سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

اعلام موجودیت "کمیته همبستگی برای حقوق بشر در ایران"

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : هادی صوفی زاده

عنوان : گلهای دوستانه به دوستان این تشکل.
پیرامون تشکیل " اعلام موجودیت "کمیته همبستگی برای حقوق بشر در ایران "

هادی صوفی زاده

ماه آپریل امسال از طرف یکی از دوستان قابل اعتماد برای شرکت در تاسیس انجمنی سیاسی ـ فرهنگی دعوت شدم. با توجه به اینکه دوستمون با افکار بنده آشنایی دارد و منهم شناخت کافی از او دارم احساس کردم ممکن است تشکلی نوظهور با عبور از تفکرات سنتی و فسیلی تشکیل و دعوت او را قبول کردم و مناسب دانستم بجای بی اعتمادی و دوری از هم، کنار هم باشیم.
جلسه اول با حضور ۲۲ نفر برگزار، بحثهای پراکنده و جذابی عنوان شد. صرف نظر از بعد کمی و کیفی جلسه، نه نفر برای تهیه متنی و ارجاح آن به مجمع انتخاب شدند. در جلسهای که هفت نفر از آن نه نفر حضور داشتند دو متن پیشنهادی ارائه شد که یکی را من تهیه ( در انتهای متن خواهم گذاشت ) کرده بودم و یکی را یکی از دوستان دیگر. با توجه دست بالا زدن شش نفر مقابل متن من ( مثلا انتخابات !! )، دیگری اساس گرفته شد. متن یادشده با تمام نواقصی که داشت چون از قبل از طرف برخی از دوستان بر سرش توافق شده بود به جلسه دوم مجمع که تنها ۱۲ نفر حضور داشتند برده شد و بدون اینکه کمترین اهمیتی به موضوعات کلیدی که من مطرح کرده بودم تصویب و برروی خروجی سایتها گذاشته شد.

اقدام عجولانه دوستان مرا بر این واداشت که توضیحاتی در اینباره ارائه دهم زیرا اینچنین بر می آید که دعوت از افراد رنگ و لعابی بیش نبوده است. جهت اطلاع از مجموع ده ـ دوازده ساعتی که روی این پروژه کار شده بود هشتاد درصد بحثها بیشتر به مقدمه و دو بند دیگر بود که بنده به آن داشتم و بطور کتبی هم به ایمایل گروه می فرستادم. همانگونه که قبلا ذکر کردم مقدمهای تنظیم شده بود تا بر اساس شناخت تاریخی و آگاهانه اقدام به تاسیس تشکلی نمود اما گویی تاریخ از زمانی شروع شده که این دوستان اقدام به تاسیس انجمن کرده بودند. مگر میشود بدون یک باکگراوند تاریخی وارد یک تشکل سیاسی شد؟ بقول چرچیل هر اندازه که تاریخ دور خود را بدانیم آینده دورتری را میتوان متصور شد.
گویند آزموده را آزمودن خطاست. اگر قرار باشد انسان خود را در تشکلی با همان تفکرات سنتی ببیند با وجود دهها تشکل قدیمی چه لزومی هست از صفر شروع کند؟. در بند اول طرح پیشنهادی دوستان هنوز بر سر واژههای ملت و قوم و مردم حساسیت داشتند در حالیکه انتظار این بود ظرف فراگیری ایجاد شود و واقعیات جامعه ایران را آنگونه که هست منعکس نمود اما دوستان هنوز هم بر سر واژه ملت مشکل دارند مبادا اینکه افراد و جریانات شوینیستی عاجز شوند. از نظر این دوستان نگه داشتن دل مثلا یک سلطنت طلب مهمتر از یک ترک، عرب و یا یک بلوچ است.
نکته دیگر اینکه توجه و تاکید دوستان بر بند یازدهم در محکومیت احتمال تهاجم خارجی به ایران این شائبه را تقویت کرد که دوستان در فکر لابیگری برای نظام و تشکیل شعبه " نایاک " در نروژ هستند. بکارگیری کلمات شعارگونه چون رژیم جنایتکار و غیر انسانی و از این قبیل که پیوسته در متن آمده بود بیشتر ماسکی برای بند یازدهم است تا آنگونه وانمود شود که این تشکل با اصل رژیم فاصله دارد اما مخالف با جنگ است. موضوعی که رژیم ایران از ایرانیان خارج از کشور میخواهد.
بطور خلاصه از آنجا که تاسیس نهاد و تشکل در اروپا امری روزانه و عادی بنظر میرسد اما از آنجا که آگاهی تشکیل آن بر خروجی سایتهای فارسی زبان گذاشته شده و سال گذشته هم منشور مسابهی از طرف یکی از دوستان موسس در سایت اخبار روز منتشر شده بود و این شائبه را تقویت میکرد که ممکن است با اهداف خاصی تشکل سازی شود مناسب دانستم توضیحاتی داده باشم که بنده اگرچه بنده در جلسات آن حضور داشتهام اما خود را کاملا بیگانه با این تشکل میدانم.




http://www.akhbar-rooz.com/news.jsp?essayId=۹۳۷۶۲

http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۸۵۳۱۳
مقدمه:
ـ ایران زمین با ویژگیهای تاریخی و ژئوپولیتیکی خود از اعتبار و اهمیت خاصی برخوردار بوده و هست و ویژگیهای آن بر نوع حکمرانی آن تاثیرگذار بودهاست. ازعصر قدیم تا به امروز دو مدل حکومتی یکی شاهی و دیگری شیخی که اولی رسالت ۲۵۰۰ ساله و دیگری رسالت ۱۴۰۰ ساله برای خود قائل بوده، بطور موازی بر ایران حکومت کردهاند. ظهورسلسله صفوی آغازعصر طلایی میان شاه و شیخ، بعبارتی ازدواج سیاسی آنان و انقلاب ۱۳۵۷ طلاق سیاسی آنان بوده است.
در این میان جنبش آزادیخواهی ایران قدمتی بیش از ۱۱۰ ساله ندارد، آنهم در مقاطعی به دامن شاه و در مقاطعی به دامن شیخ خزیدهاست. ناکامی جامعه ایران در تحقق دموکراسی ناشی از تضادها و شکافهای جریانات سیاسی بودهاست. انقلاب مشروطه که پایههای آن را ناسیونالیسم، سوسیالیزم ومشروطیت تشکیل میداده دستاورد مهمی برای مردم ایران بود اما متاسفانه کودتای رضاخان آنرا مطلقه و انقلاب ۵۷ آنرا مشروعه گرداند. انقلاب مشروطه با تمام کاستیهایش به موضوعات وقت ایران پاسخ مناسب داده بود. تصویب تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی یکی از مصوبات مجلس شورای ملی بود اما هیچگاه اجرایی نشد. عدم پاسخگویی به این اصل مهم در بیش از یک قرن، به حادترین مشکل ایران بدل شدهاست.

تمرکز قدرت و ثروت درمرکز ناعدالتی و تبعیض بهمراه داشته، مرکز را فربه و حاشیه را در فقر نگه داشته است. نتیجه این سیاست غلط به شکاف ملی و بی اعتمادی گسترده انجامیده است. در کنار اینها سوء مدیریت، ترویج تشیع، اقتصاد نفتی، نخبه کشی، فرارمغزها و فرارسرمایه ایران را زمینگیر کردهاست.

ـ ایران سرزمین همزیستی ادیان و ملل مختلف بویژه ملتهای فارس، ترک، کرد، عرب، بلوچ، و ترکمن بوده و هست که هرکدام از آنان بنابه گذرزمان مطالبات ملی و هویتی محکمه پسندی داشتهاند. حاکمان ایران بجای زبان اقناع آنانرا وادار به سکوت کردهاند. صد البته احزاب و جریانات سیاسی سراسری نیز ازواقعیات تنوع ملی طفره رفته و نگرش مناسبی نسبت به حقوق ملل نداشتهاند چه بسا در مواردی همگام حاکمیت برای سرکوبشان شدهاند.

از نظر ما شوینسیم ایرانی و ناسیونالیسم کور دو لبه یک قیچی اند و باید با آن مقابلهکرد. از این منظر مسئولیت تاریخی ما این است که اگرنتوان حاکمان ایران را متوجه خطاهایشان ساخت میتوان واقعیتهای مورد ذکر را با سازمانهای سیاسی و جامعه خود در میان گذاشت. باید گفت که درک مطالبات ملتهای غیرفارس نیازمند بازنگری جدی در رفتارهای سیاسی و فردی جامعه ایران بویژه نخبگان جامعه است.

از نظر ما آینده ایران در گرو ایجاد نظام فدرال بر اساس عوامل ملی، جغرافیایی و اقتصادی است. با این وجود هم به عزم هرکدام از ملتها برای تعیین سرنوشت خود تا سرحد استقلال احترام میگذاریم. از نظر ما قداستی برای چارچوب جغرافیایی ایران وجود ندارد والویت ما احترام به حقوق همه ملتهای ایران است. نمونههای موفقی از جوامع فدرال در دنیا وجود داد که میتوان برای آینده ایران الگوبرداری کرد. برای مثال ساختار ملی روسیه فدرال با ساختار ملی، تعدد فرهنگی و دینی ایران شباهت بسیاری دارد. در روسیه فدرال ۳۱ زبان رسمی وجود دارد. ملتهای غیر روس در روسیه فدرال ازهمنوعان خود در کشورهای استقلال یافته پساشوروی بهتر زندگی و راضی تر هستند. شایسته مردمان ایران هم هست از ساختار مشابهی برخوردار شوند و از همنوعان خود در آنسوی مرز بهتر زندگی کنند . اینگونه میتوان چارچوب جغرافیایی ایران را قوام بخشید نه با روشهای تجربه شده، شکست خورده و هزینه بردار. ....



- حاکمان مستبد ایران کشورمان را گرفتار بحرانهایی در عرصه بین المللی و منطقهای کرده و نگرانی جدی وجود دارد. عملکرد چهل ساله رژیم ایران را به لبه پرتگاه کشاندهاست. از نظر ما عامل تمام مصیبتهای وارده خود رژیم ایران است و مردم ایران چوب نابخردیهای سران نظام را میخورند. تجربه چهار دهه مبارزات مردم ایران نشان داده که بدون دخالت و فشارهای بین المللی امکان تغییر نظام وجود ندارد. بنابراین همگام بودن با فشارهای بین المللی علیه حاکمان ایران قابل درک و موجه است. مواضع کوتهاندیشانه برخی جریانات سراسری تحت لوای مقابله با تهاجم خارجی، ایجاد کمپینهای ضد جنگ، محکوم کردن امریکا برای در لیست ترور قرار دادن سپاه پاسداران، مخالفت با حقوق ملتهای غیرفارس زیانبار و مشروعیت بخشی به رژیم ایران است. تاکید داریم نگاه اینگونه ما بمعنی تائید جنگ نیست.


ـ در سطح منطقهای حاکمان ایران بذر نفرت و بدبینی چیده، کم بحران منطقهای هست که نقش مخرب ایران در دیده نشود. رژیم ایران در منطقه با متحجرترین و مستبدترین کشورهاهم پیمان و در مقابل رفرمهای سیاسی منطقه ایستاده است. دخالتهای ویرانگر ایران در افغانستان، کشورهای حوزه قفقاز، عراق و کشورهای حوزه خلیج نفرت مردمان آن کشورها را علیه مردم ما بهمراه داشته است. از نظر ما نگاه عرب ستیزانه حاکمان که در بدنه جامعه هم وجود دارد باید برچیده شود.

ـ در سطح داخلی زندگی روزمره مردم بسیار سخت، نشاط اجتماعی رخت بر بسته، بحران زیست محیطی نگران کننده و به تغییر بافت دموگرافی جامعه انجامیده است حاشیه نشینی روز به روز گستردهتر و ناهنجاریهای اجتماعی دامنگیر جامعه شدهاست. پراکندگی و بی تفاوتی میان ایرانیان بویژه در عرصه سیاست دردی مزمن و به بقای عمرحکومت کمک کردهاست. با این وجود وبا تمام ناهنجاریهای یادشده، جامعهای ایران جامعهای پویا و آگاه است. مبارزه زنان برای حقوق حداقلی خود نظام با مشکل جدی مواجه کرده اما به دلایل فوق الذکر تنها ماندهاست.


ـ از نظر ما، جمهوری اسلامی رژیمی فاسد و ماهیتی ارتجاعی دارد که رگههای انسانیت در جامعه را خشکانده است. با دلایل وعوامل بسیاری میتوان گفت که پتانسیل یک انقلاب مردمی وجود دارد اما در شرایط کنونی بدون حمایت بین المللی و دخالت قدرتهای جهانی انقلاب ممکن نیست. بنابراین منافع مردم ما در همراهی با قدرتهای جهانی است. بدون تردید سقوط رژیم ایران هزینهبردار خواهد بود اما راه دیگری باقی نمانده است. بازسازی ایران پسااخوندی نیازمند سیاستمدارانی خردمند و واقعبین است.

دراین کوران خطرناک که جامعه ما از آن گذر میکند ما ایرانیان مقیم نروژکه دغدغه سرنوشت کشورمان داریم وظیفه خود دانسته که با ارائه پروژهای جامع و برای جامعهای بدون تبعیض و یکسان تلاش واعتماد سازی کنیم. بدین منظوردرمیدان سیاست سنت شکنی کرده، ازتعصبات شوینیستی زیرلوای میهن پرستی فاصله گرفته، انگشت روی مشکلات تلنبارشده جامعه گذاشته و در چارچوب مفاد این پروتکول قدم برمیداریم. شرایط حساس کنونی اینگونه می طلبد که نسبت به آنچه میگذرد بی تفاوت نمانده و با رویکرد و نگرشی نو به فکر آینده کشورمان باشیم و از این منظر اهداف و جهان بینی خود را بنابه واقعیتها تنظیم و توسعه بخشیم.

ایرانیان مقیم نروژ میتوانند تجربات خود را از مبانی حقوق بشر نهادینه شده جامعه نروژ، اصولهای دموکراتیک، توزیع قدرت و ثروت، تعامل و تلورانس و احترام به حقوق دیگران، حفاظت از محیظ زیست و موارد فرهنگی ـ اجتماعی دیگری که لازمه جامعه ایران است به درستی منتقل نمایند. نشان دادن حقوق ملی سامهها در کشور نروژ که اقلیتی شکننده اما از تمام حقوق یک جامعه فدرال برخوردارند میتواند الگوی خوبی برای ایران باشد.
۹۰۱۷۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست