سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بازگشایی مدارس در ۷ پرده - نسان نودینیان


اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۶ شهريور ۱٣۹۶ -  ۲٨ اوت ۲۰۱۷


پرده اول
معیشت و درآمدهای اقتصادی ــ مالی(سبد هزینه)
سونامی بیکاری، اخراج های گسترده و محرومیت میلیونی کودکان یک مشکل عظیم مردم در جامعه است. بیکاری و محرومیت از تحصیل دو فاکتور اجتماعی ـ طبقاتی هستند که زندگی عادی و معمولی مردم را در تنگنای جدی قرار داده اند.
فقر مادی و دسترسی نداشتن به حقوق مکفی نقش اول در محرومیت تحصیلی دارد. رابطه حقوق های زیر خظ فقر و شرایط کنونی حقوق یک خانواده کارگر که درآمد مالی بیش از یک میلیون تومان دارند، به مساله اجتماعی محروم شدن کودکان از تحصیل ربط مستقیمی دارد. دستمزد کارگران در سال ١٣٩٦ چیزی بیش از ٩٠٠هزارتومان است و درخوشبینانه ترین حالت نزدیک به ١و نیم میلیون دریافتی دارند، و اگر حقوق ها هم بموقع پرداخت شوند، کارخانه اعلام ورشکستگی نکنند، اخراج ها وجود نداشته باشند و تورم و قدرت خرید تغییر نکند، از حقوق دریافتی کرایه مسکن نزدیک ٨٠٠تا ٩٠٠ هزارتومان و با احتساب تامین سبد غذا و خوراک و نان و گوشت و میوه، از حقوق های دریافتی و خوشبینانه ما ١و نیم میلیون چیزی برای تامین هزینه تحصیل نمی ماند. در اثر چنین شرایط نامناسب اقتصادی است که ما شاهد ترک تحصیل و محرومیت جند میلیون کودک از تحصیل هستیم.

پرده دوم
هزینه های ثبت نام
چقدر باید تقدیم کنم؟ ٢٥٠هزار تومان.
پدری که برای ثبت نام فرزندش در مقابل معاون مدرسه نشسته ؛ :«ندارم ، از کجا بیارم».
ابوالفضل جلیلوند : فقط بخاطر ٢٥٠ هزار تومان
مردی سبزه رو با موهای جوگندمی که مقابل میز معاون آموزشی نشسته و رو به معاون داشت، با لبخندی دوستانه پرسید:چقدر باید تقدیم کنم؟
معاون که تا این لحظه مشغول به کاری با رایانه قدیمی مقابلش بود، سر بلند کرده و با لبخند پاسخ داد: ٢٥٠هزار تومان.
مرد سبزه رو پس از شنیدن مبلغ در حالیکه اخم هایش در هم رفته بودند ابتدا نگاهی پرسشگر و متعجب به جوانکی که کنارش نشسته بود انداخته و سپس پرسید رو به معاون کرده و گفت: شوخی می کنید؟
معاون آموزشی با خنده پاسخ داد : نه چه شوخی؟ پارسال ٢٠٠ دادید امسال باید ٢٥٠ بدهید که ١٠٠ هزارتومانش هزینه کتاب و لباسه.
مرد که حالا خنده از سیمایش محو شده بود، با ناراحتی گفت :«ندارم ، از کجا بیارم.»
معاون آموزشی که اینک لبخند از سیمای او هم رخت بر بسته و نگاهی ناراحت و دلسوز جای آن را گرفته بود با شرمندگی گفت: ما هم چاره ای ندارم ، سال گذشته کل سرانه ای که به مدرسه داده اند ٢٠٠ هزار تومان بوده، در حالیکه ما سه میلیون فقط برای تعمیر شوفاژ دادیم، شما راضی می شدید بچه هاتون بیان تو زمستان بدون هیچ وسیله گرمایشی در کلاس بنشینند؟
ما هم که نداریم از جیب خودمون هزینه کنیم، سال گذشته این مدرسه ١٥ میلیون هزینه داشته، در حالیکه کل پولی که به ما بابت هزینه ها دادن ٢٠٠ هزار تومان بوده، شما بگید ما چکار کنیم؟
خانمی چادری که وسط دفتر سر پا ایستاده است با چشمانی نگران و کنجکاو گفتگوی مرد سبزه رو با معاون را دنبال می کند.
مدیر از او می خواهد که بنشیند اما او اصلا صدای مدیر را نمی شنود و با چهره ای که غم و نگرانی عمیقی را می توان به وضوح در آن دید، همه حواسش به گفتگوی معاون و ارباب رجوعش است.
کاملا پیداست که او نیز مشکل مرد جوگندمی را داشته و قادر به پرداخت هزینه ٢٥٠ هزار تومانی ثبت نام نیست. بعد از توضیحات معاون غم بیشتری بر چهره مرد سبزه رو نشست.
شاید تا اون موقع فکر می کرد که مدرسه دست بالا را گرفته که حد متوسطی از هزینه ثبت نام از او بگیرد. اما وقتی حساب و کتاب معاون را شنید فهمید که ماجرا جدی است و او چاره ای جز پرداختن کردن چنین مبلغی ندارد. شروع کرد به چانه زنی.«ندارم، کارگرم ، دستم خالیه».
نگاهم به جوانک افتاد ، سرش در این لحظات کاملا پایین بود، نگاهش روی پیراهنش ثابت شده بود. صدای مرد سبزه رو در این لحظات پایین آمده بود، انگار صدایش از ته چاهی عمیق در می آمد. «ندارم والله، وگرنه من از خدامه به مدرسه پسرم کمک کنم». نگاهم را از مرد گرفتم و از دفتر خارج شدم تا نگاهم شرمندگی اش را صد چندان نکند. رفتم تا دقایقی بعد بیایم تا دیگر شکسته شدنش را نبینم. رفتم تا به این بیندیشم که چرا مدرسه ما محتاج کسی است که خود محتاج ٢٥٠ هزار تومان است؟ نیم ساعت بعد برگشتم. وقتی پا را به درون دفتر گذاشتم سر جا خشکم زد، مرد با جوانکش هنوز آنجا بود، سرش را پایین انداخته و در سکوتی سنگین نشسته بود ، غم سنگینی بر دلم نشست. غمی به انداره شرمندگی پدری زحمت کش در برابر فرزندش فقط بخاطر ٢٥٠ هزار تومان.

پرده سوم
مدارس متروکه
یکی از خواستهای اعتراضات دو سه سال گذشته معلمان خواست بودجه و امکانات کافی برای استاندار کردن مدارس است. بیشتر مدارس بویژه در شهرهای کوچک و روستاها متروکه هستند، هر لحظه امکان فرو ریختن ساختمان مدرسه ها وجود دارد. طبق اعلام مسئولان آموزش و پرورش یک‌سوم مدارس تخریبی هستند. در هزاران روستا کودکان زیر کپرهای چوبی به ادامه تحصیل مشغولند.

پرده چهارم
کودکان کار
کودکان کار از مصائب مستقیم بیکاری خانواده های کارکری است. در خرداد ماه امسال تعداد کودکان کار را بیش از یک و نیم میلیون اعلام کرده اند.
مرکز آمار ایران گزارشی از وضعیت نیروی کار در سال ١٣٩٥ منتشر کرده که نشان می دهد نرخ مشارکت اقتصادی جمعیت ١٥ سال و بیشتر در کل کشور ٤٢.٧ درصد است و نرخ مشارکت اقتصادی افراد ١٠ سال به بالاتر در کشور ٣٨.٩ درصد است؛ آمارهایی که با تفاضل آن ها باهم به عدد ٣.٨ درصدی نرخ مشارکت اقتصادی افراد بین ١٠ تا ١٥ سال در کشور می رسیم. در ادامه گزارش آمده است؛ « علاوه براین اعداد مرکز آمار ایران گزارشی هم از جمعیت شاغلین بین ١٥ تا ١٩ سال منتشر کرده و جمعیت این افراد را حدود ٥١٠ هزار نفر اعلام کرده است؛ حالا با جمع کردن دو عدد به دست آماده ( کودکان کار بین ١٠ تا ١٥ سال و کودکان کار ١٥ تا ١٩ سال) به عدد ١.٥ میلیون نفر می رسیم که به نظر می رسد بخش مهمی از آمار جمعیت کودکان کار» هستند.
کودکان کار نیز که عمدتاً در مناطق شهری ساکن هستند، طعم محرومیت در تحصیل را به‌خوبی چشیده‌اند. شرایط اقتصادی حاکم بر برخی خانواده‌ها منجر به بازماندن دانش‌آموزان از تحصیل و پیوستن آنها به گروه کودکان کار می‌شود.
با آمدن مهر و هیاهوی دانش‌آموزان در مسیر مدرسه، کودکانی هستند که در خیابان‌های شهر بساط کار و کاسبی خود را پهن کرده‌اند و حتی آمدن مهر نیز باعث نمی‌شود تا دغدغه نان و معیشت آنها اندکی کمرنگ شود. اول مهر برای این کودکان با کیف و کفش نو، کتاب و دفتر جدید و شوق رفتن به پایه تحصیلی بالاتر همراه نیست.

پرده پنچم
کودکان بی شناسنامه
طبق آمار بیش از ١٠٠ هزار کودک بی شناسنامه در ایران وجود دارند. اکثریت بالایی ازکودکان بی شناسنامه از تحصیل محروم هستند.   

پرده ششم
کودکان افغان
نگاه نژاد پرستانه و تحقیرآمیزی که در پرتو سیاستهای کثیف حکومت اسلامی علیه مهاجرین افغان پیش گرفته شده، رفتار با کودکان را تحت تاثیر قرار داده است. در بسیاری از مدارس از ثبت نام دانش آموزان افغان اجتناب شده یا بابت ثبت نام از آنها درخواست پرداخت مبالغ هنگفتی می شود، که با درآمدهای مالی اکثریت شهروندان افغان خوانایی ندارد. که این چنین رفتارهایی باعث ترک تحصیل بسیاری از این دانش آموزان به علت عدم توان مالی خانواده ها می شود یا اینکه بسیاری از این کودکان ، مجبور هستند جهت تحصیل به مدارسی مراجعه کنند که با محل سکونت آنها فاصله بسیار دارد که خود باعث تحمیل هزینه سنگین رفت و آمد بر دوش خانواده های آنها یا طی مسیر با پای پیاده توسط این کودکان و بروز مشکلات و خطرات فراوانی برای آنها خواهد شد .

پرده هفتم
چالش تحصیل رایگان
راه حل نجات کودکان از محرومیت تحصیلی مبارزه ای است که امروز باید به ثمر برسد، و خواست تحصیل رایگان تحقق پیدا کند. اعتراضات سراسری معلمان در سال ٩٥ و ٩٦ پرچم خواست "تحصیل رایگان" را بلند کرد. این خواست امروز مورد توجه قرار گرفته و بشعار اعتراض طبقاتی کارگران و معلمان تبدیل شده. تحصیل رایگان در ایران ممکن و عملی است، مهم این است یک جنبش وسیع توده ای و اجتماعی با حضور آکتیویستهای علنی که موتور محرک و پیشبرنده این خواست شوند، سازماندهی شود. مادام محرومیت از تحصیل در اثر فقر و پایین بودن دستمزد و هزینه های معیشتی است، مادام که اعتراض و مبارزه علیه فقر و پایین بودن حقوق و دستمزدها شکل روتین و گسترده ای را بخود گرفته است، زمینه های مساعدی برای جمع کردن خانواده های دانش آموزان وجود دارد. جنبش برای تحصیل رایگان مساله ای آشنا است، میلیون ها نفر از مردم از محرومیت تحصیلی فرزندانشان نگران و ناراضی هستند. میلیون ها نفر زیر خط فقر زندگی میکنند و میلیونها نفر خواهان ادامه تحصیل فرزندانشان هستند، اینها فاکتورهای مساعد و مادی برای سازماندهی این جنبش است، جنبشی که میتواند در برگیرنده چند میلیون خانواده و جوانانی باشد که به ادامه تحصیل کودک و جوان محروم از تحصیل فکر میکنند.

چالش تحصیل رایگان مهمترین عرصه درگیری مردم در سطح میلیونی با رژیم استبداد اسلامی در ایران است. این سطح از مبارزه را باید جدی گرفت، افشاگری بودجه های میلیاردی و بیلیونی برای صرف در جنگ در جبهه اسلام سیاسی و حضور نظامی و لجستیکی در منطقه در سوریه و عراق و لبنان و... به اندازه کافی اشنا و در دسترس است، افشای جنایتهای اقتصادی و غارت زندگی مردم برای تقویت اسلام سیاسی و آدمکشان تروریست اسلامی تا اید و دهر درد و رنج مردم را جواب نمیدهد، مهم راه حلی است که از میان اعتراض اجتماعی و طبقاتی جامعه برخاسته میشود.

چالش تحصیل رایگان با به میدان آمدن فعالین این عرصه که خانواده های ناراضی به وضع تحصیلی فرزندانشان هستند، عملی است. جبهه وسیع و فعال اعتراضات معلمان و کارگران هم اکنون برای اجرا و عملی شدن این خواست در میدان است. در بیشتر اعتراضات آنها خواست تحصیل رایگان برافراشته شده است. مهم این است این خواست به خواست میلیونی در سازمان جنبش برای تحصیل رایگان ابراز وجود بکند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست