سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

موضوع شرکت در انتخابات - علی اشرف مرادی


اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲ ارديبهشت ۱٣۹۶ -  ۲۲ آوريل ۲۰۱۷


موضوع شرکت در انتخابات در جمله ' ازموده را ازمودن خطاست ، مصداقیت پیدا میکند.
انتخابات مکانیسم انتقال قدرت به شیوه ای ارام و در چارچوب قوانینی مشخص میباشد، که احزاب و سازمانها و گروههای سیاسی و افراد مستقل برای جلب اعتماد مردم و
بدست گرفتن قدرت در ان به رقابت میپردازند.
در مورد شرکت در انتخابات دو دیدگاه عمومی وجود دارد :
١_ شرکت در انتخابات به مثابه حقوق شهروندی است و هر فردی در اجتماع برای دخالت و تأ ثیر بر سرنوشتش و رسیدن به امیال و ارزوها و خواستهایش ، حق شرکت در انتخابات را دارد و کسی نمیتواند این حق را از او سلب نماید و البته ازاد است که از این حق خود استفاده نماید و در انتخابات شرکت نماید و بالعکس.
٢_ شرکت در انتخابات وظیفه است و هر شخص به مانند عضوی از جامعه به خاطر منافع کلان ان جامعه در گزینش و انتخاب نهادهای قدرت ، باید حضوری جدی داشته و وظیفه اجتماعی خود را انجام دهد.
البته میتوان تلفیقی از این دو دیدگاه را به عنوان حق و تکلیف ، بر اساس اصل ازادی فردی و قبول مسئو لیت اجتماعی مورد توجه قرار داد.
سوال اینجاست ، انتخابات مانند بهترین و کم هزینه ترین شیوه انتقال قدرت در تاریخ جمهوری اسلامی ، منشأ چه خیر و برکت و یا تغییری برای مردم شده است؟چه اصلاح یا رفورم سیاسی در شیوه حکومتداری و یا چه توسعه اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی در همه این انتخاباتی ٣٧ ساله نظام به وجود امده است؟
و کلا ً ایا جمهوری اسلامی مانند حکومتی ایدولوژیک ، به حقوق فردی و اجتماعی و یا اصولا ً به انتخابات باور دارد؟
در این نظام که قدرت را اسمانی دانسته و ولی فقیه نماینده خدا بر زمین است ، تمام قدرت نظام تنها و تنها در حیطه اختیارات بدون مرز رهبری بوده و انتخابات محلی از اعراب ندارد و بی مسما ترین اصطلاح در جمهوری اسلامی ، اصطلاح انتخابات بوده و بی ارزشترین مفهوم ، حقوق فردی و اجتماعی مردم است.
انتخاباتی ازاد و پاک و دموکراتیک به عنوان مهمترین اصل دموکراسی باید ویژگیهای زیر را داشته باشد:
الف_ حق رأی عمومی باشد و بر اساس شرایط سنی ، هر کس تنها یک رأی دارد .
در صورتیکه به گفته کروبی و موسوی در بعضی حوزه های تهران تعداد اراء به حساب امده ، بسیار بیشتر از تعداد کسانی بودند که حق رأی داشتند.
ب_ انتخابات پاک باشد، یعنی معیار اراء و تعداد رأیهای داخل صندوق باشد.
بر اساس گفته های کروبی ، موسوی و محسن رضایی انتخابات ١٣٨٨ پاک نبود و تظاهرات مردمی و جنبش سبز
و حصر را بدنبال داشت.
پ_ عادلانه و منصفانه باشد ، یعنی تمام کاندیداها شرایط یکسانی داشته باشند در استفاده از صدا و سیما و جراید و ... .
در صورتیکه تمام امکانات دولتی در اختیار خودیها قرار میگیرد و با استفاده از رانتهای حکومتی و دادن پول و رشوه ، به نوعی رأی مردم را میخرند .
ت_ انتخابات ازاد باشد ، یعنی همه سازمانها و احزاب و گروههای مختلف و افراد مستقل با هر دیدگاه سیاسی و با هر جنسیت و از هر ملت و با هر ایینی و ... حق انتخاب کردن و انتخاب شدن را داشته باشند.
در صورتیکه خانمها و بها ئیها و کوردها نمیتوانند رئیس جمهور شوند.
ر _ مجریان و ناظرین انتخابات بی طرف باشند و امانت دار رأی مردم باشند.
اما شورای نگهبان و بیت رهبری ، همواره این اصل را نقض کرده و به عنوان مثال از احمدی نژاد حمایت کردند.
حال که هیچ کدام از معیارهای یک انتخابات ازاد و سالم ، بر اساس گفته کسانی همچون رفسنجانی ، کروبی و موسوی و ... وجود ندارد و تبعیض در همه ابعاد دیده میشود و خانمها به عنوان نیمی از جامعه ، اقلیتهای دینی و مذهبی ، گروههای ملی مانند بلوچ و کورد و .... ، از هیچ حقی برخوردار نیستند ، ایا شرکت در انتخابات، بی تفاوتی نسبت به این طیفهای گسترده جامعه (زنان ، بهائیها ، یارسان ، کورد و بلوچ و عرب و شیعه های غیر ١٢ امامی و ...) نیست ؟
با بودن فیلترهای متعدد منطقه ای و استانی و نهایتا ً شورای نگهبان در انتخابات ، و مهندسی کردن ان از طرف سپاه و بیت رهبری ، تنها کسانی انتخاب میشوند که در خط نظام حرکت نموده و سرسپردگی خویش را به نهادهای اصلی قدرت ثابت کرده باشد ، و از سوی دیگر کسانیکه نمایندگان راستین مردم باشند و منافع مردم را دنبال کنند ،
از فیلترهای نظام عبور نکرده و رد صلاحیت میشوند.
یک مسئله بسیار اساسی که در ایران در همه امور نقش تعیین کننده را دارد ، اصل ولایت فقیه است که همانند اصول جمهوریت و اسلامیت نظام غیر قابل تغییر است ، و حرف ولی فقیه بالاتر از قانون بوده و فصل الخطاب میباشد ، با وجود چنین اصلی یک نماینده پارلمان و حتی شخص رئیس جمهور حتی فرضاً اگر بخواهند گامی در راستای منافع جامعه بر دارند و قانونی را وضع یا اصلاح کنند ، کوچکترین قدرتی از خود نداشته و مجبور به اطاعت بی قید و شرط از بیت رهبری میباشند ، به عنوان مثال بحث قانون مطبوعات در مجلس ششم ، با حکم حکومتی رهبر ، ناکارامدی مجلس را نشان داد .
یکی از مهمترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی ، که مردم تا حد زیادی رضایت داشتند و البته رژیم را از بسیاری تنگنا ها نجات داد ، انتخابات خرداد ٧٢ و انتخاب خاتمی به عنوان رئیس جمهوری بود ، که نتیجه اش به قول خود خاتمی تنها تدارکاتچی و ابدارچی شدن نظام بود و هیچ قدرت اجرایی را در راستای خدمت به مردم نداشت ، و این دقیقاً ظرفیت نظام و نهادهای واقعی قدرت را نشان مید هد که همه اختیارات در حیطه ولی فقیه و بیت رهبری است و انتخابات هیچ چیز را عوض نخواهد کرد.
در ایران به طور عام و در کردستان امنیتی شده به شیوه ای خاص ، انتخابات به معنای گزینش نخبه گانی از جامعه که نمایندگان واقعی خواسته های مردم باشند ، وجود ندارد .
در کردستان که نظام با دید امنیتی به ان مینگرد ، دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی ، قدرت بلا منازعی داشته و بالاتر از قانون رفتار می کنند و همه دستگاههای حکومتی مانند استاندار، شهردار ، فرماندار ،پارلمانتر و ...
همان قدرت جزئی که در چارچوب قانون برای انها تعریف و تبیین شده را ندارند و تحت فرمان دستگاههای امنیتی میباشند که مستقیماً زیر نظر شورای امنیت ملی اداره می شوند، و مشخص است که هیچ کاری از انها بر نمی اید .
شرکت در انتخابات از دید حکومت بسیار مهم میباشد ، زیرا از ان در مراجع بین المللی و حقوق بشری استفاده مینماید و انرا همچون اهرمی بر ضد دشمنان و اپوزیسیون نظام به کار میگیرد و از طرف دیگر با شرکت در انتخابات ، مشروعیت حکومت باز تولید میشود و برای شرکت هر چه بیشتر مردم از تاکتیکها ی مختلفی استفاده میکند از قبیل:
تاکتیک ترس:
حکومت این طور وانمود میکند که در صورت عدم شرکت در انتخابات ، از بسیاری حق و حقوق اجتماعی محروم خواهد شد ، در صورتیکه مردم به صورت گسترده انتخابات را تحریم کنند ، هیچ کاری از دست نظام بر نخواهد امد.
تاکتیک بد و بدتر :
در همه انتخابات سناریو بد و بد تر را اجرا میکنند و مردم نیز خیلی وقتها فریب این سناریو را میخورند و در تقابل با رفسنجانی که نماد نظام است به احمدی نژاد رأی میدهند که چهره ای نا شناخته بود و یا در تقابل ناطق نوری که او هم بیشتر وابسته نظام بود به خاتمی رأی دادند و یا در همین اواخر در ضدیت با چهره های امنیتی وابسته به بیت رهبری مانند قالیباف و جلیلی که بدتر بودند ، روحانی را انتخاب کردند , در صورتیکه همه این گزینه ها با این نظام عجین شده اند و منافع نظام برای همه این اشخاص در اولویت است.
تاکتیک ملی و قومی و ایینی :
برای شرکت در انتخابات با توجه به بافت اجتماعی هر شهر و منطقه ای ، از تعصب عشیره ای و قومیتی و مذهبی استفاده میکنند ، که مردم بیشتری را به پای صندوقها بکشانند.
نتیجه انصاباتی که بدون رأی مردم ، از طرف حکومت اعلام میشود ، کسانی هستند که امتحان خود را در خوش خدمتی به نظام پس داده اند و انها نیز از این انتصاب ، خود و نزدیکانشان از امتیازات اقتصادی و رانت های حکومتی بر خوردار خواهند شد .
به باورم، هر چند اکثریت مردمی که در انتخابات شرکت میکنند ، باوری به نظام ندارند و مطمئن هستند نمایندگان واقعی انها انتخاب نخواهند شد و انتخابات کوچکترین اثر مثبتی در زندگی انها ایجاد نخواهد کرد ، اما تحت تأثیر تبلیغات و تاکتیکهایی که به ان اشاره شد ، ممکن است تعدادی شرکت نمایند که همین شرکت نا خواسته ، در راستای منافع نظام خواهد بود.
اهمیت شرکت در انتخابات به حدی است که خمینی گفته ، هدف انتخابات دفاع و حفظ اسلام و نظام است یا خامنه ای میگوید ، هر رأی ، رأی به جمهوری اسلامی و رأی به نظام است.
با تحریم انتخابات پیش رو همچون ١٢ فروردین ٥٨،
که تنها ملتی بودیم به ان نه گفتیم ، برگ زرینی از تاریخ را خواهیم نوشت که مایه افتخارمان باشد.
سخن اخر اینکه، شرکت در نمایش انتخابات ، تنها اب به اسیاب جمهوری اسلامی ریختن است ، و مشروعیت دادن به رژیمی است که در تمام امتحانات خود مردود شده است و عقل سلیم میگوید:
ازموده را ازمودن خطاست.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست