سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

تبعیض در ایران، سرآغاز تجزیه -هلمت معروفی


اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۴ اسفند ۱٣۹۵ -  ۲۲ فوريه ۲۰۱۷


مفهوم تبعیض دقیقا در نقطه مقابل برابری است، به تعبیری دیگر به عدم وجود شرایط برابر برای همه تبعیض گفته می شود به عبارتی دیگر به رفتار نابرابر در شرایط برابر، تبعیض اتلاق می شود.
با نگاهی به اکنون ایران که ریشه در تاریخ این کشور و حاکمیتهای متوالی آن دارد، تبعیض را می توان به روشنی ادراک نمود. تبعیضی که ریشه اش در قانون و نظام حاکمیتی حاکم بر این کشور دارد، تبعیض در ایران برخلاف بسیاری از اقصی نقاط جهان که ریشه های طبیعی یا سنتی و فرهنگی یا دینی دارد، ریشه در قانون و سیستم حاکمیتی آن دارد.
تبعیض را می توان به دو شکل مستقیم و غیرمستقیم اعمال کرد و یا مشاهده نمود که در ایران کنونی که مورد بحث ماست و همچنانکه گفته شد ریشه در تفکر حاکم بر حاکمیت ایران از گذشته تاکنون داشته است به هر دو نحو به کثرث اعمال می گردد که علت اعمال آن نیز سیاسی است که منشأ تامین نیازهای زیستی، اقتصادی، فرهنگی و ...غیره حاکمیت و ملت حاکم می باشد.
از انواع این تبعیضها می توان به تبعیض سیاسی زبانی، فرهنگی، دینی و مذهبی، بودجه، مشارکت در سیستم سیاسی کشور، تصدی مشاغل و پستها، استخدام، پذیرفتن در دانشگاهها، وجود گزینش مذهبی در استخدام، تبعیض در آبادانی، تبعیض اقتصادی در زمینه احداث کارخانجات و مشاغل، بهره مندی از منافع حاصل از منابع طبیعی محلی، راه اندازی نشریات، احداث دانشگاهها و مراکز فرهنگی و فعالیتهای هنری و حتی وجود سینما و تئاتر، راه سازی و موارد مروبط به آن و بسیاری از موارد دیگر اشاره نمود.
واقعیت آنست که جهان در کل تا عدالت کامل و حذف کامل تبعیض در تمامی حوزه ها هنوز فاصله دارد اما برای مثال کشورهای اروپایی از سال ۱۹۵۷ از طریق یکپارچه سازی اقتصادی جامعه اروپا که سپسس زمینه ساز برابری و رفع تبعیض در زمینه حقوق بشر نیز گردید، قدمهای مهمی در راستای حذف تبعیض و مهیا نمودن شرایط برابر برای همه، برداشته اند و موفقیتهای مهمی کسب کرده اند که سازمان ملل هنوز نتوانسته است چنین نقشی را ایفا نماید به نحوی که امروزه حمایت از حقوق شهروندی و رفتار برابر با همه افراد در منشور اروپا و خارج از آن از جمله حقوق اساسی بشر می باشد که خاورمیانه در کل و کشورهای اسلامی و ایران به طور اخص فاصله بسی درازی تا رسیدن به این منزل مقصود دارند.
همچنانکه قبلا نیز ذکر شد، تبعیض حاکم در ایران که ریشه در قانون اساسی و نوع حاکمیت حاکم بر ایران دارد، از تفکری فاشیستی و تبعیض مدار نشأت گرفته است که این تفکر که طی قرون متمادی به طور مستقیم و غیرمستقیم بر ایران حاکم بوده است، با توجه به شواهد موجود و نیز نوع رفتار اپوزیسیون آن با مسائلی از قبیل حق تعیین سرنوشت ملیتهای داخل ایران و سعی در تحریف این حق طبیعی آنها، هیچ روزنه ای امیدی جهت تغییر در خود برای دیگران باقی نگذاشته است، چراکه اینان هویت و بقای هویت خود را در حذف دیگران می جویند، دیگرانی که بالاخص از لحاظ منابع زیرزمینی از آنها غنی ترند و در صورت حذف آنها و جدائیشان، به نابودی کامل آنها طی زمان خاصی منجر می شود.
مسأله اینجاست که روشنفکران فارس و یا حاکمان آن بجای سعی در برقراری جامعه ای عدالت محور، قانون اساسی ای همه گیر بر مبنای رفع تبعیض، احقاق حقوق طبیعی و قانونی دیگر ملیتها، بازگرداندن و جبران خسارات ناشی از ظلمهای تاریخی، بازکردن روزنه امید جهت شکوفایی در راستای همزیستی با هم، اقدام به حذف صورت مسئله نموده و راه چاره را به طور کلی در سرکوب می جویند.
از لحاظ جامعه شناسی و نیز روانشناسی در چنین شرایطی و با وجود چنین فشارهای همه جانبه و سرکوبهای متمادی و آسمیلاسیون فرهنگی، زبانی و ...غیره، تنها دو گزینه در پیش روی دیگر ملیتهای داخل ایران باقی می مایند: یا به یکباره به این امر تن در داده و می پذیرند و یا در برابر آن شورش می نمایند که نتیجه این شورش و در مقابل آن سرکوب، مطمئنا تداوم همزیستی و یا شروع یک همزیستی مسالمت آمیز نخواهد بود، بلکه در انتها به تجزیه و جدایی خواهد انجامید.
شرایط تاریخی این ملل و به ویژه پس از مشارکت در انقلاب و سرکوب فراوانشان پس از انقلاب، این واقعیت را نشان می دهد که ملیتهای غیرفارس ایران در برابر فشارها سرکوبها، آسمیلاسیونها، ترورها، اعدامها و شکنجه ها، حاضر به سکوت نیستند، مبارزات مدنی این روزها بیش از پیش نمودار شده است و به نیکی این خیال باطل که سرکوبها کارساز بوده است را باطل می نماید. تداوم مبارزات مسلحانه و حتی ازسرگیری آن نیز خود دلیلی دیگر دال بر این امر می باشد که بدلیل مبرهن بودنش نیازی به توضیح آن نیست.
مسئله دیگری که راه را برای تجزیه ایران بازتر نموده است، مداخلات جمهوری اسلامی در امور داخلی کشورهای منطقه از طریق سپاه قدس و نیروهای وابسته به آن از قبیل فاطمیون و زینبیون و ...غیره و نیز پشتیبانی رسمی و علنی از حوثی ها، حزب الله، حشد شعبی و القاعده و دهها گروه شبه نظامی دیگر که نارضایتی دیگر کشورها و سعی در تجزیه و کوچک سازی ایران کنونی که طی قرنهای متمدی چندین بار تجزیه شده است و این تجزیه نیز دقیقا حاصل این تبعیض همه گیر بوده است، برآیند، مسئله ای که با تقویت و اوج گیری هویت خواهی در میان ملل غیرفارس داخل ایران و نیز تجربه تاحدودی موفق کشورهای تشکیل شده از تجزیه شوروی و نیز تجربه تا حدودی موفق کوردها در عراق فدرال کنونی، راه را برای موفقیت کشورهای منطقه علیه ایران آغاز نموده است که به این کشورها می بایست اسرائیل را نیز افزود که شعار نابودی آن و غده سرطانی خواندنش یکی از اصول اساسی جمهوری اسلامی است.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست