سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

سخنرانی در دومین کنفرانس شورای دمکراسی خواهان در کلن - کریم عبدیان


اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۹ تير ۱٣۹۷ -  ۲۰ ژوئيه ۲۰۱٨


شورای دموکراسی خواهان ایران دومین کنفرانس خود راه با هدف به ثمر رساندن استقرار دمکراسی و عدالت اجتماعی در ایران در شهر کلن آلمان در روز شنبه ١٤ جولای، برگزار کرد.

این شورا ائتلافی است از احزاب و سازمانهای مرکزی و منطقه ای متعلق به ملیتها و اقوام ساکن ایران شامل کرد، بلوچ، عرب، لر، ترکمن ، تورک و فارس.
هدف شورا اتحاد همه ملیتها و مردمان ساکن ایران برای نفی هرگونه استبداد و ایجاد زمینه مناسب سیاسی، اقتصادی، آزادی فرهنگها و فراهم نمودن زمینه برای زیست مسالمت آمیز بین ملیتها و اقوام ایران از یک سو و نیز همزیستی مسالمت آمیز با همسایگان - از سوی دیگر است..

دومین کنفرانس این شورا به منظور حل پایه ای ترین مشکلات اپوزیسیون یعنی پراکندگی و عدم انسجام و همبستگی در میان آنها و در پاسخ به ضرورتهای اصلی شرایط کنونی یعنی اتحاد و همبستگی بین نیروهای اپوزیسیون و هم چنین آماده نمودن زمینه های یک همبستگی و وفاق ملی، و یک پلاتفرم عملی برای سقوط جمهوری اسلامی از داخل وبدست مردم ایران از طریق جنبشهای اعتراضی آنها و برای حمایت و رساندن صدای آنها، برگزار شد. هدف نهایی این کنفرانس تشکیل یک آلترناتیو جدی دموکراتیک برای گذار از جمهوری اسلامی است.

عنوان کنفرانس ضرورت ائتلاف اپوزیسیون و ایجاد آلترناتیو و گفتمان در حوزه دموکراسی بود که در سه قسمت و در پانل های مختلف، به بحث گذاشته شد.

در پانل اول به پنج موضوع یعنی چگونگی ایجاد آلترناتیو و ائتلاف اپوزیسیون دمکراسی خواه و ضرورت ایجاد آلترناتیو برای برکناری جمهوری اسلامی با حمایت از جنبشهای اجتماعی، ضرورت استقرار دموکراسی، آزادی احزاب و سازمانهای سیاسی و نهادهای مدنی، آزادی بیان و مشارکت در امور سیاسی و اجتماعی بود. در مجموع ۱۰ سخنران از دبیران أحزاب و سازمانهای عضو شورای دمکراسی خواهان ایران سخنرانی و مهمانان در این بخش صحبت کردند. از جمله سخنرانان در این بخش دکتر کریم عبدیان، دکتر ضیاء صدرالاشرافی، مصطفی شلماشی، اقای عبدالله مهتدی، آقای ناصر بلیدای، جلیل شرهانی، فرامرز بختیار، یوسف کر بودند و در بخش دیگر سخنرانی اینترنی آقای حشمت الله طبرزدی از تهران و اقای منصور اسانلو و آقای حسن شریعتمداری بود..

در پانل های بعد موضوعات جنبش زنان و مسائل آن، ضرورت نهادینه کردن دموکراسی و قطع استبداد در ایران بود – از جمله سخنرانان این پانل خانم ناهید حسینی، رئوف کعبی ،رضا حسین بر، مهدی ذوالفقاری، گلمراد مرادی، دارا صالح زاده، و رحیم بندویی بودند.


صبح بخیر دوستان، خانمها و آقایان:

هدف ما از تشکیل این کنفرانس و این گردهمآئی اینست که به یک وحدت اصولی در میان نیروهای اپوزیسیون ایرانی برسیم - منظورمان لزوملا این نیست که بلافاصله و بعد از کنفرانس – ولی در اسرع وقت ، حد اقل زمینه این گفتمان را برای دسترسی به این وحدت فراهم کنیم.- این در حقیقت لپ کلام، محتوا، و تم این کنفرانس است..

ما در اینجا جمع شده ایم تا به مهمترین مشکل موجود برای سرنگون رژیم ، یعنی پراکندگی وعدم انسجام را - به بحث و دیالوگ، با کلیه اپوزیسیون برانداز- در میان گذاشته با إیجاد همبستگی، پاسخگوئی به این ضرورت را، حد اقل شروع کنیم..

اتحاد مبارزه برای سرنگونی رژیم بدلیل مسخ و نابودی دو تا سه نسل از ایرانیان - یک وظیفه ملی و یک ضرورت تاریخی است. ضرورت تاریخی بدلیل اینکه هیچ کدام ازما، هیچ حزب و سازمانی و هیچ قوم و ملت وملیتی، به تنهانی قادر به انجام این امر سرنوشت ساز، نیست – اگر کسی توانسته بود در این ٤٠ سال این کار را کرده بود . لذا رهایی و عبور از دیکتاتوری جمهوری اسلامی در ایران، پس از ۴ دهه ، براستی و به هر معنی، یک ضرورت تاریخی اجتناب ناپذیر است – و لازمه خلاصی از این رژیم - ضرورتا اتحاد ما میباشد - و این ضرورت در عین حال یک فرصت تاریخی را برای ایرانیان فراهم کرده است - که استفاده از آن میبایستی در دستور روز کلیه آزادی خواهان ایران قرار گیرد – علی الخصوص که بدلیل ماجراجویی های سیطره طلبانه جمهوری اسلامی ایران در منطقه، این رژیم امروز نه فقط دشمن ایرانیان در داخل کشور ، بلکه بمثابه دشمنی برای ملت های منطقه از جمله ملت های عراق و سوریه ولبنان و یمن نیز میباشد. و این ماجراجوئی های رژیم موجب بی ثباتی وعدم استقرار و ناامنی در منطقه و در جهان شده است. لذا مهم است آزادی خواهان ایران برای کسب پشتیبانی آراء جهانی، از این فرصت طلائی استفاده نمایند.

گذار مسالمت آمیز از جمهوری إسلامی بوسیله خود مردم ایران و بدون دخالت اجنبی، و جلوگیری از هرج و مرج و بی ثباتی، إیجاد صلح و آٰسایش و نیز هم زیستی مسالمت آمیز با ملل همسایه و همجوار و تعامل ایران با جامعه بین المللی بعنوان یک عضو صلح دوست و موثر در أمور منطقه أی و بین المللی، دقیقا منطبق با خواست سازمان ملل و همه أعضاء جامعه جهانی نیز میباشد..

اما برای رسیدن به این هدف هم ایرانیان و هم جامعه جهانی، نیاز مبرم به یک آلترناتیو دمکراتیک و جدی برای جایگزینی جمهوری اسلامی دارند. ولی لازمه رسیدن به این هدف در مرحله اول یک وفاق و یک وحدت اصولی است. اما سد راه موجود برای اتحاد اپوزیسیون عدم اعتماد، عدم شناخت یکدیگر، شک و تردید و احیانا، ترس از همدیگر- و بالاخره عدم اگاهی از نیت های مبارزاتی یکدیگراست..

یک نمونه بارز این عدم شناخت و عدم آگاهی اینست که بعضی ها بنادرست ما را، و یا هر شخص و یا نیروی مبارز هویت طلب را تجزیه طلب تلقی کرده و آگاهانه و یا نا آگاهانه ، این انگ را به ما میزنند..

نه ما در شورای دمکراسی خواهان و نه هیچ یک از احزاب و سازمانهای ١٢ گانه عضو شورا و نه کنگره ملیتهای ایران فدرال، که آن هم یک ائتلاف وسیع از ١٣ سازمان منطقه ای است، به هیچ وجه من الوجوه و به هیچ عنوان تجزیه طلب نیستند. این یک اتهام من درآوردی است و کلآ ساخته رژیم است که بدینوسیله میخواهد در بین اپوزیسیون و نیروهای برانداز تفرقه بیفکند و بدین سان به زندگی ننگیینش ادامه دهد. البته بجز رژیم بعضی نیروهای پان ایرانیست ، تمامیت خواه و متعصب و نژاد پرست ، که اصولا معترف به حقوق اقلیتها نیستد نیز در طرح اتهام تجزیه طلبی و انگ زدن ها ، با رژیم جمهوری إسلامی همراه و هم سنگر هستند..

اعضای ما در شورای دمکراسی خواهان سازمانها و احزاب و أشخاص بانفوذ منطقه ای هستند که در مناطق و استان های خود در اکثریت بوده و پایه مردمی دارند. ما در شورا ادعائ سراسری بودن نداریم ولی حاضریم با احزابی که خود را سراسری میداینند دور یک میز نشسته و همکاری کنیم.

گر چه ما برای تأسیس و تشکیل این ائتلاف وسیع بمنظور برکناری و اسقاط رژیم جمهوری إسلامی هیچ خط قرمزی نداریم و هیچ پیش شرطی هم نمیگذاریم اما معتقدیم، و این تنها اعتقاد ما است و آنرا بر کسی تحمیل نمی کنیم، که هر نظام سیاسی آینده ایران میبایستی وضرورتا باید اول معترف شود که ایران متعلق به همه ایرانیان است و اینکه ایران از نظر ملی و قومی و دینی و مذهبی کشوری است متنوع و چند ملیتی که از ملتهای عمده عرب و فارس و کرد و تورک و بلوچ و ترکمن و لر و تالشی ودیگر گروه های قومی کوچکتر تشکیل شده است. هر کدام از این ملیتها از نظر عددی در مقایسه با کل جمعیت اقلیت هستند اما هر کدام در مناطق سکونت تاریخی خود در اکثریت میباشند..

ایران همچنین مرکز سکونت سنی ها، مسیحیان، یهودیان، بهایی ها، زرتشتیان ارامنه و آشوری ومندائی و دیگر ادیان و مذاهب میباشد – و علیرغم هیاهو و ادعای ناسیونالیستهای افراطی و تمامیت خواه ، این گروه های ملی و مذهبی، بهیچ وجه شهروندانی برابر نیستند - به قومیت و ملیت و یا مذهب آنها رسما اعتراف نشده و تحت ستم مضاعف میباشند. – و یا در بهترین حالت، به حاشیه رانده شده اند..

رژیم جمهوری إسلامی ایران با استفاده ابزاری از الهیات شیعه و ادبیات و فرهنگ و تاریخ و زبان و سیستم آموزشی و پرورشی، با اتخاذ یک سیاست استراتژیک ، و از نظر قانونی و بشکل عمدی ، یک گروه قومی و مذهبی را بیش از دیگران مورد حمایت مالی و معنوی قرار داده و به این ترتیب، نابرابری اجتماعی، اقتصادی و ظلم و ستم مضاعف و تحقیر و از خود بیگانگی را در جامعه ترویج، تعمیق داده و آنرا سیستماتیزه کرده است. و با إیجاد شکاف بین شهروندان سعی در عدم همبستگی بین مردمان ایران کرده و هر گونه کوشش برای تحول دموکراتیک را ، خنثی و عملا بی ثمر کرده است.

جمهوری إسلامی ٤ دهه فرصت داشته که این معایب و مصائب اجتماعی را درمان کند و به خواسته های اقلیتهای ملی و مذهبی تحقیق بخشد. اما جمهوری إسلامی نمی تواند و نمیخواهد این مشکلات را حل کند. لذا برای احقاق حق ایرانیان و دوباره ساختن یک جامعه مدرن بر مبنای دمکراسی و عدالت اجتماعی، و جدائی دو نهاد دین از دولت، راه دیگری بجز اسقاط و گذار از نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه، وجود ندارد - و این صد البته، حق مسلم ایرانیان است.

در میان روشنفکران و دست اندر کاران راهکارها و راه حل های مختلفی برای پس از سرنگونی رژیم پیشنهاد میشود، از جمله استفاده از اصل حق تعیین سرنوشت ملی داخلی در چهار چوب ایران - و نه إصرار و تفسیر نوع خارجی آن که به معنای استقلال و جدائی است، که میتواند راه حلل مناسبی برای حل بحران کنونی در ایران ارائه شود.

حق تعیین سرنوشت داخلی در چهار چوب ایران یعنی عدم تمرکز سیاسی و اقتصادی و خود مختاری داخلی و حکومت مردم بر مردم در پائینترین سطوح جامعه. این نوع مهندسی جامعه مقبولیت بین المللی دارد و بعنوان راه حلی برای حل بحران در کشورهای چند ملیتی بوسیله سازمان ملل در بسیاری از کشورها مانند هند و اندونزی و مالزی و افریقای جنوبی و اتیوپی وطبعا سوئد و کانادا و آمریکا وغیره مورد استفاده قرار گرفته و میگیرد. سازمان ملل در اخرین اجلاس ١٩٩٣ بارسلونا که برای این امر تشکیل شده بود، تمایز بین حق تعین سرنوشت داخلی و خارجی را به روشنی تعیین کرده است.

این بمعنی جدایی و یا تجزیه طلبی نیست. همطوریکه قبلا گفتم این را رژیم ایران و عوامل و لوبی های آن تجزیه طلبی تلقی و تبلیغ میکنند تا هرنوع صدای آزادی خواهی و برابری طلبی و هویت خواهی ملیت های غیر فارس را در نطفه خفه کنند و مخالفین خود را در یک حالت دفاعی قرارداده تا مجبور شوند بجای طرح مسایل مورد نیازشان، ازخود دفاع کنند و بدینسان مطالبات بحقشان در این میان به فراموشی سپرده شود.

در سیستم حکومتی غیر متمرکز مورد نظر ما نه فقط مسئله هویت خواهی حل شده بلکه از هرگونه باز سازی و بازتولید دیکتاتوری چه از نوع پادشاهی و یا ولایتی آن، جلوگیری خواهد شود.

که البته جای طرح مبسوط و بحث دقیق تر همه این مسائل بلافاصله بعد از سقوط جمهوری إسلامی، در درون کشور و در داخل مجلس موسسان است که بر مبنای روش های دمکراتیک و با مشارکت همه طبقات و اقشار و نیروهای ذینفع ، برای تدوین یک قانون أساسی جدید، در ایران میباشد..

بله، ما در درون اپوزسیون اختلافات فراوانی داریم ولی دیگران نیز داشته اند اما توانسته اند حول یک وفاق مرحله ای و یا یک پلاتفرم عملی قابل قبول توافق کنند - ما نیز میبایستی چنین کنیم.

در خاتمه بدلیل نمایندگی حزب تضامن دمکراتیک اهواز، یکی از أعضاء موسس شورای دمکراسی خواهان ایران ، برای اطلاعتان از شرایط اقلیم به عرضتان برسانم که عربهای ایران یک اقلیت ملی ، اتنیکیی ، زبانی و مذهبی است و اینکه در خلال نزدیک به ۴۰ سال حیات جمهوری اسلامی در تحت بدترین فشار سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی قرار داشته ، و مواجه با سرکوب وحشتناک و عرب ستیزی عریان و پنهان، و نیز پاکسازی قومی بوده است. جمهوری إسلامی در عرض ٣٠ سال گذشته بیش از ٤٥٠ هزار هکتار از زمینهای کشورزان عرب را به زورغصب کرده، و با بدترین شیوه آنها را فقیر و به حاشیه رانده است. علیرغم اینکه ۹۰ در صد نفت ایران از سرزمینهای آباء و اجدادی آنها تولید میشود ولی آنها در بدترین شرایط اقتصادی زندگی میکنند، اما ، و بهمین دلیل ، حاضرند با تمام قوا در صف اول بر علیه رژیم مبارزکنند، و با اعلام همبستگی با همه مبارزان درون کشور راغب هستند که در این همایش برای سقوط جمهوری ملاها در ایران بطور جدی وارد عمل شوند.

عربها در ایران میگویند: ما بدلیل بیکاری نان که نداریم ، هوا هم برای تنفس نداریم چون همه اش گرد و غبار است، و اکنون آب را هم بر ما بسته اند، پس شما بفرمائید تکلیفمان با این رژیم چیست!

متشکرم
کلن- ١٤ جولای ٢٠١٨


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست