عنوان : .
دوست مهربان و شاعرِ ارجمند ،
اردشیرجانِ لطفعلیان:
درود بر شما.
گمان نمی کنم، در سپاسگزاری از شما، من نیز بتوانم قطعه ای بسزایم، شایسته ی آنی که زیر شعرهایِ هادی جان و سعید جان بنشیند:
به ویژه که، در "اخبارِ روز" ، "زیر" به ناگزیر "بالا" (هم) می شود! می ماند همین که من یکی از شما همین جور خُشک و خالی سپاسگزاری کنم.
شعر شما صلّه ی گرانبهایی است. دستتان درد نکند.

با مهر و سپاس،
اسماعیل خویی
هشتم اردیبهشت ۹۸
بیدرکجای لندن
٨۹۶۵۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱٣۹٨       

عنوان : من کجا آن دو کجا؟
درود من به تو ای اردشیر لطفعلیان
نگو ترا به ابوالفضل آن دو مثل من اند

مرا نگیر به سان سعید و اسماعیل
که من تپانچه ام آنها تفنگ دورزن اند

مسلحانه نگویم به دشت شعر و سخن
منم که کانگورو-ام آن دو آهوی ختن اند

وگر به میکده، ماءالشعیر من باشم
ولیک این دو گرانقدر باده کهن اند
٨۹۶٣۱ - تاریخ انتشار : ٨ ارديبهشت ۱٣۹٨       

عنوان : لطف دارید
حضور محترم اردشیر لطفعلیان
که لطف عالی او گشت شامل حالم

نهاده لطف دگر نیز بر سرش هادی
به روی گرده ام، انگار بنده حمّالم

نخیر، آنکه جوان است و نو سخن این بین
منم، که پیش روند آن دو، من ز دنبالم

خلاصه لطف تو ای اردشیر در حق من
سعادت است و به من روی کرده اقبالم
٨۹۶۲۹ - تاریخ انتشار : ٨ ارديبهشت ۱٣۹٨