازار مکاره یی که به نام اپوزیسیون خود را مطرح می کنند از نیروهای سلطنت طلب، مجاهدین خلق، نئولیبرال های حامی اقتصاد بازار، بخشی از نیروهای قومیتی که خواهان تجزیه حتی با کمک نیروی خارجی و به طورکلی نیروهایی که هیچ سنخیتی با هویت، هدف و موجودیت یک نیروی چپ ندارند، وجود دارند که یک حزب یا نیروی چپ نمی تواند در اتحاد با آنان تنها به صرف مخالفت با حکومت مستقر ولایی قرار گیرند. این وضعیت را برای این عنوان نمی کنم که هر چه بیشتر دایره اتحاد عمل بین نیروهای چپ را تنگ کنم بلکه اصرار بر رعایت اصول و قواعدی دارم که نقض کننده اصل هدف نهایی نباشد. آنان که امروز در ایران زندگی می کنند و وضعیت فلاکت بار کنونی را تجربه کرده اند به خوبی می دانند که حاکمیت مستقر و بورژوازی تجاری - مالی مسلط بر بخش بزرگی از اقتصاد کشور که هر دو با پیاده سازی سیاست های نئولیبرالی دو تیغه یک قیچی برای دریدن گلوی مردم بوده اند، فاجعه یی را رقم زده اند که این بار نیروهای سیاسی چپ (چنانچه به آرمان چپ متعهد باشند) باید با درس گیری از اشتباهات انجام گرفته در انقلاب ۵۷ دیگر به تکرار ان اقدام نکنند. بنابراین اولین و مهم ترین گام برای اتحاد عمل بین نیروهای چپ رعایت پرنسیب های تعریف شده با مفهوم تئوریک و پراتیک در حوزه اهداف تاکتیکی و استراتزیک می باشد. بدون تردید حزب چپ ایران نیز در همین چارچوب باید از اشتباهات گذشته و نقض های هویتی بین بعضی از ارکان و رهبران در تبعید خود که بعضا به صراحت از نئولیبرالیسم دفاع می کنند، مبارزات ضدامپریالیستی را تمام شده می پندارند و هر نیرویی را فقط به صرف جمهوریخواهی به خود نزدیک می بینند، درس گرفته و این قواعد عمومی را در حوزه اندیشه طبقاتی چپ دنبال کنند. راه اتحاد عمل امروز فراتر از همیشه در جلوی چشم ما گسترده شده است و لازم است که به این موقعیت در چارچوب اندیشه طبقاتی چپ برای ورود به یک اتحاد عمل توجه لازم مبذول شود. در ضمن از دوستان عزیز پیروز و امید سحر که نسبت به بنده ابراز لطف و محبت کرده اند هم بی نهایت سپاسگذارم و امیدورام که همگی ما بتوانیم در جهت سازنده به سمت همکاری های مشترک پیش برویم. با مهر
٨٨٨۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣۹۷       

    از : siavash fadai

عنوان : سهراب مبشری ، خیلی دیر آمدید
پانزده سال پیش وقتی شروع و فراکسیون کمونیستی را اعلام کردیم ، شما سکوت کردید !
وقتی رفقای در دفاع از سوسیالیسم (جمعی از هواداران سازمان داخل ایران) اسنادی را به کنگره ارائه می دادند و بر نقد مبانی و مصوبات تفکر راست پافشاری میکردند ، شما سکوت کردید !
وقتی مادران فدائیان پبام دادند که رفقای رهبری به کجا می روید ، شما سکوت کردید !
وقتی رهبران با قلدری تلاش می کردند ، تنها فراکسیون (فراکسیون کمونیستی سازمان) را منحل کنند ، شما سکوت کردید !
وقتی رفقای در دفاع از سوسیالیسم داخل کشور ، نشریه (کار داخل) را انتشار میدادند و از شما انتظار داشتند که آنرا بخوانید و تکثیر کنید ، شما سکوت کردید !
شما نخواستید که سکوت خود را بشکنید و اجازه دادید سازمان جولانگاه نیرهایی بشود که امروز آنها را در خانه دیگری به نقد می کشید !!
سهراب مبشری ، شما سکوت کردید !
٨٨۷۹٨ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۷       

    از : سهراب مبشری

عنوان : پاسخی به یک انتقاد
با سلام مجدد به همه خوانندگان گرامی و سپاس از وقتی که برای خواندن مطلب گذاشته اند. خواننده گرامی آقای فریبرز ستاری انتقاد کرده اند که چرا به نظرات پاسخ نمی دهم. شاید موقعی که انتقاد را نوشته اند پاسخ من به آقای اکبر صمیمی و آقای پیروز هنوز درج نشده بود. انتقاد آقای صمیمی را پذیرفتم و در پاسخ به آقای پیروز هم نوشتم خواهم کوشید جبران مافات شود و معنی آن این است که هر وقت تشخیص دهم حرفی غیرتکراری دارم خواهم نوشت. پاسخ به برخی پرسشها هم نیاز به فکر کردن دارد. با آرزوی شادی و تندرستی برای شما.
٨٨۷۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۷       

    از : امید سحر

عنوان : "اتحاد چپ"، عاملی عینی و نیازمند کارپایه نظری
با تشکر از تصریح دوست عزیز پیروز بر نمونه موفق کوبا به عنوان کشور سوسیالیستی واقعا موجود که تا حدودی به نادرستی عبارت خود"...کشور های کومونیست چین و کره شمالی و ویتنام و..." اذعان داشتند. می گویم تا حدودی چون مثلا در مورد کره شمالی، اینکه رسانه های امپریالیستی آنراچه می نامند یا در سایت نامعتبری چون ویکی پدیا چه تعریفی ثبت شده، نمیتوان کره شمالی را به صرف وجود آرم داس و چکش بر روی پرچم آن، سوسیالیست یا کمونیست نامید.
همانطوری که ادعای آمار "چند میلیاردی" از پیروان سوسیالیسم و کمونیسم که به ادعای رژیم حاکم مبنی بر وجود میلیاردی مسلمانان تنه میزند که صدها میلیون گرسنه آفریقایی را که از نان و آب برای خوردن محرومند و اساسا فرصت اندیشه و انتخاب ندارند، جزو آمار معتقدان به حکومت اسلامی به حساب می آورد. در بحث و گفتگوی علمی تکیه باید بر فاکت های دقیق و امارهای غیرقابل خدشه باشد که متاسفانه گاها نیست.

اما در مورد "اتحادِ چپ" که جناب پیروز همچنان یاس خود را ابراز میدارند، باید گفت که این کاری شدنی است و به قول طبری بزرگ "آنچه تا کنون در تاریخ بشری ثبت شده، عموما از شدنی ها حکایت دارد" اما باید توجه داشت که برخلاف برخی برداشتها، اتحاد بیشتر از آنکه امری ذهنی باشد، عاملی عینی و از جنس زمان است اما رشد ذهنی و از جمله تدوین کارپایه ای نظری- تئوریک، شرایط این نوزایی را هموار می کند تا چپ ایران در شرایط خلاء موجود که فرشگردها و ققنوس ها سر بر می آورند، بتواند آن گام دورانساز و عملی خود را برای نجات کشور از استبداد مطلقه ولایی حاکم بر دارد.

و در مورد تزِ "دریافتن کنیزِ مطبخی به جای بانو" صرفنظر از اینکه ما چه چیزی را "کنیز" و چه چیزی را "بانو" بدانیم، قناعت کردن به گزینه بد در مقابل گزینه بدتر است. مصداقی برای این ضرب المثل دیگر که می گوید: "دسست چو نمی رسد به کوکو؛ خشکه پلو را فرو کو!
٨٨۷۹۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۷       

    از : امیر ایرانی

عنوان : چپ مانده در گذشته
پرسشی مطرح است:
اگر بخواهیم ایده ای را تعریف کنیم که در جامعه ایران پی گیر و پررنگ کننده بُعد عدالت خواهی باشد چگونه باید عمل کرد؟
به گذشته بر می گردیم، گذشته ای که تجربه تاریخی به ما خواهد گفت عدالت خواهانی که معروف به چپ اندیشان جامعه بشری بودند چگونه عمل کردند و چه میراثی از خود بجا گذاشته اند. در گذشته در مورد چپ اندیشان خواهیم دریافت:
-گروهی از چپ اندیشان که فقط عدالت خواهی را مبنای کارشان قرار داده بودند تجربه خونباری از خود بجا گذاشتند که مرده ریگشان بگونه ای بود که بسیارانی از چپ اندیشان فعلی که ریشه در گذشته دارند و چپ اندیشان جدید علاوه بر اینکه از آن موجدین تجربه تلخ دفاع نمی کنند بلکه در پی تبری جویی از آنان هستند؛
-گروهی دیگر از چپ اندیشانِ تاریخی و فعلی، عدالت خواهیشان را در تحقق آزادی و دمکراسی می بینند که گاهاً توانستند موفقیت هایی را بدست آورند.
اگر کاری به اسم گذاری روی آن دو گروه نداشته باشیم و بخواهیم وارد جزئیات کار آنان شویم یک اتلاف وقتی را خواهیم آفرید.
اگر بخواهیم ابتدا برای کشور خودمان چاره اندیشی کنیم چگونه باید عمل کنیم؟
اولین مطلبی که به ذهن می رسد اینست:
افرادی که در پی ایده هایی می روند که می خواهند کل جامعه جهانی را نجات دهند اگر متوجه روش پرهزینه اشان نمی شوند چاره ای نیست که آنان را به حال خودشان رها کنیم که در رویا های خودشان بمانند و هراز چند گاهی یک کیف مصنوعی هم ببرند. اکثر این نجات دهندگان بشریت با ادبیات چپ از منابع خاصی برای اقدامات خود بهره می جویند.
اما
چون هدف از تحقق آزادی و دمکراسی رسیدن به عدالت اجتماعی پایدار است پس مطلب مهم دیگری که به ذهن می رسد اینست:
تشکل هایی که پی گیر عدالت اجتماعی هستند آنهم با اولویت تحقق آزادی و دمکراسی وجودشان افزون و تلاششان پررنگتر شود و برای تئوریزه کردن ایده خود اقدامات خاص را با توجه به شرایط کشور و پتانسیل های داخلی کشور پیگیرتر و نمایانتر کنند.
وقتی مشاهده می شود گروهی از چپ اندیشان که اندیشگی آنان ریشه در همان چپ اندیشی جهان خواهی قبلی داشته اما جدیدآً با کارکردی برای جامعه ایران حزبی به نام چپ ایرانی تاسیس می کنند که به نوعی تعریف جدیدی از چپ اندیشی در کشورمان است آنهم با اولویت قرار دادن آزادی ودمکراسی، این اقدام آنان نیاز به تقویت و نقادی برای به پیش بردن آن دارد. حرکت در راستای ریشه زنی این نوع حرکت ها آزادی خواهانه و دمکراسی خواهانه و عدالت اجتماعی خواهانه مشکوک خواهد بود.
٨٨۷٨۷ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۷       

    از : peerooz

عنوان : انتخابات کوبا
https://www.youtube.com/watch?v=nvyoXdRZPdg
٨٨۷٨۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۷       

    از : peerooz

عنوان : انتخابات کوبا
جهت آنکه همه جوال دوزها را به دیگران نزده باشم, اگر شخصا بخواهم حکومت نمونه عملی خود را انتخاب کنم حکومت کوبا را انتخاب خواهم کرد که در ۲۴ فوریه ۲۰۱۹ آخرین رفراندم برای قانون اساسی جدید آن با شرکت ۸۴,۴ در صد واجدین شرایط, ۸۶,۸ در صد رای مثبت, ۹ در صد رای منفی,۲,۵ در صد ممتنع و ۱,۶ در صد رای باطله صورت گرفت. در این انتخابات حزب کومونیست جز پاسداری از درستی جریان رای گیری هیچگونه دخالتی ندارد و کوبا تا حد ممکن به سوسیالیسم و دموکراسی عملی دست یافته است.

Cuba Adopts a New Socialist Constitution

https://www.counterpunch.org/۲۰۱۹/۰۲/۲۸/cuba-adopts-a-new-socialist-constitution/
٨٨۷٨۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۷       

    از : فریبرز ستاری

عنوان : دندان جلوی اندیشه چپ، سوسیالیسم است.
آقای سهراب مبشری خسته نباشید بعد از مدتها پرده نشینی، شاهد بازاری انتقاد چپ شدی. عیبت محسوس باعث تغییر رویه شما نشده چون کمافی السابق باز هم در بیان نقد موضع دیگران که بعضا به ایرادگیری متمایل می شوی و دچار افراط خاصی شده که در آن ید طولائی دارید. کاش این غیبت باعث تغییر رویه شما می شد که نشده ست. همچنین باز کاش در برابر ۲۳ کامنت خوانندگان مطلب ت به خود زحمت می دادی و به کامنت ها پاسخ می دادید. پاسخی که امروزه روزگار ذاتی کار مطلب نویس شده است. شما هیچگاه در ذیل مطلبت یا در مطلب جداگانه، نظرات و رویکرد خود را بیان نکرده اید. عدم پاسخ به کامنت ها نیز از این رفتار غیرسیاسی برخاسته است.

خواننده مطلب در تشخیص سویه نگاه شما دچار تردید می شود. بین تمایل شما به طرفداری از سوسیالیسم و یا ضدیت با آن سرگردان می شود. نمونه ای می آورم که در آن موضع پرویز نویدی را بقد می کنی" ... عامل اصلی پراکندگی چپ را در عدم تمایل نیروهای دیگر به همکاری با حزب چپ می بیند. تقاضای من از رفقایی مانند پرویز نویدی این است که به کشف این پدیده قناعت نکنند،‌ به جستجوی علل آن نیز بپردازند. " خب دوست عزیز! بنظر شما آیا عامل اصلی پراکندگی نمی تواند بخشا به عدم تمایل نیروهای دیگر به تجمیع ربط پیدا کند. ضمنا وقتی که وضعیت را کشف می کنی، قاعدتا مظاهر وضعیت که پراکندگی نیروهاست را نیز کشف می کنی و می بینی؛ سپس ناچارا به چاره جوئی علت عدم تمایل می اندیشی . بنابراین روند ارزیابی همه جانبه از هر جریان سیاسی جدا از این قاعده نیست.
دیگر اینکه معتقدید :" ... به این بیاندیشند که از آن همه جوانان روی آورده به اندیشه چپ در سالهای اخیر، حزب چپ کدام یک را به صفوف خود جذب کرده است." پرسش من از آقای مبشری این است که آن همه جوانان روی آورده به اندیشه چپ را که حزب چپ ... نتوانسته به صفوف خود جذب کند را نشان بدهید. دوست عزیز این جامعه جوان در کدام درب حزب چپ به صف شده تا به درون تشکیلات پذیرفته شوند که دیده نمی شدند. البته اگر منظور شما از جوانان برابر استاندارد جهانی سن تقویمی باشد که قاعدتا با بسیاری اندک اغماض شما و تعدادی از هواداران فدائی از زمره جوانترین هائید.
در فراز دیگر نوشته حاضر نقل کرده " ... رفیق ...ی که در صفوف حزب چپ فعالیت می کند،‌ یعنی بهزاد کریمی،‌ تأکیدی بسیار رسا بر »دمکرات بودن« به عنوان وجه مشخصه حزب داشت. استفاده موکد از ترم «چپ دمکرات» به این معنی است که چپ غیردمکرات هم وجود دارد و باید با آن مرزبندی داشت." خب ! بنظر شما چپ غیردمکرات وجود ندارد؟ اگر معتقدید که وجود ندارد در مورد چپ سوسیالیستی چه نظری دارید. قطعا به وجود آن باور دارید هرچند صراحتا ابراز نمی کنید. شما بدانید که سوسیالیسم دندان جلوی اندیشه چپ است که متاسفانه با فروپاشیدن شوروی افتاد. اما تحرکات عدالت خواهانه و مبارزه برای رفع ستم طبقاتی، ضرورت حضور چپ سوسیالیستی و نه دمکرات را الزامی می بیند و عاملی می شود تا باور کنی جای دندان افتاده کام چپ قابلیت رشد دارد و دیر نیست که باردیگر چپ سوسیالیستی در پارادیم هزاره سومی قد برافرازد. چپ دمکرات اسم رمزی است که شرمگینانه می خواهد مبارزه برای عدالت اجتماعی را از دستور چپ دمکرات خارج کند تا شاید از راه سوسیال دمکراسی بتواند عدالت را از سرمایه داری گدائی کند. اما سوسیال دمکراسی که زمانی ایدئولوژی قرن بیستم تلقی می شد و با بخش سرمایه داری صنعتی آشتی طبقاتی کرده بود، سقوط می کند؟ بفرمائید عامل سقوط سوسیال دمکراسی چه جریانی بود؟ آیا بخش مالی بانکی سرمایه داری جهانی عامل به انقیاد کشاندن سرمایه داری تولید – صنعتی نبود تا سوسیال دمکراسی را از منزلت اجتماعی به زیر کشد که کشید؟ اما همانگونه که فروپاشی شوروی، به معنای فروپاشی چپ سوسیالیستی نبود، بدون تردید از خاکستر چپ، باردیگر ققنوس سوسیالیستی برخواهد خاست. چرا که هیچ ایده ای برتر از اندیشه چپ منافع اقشار جامعه را عهده دار نیست و از تمام مدل ها یا پارادایم های چپ تنها و تنها مدل چپ سوسیالیستی در خدمت تامین عدالت اجتماعی است بلکه مضاعف بر هر امری مبارزه برای دمکراسی را به پیش می برد.
٨٨۷۷۹ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۷       

    از : peerooz

عنوان : با معذرت از زبان عوامی این کامنت, اخبار روز در انتشار آن مختار است.
گرچه من متکلم وحده شده ام و ظاهرا خلاف جریان آب شنا میکنم بهتر است قبل از غرق شدن نفس دیگری بزنم, شاید گیرا شده و امید که مقاله آینده جناب مبشری گره گشا باشد .

امید سحر میفرمایند "تا وقتی ....... کره شمالی را (که در قانون اساسی آن کلمه ای از سوسیالیسم یا کمونیسم وجود ندارد و حکوتی موروثی دارد)، کشوری "سوسیالیستی" بدانیم".

جناب سحر, کشور کره شمالی "سوسیالیست" نیست و کسی نمیداند چه نوع حکومتی دارد ولی "معمولاً در رسانه‌ها, یک دولت کمونیستی افراطی یا استالینیستی توصیف می‌شود.". ویکیپدیای فارسی.

اگر به کامنت های من خطاب به جناب زارعی قنواتی رجوع کنید به طور بسیار خلاصه, با کمک از سعدی, تلاش "چپ ها" - در مقابله با رقیب (کاپیتالیسم) - جهت رسیدن به "بانو" بوده است ولی حتی به "کنیز مطبخی" هم دست نیافته و ناچار, پراکنده, "دست در آغوش خویش" کرده اند. و با این تفرقه هیچ گروهی به تنهایی به این وصال نخواهد رسید. و پس از مرگ رقیب هم - با توجه به گذشته - معلوم نیست این سعادت نصیب کی خواهد شد. حرف من این ست.
٨٨۷۷٣ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست