سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

اعلامیه سازمان راه کارگر بمناسبت چهلمین سالگرد انقلاب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷


اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۱ بهمن ۱٣۹۷ -  ۱۰ فوريه ۲۰۱۹


* جمهوری سرمایه داری اسلامی در تکاپوی بقاء

    چهار دهه از قیام سراسری مردم علیه استبداد سلطنتی گذشت. آماج قیام کنندگان جامعه ی مدنی آزاد از ستم و دیکتاتوری بود، جاییکه آزادی بیان، عقیده، تجمع و تشکل به رسمیت شناخته شود. آیت الله خمینی که در خارج وعده ی آزادی داده بود در همان دو سه ماه نخست حاکمیت خود، با سازماندهی بخش وسیعی از مردم متوهم به مذهب و در نبود بدیل دمکراتیک پرقدرت سازمانگر، تناسب قوا را به نفع خود و به ضرر نیروهای تشنه ی آزادی و دمکراسی بر هم زد. دیری نگذشت که آشکار شد هدف خمینی نه ایجاد جامعه ای آزاد از ستم و دارای کرامت انسانی بلکه تحمیل نظام استبدادی مبتنی بر قوانین ارتجاعی شریعت اسلامی است، نظامی که با سرکوب، بر پا کردن چوبه های دار، محاکمه های چند دقیقه ای بدون وکیل مدافع، سر و دست بریدن، سنگسار و اتهام های بی اساس چون مرتد، مفسد، باغی، منافق، بهایی، جاسوس و....مشخص می شود.
    چهل سال کشتار مخالفین و دگر اندیشان عرصه ی علم، ادب و هنر که از محیط دانشگاه ها شروع شد امروزه در وسعتی سراسری و به شیوه های جدید ترور، تجاوز ، سوزاندن در خیابانها و حلق آویز کردن در سلولها تحت اتهامات واهی ی « جاسوس » ، « نفوذی »، « برانداز » و.... تداوم یافته است. حذف فیزیکی روشنفکران آزادیخواه و برابری طلب که به « قتل های زنجیره ای » معروف شد و برنامه ی ترور صدها نیروی مخالف در داخل و خارج از کشور همچنان ادامه دارد. خفه کردن صدای حق طلبی ملیت های کرد، عرب، ترکمن و بلوچ با راه اندازی کشتار جمعی آن ها که در هفته های نخست حاکمیت جمهوری اسلامی آغاز شده بود به اشکال ترور و حمله با موشک و سلاح سنگین ادامه داشته است.
    چهل سال سرکوب زنان با تحمیل آپارتاید جنسیتی، فرهنگ پدر ـ مرد سالار، محرومیت زنان از حق طلاق، انتخاب آزادانه ی پوشش و نگهداری فرزند، محرومیت آنها از دهها رشته تحصیلی دانشگاهی، همچنین « طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده » که هدف آن افزایش جمعیت و در واقع تحمیل تبعیضات هرچه بیشتر بر زنان و دورکردنشان از محیط تحصیل و کار است، مجاز کردن مردان به چند همسری و ازدواج با « دخترخوانده »، اسید پاشی به صورت زنان و حتی در مورد شکنجه در زندانها، برای آنان « بطور ویژه » طرح شکنجه ی غیر قابل تحمل معروف به « قبر » و « تابوت و قیامت » بعنوان سبعانه ترین نوع شکنجه برای تباهی جسم و جان آنان بخشی از برنامه های جنایت کارانه رژیم علیه نیمی از جمعیت کشور بوده است.   
      چهل سال پیگیری مشی فراافکنی و تئوری توطئه که برنامه ی تبلیغات علیه آمریکا و اسرائیل را در دستور کار دارد، هدفی جز سرکوب مخالفین داخلی و سرپوش گذاشتن بر ناتوانی خود در حل بحران های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور نداشته است. هدر دادن سرمایه های ملی و نیروی انسانی در جنگ های نیابتی و پشتیبانی از حزب الله لبنان، حماس، توسی های یمن و شیعیان عراق و رژیم های استبدادی منطقه بویژه دفاع بی قید و شرط از بشار اسد و....، تقسیم جامعه به خودی و غیر خودی و به پیروان خط و برنامه ی اسلامی خمینی دستآویز های لازم را جهت پیشبرد برنامه های اقتصادی ویرانگر رژیم فراهم کرده، زمینه ساز رشد مافیاهای گوناگون مالی، اقتصادی و قاچاق بوده اند. بوجود آمدن دولت های موازی پیدا و پنهان، دولت هایی که بر کل اقتصاد غیر دولتی سلطه دارند و هر یک با دستگاهای امنیتی و سرکوب خود و ایجاد مناطق آزاد در مرزهای کشور به پول شویی و قاچاق محصولات مشغولند، بدون اینکه به نظارت دولت یا قانونی گردن نهند، همگی بخشی از سیاست های خانمانسوز خمینی و خامنه ای بوده است.
    دولت « سازندگی و تعدیل اقتصادی » رفسنجانی زمینه ی خصوصی سازی های گسترده، اجرای موئلفه های نئولیبرالی و سهیم کردن سپاه پاسداران و نیروهای نظامی ــ امنیتی در اقتصاد کشور را فراهم ساخت. اصرار رفسنجانی و سرداران هم فکرش در ادامه ی جنگ، زمانی که همه ی شرایط برای خاتمه ی آن آماده بود، باعث بزرگترین خسارات جانی و مالی شد. طبق گزارش سازمان ملل متحد، جنگ هشت ساله ایران و عراق دویست میلیارد دلار خسارت به همراه داشته است. بر اساس گزارشات رسمی دولت ، این جنگ باعث ویرانی ی صدها شهر و روستا شده و حدود یک میلیون کشته، زخمی و معلول بر جای گذاشته است. طبق همین گزارشات، جنایت کاران حاکم ۳۳ هزار دانش آموز و ۳۵۰۰ دانشجو را روانه ی میدان های مین گذاری شده ، کردند. خمینی پس از شکست مفتضحانه در جنگ ، با « نوشیدن جام زهر» به عقده گشایی زبونانه روی آورد و با دستور قتل عام چندین هزار زندانی سیاسی کارنامه سراسر سیاه جنایت علیه بشریت خود را تکمیل کرد.   
      دولت « اصلاحات » خاتمی، همان برنامه ی دولت پیش از خود را ادامه داد و در مورد « قتل های زنجیره ای » همه ی جنایت ها را به نیروهای « خود سر» نسبت داد و از پذیرش کمترین مسئولیتی سر باز زد.
    دولت سپاهی ــ نظامی احمدی نژاد که دولت دلخواه خامنه ای بود، با طرح برنامه « مسکن مهر » به هدف خانه سازی برای اقشار کم در آمد، از بانک مرکزی وام گرفت. این اقدام به رشد نقدینگی و افزایش تورم منتهی شد. نیمی از این وام ها هزینه ی مساکن بی کیفیت در حاشیه شهرها شد بدون اینکه آب، برق، گاز و تلفن برای آنها تدارک دیده شود. این درست زمانی بود که قیمت نفت در بالاترین حد در تاریخ حیات جمهوری اسلامی بود. احمدی نژاد با انکار قتل عام شش میلیون یهودی در حکومت نازی، طرح نابودی اسرائیل از نقشه کره زمین و بن بستی که در حل مساله هسته ای ایران بوجود آورد، شکست مفتضحانه ای خورد و پذیرش « نرمش قهرمانانه » و تسلیم به « شیطان بزرگ » را برای رهبرش به ارمغان آورد.
    دولت « تدبیر و امید» روحانی که با برنامه افشای سیاست های دوران احمدی نژاد پا به صحنه نهاد ، هم نتوانست در وضعیت فلاکت بار کارگران و مزد و حقوق بگیران کوچکترین تغییری بوجود آورد، بلکه طرح سبد کمک های غیر نقدی و حذف یارانه ها از طرف او دستبرد غارتگرانه ای بود به سفره خالی طبقات و لایه های مستمند جامعه. روحانی در ولایت ذوب شد تا فساد نهادینه شده و بحران اقتصادی ساختاری را با شتاب بیشتری به پیش برد و با امتیاز گرفتن و تشدید سرکوب ها در مقابل سیاست های ویرانگر خامنه ای سکوت اختیار کند.
    چهار دهه غارت دستمزد چندین برابر زیر خط فقر کارگران و مزد و حقوق بگیران، تقسیم دائمی در آمدها و منابع ثروت بین لایه های بالای هرم قدرت، دولت و همه ی دستگاههای نظامی، امنیتی و اقتصادی وابسته به آنها، واگذاری بسیاری از واحدهای تولیدی به اشخاص فاسد و غیر مسئول که هدفی جز چپاول حقوق ناچیز کارگران این واحد ها را ندارند و اغلب با فروش این واحدها هزاران کارگر را از هستی ساقط و با نپرداختن حقوقشان آنها را به فقر مطلق سوق می دهند، اختصاص دو سوم بودجه ی کشور به نهادهای دولتی و نظامی و یک سوم برای اداره امور کشور و دست اندازی به پس اندازهای ناچیز مردم در بانک ها، خارج کردن کارگاههای زیر ده نفر از شمول قانون کار به هدف استثمار بیشتر کارگران، افزایش تعداد کودکان کار، گور خوابی، فروش اعضای بدن، کم آبی و مشکلات کشاورزان که طبق آمار رسمی ۳۳۵ شهر و ۳۵ میلیون نفر از جمعیت کشور را در بر می گیرد، نابودی تالاب ها، دریاچه ها و جنگل ها از جمله فجایعی است که نظام تمامیت خواه جمهوری اسلامی به آحاد مردم تحمیل کرده است.
    توده های خواهان دمکراسی و عدالت اجتماعی اما، از همان آغاز در برابر سیاستهای ضد بشری جمهوری اسلامی ایستاده و به شیوه های گوناگون علیه آن مبارزه کرده اند. زنان در همان نخستین تظاهرات گسترده ی خود با طرح شعارهای « آزادی، برابری جهانیست» و « ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم » رژیم را به چالش کشیدند. زندان، شکنجه، تجاوز، قتل واسید پاشی هیچ یک نتوانست در اراده ی آنها برای کسب حقوق خود وقفه ایجاد کند. گسیل هزاران طلبه برای کنترل دانش آموزان و حقنه کردن خزعبلات مذهبی و تلاش در جهت سرکوب ابتکار و خلاقیت آنها نشانگر شکست رژیم در جلوگیری از رشد فکری دانش آموزان و عبور آنها از موانعی است که رژیم در کوچه و خیابان، محیط های آموزشی و حیات اجتماعی ی آنها قرار می دهد. تسخیر سکوهای خیابان ها توسط دختران خیابان انقلاب در اعتراض به حجاب اجباری و دفاع زنان از اعتراضات کارگران در هفته های اخیر خط بطلانی است بر چهل سال تبعیض و سرکوب.
    جنبش حق طلبی و آزادیخواهانه ی کارگران، زنان، معلمان، دانشجویان، بازنشستگان، بیکاران و بی آیندگان چهار دهه است که برای نیل به خواست های سیاسی و مطالباتی خود در گیر مبارزه بوده و هزینه های بسیار پرداخته اند. آنها در اعتراض ها و تظاهرات سال ۸۸ و طرح « رای من کو ؟ » شعار « مرگ بر دیکتاتور » را هم سردادند و از مرز توهم به تغییر پذیری رژیم گذشتند. همین طور در دی ماه سال گذشته با تکرار همان شعار ساختار شکنانه و طرح شعار « اصلاح طلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا » با نفی همه جناح های حکومتی تکلیف خود را با کلیت نظام قتل و جنایت حاکم روشن کردند.
تلاش جمهوری اسلامی طی چهار دهه در زمینه ی تغییر کتب درسی و مغز شویی کودکان با شکست روبرو شده و نسل «مومنی» که انتظار داشت را بوجود نیاورد. نسل جوان نشان داده است که دیگر نیازی به اراجیف عصر تاریک اندیشی جمهوری اسلامی ندارد بلکه خود را با فرهنگ بالنده جهان امروز از طریق رایانه ها و شبکه های بین المللی مرتبط با دنیای بی کران علم، هنر و ادبیات قرار داده است.
    تظاهرات و اعتصابات کامیون داران، کارگران نیشکر هفت تپه، فولاد اهواز و هپکو و همبستگی مردم، دانشجویان، زنان و بازنشستگان که در تظاهرات خود شعار « توپ، تانگ، مستند دیگر اثر ندارد » و « مستند، شکنجه دیگر اثر ندارد » را سر دادند ومعلمان اصفهان و البرز در تظاهرات اخیر خود با شعارهای همزمان « حقوق ما دو ملیون، خط فقر شش ملیون » و « کارگر زندانی آزاد باید گردد » و « معلم زندانی آزاد باید گردد » بر آن تاکید کردند، جواب دندان شکنی است بر تلاش های اخیر رژیم در دستگیری مجدد پیشروان کارگری و فعالان جنبش های اجتماعی.
   درهم تنیدگی پیوند نان ، کار و آزادی و اوجگیری مبارزات مطالباتی و آزادیخواهانه اکثریت مردم روز به روز گسترده تر می شود، پیگیری و مقاومت آنان در برابر همه ی سرکوب ها و بگیر و ببندها، در ماندگی هرچه بیشتر رژیم در حل بحرانهای چهار دهه حاکمیت اش را آشکارتر کرده است.
    گسترش همبستگی جنبش های طبقاتی و مدنی حضورگسترده و جسارت آمیزتر توده های ستمدیده در صحنه ی مبارزات آینده را نوید می دهد. به این مبارزات باید با تمام توان یاری رساند.

سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی!
هرچه گسترده تر باد همبستگی و اتحاد کارگران، مزد و
حقوق بگیران و جنبش های اجتماعی دمکرات و آزادیخواه !
زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم!
                                       
کمیته مرکزی سازمان راه کارگر
۱۶ بهمن ۱۳۹۷


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست