سیلی آبدار ملت، بر بناگوش واپس گرایان ایران برباد ده - بهرام خراسانی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
٣۰ ارديبهشت ۱٣۹۶ -
۲۰ می ۲۰۱۷
سرانجام پس از کمابیش سه ماه کشمکش نفس گیر و برپایه آمار رسمی اعلام شده از سوی وزارت کشور تا ساعت ۱۱ امروز، آقای حسن روحانی با پیشتیبانی آگاهانهی بخش بزرگی از مردم، سیلی آبداری بر بنا گوش واپسگرایان راستگرا نواخت و بی آبرویی رویکرد پوپولیستی و گداپروری، و پیشینهی جنایتکار شناخته شده ای به نام ابراهیم رئیسی و پشتیبانان او را نزد همهی ایرانیان و نخبگان جهان آشکارتر ساخت. من به سهم خود این پیروزی بزرگ آقای حسن روحانی را به همهی "ملت" ایران، چهره برجسته ملی یعنی جناب آقای سید محمد خاتمی، و آقایان حسن روحانی و اسحاق جهانگیری شادباش میگویم. همچنین رفتار خردمندانه و مسئولانهی کسانی مانند مولوی عبدالحمید رهبر سنی مذهبان ایران در سوگیریهای اجتماعی کشور را پاس میدارم که نه برای دشمن تراشی و دشمنی آفرینی میان ایرانیان، که برای صلح و آشتی ملی تلاش میکنند. این پیروزی، یکی از دست آوردهای جنبش سبز و واکنش ملی به رفتارهای نابخردانهی رهبر وقت و بخش چیرهی مدیران جمهوری اسلامی به ویژه در کشتارهای سال ۱٣۶۷ در زندانها بود. از اینرو، در اینجا من در برابر چهرهی نمادین جانباختگان خرداد ۱٣٨٨ یعنی ندا آقا سلطان و نیز همهی کشته شدگان سال ۱٣۶۷ در زندانها، سر خم میکنم. نتیجهی این انتخابات برخلاف بیشتر نظرسنجیهای ساختگی و بیپایهی "جامعه شناسان" ژورنالیست صدای آمریکا و جاهای دیگر، سردمداران حزبهای یکبار مصرف اصلاح طلب مانند حزب اتحاد ملی و بسیار کسان دیگر بود. کسانی که بی توجه به روندهای درونی و زیرپوستی جامعه ایران و با آویزان شدن به برخی مدلها و تئوریهای آماری نخ نما شده غربی، باد در گلو میاندازند و خود را علامه دهر وانمود میکنند. این انتخابات نشان داد که در شناخت جامعهی ایران باید از رویه به ژرفای رویدادهای اقتصادی و دگرگونیهای طبقاتی جامعه گذر، و با چشمی بازتر به آن نگاه کنیم. با تاق و جفت کردن واژگان و گرفتن فال قهوه، نمیتوان آیندهی یک کشور بزرگ و سرنوشت "رهبری" آن را تعیین کرد. من خرسندم که نخستین و تنها کس از میان نیروهای اوپوزیسیون ساختار فرمانروایی جمهوری اسلامی بودم که برپایهی برداشت خود از رویدادها، در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱٣۹۶ در همین سایت نوشتم: "حسن روحانی پیروز دور نخست انتخابات ۲۹ اردیبهشت است ". همچنین برای کسانی که در یکی از سایتها در واکنش به این نوشته و در زیرنویس آن، "بی شرمانه" مرا "بی شرم" خواندند بسیار متاسفم، و نمیدانم این بیشرمی من، بابت کدام بخش آن نوشته بود.
گرچه در پیروزی در این انتخابات هم مردم و هم نخبگان و هنرمندان مردمی و هم سیاست ورزان روشن اندیش نقش داشتند، اما بیش از همهی اینها، این رویداد بازتاب خواستهای انبوه و برآورده نشدن مردم به ویژه "طبقهی میانهی نوین" و دگرگونیهای اقتصادی و تاریخی گستردهی جامعهی ایران هستند که شاید با چشم غیرمسلح دیده نشوند. پیروزی حسن روحانی در این انتخابات گرچه برای بیشنهی مردم شیرین است، اما پایان هیچ راهی نیست. این تنها میتواند گامی تازه باشد در راه بسیار درازی که در پیش است و باید با همدلی و همکاری همهی مردم و رفتارهای آبرومند و خودباورانهی دولت تازه، پیموده شود. در روزهای آینده تلاش خواهم کرد بیشتر در این باره بنویسم، اما پیشاپش یادآوری میکنم که این رویداد نه تنها نشان دهندهی پیروزی "نظام جمهوری اسلامی" و پاسخ آری مردم به این نظام نیست، که آغاز فروپاشی ناگزیر اما سامانمند و غیر انقلابی آن، شکست آشکار رهبری جمهوری اسلامی، و زایش جامعهای بسامانتر خواهد بود. گزافه نیست بگوییم که بیشینهی رأی دهندگان به آقای روحانی، نه تنها هوادار جمهوری اسلامی نیستند که سراپا با آن ناسازگارند، اما برای اینکه کشور دچار از هم گسیختگی کنترل شده نشود از میان چهار نامزد ریاست جمهوری، حسن روحانی را برگزیده اند.
پیروز باشیم
بهرام خراسانی
٣۰ خرداد ۱٣۹۶
|