سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

جنبش فرودستان خودجوش و بی رهبر - میترا صوفی مجیدپور


اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۱ مرداد ۱٣۹۷ -  ۱۲ اوت ۲۰۱٨


تحلیل های که این روزها در رابطه با اعتراضات مردمی (از سوی برخی از روشنفکرهای لیبرال و بخصوص روشنفکرهای اصلاح طلب) نگاشته شده، آنرا جنبشی بی ارزش و بدون هدف و گاها آنرا جنبشی شورشی و کور نامیده اند، و القابی تحقیرآمیز به کنشگران آن مثل آشوبگر، فرصت طلب و حتی کرکسان سرنگونی طلب داده اند.

اما وقتی نگاهی تاریخی به پروسه توسعه اقتصادی، اجتماعی ایران در ۴ دهه پس از انقلاب داشته باشیم این جنبش واکنشی هدفمند به سیاست های اقتصادی است که در ۵ برنامه توسعه اقتصادی نمود پیدا کرده است. به طبع واکنش ها انباشتی از نارضایتی ها از این برنامه و سیاست های اقتصادی و سیاسی است که به صورت کنشی جمعی و از همه مهمتر با هدف مسئله معیشت شاهد آنیم و با گسترش آن در شهرهای مختلف مطالباتش شفافتر شدند. این جنبش کاملا می داند چه چیزی می خواهد و چه چیزی نمی خواهد. جنبشی از جنس فقر و گرسنگی و تبعیض و یک جنبش طبقاتی است نه از جنس کنشهای سیاسی هرچند مطالبات سیاسی هم در کنار خود دارد اما اصل این جنبش ناشی از فشارهای معیشتی و اقتصادی است که با گذر زمان از انقلاب ۱٣۵۷ و به علت شکاف عمیقی که میان اقلیت فرادست و اکثریت فرودست ایجادشده منجر به انباشت احساس فقری شده است که به صورت مطالبات اقتصادی در کف خیابان ها خودنمایی می کند.

فشارهایی که در این ۴ دهه بعد از انقلاب به آرامی انباشته شده و به نقطه سریز آن رسیده است. نقطه ای که تاب و توان طبقات فرودست، کارگران و بیکاران را طاق کرده است. این طبقات در این دو دهه اخیر بعد از دوم خرداد ۱۳۷۶ همیشه بدور از چشم مسئولین حکومتی بوده و کمترین توجهی به آنها نشده و جنبش اصلاح طلبی نیز هیچ وقت همراه انها نبوده و قدمی برای آنها بر نداشته است. اگر چه با ایجاد انواع بنگاه های خیریه رنگاورنگ و کمیته امداد و حمایت های‌ شعاری در آستانه انتخابات به ظاهر با طبقات فرودست بوده اند، اما در عمل با اجرای سیاستهای نادرست اقتصادی (اجرای برنامه های تعدیل اقتصادی، کاهش یارانه ها، تعدیل نیروی کار در نهادهای دولتی، خصوصی سازی های تشریفاتی، توزیع ناکارمد بودجه و عدم پاسخگویی نهادهایی که بیشترین سهم بودجه ای را در اختیار دارند و...) با گذشت زمان و گسترش فقر و افزایش شمار فرودستان و بیکاران، ورشگستکی بسیاری از صندوقهای بازنشستگی و در کنار آن اختلاسهای میلیاردی و فساد گسترده اعتماد طبقه فرودست جامعه به نظام از بین رفته است.

نتیجه اینکه این واکنشها می تواند کنترل اوضاع اجتماعی را از دست نظام خارج کند، اگر چه در این چند سال همیشه اعتراضات بیکاران، فرودستان، بازنشستگان، کارگران، معلمان، و اخیرا مالباحتگان بی وقفه ادامه داشته است اما بی توجهی به آن و حتی در خیلی از موارد سرکوب آنها نتیجه ای جز اینکه امروز شاهد آنیم نداشته است. این جنبش شاید به علت عدم سازماندهی و بدون داشتن رهبر به ظاهر سرکوب و فروکش کرده باشد، اما قطعا این پایان کار نخواهد بود زیرا که نه نظام توان جبران آسیب های ناشی از درد معیشت دارد و نه کنشگران درد معیشت را تحمل می کنند البته پیام این جنبش می تواند پایان بسیاری از کنشهای مسالمت آمیز نیز باشد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست