سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مرحله جدید بازی های پنهان در "سرزمین بدون امید" - اردشیر زارعی قنواتی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : peerooz

عنوان : "اگر خاموش بنشینی گناه است".
آقا و یا خانم قاصدی,
لازم به گفتن نیست برای روزنامه نگاری که در ایران زندگی کرده و ظاهرا از راه روزنامه نگاری امرار معاش میکند نتیجه در افتادن باکشتیبان, یا اسیر خاک شدن است و یا اسیر زندان. و انتقاد نا بجا از چنین روزنامه نگاری, از طرف کسی که حتی نمیدانیم زن است یا مرد, ساکن ایران است یا انیران , سابقه و منبع معاش او چیست و به کدام مسلک معتقد است حد اقل نامردی و یا "نازنی" ست.

باز لازم به گفتن نیست که بشریت تا کنون با چنین هیولای سیری نا پذیری - با ۹۰۰ - ۸۰۰ پایگاه نظامی, بعضا مجهز به سلاح اتمی - روبرو نشده است که روسیه را از تمام جهات نظامی - اقتصادی - سیاسی و اجتماعی محاصره کرده و هر روز اروپائیان - با بودجه نظامی بیش از بیست برابر روسیه را - از حمله روسیه به وحشت می اندازد.

یکی دو روز پیش هم رییس جمهور سابق هیولای محبوب شما, به رئیس جمهور حقه باز و بی پرنسیب امروزی آن یادآور شد کشور چین هم خود را نه صرف جنگ بلکه مصروف زیر ساخت های مفید و صلح آمیز میکند. وظیفه وجدانی هر انصاف منصفی است که تا حد توان خود با هیولایی که محیط زیست را هم نابود میکند در افتد. پس از آن "چو فردا شود فکر فردا کنیم". این وظیفه من بود.
٨۹۵۵۷ - تاریخ انتشار : ٣۱ فروردين ۱٣۹٨       

    از : قاصدی

عنوان : آیا سیاست خارجی جمهوری اسلامی مترقی است؟
آقای زارعی
ضمن سلام بسیار از پاسخ مفصل شما متشکرم. سخن‌تان برای من به عنوان یک مخاطب قانع‌کننده نیست. نوشته‌اید: "این مشکل من نیست که در تمام جنگ ها و بحران های معاصر جهان مستقیم و غیرمستقیم رد پای امریکا و هم پیمانان آن دیده می شود." اما برای من شهروند ایرانی این مشکل هست که چرا یک نویسنده که مدعای چپ و ترقی‌خواهی دارد دست دولت ایران را در بسیاری از جنگ‌ها و بحران‌های منطقه‌ای نمی‌بیند و همصدا با جمهوری اسلامی دایم به "شیطان بزرگ" حمله می‌کند؟ چرا این مدعی ترقی‌خواهی جنگ‌افروزی حوثی‌ها و فاطمیون و زینبیون و دیگر عوامل را مایل نیست ببیند و فقط و فقط روی "امریکا و متحدانش" تأکید دارد. اگر شما دست عوامل جمهوری اسلامی و روسها را در نسل‌کشی در سوریه ندیده‌اید و به قول خودتان فقط و فقط دست امریکا و متحدانش را در جنگ‌افروزی می‌بینید، مانند وزارت خارجه حکومت اسلامی می‌اندیشید. چرا ارتباط جمهوری اسلامی و طالبان را نمی‌بینید؟ چرا یک بار در نوشته‌های متعددتان به آزادکردن طرفداران القاعده توسط اسد برای شکست انقلابیون سوری اشاره نکردید ؟ اگر ادعاهای بالا را که من نوشته ام منکر می شوید و ساخته دست رسانه های خارجی می دانید، اساساً مشکل شما با سیاست خارجی جمهوری اسلامی چیست؟ اگر این سیاست خارجی را برمبنای دیدگاههای شما تدوین کنند، چه تفاوتی با سیاست خارجی جمهوری اسلامی داشت؟ آیا مخالف مداخله ایران در عراق و سوریه و یمن هستید؟ این نیروها مگر با امریکا و متحدانش که به نظر شما عامل همه بحرانها هستند نمی جنگند؟ اگر معتقدید سیاست خارجی جمهوری اسلامی مترقی است چرا به صراحت اعلام نمی‌کنید؟ اگر چنین اعتقادی ندارید چرا تمامی مقالات شما عملاً در توجیه سیاستهای خارجی جمهوری اسلامی است؟ کلاهتان را قاضی کنید و شجاعت اخلاقی به خرج بدهید و تبعات سیاسی نوشته هایتان را بپذیرید. به این سوال پاسخ دهید که اگر سیاست خارجی جمهوری اسلامی برمبنای دیدگاه شما تدوین می شد چه تفاوتی با سیاست های کنونی داشت؟ با سپاس مجدد
٨۹۵٣٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ فروردين ۱٣۹٨       

    از : اردشیر زارعی قنواتی

عنوان : برای نقد لازم نیست نویسنده را در صندلی اتهام بنشانید
خدمت جناب قاصدی گرامی
اول اینکه: برای نقد یک نوشته لازم نیست که به پرونده سیاسی و حرفه یی آن نویسنده پرداخت چون ماهیت نقد معطوف به همان مقاله و تحلیل می باشد و ارتباطی با پراکنده گویی و جستن سوابق سیاسی وی ندارد.
دوم: اگر جنابعالی نوشته های مرا دنبال کرده اید که به نظر می رسد تا حدودی اینگونه باشد تمام این نوشته ها به لحاظ کار حرفه یی به عنوان یک روزنامه نگار در حوزه روابط بین المللی است و این تا حدودی متفاوت از تشریح هویت سیاسی و اجتماعی نویسنده دارد. با شما موافقم که در نوشته های من یک موضع ضدامپریالیستی و ضد نقض حق حاکمیت ملی کشورهای مستقل توسط دخالتگران و جنگ طلبان جهانی وجود دارد و این قابل انکار نیست و به همین دلیل هم هر کشور و اتحادیه یی که این نظام تک قطبی و نظم ارباب - رعیتی را نقض کند (البته در خصوص همین موضوع)مورد تایید من خواهد بود.
سوم: این مشکل من نیست که در تمام جنگ ها و بحران های معاصر جهان مستقیم و غیرمستقیم رد پای امریکا و هم پیمانان آن دیده می شود اما این برای من مشکل خواهد بود که برای نشان دادن بی طرفی کذایی خودم حتما به دنبال پرونده روسیه و چین هم بروم که در تمامی این سال ها هرگز به هیچ کشور مستقلی حمله نظامی و دست یازیدن به اشغال نکرده اند که امیدوارم بحث اوکراین و گرجستان را دلیل نیاورید که برای آن هر چه بخواهید دلیل در رد آن دارم.
چهارم: موضوع دخالت روسیه در سوریه هم برای اطلاع جنابعالی عرض می کنم که از همان زمانی که این کشور به دلیل موقعیت غیردمکراتیک رژیم بشار اسد که در برخورد با معترضین از سرکوب استفاده کرد (که در بسیاری از مقالات که در مورد اوضاع سوریه نوشته ام به این موضوع هم تا آنجا که لازم بوده اشاره شده است) اما سپس این کشور جولانگاه تروریسم اسلامی و همدستی بیش از هشتاد کشور در ویران سازی فاحعه بار آن گردید، اتفاقا از ماه ها قبل از ورود روسیه به متن منازعه من به صراحت خواهان حضور آلترناتیوی مسکو برای سرکوب این تروریست ها و پایان بخشیدن به بی ثباتی جاری بودم که حداقل امروز تاثیر نقش این کشور در پایان دادن به این هرج و مرج را می توان دید. اما بحث حضور نیروهای مورد حمایت جمهوری اسلامی در سوریه من معتقدم که هم برای کاهش تنش های منطقه یی و هم بخاطر منافع ملی ایران باید پایان پذیرد و طی یک معاهده بین المللی و منطقه یی سوریه از وجود هر نیروی نظامی خارجی (اتفاقا همانگونه که در طرح صلح روسیه آمده است) پاکسازی شود و امور این کشور به دست مردم و اراده آزاد آنان سپرده شود.
پنجم: در مورد یمن همانگونه که در مورد بحران انسانی یمن بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، سازمان عفو بین المللی، سازمان صلیب سرخ جهانی، گزارشگران بدون مرز و گزارش مدیر خاورمیانه و شمال آفریقای یونیسف که به صراحت و رسما اعلان کرده است در یمن هر ده دقیقه یک کودک بر اثر گرسنگی، بیماری و جنگ می میرند که ناشی از حمله نظامی ائتلاف به رهبری عربستان می باشد، وضعیت میدانی این بحران مشخص است و همسطح پنداری دخالت جمهوری اسلامی و تخلفات حوثی ها با تجاوزگران ائتلاف عربی - غربی که حداقل در مصوبات اخیر کنگره آمریکا که با وتوی ترامپ روبه رو گردید قابل مشاهده است، باید عرض کنم که بزرگترین خدمت به جنگ طلبان است. از سال ۲۰۱۵ که ائتلاف به رهبری عربستان حمله نظامی به یمن را آغاز کرد تمام مرزهای هوایی، زمینی و دریایی این کشور در محاصره کامل این ائتلاف و مونیتورینگ آمریکائیان بوده و امکان اینکه رژیم ولایی ایران بتواند کمک های تسلیحاتی قابل توجهی به حوثی ها برساند نزدیک به صفر است و رجزخوانی سرداران سپاه بیشتر کارکرد داخلی و تبلیغاتی دارد.
ششم: در نتیجه هر تحلیلگر سیاسی وقتی که موقعیت یک بحران و رخداد بین المللی را بررسی می کند تابع همان شرایط تفسیر و تحلیل می کند. این متفاوت از تحلیل شرایط داخلی کشورها می باشد اما برای اینکه حس کنجکاوی شما را ارضا کرده باشم به عرضتان می رسانم من به عنوان یک روزنامه نگار با اندیشه مارکسیستی با هویت معلوم و علنی، نظام جمهوری اسلامی را غیرمشروع می دانم، مشارکت در انتخابات مهندسی شده این نظام غیرقابل اصلاح را نادرست و به عنوان یک فعال چپ داخل کشور در همه کنش های علنی از امضای بیانیه تا حضور در خیابان از جنبش های اعتراضی و به خصوص جنبش کارگری که امروز خط مقدم مبارزه با این نظام فاسد است حمایت کرده و در حد توان حضور داشته ام. در مورد روسیه نیز اتفاقا همان تحلیل حزب کمونیست روسیه را به عرض شما می رسانم که در حوزه سیاسصت داخلی رژیم حاکم و به خصوص دولت مدودف در چارچوب سرمایه داری فاسد و الیگارشیک که در حال نابودسازی میراث گرانبهای دوران شوروی و حقوق مردم روسیه است و تلاش اپوزیسیون حزب کمونیست برای در هم شکستن این ساختار فاسد کاملا مورد حمایت من می باشد. با عذرخواهی ار دوستان اخبار روز که زیاده نویسی کردم و احترام به جنابعالی
٨۹۵٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹٨       

    از : قاصدی

عنوان : مطلب یمن
ضمن پوزش از سردبیران و خوانندگان اخبار روز. برای این که در مورد نوع نگاه نویسنده ی مطلب بالا اشتباه نکرده باشم بار دیگر مطلب ایشان در مورد یمن را که ابتدا در روزنامه شرق و سپس در اخبار روز بازنشر شده است مرور کردم و با توجه به عدم پاسخ گویی نویسنده اینبار از اخبار روز انتظار پاسخ دارم. در مطلبی که لینکش را در زیر گذاشته ام صرفاً به امریکا و عربستان سعودی حمله شده و در این نوشته هیچ اشاره ای در مورد دخالتهای حکومت ایران و تسلیح حوثی ها و ایجاد تشنج در منطقه برای بلندپروازی های جمهوری اسلامی نشده است. حتی به طور تلویحی از شبه نظامیان متحد رژیم ایران را تحت عنوان مردم انقلابی یمن دفاع شده است. دیدگاهی که دقیقاً موضع وزارت خارجه رژیم ایران است. ایشان و متأسفانه حتی اخبار روز می توانند مدافع سیاست خارجی حکومت اسلامی باشند اما این دفاع نباید پوشش چپ به خود بگیرد که گویی چپها مانند جمهوری اسلامی فکر می کنند و برایشان نفس کشتار مردم یمن اهمیت ندارد بلکه آنچه مهم است این است که آیا عربستان و امریکا مرتکب کشتار شده اند یا نه. اگر امریکا و متحدانش این کار را کرده باشند محکوم است. اما اگر جمهوری اسلامی این کار را بکند این دروغ پردازی به قول آقای زارعی قنواتی مدیای جهانی است. این همان دیدگاهی است که در تلویزیون منوتو و رسانه های سلطنت طلب ترویج می شود تا نوعی این‌همانی بین تفکر چپ و جمهوری اسلامی ایجاد کند. لینک مطلب روزنامه شرق که در اخبار روز بازنشر شده و به طور تلویحی در دفاع از سیاست خارجی جمهوری اسلامی است در زیر است. با پوزش از اطاله کلام.
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۸۸۲۲۹
٨۹۵۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹٨       

    از : قاصدی

عنوان : نکته دیگر
این نکته را در کامنت قبلی یادم رفت بنویسم. به طور خاص در مسایل یمن نیز نویسنده محترم صرفاً به عربستان و امریکا و متحدانش حمله می کنند و در مورد جنابات حوثی ها و عوامل جمهوری اسلامی در این کشور نه تنها سکوت می کند بلکه آنها را آلترناتیوی مترقی جلوه می دهند. مقالات آقای زارعی درباره یمن در بخش آرشیو اخبار روز موجود است و در آنها هیچ اشاره ای به جنایات حوثی ها ازجمله در بهره برداری از کودکان در جنگ های نظامی نیست. این مورد هم که البته بازهم همسویی با سیاستهای خارجی جمهوری اسلامی است نیازمند توضیح ایشان است. چه توجیهی برای این همسویی دارند؟ به طور مشخص، آیا ایشان برای جمهوری اسلامی در یمن نقش مترقی قائل است؟ یعنی گمان می کند جنگ داخلی یمن بین یک نیروی ارتجاعی (عربستان سعودی و متحدانش) و یک نیروی مترقی (حوثی ها و جمهوری اسلامی) است؟ یا این که هر دو طرف که مردم یمن را قربانی می کنند مرتج اند؟ لطفاً در این مورد هم ایشان اعلام نظر فرمایند تا این تصور ایجاد نشود که در سیاست خارجی جمهوری اسلامی را مترقی می داند و صرفاً منتقد این رژیم در حوزه سیاستهای داخلی است؟ در این مورد نیز اگر ایشان به صراحت موضعش را مشخص بفرمایید موجب سپاسگزاری است.
٨۹۴٨۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣۹٨       

    از : قاصدی

عنوان : اخبار را یکسویه منتشر نکنید.
آقای زارعی قنواتی عزیز با تشکر. توجه شما را به مقاله‌ی نیویورک تایمز نوشته اندرو هیگینز و موجیب مشعل در تاریخ چهارم فوریه جلب می‌کنم که به تفصیل مذاکرات با طالبان در مسکو را توضیح داده است. چین و روسیه منافع خود را دنبال می‌کنند که اگر به منافع ملی اعتقاد دارید ربطی به منافع ملی ما و افغان‌ها ندارد و اگر هم قائل به انترناسیونالیسم هستید ارتباطی با وحدت خلق‌ها و طبقات کارگر پیدا نمی‌کند. شما در سال‌های اخیر حتی یک کلمه هم در نقد مافیای پوتین و سرمایه‌داری هار و افسارگسیخته چین ننوشته‌اید و صرفاً به امریکا و متحدانش حمله می‌کنید. حتی در زمان نسل کشی اسد و جمهوری اسلامی و پوتین در روسیه از کشتار مردم غیرنظامی دفاع کردید البته اصلاً آن را انکار کردید و ساخته مدیای جهانی دانستید! هم اکنون هم در این پاسخ تلاش کردید با زبانی بهداشتی عملکرد این کشورها را توجیه کنید. یکبار هم در مورد بلایی که چین بر سر کشورهای افریقایی با غارت منابع آنها در سالهای اخیر آورده است بنویسید. یکبار هم نظام مافیایی پوتین در روسیه را افشا کنید. دست کم مواضع حزب کمونیست روسیه را در مورد پوتین بخوانید. این دیدگاه که شما ترویج می کنید دیدگاه حزب توده در زمانی است که اتحاد شوروی سوسیالیستی وجود داشت. نه امروز که در این کشور یک سرمایه داری مافیایی حاکم است. من متوجه هستم که شما چون در ایران هستید تلاش می کنید مقالات‌تان همسو با سیاست رسمی جمهوری اسلامی باشد، اما لطفاً این همسویی را تحت عناوین دیگر توجیه نکنید.
در ضمن، اگر لطف کنید لینک حتی یک مطلب که در نقد روسیه یا چین نوشته اید برای اطلاع خوانندگان اخبار روز و اینجانب اعلام بفرمایید. متشکرم
٨۹۴٨۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣۹٨       

    از : اردشیر زارعی قنواتی

عنوان : تحلیل مشخص از شرایط مشخص
درود به جناب قاصدی گرامی
تحلیل و ارزیابی بحران افغانستان بیش از هر چیزی نیازمند شناخت وضعیت تاریخی، ماهیت وجودی بحران، مناسبات قدرت در حوزه خارجی و داخلی، اهداف و منافع بازیگران آلترناتیوی و به طورکلی عواملی است که در حوزه بحران نقش تعیین کننده یی می توانند ایفاء کنند. بعد از سقوط دولت دکتر نجیب در افغانستان و فروپاشی شوروی که جهادیست ها بر کابل حاکم شدند که جنگ های چند ساله متعاقب آن در دو جناح حامیان ربانی و حامیان حکمتیار که به ویرانی نیمی از کابل منجر گردید، ظهور طالبان از مدارس علوم دینی پاکستان و سازماندهی و تسلیح آنان توسط سازمان اطلاعات ارتش پاکستان و حمایت مالی - لجستیکی آمریکا - اعراب که در عرض چند هفته تمام افغانستان به غیر بخش کوچکی در دره پنجشیر را به کنترل خود در آوردند، اشغال افغانستان با حمله نظامی ائتلاف به رهبری واشینگتن در فردای حملات تروریستی یازدهم سپتامبر تا به امروز که خلیلزاد و ملابرادر پشت درهای بسته با هم قهوه می خورند و معامله می کنند، روسیه چه خوشمان بیاید چه بدمان، نقش چندان تاثیرگذاری بر تحولات افغانستان نداشته است که من خواهم به آن بپردازم. اگر قبلا در همین اخبار روز مطالب من را در خصوص مذاکرات صلح مسکو یا حتی تلاش سه جانبه به رهبری چین خوانده بودید جواب سوال خودتان را می گرفتید که به صورت کاملا شفاف به این رخدادها پرداخته ام. در چارچوب مذاکرات بین هیات طالبان و خلیلزاد هیچ جای پایی برای روسیه و چین وجود ندارد و آنان به همراه همه همسایگان افغانستان از این معادلات کنار گذاشته شده اند. فرق این مذاکرات با مذاکراتی که در مسکو انجام شد یا تلاشی که توسط چین دنبال می شد در اینجاست که مثلا در نشست مسکو با پذیرش اصل منطقه یی بودن بحران هم اینکه تمام بازیگران داخلی و هم یازده کشور همسایه و مرتبط با بحران افغانستان دعوت شده بودند و چند روز مذاکرات هم به صورت علنی و زیر لنز دوربین خبرنگاران انجام می گرفت. بعدا نیز اگر جنابعالی اخبار نشست مسکو را دنبال کرده باشید به صورت اساسی و حتی خرد می دانید که نمایندگان جریانات داخلی افغانستان و دیپلمات های کشورهای همسایه چه گفتند و چه شنیدند اما در مورد مذاکرات دوحه بین هیات طالبان و خلیلزاد نه تنها من و شما نه چیزی دیدیم و نه شنیدیم که حتی آقای محب بالاترین مقام امنیتی دولت کابل هم به صراحت می گوید که آمریکا ما را از آنچه در پشت اتاق های در بسته می گذرد بی خبر نگهداشته است. حالا شما از من انتظار دارید که برای خوشایند جنابعالی حتما مثل مدیای جهانی تابع همان درک دائی جان ناپلئونی یک شریک جرم سوم هم می ساختم تا یک وقت قبای آمریکا در این فقره یکسره خون آلود به نظر نرسد؟
٨۹۴۷٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱٣۹٨       

    از : قاصدی

عنوان : چرا نقش منفی روسیه ناپیداست؟
مقاله اصلاً به مذاکرات روس‌ها با طالبان اشاره ندارد. در ماه‌های گذشته مهم‌ترین مذاکرات با طالبان در روسیه صورت گرفت و گفته می شود روسها نقش مهمی در تامین و تجهیز طالبان در افغانستان داشته اند. اما در این مقاله صرفاً به امریکا حمله شده است. متاسفانه این ندیدن نقش منفی روسها در دیگر نوشته های این نویسنده نیز دیده می شود (؟!)
٨۹۴۴۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست