سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

جهان بینی فرقه دمکرات آذربایجان - محمدحسین یحیایی


اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۴ آذر ۱٣۹۷ -  ۵ دسامبر ۲۰۱٨


جنبش ۲۱ آذر و تشکیل فرقه دمکرات آذربایجان از رخداد های مهم و تاثیر گذار در تاریخ معاصر است که تا کنون همه زوایای آن بویژه اهداف آن مورد بررسی و پژوهش قرار نگرفته است. سال های طولانی نظام شاهنشاهی و دلدادگان داخلی و خارجی اش تبلیغات وسیع و گسترده ای بر علیه این جنبش مردمی براه انداختند و روز ۲۱ آذر را روز نجات آذربایجان خواندند و مانع از آن شدند که مردم بویژه کنشگران اجتماعی و سیاسی کشور با واقعیت های نهفته در درون جنبش و حکومت ملی آذربایجان آشنا شوند و از آن شناخت واقعی پیدا کنند. تبلیغات مسموم همراه با سکوت کامل در برخورد با جنبش ۲۱ آذر در رژیم ولایت هم همچنان ادامه یافت. هرچند برخی از پژوهشگران جوان در سال های اخیر تلاش کردند تا بخشی از زوایای پنهان آن را آشکار سازند، ولی فرصت طلبانی هم برای مطرح کردن خود با عناوین دانشگاهی ( جمیل حسنلی و دیگران ) به بازگو کردن همان تهمت های دیرینه و کهنه با سند سازی های بی اساس، کوشیده اند که همراه با نام آوری زود گذر و اخذ اجرت برای خود، مطالب دروغ و کذبی را ردیف کنند که خوشآیند ارتجاع داخلی و خارجی باشند.
فرقه دمکرات آذربایجان ضرورت تاریخ، شرایط اجتماعی و اقتصادی آن دوره و خواست توده های زحمتکش و تهیدست مردم آذربایجان بود که با جهان بینی خاص و مشخصی مجهز شده بود و به چگونگی زندگی خود و تعامل با دیگران برای رسیدن به اهداف انسانی و ارزش های جهانشمول بشری با کاربرد علم و سیاست باور داشت.هر انسان، گروه، سازمان و حزب سیاسی، جهان را بگونه ای می بیند و تفسیر می کند که به آن می نگرد، هرچند حوادث، رخداد های اجتماعی، چینش طبقاتی، شیوه تولید، احساسات فردی و جمعی و... در شکلگیری جهان بینی و شناخت بسیار موثر و تعیین کننده است
در جهان بینی علمی، اندیشه و تفکر با زندگی بشر و چگونگی آن رابطه تنگاتنگی دارد نیاز های بشری در هر شرایطی شناسایی می شود و با کاربرد خرد، اندیشه، علم و عقل فردی و اجتماعی برای رسیدن به آن تلاش می شود، فرقه دمکرات آذربایجان زائیده این بینش و جهان بینی بود که در یک سو فاشیسم جنگ طلب، امپریالیسم توسعه گر و ارتجاع فتنه گر داخلی و در سوی دیگر نیرو های صلح طلب، آزادی خواه و ترقی خواه قرار داشت که فرقه دمکرات آذربایجان در این صف آرایی در کنار صلح و مبارزه با ارتجاع و فاشیسم قرار گرفت تا در راستای خوشبختی انسان تلاش ورزد و قدم های بلندی بردارد. پیشه وری از شخصیت های برجسته آذربایجان و فرقه در مقاله ای زیر عنوان « ملت بر سر دو راهی سرنوشت » با اشاره به آن نوشت : جنگ خونین جهان به آخر می رسد، کشور ما نیز با خاتمه آن بر سر دو راهی قرار خواهد گرفت که باید یکی را انتخاب کند... یکی تجدید و احیای دیکتاتوری، ظلم و جور، تعدی و قتل و جنایت، دیگری آزادی، تکامل و ترقی، عدل و داد، اگر ارتجاع غلبه کرد و ما را به راه اولی کشاند، نتیجه جز اضمحلال ملت و محو استقلال مملکت نخواهد بود، اگر راه دوم را پیش بگیریم، حتما به ساحل نجات خواهیم رسید. ( آژیر، شماره ۱۷۲، ۱۵ مرداد ۱٣۲٣ مقاله، خائنین کشور را به کجا می کشانند )
عملکرد حاکمیت در تهران بگونه ای پیش می رفت و شکل می گرفت که صف مبارزین در راه آزادی و صلح از صف ارتجاع و وابستگان به آن جدا می شد و با گذشت زمان از هم فاصله می گرفت. این در شرایطی که جنگ با شدت در مناطق مختلف جهان بویژه در اتحاد جماهیر شوروی ادامه داشت و برخی کوته فکران هم به پیروزی فاشیسم باور داشتند و در نهان به آن چشمک می زدند، همزمان با آن حاکمان تهران به مذاکره با شرکت های نفتی به صورت پنهانی ادامه می دادند، اقتصاد را هم به گروه « دکتر میلیسپو » سپرده بودند تا زمینه افزایش حجم تجاری با ایالات متحده را جایگزین آلمان کند، ژاندارمری را هم به « سرهنگ شوارتسکف » و شرکای آمریکایی وی واگذار کرده بودند که ارتش را برای آینده آماده سازند. بنابرین نیرو های مترقی که احساس خطر می کردند با تمایل به جهان بینی صلح طلب سازمان ها ، نهاد ها و گروه های خود را تشکیل می دادند، در این راستا حزب توده ایران « جبهه آزادی » را تشکیل داد و پیشه وری با نشریه خود بنام « آژیر » به آن پیوست. همزمان از آذرماه ۱٣۲۲ توازن قدرت و جنگ در جبهه ها بویژه اتحاد جماهیر شوروی به نفع نیروهای مترقی و ضد فاشیست در حال تغییر بود که این خود مایه نگرانی برخی از نیرو های ارتجاعی در داخل می شد. در نتیجه ارتجاع با کاربرد شیوه های گوناگون به سرکوب نیرو های مترقی بویژه در آذربایجان می پرداخت. از انتشار روزنامه به زبان ترکی جلوگیری می کرد و در صورت انتشار مانع از پخش آن در کشور می شد.همسو با آن به بحران اقتصادی در آذربایجان دامن می زد تا زمینه سرکوب را فراهم آورد، در این میان به جنبش های دهقانی و سندیکاهای کارگری با نفرت می نگریست و خشم می ورزید
رفتار، گفتار و کردار نیروهای لشگری و کشوری در آذربایجان که از سوی تهران منصوب می شدند، بگونه بود که مردم را بسیار خشمگین می کرد و گاهی احساس بیگانگی به آنها دست می داد، در این میان ظلم و جور خوانین با همکاری ژاندارمی عرصه را بر روستائیان تهیدست تنگتر می کرد، تهیه نان هم در شهر ها به یک معضل تبدیل شده بود. بنابرین جامعه هم از نظر روانی و هم لز نظر اقتصادی و اجتماعی آماده به تغییر و تحول بود که فرقه دمکرات آذربایجان با شناخت جامعه به درخواست مردم آذربایجان پاسخ مثبت داد و در خدمت آنان قرار گرفت.در این راستا بیانیه ۱۲ شهریور خود را با ۱۲ ماده به زبان های ترکی و فارسی که به تائید ۴٨ روشنفکر، متفکر و کنشگر اجتماعی و اقتصادی آذربایجان رسیده بود منتشر کرد. در مقدمه آن آمده بود: ایران مسکن اقوام و ملل گوناگون است، این اقوام و ملل هر قدر آزادتر زندگی کنند، یگانگی بیشتری خواهند داشت، قانون انجمن های ایالتی و ولایتی کوشیده است که به این وسیله تمام مردم ایران را در تعیین سرنوشت کشور دخالت داده و رفع احتیاجات مخصوص ایالات و ولایات را بخود آنها واگذار کند... خلق آذربایجان می گوید: ما می خواهیم ضمن حفظ استقلال و تمامیت ایران در ادامه امور داخلی خود مختار و آزاد باشیم، تهران از تشخیص و رفع احتیاجات ما عاجز است، از ترقی فرهنگ ما جلوگیری می کند، زبان مادری ما را تحقیر کرده، اجازه نمی دهد ما آزاد زندگی کنیم.
این گفتار و نوشتار نشان می دهد که فرقه دمکرات آذربایجان با شناخت و ارزیابی درست از جامعه خواهان آزادی و گسترش دمکراسی در گستره ایران بود و با آن جهان بینی صلح طلبانه زمینه های دمکراسی و نهاد های دمکراتیک را در جامعه برقرار می کرد و در صورت پیروزی در خواسته خود مانع بزرگی برای پیشگیری از کودتا و حاکمیت ارتجاع در سال های بعد می شد. پیشه وری همواره تکرار می کرد و می گفت: هدف ما مبارزه با استبداد و ارتجاع و وظیفه فرقه آزادی ملی مردم آذربایجان است، حتا با هشدار به حاکمان تهران می نوشت: اگر تهران راه ارتجاع و محو آزادی را در پیش گیرد، آذربایجان از تهران بریده راه خود را به تنهایی ادامه خواهد داد... ما سوگند یاد کردیم که دمکراسی و آزادی را با تمام قوا حفظ کنیم... چنانچه حقه بازان تهران در اثر الهام هایی به محو آزادی ادامه دهند، ما مجبوریم یک گام فراتر نهاده و از آنجا کاملا قطع رابطه کنیم ( روزنامه آذربایجان، شماره یک، ۱۴ شهریور ۱٣۲۴ مقاله، ایکی یول آیریجیندا بیزیم آخر سوزوموز )
تشکیل فرقه دمکرات آذربایجان با استقبال گرم و شدید مردم آذربایجان روبرو شد و در مدت کوتاهی دفاتر خود را در شهر ها و روستا ها باز کرد، کمیته ایالتی حزب توده ایران، اتحادیه شورا های کارگری، نهاد های هنری و مردمی به آن پیوستند و سرتیپ درخشانی فرمانده لشگر تبریز با شناسایی نهضت آذربایجان تسلیم و در خدمت آن قرار گرفت. فرقه کنگره بزرگ خود را با شرکت ٣۲۵ نماینده از شهر ها و مناطق گوناگون در۲۹ آبانماه برگزار کرد ( در این کنگره ۱۱ نفر از نمایندگان مسیحی بودند )کنگره بیانیه خود مختاری خود را منتشر و نسخه ای از آن را به تهران و برخی از کنسولگری ها ( ایالات متحده، بریتانیا، اتحاد جماهیر شوروی و فرانسه ) فرستاد.کنگره بزرگ و ملی آذربایجان که از پشتیبانی ۱۵۰۰۰۰ امضا برخوردار بود بار دیگر پایبندی خود را به تمامیت ارضی، تدریس زبان ترکی در مدارس و دوائر دولتی، گسترش آزادی و دمکراسی در سراسر ایران اعلام کرد. در مدت کوتاهی نیروهای نظامی و انتظامی خود را تشکیل داد تا از دستآورد های جنبش ۲۱ آذر دفاع کند.
آذربایجان با ادبیات سیاسی آشنایی بیشتری داشت و به جهانبینی و گرایش های گوناگون آن آگاه بود، بخشی از آن را در پروسه انقلاب مشروطه و بخش دیگر را از جنبش روشنفکری و سوسیال دمکراسی آموخته بود که از سوی کارگران و زحمتکشان شاغل در شهر های باکو، تفلیس و.. به این سو منتقل می شد.از آن رو حزب توده ایران اولین کمیته ایالتی خود را در آذربایجان تشکیل داد و اتحادیه های کارگری برای حفظ کار و افزایش دستمزد مبارزه پیگیر خود را آغاز در آنجا کردند.کنگره دهقانی هم برای نخستین بار در فروردین ماه سال ۱٣۲۵ در تبریز تشکیل شد تا چگونگی افزایش محصول و برقراری روابط عادلانه بین مالک و رعیت را مورد بررسی قرار دهد. از این رو کینه ورزی و دشمنی ارتجاع با جنبش ۲۱ آذر و فرقه دمکرات آذربایجان تا به امروز هم همچنان ادامه دارد و پایانی بر آن متصور نیست تا روزی که نیروهای مترقی و عدالتخواه با پیوند و همبستگی، ارتجاع حاکم را طرد و نظام دمکراتیک خود را برپا سازند.هنوز آرزو ها و خواسته های دمکراتیک فرقه دمکرات آذربایجان پا برجاست و تا تقسیم قدرت سیاسی و اقتصادی و مشارکت توده های مردم در تعیین سرنوشت سیاسی و تشکیل حکومت های محلی و منطقه ای ادامه خواهد یافت. تمرکز قدرت اقتصادی و سیاسی در یک مرکز و تقویت آن با نیروی نظامی و سرکوبگر یکی از موانع بزرگ و پایدار در عدم دسترسی به دمکراسی و نهاد های مردمی در کشور است.که تجربه چند دهه آن را به اثبات می رساند.

محمد حسین یحیایی
mhyahyai@yahoo.se


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست