سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

پاسخ سرکوهی به حمله «یواشکی» عطااله مهاجرانی - فرج سرکوهی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ایرانی

عنوان : دورد به فرج سرکوهی
تقریبا هر نوشته ای از آقای سرکوهی خوانده ام عالی بوده است و از آنها بسیار آموخته ام. انتقادهای بجای او فوق العاده آگاهی دهنده و ارزشمند می باشند. داس و یاس را خواندم و به همه توصیه می کنم که آن را مطالعه بکنند که خیلی روشنگرانه است. خلاصه دم آقای سرکوهی گرم است.
٨۹۹۹۵ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣۹٨       

    از : جمشید برومند

عنوان : شخصیت فرد و خلاقیت
آقای سرکوهی را از انتشار داس و یاس و اتهاماتی که به مرده وزنده ی بی دفاع روا داشت شناخته ام و خودشان در یادداشتی که در این مورد نوشته شد فر مودند که تغییر کرده اند.دیگر مثل آن زمان فکر نمی کند. نگارنده اساسا دخالت اهل دین و منبر را در بحث های ادبیات و هنر با تمام دشمنی آنها به این امور را متوجه نمی‌شود. ولی از آقای سرکوهی یک سئوال دارد؟ آیا ایشان به همین سیاق که با دولت آبادی بر خورد می کند با سایر نویسندگان. هنرمندان و روزنامه نگاران ایرانی در داخل و خارج که بشکلی برای قدرت حاکم در ایران یا سایر قدرتمندان ضد مردمی جهان هورا می کشند نیز مرزبندی و انتقاد می‌نماید؟
٨۹۹۷٣ - تاریخ انتشار : ۷ خرداد ۱٣۹٨       

    از : امیر ایرانی

عنوان : اتهام زنده
آن یکی که منتشر نشد می تواند دلیل ویا دلایل خاص خودش را داشته باشد.
اما پرسشی مطرح است:
آیا آقای سرکوهی این حق را دارد به فرد مطرح دیگری اتهام بی شرفی را دانسته و یا نادانسته نسبت دهد؟
آورده شده:«وقتی شرافت بفروختی»
٨۹۹۶۹ - تاریخ انتشار : ۷ خرداد ۱٣۹٨       

    از : آ. بزرگمهر

عنوان : بار دیگر ضرورت جدائی دین از حکومت !
چهل سال از اسارت مردم درایران در چنبر دین و فقه و شریعه ی شیعی در زمحت ترین و کریه ترین شکل آن گذشته است که مجال هیچ کار فرهنگی مستقل داده نمیشود نتایج منفی ، مخرب و شنیع مدیریت مذهبی میاز به چک و چانه ندارد. این نوشته ی آقای سرکوهی در باره ی حمله مهاجرانی ِ مدعی و مذهبی یک نمونه از میلیونها مورد تعارض بین شریعتمداران و عرفیون می باشد .
مهم نیست که ایرانی اصلا فعال سیاسی یا فرهنگ ورز باشد . میلیونها ایرانی مثل تمام مردم جهان حق دارند بدون دخالت روحانیون معمم و مکلا در زمام داری کشور به کار و زندگی خود بپردازند نیازی هم نداند که وارد دنیای سیاستمداران و روشنفکران شوند.
انسداد اجتماعی ایران فقط با گذار از حکومت دینی به دموکراسی بدون دخالت نهادهای دین در تدوین قانون اساسی میسر خواهد بود و نمایدگان تمام شهورندان با هر دین و مذهب و لامذهب و ملیت و قومیت حق دارند با هرمنطق و زبانی در آن مشارکت داشته باشند. مسئله این است .
٨۹۹۶۴ - تاریخ انتشار : ۶ خرداد ۱٣۹٨       

    از : حسین عرب

عنوان : فلسفه دیالکتیک خاکستری
هر زمان بحثهائی از نوع سخنان دولت آبادی، مهاجرانی و سرکوهی را می خوانم، مصمم تر می شوم که هرچه زودتر کتاب "جهان بینی دیالکتیک خاکستری" را که در دست نوشتن دارم تکمیل و به دوستداران عرضه کنم.
متاسفانه غلبه منطق ارسطوئی بر استدلال های ما موجب می شود که تصور شود، هر پاسخی درست است یا غلط، و با روش تفکر بیناری که بر بینش ما حاکم است، بستر جنگها و ستیز انسانها را هموار می کنیم.
من در جزوه "فلسفه دیالکتیک خاکستری" که منتشر شده، بصورت محدود و موجز به مطلب پرداخته ام، امیدوارم با درک همگانی از ناکافی بودن منطق ارسطوئی در زندگی بشر تغییرات لازم فراهم شود.
٨۹۹۵٨ - تاریخ انتشار : ۶ خرداد ۱٣۹٨       

    از : فریدون بی بیان

عنوان : کودتای ۲۸ مرداد پایان مشروطه ی سلطنتی
آقای باقر قلیائی ! اختیار دارید ، حالا در میان این دعوای فرهنگی و موضوع انتقاد آقای سرکوهی به محمود دولت آبادی و دخالت یک حکومتی شناخته شده عطاالله مهاجرانی در دفاع از دولت ابادی ، چگونه وقت زا مغتنم شمرده و پای دیکتاتوری ششکست خورده را بمیان اوردید.
مرد حسابی ، شاه و حامیانش مشروطه ی سلطنتی را با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دفن کرد.
اولا این را نمی توان با «اشتباه» ما جا بجا کرد. شاه و حامیان داخلی و خارجی آن مسیر پیشرفت مشروطه و دموکراسی را بکلی عوض کردند. در باره حرف بزنید.
حالا چگونه شما فرمائید: " ما یک بار این اشتباه را کردیم, که هر آنچه دولت محمد رضاشاه انجام میداد می بایستی خیانت ارزیابی میگردید." معلوم نیست به چه دلیل.
بر اساس پیش فرض خود نوشته را ادامه دادید:
«این روش نادرست و این نادیده گرفتن واقعیت را تکرار نکنیم. اشتباهات را باید با شجاعت گفت, ولی اعمال درست راهم, هر اندازه کوچک باشند, باید با شجاعت گفت. »
مخاطب شما قبل از هر کس و گروهی باید متوجه کودتاگران ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ باشد نه قربانیان آن . اگر این موضوع برایتان روشن است می توانیم به داستان مهاجرانی بپردازیم.
یک بار دیگر این قسمت از نوشته شما را میخوانیم :
«سانسور به وضوح عمل نادرست است, ولی اگر یک سانسورچی زمانی, به هر دلیل و حتی در یک مورد, از سانسور خودداری کند, باید به همین عمل درست و کوچک را نیز گفت. اگر این روش درست است, آقای دولت آبادی نیز خطائی نکرده است. وی وظیفه ی خود دانسته که این بار که کتابهایش با تیغ سانسور قیچی نشده است, این عمل درست سانسورچی را بعنوان یک واقعیت , بیان کند.»
این فقط بر آقای دولت آبادی مبارک باد . ولی با یک گل بهار نمیشود که آدرس عوضی داد. چرا شما موضوع این نوشته و مهاجرانی را کنار گذاشتید؟
خُب این ها که نوشتی چه ربطی دارد به لاطائلات مهاجرانی ؟
در ضمن عنوان« انصاف و واقع گرائی " از اوجب واجبات " است» بوی کهنگی و تحجر میدهد.
٨۹۹۵۵ - تاریخ انتشار : ۵ خرداد ۱٣۹٨       

    از : باقر قلیائی

عنوان : انصاف و واقع گرائی " از اوجب واجبات " است
دوستان عزیز, ما یک بار این اشتباه را کردیم, که هر آنچه دولت محمد رضاشاه انجام میداد می بایستی خیانت ارزیابی میگردید. این روش نادرست و این نادیده گرفتن واقعیت را تکرار نکنیم. اشتباهات را باید با شجاعت گفت, ولی اعمال درست راهم, هر اندازه کوچک باشند, باید با شجاعت گفت. سانسور به وضوح عمل نادرست است, ولی اگر یک سانسورچی زمانی, به هر دلیل و حتی در یک مورد, از سانسور خودداری کند, باید به همین عمل درست و کوچک را نیز گفت. اگر این روش درست است, آقای دولت آبادی نیز خطائی نکرده است. وی وظیفه‍ی خود دانسته که این بار که کتابهایش با تیغ سانسور قیچی نشده است, این عمل درست سانسورچی را بعنوان یک واقعیت , بیان کند. دقیق تر این بود که ایشان اظهار می کردند " کتابهای مرا این بار سانسور نکرده و اجازه چاپ داده اند, امیدوارم این روش نیکو در مورد همه‍ی نویسندگان بدون استثناء تحقق یابد". درست آن بود که آقای دولت آبادی ابتدا پرس و جو می کردند که آیا روش مسامحه در سانسور استثنائاً مشمول ایشان شده و یا همگانی میباشد, آنوقت میتوانستند درجه‍ی " بازشدن فضای فرهنگی " را براساس نتیجه‍ی این پرس و جو دقیق تر بیان نمایند.
٨۹۹۴۶ - تاریخ انتشار : ۵ خرداد ۱٣۹٨       

    از : کیا

عنوان : مهاجرانی ها و متاسفانه دولت آبادی ها !
ما در برهه ای از تاریخ قرار داریم که مصلحت و مدارا با این حاکمیت به معنی قبول بردگی است حال کی ودر چه مقامی از این تاکتیک اشتباه حمایت کند مطرح نیست ،چونکه تاریخ راه خود را میرود و این انسانهای متفکر میبایست توانایی تشخیص آنرا داشته باشند.
رفیق محترم سرکوبی در اینمورد حق دارد و باید حمایت شود.
٨۹۹۴٣ - تاریخ انتشار : ۴ خرداد ۱٣۹٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست