سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

سید محمد خاتمی چرخ تیوبلس نظام! - محمد شوری


اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۲ آبان ۱٣۹۷ -  ٣ نوامبر ۲۰۱٨


ویژگی لاستیک تیوبلس افزایش فاصله زمانی میان پنچری و خوابیدن لاستیک است که به راننده این امکان را می دهد تاخود را به تعمیرگاه برساند.
اصلاح طلبان حکومتی بر خلاف تئوری لسانی"فشار از پائین وچانه زنی ازبالا"،فقط "چانه زنی با بالا'را به صورت عملی اجرایی کرده و هیچگاه،هیچ حرکتی وقدمی در راهبرد "فشار از پائین"را برنداشته اند.مگردر زمان انتخابات،آنهم برای بدست آوردن کرسی بیشترازقدرت.
آنهاهیچگاه فراخوان عمومی برای موضوعات مبتلابه جامعه(مثل حذف نظارت استصوابی و یا رفراندوم) را نمی دهند.
اصلاح طلبان حکومتی به بهانه ی آنکه اجازه قانونی داده نمی شود، از زیر بار آن شانه خالی کرده و صرفا به یادداشت نویسی،توئیت زدن ومصاحبه های تکراری و یکصدامضا!!های حمایت وتائید ازاین وآن بسنده می کنند.
آنان بافرصت سوزی حکم افیونی را پیدا کرده اند که با تخدیرمردم،سعی درخریدن وقت برای رسیدن به راس فدرت را دارندتا پس ازآن طوفان اصلاحات را آغازکنند!!
سیدمحمدخاتمی که اصلاح طلبان حکومتی به او دل بسته اند،اخیراگفته است:
«درصورتی که جامعه ببیند اصلاح‌طلبی به نتیجه نمی‌رسد،به‌سمت کسانی گرایش پیدا می‌کند که خواهان تغییر اساس نظام‌اند».
خاتمی مصداق آن چرخ تیوبلس است که در ابتدای یادداشت توصیفش راکردیم!
اصلاح طلبان حکومتی آن قدرکه از براندازی و تغییر نظام در هراس هستند،رقیبش(باصطلاح اصولگرایان سنت اندیش)نیست!
رقیب اصلاح طلبان حکومتی هیچ ابایی ازاینکه با تئوری"نصربالرعب"،بگیر،ببند و اعدام،وباپمپاژفقروتنگای معیشتی برای مردم،عمرخود راطولانی کند،ندارد؛اما اصلاح طلبان حکومتی که مدام پُز روشنفکری،و اندیشه ی پویا و آزادیخواهی رادر لسان سر داده ولقلقه ی زبان شان است،نمی توانند شمشیر را از رو ببندند!
اصلاح طلبان حکومتی(برخلاف آنچه که مدعی عکس آن هستند)رسانه های زیادی را در داخل و خارج از ایران در انحصار خود دارند وغیرخود (غیرخودی)را هم نه تنهاراه نمی دهند،بلکه با انواع ترفندآنهاراباصطلاح بابکوت می کنند.
آنها مصداق همان عنوانی هستند که سال ها پیش عبدالکریم سروش در مورد سازمان مجاهدین خلق در کتابش نوشت:
"دگماتیسم نقابدار"!
بطور مثال در مورد آیت الله شیبری زنجانی که رگ مرجعیت خواهی شان متورم شد و بجوش آمد وشروع به نوشتن انواع بادداشت،نامه و توئیت و جمع کردن یکصدامضا!!کردند،چرا در مورد آیت الله شریعتمداری وآیت الله منتظری خونشان بجوش نیامد؟
چرا وفتی رورنامه های جناح راست از قول ری شهری(اولین وزیر اطلاعات محبوب دوجناح و پای ثابت قدرت،که سکوت اصلاح طلبان حکومتی در مورد ایشان هم معلوم است که برای چیست؟!)تیتر زدند که خمینی در جمع فلان و بهمان، آیت الله متتظری را تفسیق کرد.یعنی اینکه آیت الله منتظری فاسق است و زیاد گناه می کند!چرا آن رمان رگ شان متورم نشد!!؟
شما بروید یک آمار از رسانه هایشان و رسانه های خارج از کشور که دراختیارشان هست و یا چتر حمایتی دارند، بگیرید،فقط افرادی انگشت شمارهستند که مدام تکرارمی شوند و ایضاساپورت!؟!
همانطورکه پیشتر هم نوشته ام اصلاح طلبان حکومتی به این دل بسته اند که در بحران فقدان رهبری برای بعد از خامنه ای(باتوجه به افت بسیارپایین نظام در سراشیبی سقوط اخلاقی واقتصادی و...) همه ی نظام برای ولی فقیه شدن سید محمد خاتمی که هم«سید»است و هم علاوه بر ریاست جمهوری،سال ها مدیر اجرایی بوده و هم در این وانفسای قحط الرجالی در آلترناتیو،از یک محبوبیت نسبی هم برخورداراست،به وی رجوع کنند تا نظام(که حفظ آن اوجب واجبات است ولو با ولی فقیه شدن خاتمی و جمهوری اسلامی بدون ولایت فقیه نیز یعنی تن بدون سر)تامردم یکبار هم که شده باصطلاح آن روی رحمانی ولایت فقیه و اسلام را هم ببینند!!
این خوابی ست که مدام اصلاح طلبان حکومتی می بینند.
و آنچه هر از گاهی در له و علیه خاتمی در صحنه رسانه آگراندیسمان می شود ازجمله ی به واقعیت در آوردن این خواب است!
وقتی در مورد فاجعه قتل عام و اعدام های سال۶۷(زندانیانی که دوران محکومیت خود راسپری می کردند)به آیت الله منتظری(که در مقام قدرت و قائم مقامی بود)گفتند صبر می کردی تا خمینی(که نزدیک بودن مرگش پیش بینی می شد) فوت کند و سپس شما در کسوت رهبری نظام حرکت اصلاح طلبانه خود را اجرایی کن،گفت:از کجا معلوم که من زودتر از خمینی نمیرم!؟
آقای خاتمی!
از این محبوبیت نسبی خود در تکرار می کنم های بنیادی برای اصلاح نظام سود برید!
سیبی که نیوتن دید ومنجر به کشف مهم ایشان شد،هزار چرخ می خورد تا به زمین برسد،معلوم نیست چرخ تیویبلس شما قبل از رسیدن به تعمیرگاه در گِل نماند؟
قبل از آنکه مردم شما را به«میدان»ببرند،شما مردم را به میدان ببرید!
که شاید بقول قیصر امین پور:
تا نگاه می کنی
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آنکه باخبر شوی
لحظه ی عزیمت تو ناگزیر می شود
آی...
ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهان
چقدر زود
دیر می شود!

محمد شوری (نویسنده و روزنامه نگار)
۱۲ آبان ۱٣۹۷


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست