سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کنگره ملی برای گذار به دمکراسی - بهزاد کریمی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : peerooz

عنوان : جدال و احتجاج بیهوده؟
جناب گیله مرد, کافی نیست که چهل سال است نشریه ها هر روز بارها و بارها این وزاری ها را منتشر کرده اند؟ گمان دارم که با خوی شیعه گری روضه خوانی ما این مصیبت سال های متمادی ادامه خواهد یافت. برادر اگر پیشنهاد مثبتی داری عرض شد که این گوی و این میدان و گرنه لطفا "دم فرو بند".

بفرض که در ایران با احتساب صغیر و کبیر و شیر خواره ۲۰ میلیون بی سواد وجود داشته باشد. این یعنی ۷۵ در صد ایرانی ها سواد خواندن و نوشتن دارند. فرض کنیم که سی میلیون بی سوادند, باز میشود اینکه "اکثریت" ایرانی ها باسوادند. مضحک نیست؟
٨٨٨۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣۹۷       

    از : گیله مرد

عنوان : مزاحمت دوباره!
میبخشید بعد از ارسال کامنت قبلی متوجه شدم که آدرس لینک برای دیدن آن ویدیوئی که به جناب پیروز و دیگران دیدنش را حتما توصیه کردم و میکنم را فراموش کردم بگذارم! اینک آدرس لینک ویدیو از افشاگری آمار واقعی بیسوادی در ایران!

https://www.youtube.com/watch?v=_SOBhhzSF۹Q

آدرس گزارش خود رژیم اسلامی در لینک زیر!

https://www.sarpoosh.com/education-news/schools/schools۹۶۰۶۰۴۸۶۸.html
٨٨۷۹٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۷       

    از : گیله مرد

عنوان : طرح چند سوال برای تفکر بیشتر!
جناب پیروز عاقلانه است که به آمار و ارقامی که یک رژیم دیکتاتوری بیرون میدهد اعتماد کرد؟ آنهم در رژیم ملائی که از آبدارچی مدرسه و منشی دانشگاه گرفته تا رئیس های ادارجات و غیره همگی از خودیهای رژیم دست نشانده میشوند تا برای حفظ منافع خود و رژیم دست به هر دروغی بزنند تا جمهوری دروغ "خودی هایشان" برقرار بماند. تا زمانیکه شفافیت که فقط در چارچوب دمکراسی ممکن است در ایران اسلامی نباشد یا از بیرون گروهی بیطرف خارجی اوضاع ایران مثل میزان سوادآموزی مردمش را بررسی و تحقیق نکنند من شخصا هیچ چیز این رژیم اسلامی سراسر دروغ و فریبکار را باور نمیکنم. حالا در همان آخرین آمار نهضت سواد آموزی خود رژیم ملائی بمانیم که میگوید ده میلیون بیسواد دارد ولی در ویدیوئی تحلیلی که همین دروغ ج.ا. را بررسی میکند در زیر آدرس گذاشتم و حتما بایستی!! ببینید که رژیم ملائی ولی نمیگوید که در کنار این جمعیت بیسوادان حدود ۷ تا ۸ میلیون کودکان محروم از تحصیل هم هستند و دو میلیون کم سواد که در کل چیزی حدود بیست میلیون میشود. دیدن این کلیپ کوتاه افشاگری رژیم ملائی را به همه توصیه میکنم! جوابگوی شما جناب پیروز هم هست!
به کاربر امیر ایرانی- بحث من با جناب بهزاد کریمی اینست که قبل از به مبارزه رفتن ابتدا بایستی دشمن اصلی خود را شناخت یا نه؟ اگر طرفداران دمکراسی آنهم نوع سکولارش در دین ارتجاعی اسلام دشمن اصلی خود را نبینند به هدف نمیرسند. امثال ایشان بعد از فردای سرنگونی رژیم اسلامی چه سرنوشتی برای صدها هزار آخوند دهان گشاد موجود در ایران میخواهند تعیین بکنند؟ شما میخواهید دوش بگیرید بدون اینکه لباستان را در بیاورید؟ برای پاکی تن ایران ابتدا باید لباس کهنه و پوسیده اسلام را از تن ایران خانم دربیاورید تا بعداً بتوانید لباس نو دمکراسی و آزادی را بر تنش کنید!
نگاهی به تاریخ اروپا در قرون وسطا بکنید زمانیکه کلیسای کاتولیک و کشیشهای مسیحی تنها صاحب قدرت بودند و با ارتجاع مذهبی خود چه فجایعی ببار آوردند مثل الان ایران که ملاها جنایات کردند و میکنند. روشنفکران اروپائی آنزمان دریافتند که ریشه تمام مصیبتها و بدبختیهای جامعه شان ریشه در قدرت مسیحیت و کشیشها دارد و دست به رنسانس زدند. ولی در ایران هنوز بعد از گذشت ۱۴۰۰ سال سلطه اسلام نه تنها رنسانسی رخ نداد بلکه مردم بدتر به قرون وسطا برگشتند. آیا بدون مبارزه با قدرت کلیسای کاتولیک و عقب نشاند دین در اروپا میتوانستند اروپائیها به دمکراسی و آزادی برسند؟ یقینا نه! حرف من اینست که بدون مبارزه ایدئولوژیکی با اسلام عربها خیال خامی است که بشود در کنار اسلام به دمکراسی و آزادی در ایران رسید! مگر قرار نیست که در یک دمکراسی حاکمیت مردم بر مردم باشد ولی دین اسلام مخالف است و میگوید حاکمیت خدا ( یعنی جانشینانش روی زمین که آخوندها باشند) بر مردم اولویت دارد و گرنه چنان مقاومتی در برابر دمکراسی خواهی راه میاندازند که طرفدارانش پشیمان میشوند از دیدن اینهمه خون و خونریزی! اپوزیسیون ایران باید شهامت داشته باشد و رک و راست بگوید ای مردم این اسلام است که ما را در بند کشیده و بدون پاره کردن زنجیر آن نمیتوانیم به دمکراسی و آزادی و عدالت اجتماعی برسیم چونکه یکسری حاضر نیستند دست از کاسبی دینی بردارند.
در ضمن جناب پیروز مردم جامعه هر چقدر باسوادتر باشند از خرافات دینی بیشتر فاصله میگیرند مثلا طبق آماری که موسسه تحقیقات آینده برای آلمان منتشر کرد که با آگاهی بیشتر مردم بر نتایج علم و دانش باعث میشود یا شد که اعتقادات مردم به خدا و باورشان به دین مسیحیت هم روزبروز کمتر میشود و هر سال هزاران نفر از عضویت کلیساها خارج میشوند. حال شمای عاقل بفرمائید که چرا ج.ا. که بیشترین پایگاهش را بخاطر فقر و کم سوادی مردم توانسته بدست بیاورد علاقه مند است تا بیسوادی را در کشور ریشه کن کند؟ هرچند که سران رژیم میدانند هرچه نسل جدید آگاهتر به مسائل علم و دانش بشوند مذهب مجبور است یک قدم به عقب بنشیند و برای همین رشد اسلامگریزی نسل جوان در ایران هنوز مایه امیدواریست! بنابراین قصد من این نیست که بگویم روشنفکران ایرانی چون دیوار بلندی بنام اسلام ضد علم و دانش در روبروی خود دارند و نمیشود از روی آن پرید و ناامید و مایوس شوند بلکه به ابزار و مکانیسم مبارزه درست با آن بیاندیشند و حاضر باشند به جنگ ایدئولوژیکی با اسلام خرافاتی بروند. گذار از حکومت اسلامی همزمان باید گذر از اسلام هم باشد!
٨٨۷۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۷       

    از : peerooz

عنوان : تفنگ سرپر ساچمه زنی
جناب گیله مرد,
شما میتوانید با یک یا دو خط بفرمائید که چگونه میتوان این زنگوله را به گردن گربه انداخت که احتیاج به بحر طویل طفره رفتن نباشد. عزیز من, بیاموزید چگونه با یک گلوله به هدف بزنید که محتاج تفنگ سرپر ساچمه زنی نباشید که حتی با آن هم نتوانید به هدف بزنید.

دیگر آنکه به ویکیپدیا رجوع بفرمائید که نقشه رنگی سواد جهانی را نشان میدهد. بفرض که در ایران ده میلیون بیسواد وجود داشته باشد. این میشود ۱۲,۵ در صد ۸۰ میلیون جمعیت. یعنی در ایران ۸۷,۵ در صد جمعیت, سواد خواندن و نوشتن دارد.
٨٨۷٨۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۷       

    از : امیر ایرانی

عنوان : منطق خاص و ویرانگری
نکته ای که گیله مرد با ادبیات مشابهی برجسته می کند اینست:
تا زمانی که اسلام در این سرزمین است نمی شود کاری کرد.
منطق ایشان دو هدف را برجسته می کند:
۱) چون اسلام وجود دارد و قشری وسیعی هم در کشور براحتی از این اسلام فاصله نمی گیرند پس برای رهائی یک قوه قهریه و قهاری از خارج باید وارد شود و تمام مسلمانان را از بین ببرد.
۲) القای خاص که ایشان برجسته می کند اینست
چون مردم مسلمان هستند و اسلام هم مانع است پس اگر آنها را نمی توانید از بین ببرید همین رژیم فعلی خوب است و کاری به آن نباید داشت.
عجب منطقی دارد این هم میهن خاص!؟
٨٨۷٨۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۷       

    از : خلیل حافظه

عنوان : بی اعتمادی
با سلام،

بی اعتمادی در جامعه ایران بسیار عمیق تر و فراتر از آن است که در این نوشته آمده است. بررسی کوتاهی در این جا هست که اگر مجالی هست بخوانید:
http://hazer۱۱.blogfa.com/post/۱۰۶
٨٨۷۷٨ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۷       

    از : گیله مرد

عنوان : خطاب به آقایان پیروز و سوادکوهی
حضرات میدانید که در چند سطر مجاز برای کامنت نویسی نمیشود بحث مفصل کرد که چرا با حضور اسلام در ایران همیشه مانعی در جلوی ماست که نمیگذارد به دمکراسی برسیم. چونکه با دمکراسی یکسری آزادیها مثل آزادی بیان میآید چیزیکه اسلام و نمایندگانش اصلا تحمل نمیکنند تا یکسری روشنفکر که اکثرا میانه ای با خداباوری و اعتقادات دینی ندارند دین و ایمانشان را زیر سوال ببرند و برای همین کوچکترین روشنگری ضد دینی را به بهانه توهین به مقدسات مانع میشوند به اشکال مختلف. پیش فرض را بر این گذاشتم که خواننده کامنت من درک میکند که منظور من از سواد فقط خواندن و نوشتن سواد سنتی نبوده و نیست بلکه طبق آورده جناب پیروز تعریف سواد یونسکوئی است که جامعتر میباشد و بدان شعور اجتماعی و بکارگیری عقل آدمی را هم باید افزود. به نظر و با تجارب من آدم خداباور و دینگرا نمیتواند ادعای عقلگرائی هم داشته باشد چونکه خرافه پرستی اش او را در زندان جعل و نادانی نگه میدارد همین مشکلی که ما اسلامگریان حتی با تیتر دکتری هم داریم. آمار میزان یا درصد سواد را که جناب پیروز رو کرد بیشتر برای طنز است و نباید جدی گرفت چونکه اخیرا خود رژیم ملائی آمار داد که سی میلیون بیسواد در ایران هست و ده میلیونش بیسوادی مطلق که خواندن و نوشتن نمیتوانند. در مدارس و دانشگاهی که اسلام آموزش داده میشود معلوم است چه سوادداری بیرون میدهند.دختر تحصیل کرده دانشگاه ایران که ویدیوش هست میرود نامه ای با آرزوهایش را به چاه جمکران میاندازد تا بدست امام زمان برسد.تحقیق کنید ببینید تعداد مدارس و دانشگاههای ایران زیادترند یا تعداد امام زاده ها؟ در ایرانی که مسجد و امامزاده است آنوقت نهال دمکراسی و آزادی میتواند رشد بکند؟ آنهم بر خاک اسلام ارتجاعی عقب مانده ضد عقلگرا و ضد علم و دانش؟ نمیدانم جناب سوادکوهی از کدام رشد نسبی بالا در ایران ادعا دارد؟ از همین آمارهای جعلی رژیم ملائی که کاری به محتوای سواد ندارد بلکه فقط تعداد مهم است. ولی از قدیم گفتند کیفیت مهمتر از کمیت است.ناگفته نماند که دمکراسی نه تنها در یک کشور اسلامی نمیتواند جا پیدا بکند بلکه در هر کشوری که با یک ایدئولوژی توتالیتر گردانده شود چیزیکه کشورهای کمونیستی یا سوسیالیستی گذشته و حال هم از آن بری نبوده و نیستند و در ساختار حکومتی شان از دمکراسی و آزادی و عدالت و حقوق بشر خبری نبوده و نیست. نهال دمکراسی برای رشد یافتن شرایط خاصی لازم دارد که ایران متاسفانه بخاطر حضور اسلام در ایران چنین شرایطی را نداشته و ندارد و نخواهد هم داشت مگر اینکه اول اسلام را در ایران ممنوع کنند مثل چند کشور آفریقائی بخاطر خطرناک و تروریستی بودن اسلام. تصورش را بکنید میخواهید در مجلس سکولار دمکراسی جناب بهزاد کریمی قانون تصویب کنید که سوگندنامه با قرآن نباشد یا بنام خدا حذف شود یا قانون برابری حقوق زنان با مردان را تصویب بکنید آنوقت کفن پوشان مسلمان بنیادگرا مجلس تان را روی سرتان خراب نکنند شانس آوردید. ما فقط با دیکتاتوری اسلامی طرف نیستیم جناب سوادکوهی بلکه با فاشیزم مذهبی که با چهل سال حکومت اسلامی نابودی اش خیلی خیلی خیلی سخت تر شده. ولی باز نباید دست از تلاش برای آگاهی مردم گمراه برداشت.پیروز باشیم.
٨٨۷۷۵ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۷       

    از : هرمز سوادکوهی

عنوان : اصلاح و پوزش
در سطر دوم باید چنین تایپ می شد:
با توجه به اینکه سالهای بین ۱۳۲۰و ۱۳۳۲ بهترین سالهای فعالیت های اجتماعی و سیاسی و پارلمانی ایران بوده است
٨٨۷۶۹ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۷       

    از : هرمز سوادکوهی

عنوان : بازهم برای گیله مرد..
از تشکیل اولین مجلس شورای ملی و قانون اساسی ۱۱۲ سال گذشته و ترکیب جمعیت بکلی تغییر کرده است با توجه به اینکه سالهای بین ۱۳۲اشخور ۰و ۱۳۳۲ بهترین سالهای فعالیت های اجتماعی و سیاسی و پارلمانی ایران بوده است تردیدی نیست که اگر کودتای ۲۸ مرداد آن روند را تعطیل نمیکرد زمینه برای فعالیت های پارلمانی و سیاسی با توجه به تغییراتی که در زمینه اقتصادی و اجتماعی صورت می گرفت جامعه را متعادل تر و متعالی تر می نمود و این بهترین راه برای محدود کردن دخالت های روحانیون در کار و زندگی مردم بود.منتهی چنین درایتی وجود نداشت و حکومتی که از انتشار کتاب در باره ی امیر کبیر هراس داشت و کتاب استاد فریدون آدمیت نیز توقیف می شد دو زار ارزش نداشت مردم خود بخود با سواد و پخته نمیشوند باید امکان بحث و گفتگو وجود میداشت و داشته باشد و از همه مهمتر فرقی نمی کند که امیر عباس هویدا نخست وزیر ۱۳ ساله از ۲۵ حکومت شاه یاشد یا عده ای لاشخور رهبر چماقداران حکومت ۴۰ ساله ولایت فقیه باشند.
در هیچ کشوری پُست ها ی سیاسی مثل ایران در این ۱۱۲ غیر انتخابی و موروثی و مادام العمر نبوده است. به استثنای سالهای ۱۳۲۰ ـ ۱۳۳۲
نتیجه : دموکراسی یعنی پای بندی به میثاق ملی یک ملت که حول قانون اساسی و اراده ی مردم آن کشور با حقوق برابر در مقابل قانون تحقق می یابد و رشد میکند. شرط با سواد و بیسوادی یا شاهدوست و مخالف شاه یا دیندار و بی دین هم نباید داشته باشد . هر چند سال انتخابات برگزار میشود و نمایندگان مردم مسئولیت میگیرند و انفجار و انقلابی هم صورت نمیگیرد. حالا بعداز جنگ جهانی دوم تا امروز دو یا سه موجود عجیب و پوپولیست هم بقدرت رسیدند . مردم سوئیس و نروژ برای پیوستن به اتحادیه اروپا رای ندادند . مردم انگلستان رای داد و پیوست و بعداز چندین سال پشیمان شد و مردم رای دادند که اتحادیه اروپا را نمیخواهیم. در تمام اروپا هم هر کشور در شرائط کم و بیش بحرانی قرار دارند . حالا چرا باید مردم ایران بخصوص در این ۴۰ سال اینقدر هزینه بدهند رابطه ی مستقیم با بیرحمی و دّد منشی حکومت ایران دارد که بدون اغراق در جهان بی نظیر است. وگرنه مردم ایران در مجموع نسبت به بسیاری از کشور های منطقه و سایر نقاط جهان از رشد نسیبی بالائی برخوردار بوده است . جامعه جوان ایران با میزان بالای تحصیلات پتانسیل اصلی تغییر و تحول است بیسوادی و این قبیل بحث ها خیلی قدیمی شده است. مشکل ما گذار از دیکتاتوری است فقط و فقط با شرکت اکثریت مردم ستمدیده باسواد و بیسواد ...
٨٨۷۶۶ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۷       

    از : peerooz

عنوان : "سواد"
جناب گیله مرد در بکار برد "سواد" داد سخن داده اند بدون آنکه بگویند منظور شان از سواد چیست؟ ویکیپدیا میگوید:
"در تعریف سنتی؛ سواد، توانایی خواندن و نوشتن است یا توانایی به‌کاربردن زبان برای خواندن، نوشتن، گوش‌دادن و سخن‌گفتن....... "سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو UNESCO) تعریف زیر را داده‌است: «باسوادی توانایی شناخت، درک، تفسیر، ساخت، برقراری ارتباط و محاسبه در استفاده از مواد چاپ‌شده و نوشته‌شده مربوط به زمینه‌های گوناگون است. باسوادی زنجیره آموزشی را که توانایی رسیدن به اهداف، توسعهٔ دانش و پتانسیل، و شرکت کامل در جامعه‌ای بزرگتر را برای یک فرد فراهم می‌کند، دربردارد.»[۱]

آمار کلی نرخ باسوادی در ایران طی سال‌های
سال ۱۳۳۵: ۱۵ درصد
سال ۱۳۴۵: ۲۸ درصد
سال ۱۳۵۵: ۴۷ درصد
سال ۱۳۶۵: ۶۱ درصد
سال ۱۳۷۵: ۷۵ درصد
سال ۱۳۸۵: ۸۴ درصد
سال ۱۳۹۰: ۹۱ درصد

اگر منظور تعریف سنتی ست که ایران یکی از باسواد ترین کشور های دنیاست و اگر منظور تعریف یونسکویی ست, چگونه میتوان این مفهوم را به مردم تفهیم کرد (با تزریق و .... ) و مذهب آنها را تغییر داد؟ (با شمشیر شاه اسماعیل صفوی سکولار؟). این گو و این میدان.
٨٨۷۶٣ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست