سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

قتل یک کارگر ساختمانی توسط اراذل و اوباش شهرداری سنندج نباید بی جواب بماند! - شورش کریمی


اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۱ شهريور ۱٣۹۶ -  ۲ سپتامبر ۲۰۱۷


با شنیدن خبر مرگ کارگر ساختمانی، مسلح حسینی و زخمی شدن امید حسینی که در جریان یک عملیات جنایتکارانه از سویه اراذل و اوباش شهرداری سنندج که خانه نیمه کاره ای که آنها در آنجا کار می کردند، توسط مزدوران شهرداری نیمه شب به آتش کشیده شد و در جریان این واقعه دردناک مصلح حسینی به شدت دچار سوختگی می شود به نحوی که در بیمارستان سنندج امکانات رسیدگی به این حد از سوختگی وجود ندارد و مصلح حسینی را عازم تبریز می کنند و متاسفانه بعد از دو روز در اثر شدت جراحات جانباخت.همچنان امید محمدی هم در قسمت پاهایش دچار سوختگی شده و در بیمارستان سنندج همچنان بستری ست.
ستم رژیم اسلامی به کردستان تازگی نداشته و همچنان که می دانید از بدو به قدرت رسیدنش با صدور فرمان جهاد کردستان را به میدان جنگ و جنایت علیه مردم کردستان تبدیل کرد.البته لازم به ذکر است که رژیم اسلامی حاکم بر ایران نه تنها اعلان جنگ به کردستان بلکه چاره ای جزء سرکوب وحشیانه و ایجاد فضای رعب و وحشت در سراسر ایران برای تثبیت پایه های رژیم تازه به قدرت رسیده و باز پس گرفتن تمام دستاوردهای قیام ۵۷ نداشت.
اما در طول این سالیان که این حکومت جانی و آدمکش در قدرت بوده است و انواع ستم های طبقاتی، جنسیتی و ملی را تحمیل می کرده است، همیشه جامعه کردستان به دلیل وجود سازمانیافتگی توده ای و اجتماعی و وجود تجربه های گرانبهائ مقاومت و تسلیم نشدن در مقابل این ستم ها توانسته است تا حدودی حکومت اسلامی را در برخی زمینه ها به عقب براند.و در عین حال جنبش های اجتماعی زنده و پویایی را گذشته از تمام سرکوب ها و بگیر و ببندها در وجود خود زنده نگه دارد.اما این جنبش ها بهتر است از این حالت تدافعی و رکود بیرون آیند چون بنا به فلسفه وجودی جنبش های اجتماعی اگر این جنبش سعی در گسترش و رشد خود نکنند و در حال سکون باقی بمانند و عملا نتوانند خود را توجیه کنند تمام دستاوردهای تا کنونی را از دست خواهیم داد و ارتجاع خواهد توانست سالیانی دیگر به عمر ننگین خود بیافزاید.
مردم کردستان چندین تجربه حرکت های توده ای را در بیست سال گذشته دارند که نشان از آگاهی و درجه سازماندهی بالا و مرعوب نشدن به سرکوب های رژیم را نشان می دهد. اما خود این مجموعه رویدادها چرا به یک حرکت توده ای و وسیع پیگیر تبدیل نشده است، دلایل متعددی دارد که در وسع این نوشته کوتاه نیست.اما مهمترین دلیلش ارتباط نداشتن یا نبودن جنبش های سراسری در پیوند با این جنبش هاست.
مثال شوانه سیدقادری یک نمونه بارز و تجربه ای ارزنده است که فعالین و پیشروان اجتماعی باید به این رویدادها استناد کنند؛ غروب روز ۱٨ تیرماه سال ۱٣٨۴ مامورین جمهوری اسلامی یکی از جوانان مبارزان شهر مهاباد به نام "کمال اسفرام" معروف به "شوانه سید قادری" را به قصد دستگیری دنبال کردند. آنان پس از ناتوانی در دستگیری "شوانه" وی را به رگبار گلوله بستند و زخمی کردند. دژخیمان این جوان زخمی را شکنجه دادند، او را کشتند و جنازه مثله شده اش را با بی احترامی به خانواده اش تحویل دادند. قصد آنان از این عمل ددمنشانه مرعوب ساختن مردم بود، اما مردم مبازر شهر مهاباد نه تنها مرعوب نشدند بلکه به محض مطلع شدن از این جنایت مامورین رژیم، دسته جمعی در مقابل منزل این جوان مبارز تجمع کردند، با خانواده وی همدردی کردند و نفرت خود از رژیم را نشان دادند.
روزهای ۱۹ و ۲۰ تیرماه مردم معترض مهاباد و به ویژه زنان و مردان جوان با تظاهرات خیابانی و سردادن شعارهای ضد رژیمی به سرکوبگران نشان دادند که اعمال جنایتکارانه آنان بی جواب نخواهد ماند. روز ۲۱ تیرماه تظاهرات دامنه وسیع تری به خود گرفت و یورش نیروهای سرکوبگر رژیم با مقاومت و مقابله رزمندگان شهر مهاباد مواجه گردید. مزدوران سرکوبگران از زمین و هوا مردم را مورد یورش قرار دادند. مردم مبارز مهاباد با آنان به مقابله برخواستند و در این در گیری ۵۰ نفر از تظاهرکنندگان دستگیر شدند. روز ۲۲ تیر ماه اهالی مهاباد برای نشان دادن خشم و نفرت نسبت به رفتار خشونت آمیز ماموران و میلیتاریزه کردن شهر ضمن ادامه تظاهرات خود، مغازه ها را بستند و مراکز کار را تعطیل کردند.
در ادامه تظاهرات، رویارویی بی باکانه و اعتراضات توده ای مردم مهاباد، تظاهرات و اعتراضات علیه جمهوری اسلامی به دیگر شهرهای کردستان سرایت کرد. مردم مبارز و جوانان انقلابی در شهرهای اشنویه، پیرانشهر، بانه، سقز، سردشت، مریوان، سنندج، دیواندره و بوکان به تظاهرات و اعتراضات پیوستند و با محکوم کردن اقدامات سرکوبگرانه رژیم خواهان تحقق خواست های خود شدند که عبارت بود از معرفی و مجازات آمران و عاملان جنایات اخیر، آزادی فوری دستگیر شدگان و توقف کشتار در کردستان.
کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران، در اعتراض به رفتار وحشیانه رژیم روز ۱۶ مرداد ۱٣٨۴ را بعنوان روز اعتصاب عمومی در سراسر کردستان اعلام کرد. فراخوان کومه له طی اطلاعیه ای در روز ۱۱ مرداد به اطلاع عموم رسید. در اطلاعیه پس از اشاره ای کوتاه به چند هفته کشمکش پر از مبارزه قهرمانانه مردم کردستان در مقابل سرکوبگران جمهوری اسلامی، خواست های مردم به صورت زیر جمع بندی شده بود:
معرفی و مجازات آمران و عاملان جنایات اخیر در شهر مهاباد و دیگر شهرهای کردستان.
آزادی فوری و بدون قید و شرط همه دستگیر شدگان.
عادی کردن فضای شهرها و بازگرداندن نیروهای سرکوبگر به مراکز خویش.
به رسمیت شناختن حقوق مردم برای تظاهرات در جهت تحقق خواست های مذکور.
با پخش فراخوان کومه له، فعالین و پیشروان کارگری و جوانان و پیشروان سایر جنبش های اجتماعی در کردستان در جهت آماده سازی برای به پیروزی رساندن اعتصاب عمومی دست به کار شدند، همزمان نیروهای رژیم برای ممانعت از تحقق این اعتصاب عمومی اقدامات تهدیدآمیز و پیشگیرانه خود را آغاز کردند و سازمان های سیاسی مخالف نیز از هیچ اقدام محلی برای جلوگیری از پیروزی اعتصاب خوداری نکردند. علیرغم همه این تمهیدات، روز ۱۶ مرداد مردم مبارز کردستان با بستن مغازه ها، کارگاهها و تعطیل ساختن ادارات، مدارس و سایر مراکز کار، کردستان را به اعتصاب عمومی کشاندند مردم معترض در شهرهای مهاباد، سقز، بوکان، سنندج، اشنویه، پیرانشهر، بانه، سردشت، ربط، مریوان، کامیاران و دیواندره و شهرها و مناطق روستایی دیگر کردستان به صورتی گسترده به اعتصاب پیوستند. در شهرهای نقده و ارومیه نیز بخش قابل توجهی از مردم شهر در اعتصاب عمومی شرکت نمودند.
این اعتصاب پیروز و شکوهمند به عنوان یک روز تاریخی در حیات سیاسی مردم مبارز کردستان ثبت گردید. این اعتصاب بار دیگر نشان داد علیرغم تمام جنایات و توطئه هایی که جمهوری اسلامی در کردستان مرتکب شده است، اراده مردم در مقابله با رژیم محکم تر و صفوف آنان متحدتر گشته است. پیروزی این اعتصاب در همانحال که ریشه در چند دهه مبارزه مالامال از فداکاری مردم داشت، درنتیجه یک ماه مبارزه پیگیرانه مبارزین شهر مهاباد و سایر شهرهای کردستان متحقق گردید.
حال با این اوصاف نباید از کنار این درجه از جنایت رژیم که دستکمی از جنایت مرتکب شده در قبال شوانه سید قادری ندارد، گذشت.آتش زدن خانه در تاریکی شب بدون در نظر گرفتن اینکه شاید کسی در آن خانه باشد یا اینکه امکان دارد به دلیل بافت غیر استاندارد این محلات به منازل دیگر سرایت کند یک جنایت است و در نتیجه مصلح حسینی ها قربانیان سیاست های ناکارامد و جنایتکارانه رژیم اسلامی هستند.جلوگیری از ساخت منازل مسکونی غیر استاندارد از فاز آتش زدن این منازل و تخریب آنها نمی گذرد.جمهوری اسلامی با تحمیل فقر، بیکاری و دستمزدهای چند درجه زیر خط فقر به طبقه کارگر ایران و در عدم وجود تشکل های مستقل کارگری و اجتماعی از هیچ جنایتی رویگردان نیست.فعالین کارگری را به جرم تبلیغ علیه نظام محاکمه می کند در صورتی که جرمی مرتکب نشده اند و گناه ناکرده آنها دفاع از معیشت و زندگی در شاّن انسان برای طبقه کارگر ایران است.گرچه همه ما می دانیم عامل این مشکلات که تقریبا دامن کل جامعه ایران را گرفته است تناقضات وجودی سیستم سرمایه داری ست که جمهوری اسلامی یکی از اشکال این سیستم است. و تا زمانی که این شیوه تولید و توزیع به وسیله پرولتاریایی انقلابی نابود نشود و بنای دنیایی بدور از ستم و استثمار پی ریزی نشود ادامه خواهد داشت.
نباید از کنار ای فجایع به سادگی گذشت باید تمام نیرو را متمرکز کرد در جهت شناسایی و محاکمه عاملان این فاجعه و ایجاد بستری مناسب برای پیگیری خواسته های بعدی از طریق ایجاد توازن قوای که بتواند، پتانسیل تحمیل آن را به حکومت داشته باشد و این خواسته ها را عملی کند.نباید گذاشت این جنایت بی جواب بماند و باید تا دستگیری و محاکمه عاملین این جنایت تلاش و فعالیت نمود.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست