سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

شیوع پدیده ی سندروم باکستر در جامعه سردشت- آوات رستمیانی


اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۹ مرداد ۱٣۹٨ -  ۲۰ اوت ۲۰۱۹


 

سندروم باکستر بیماری مدرن اجتماعی است، شخص مبتلا را چنان سرگرم زندگی فردی می نماید که از پیرامون خویش کاملا غافل می شود. سندروم باکستر اصطلاحی است برای افرادی که به دلیل تمرکز در کار و مسائل شخصی، بسیاری از معضلات مهم اجتماعی را به محاق فراموشی می سپارند، اما سرانجام با بی خیالی اجتماعی و واکنش دیر هنگام، سرنوشت خود و جامعه را به ورطه ی ناگواری می کشانند.
عنوان باکستر برگرفته از داستان اسبی نجیب به نام باکستر در کتاب قلعه حیوانات است که به علت مشغولیت زیاد در کارهایش، از مسائل پیرامون غفلت ورزیده و زمانی آگاه می شود که خوک، حاکم جنگل، او را همچون اسبی پیر و از کار افتاده به یک سلاخ می فروشد.
سندروم باکستری نتیجه ی عدم آموزش شهروندی جامعه ای است که می بایست توسط شورای شهر، انجمن ها و فعالین مدنی انجام می پذیرفت. این بیماری در درون قلمروی اجتماع می خزد و باکسترها را به هر چیز غیر از مسئولیت های اجتماعی و حقوق شهروندی مشغول می نماید. اما غفلت ورزی اجتماعی آنها زمانی به آگاهی می رسد که دیگر کار از کار گذشته است.
مبتلایان به سندروم باکستر به دلیل سرگرم شدن به کارهای شخصی، اتفاقات پیرامون خود را از یاد می برند و یا با جهت گیری های غیر منطقی، نادرست و توأم با تأخیر، حاصل از نبود اولویت در منافع عمومی، مشکلات عدیده ای را دامن می زنند و در نهایت روند اضمحلال جامعه را تسریع می بخشند.
در بستر علوم انسانی طرح پرسش، گویای برجسته شدن موضوع برای تأمل بیشتر در جهت شناخت و بررسی دقیق آن می باشد. پرسش هایی محوری نظیر:
- آیا می توان به باکستریلیزه کردن جامعه ی سردشت به ویژه کنشگران باور داشت؟
- ورژن و غلظت باکستری شدن در سطح جامعه ی سردشت به چه میزان می باشد؟
- آیا عملیات باکستریزاسیون عامدانه، سیستماتیک و تابع منظور و مقصودی می باشد؟ این عملیات توسط چه اشخاص و نهادهایی انجام می گیرد؟
- روند تبدیل کتشگران اجتماعی به باکسترها چگونه می باشد؟
- مکانیسم بکار رفته در باکستریزاسیون کنشگران مدنی چیست؟
- پیامدهای باکستری کردن فعالین مدنی شهر سردشت چگونه خواهد بود؟
- در پروژه ی باکستریزاسیون، بدیل و جایگزین فعالین مدنی چه کسانی هستند؟
- روش رهایی از باتلاق باکستری شدن جامعه چیست؟
اندیشه ی باکستری کردن یک جامعه بر محوریت شخص مداری، غفلت ورزی و در اولویت قرار نگرفتن منافع عمومی توسط شخص باکستر است. این امر جنبه های کارآمدی حرکت جمعی اشخاص را به کلی از بین می برد و عوام و خواص را مبتلا می نماید.
از این رو هژمون و شاکله ی باکستریزاسیون از سناریویی جدید برای سلطه بر جامعه پرده برداری می-نماید. بدین معنی سناریوی جدید وجهی متفاوت با پروژه های دیگر دارد که در گذشته به شیوه ی پاک-سازی قومی، بمباران شیمیایی، انفال یا ژنوساید انجام می شد. به تعبیری دیگر تجلیات بارز رویکرد مذکور بر حذف آنی جامعه استوار نیست، بلکه متلاشی کردن روحیه ی مسئولیت پذیری جمعی را آماج حملات قرار می دهد و در نهایت جامعه ای مصلوب شده را به مسلخ می کشاند و آثار حیات را از آن می-گیرد.
اگر نگاه ایده آلیستی مبتنی بر خوش بینی و ساده انگاری ، پاشنه آشیل سیاست بخش مدنی سردشت بوده است، پاسیف بودن (منفعل بودن) باکستر، عوارضات جدی را دامن زده و او را در غفلت ازلی فرو برده است. عملیات باکستریلیزه کردن جامعه از طریق پروژه ی اختگی اجتماعی بوجود می آید و طی فرآیندی سیستماتیک، اولویت بندی ذهنی او را مختل می سازد، به صورتی که از واقعیات مهم پیرامون خویش رانده می شود بدون این که متوجه روش سلبی عملکرد آن شود.
اگرچه جامعه به وسیله ی آزادی و امنیت تداوم حیات می یابد، اما مطابق بیان داستایفسکی "سقف آزادی رابطه ی مستقیم با قامت فکری مردم دارد". یعنی آن زمان که آگاهی اجتماعی بوجود نیاید حرکت اجتماعی شکل نمی گیرد. بلکه هر فرد در پیله ی خویشتن مجال بروز پیدا می کند و برنامه ریزی او تنها به زندگی، تخصص و اهداف شخصی خود معطوف می گردد.
گستره سندروم باکستر در میان بخشی از کنشگران اجتماعی سردشت یکی دیگر از موفقیت های مدیران باکسترپروری می باشد که قلب تپنده ی جامعه را مورد هدف قرار داده است. فعالین مدنی به عنوان بزرگ-ترین جلوه ی فکری شهر سردشت، طی فرایندی سیستماتیک باکستری شدن، به ناظران رویدادهای متعدد شهر بدل گشته و قدرت راهبردی رفع مشکلات شهری را از دست داده اند.
ایجاد فضای خفقان، امنیتی شدن فعالیت های کنشگران اجتماعی، پرونده سازی ها، فضای دگم و بسته ای را برای این طیف مهم بوجود آورده و ذهنیت فرار مغزها را نهادینه کرده است. این امر خلاء وجودی فعالین مدنی را تسریع نمود به صورتی که جای خالی آنها توسط نماها پر شد و راه را برای عده ای نما تحت عناوین فعال مدنی، معتمد شهری، خیر مددرسان، مدافع زندانی و... باز کرد. رویه ی مذکور قلمرو پوپولیست ها را وسعت بخشید تا به لطایف الحیل، نما را واقعیتی بی بدیل جلوه دهند و در تخریب فعالین راستین مدنی همت گمارند.
از آنجا که هدف غایی نماها، سخیف کردن جایگاه و وجهه ی فعالین زحمت کش مدنی شهر به شمار می-آید، مرزهای تفکیک و تمایز راستی از دروغ به هم خورد و شبکه ی طویلی از بی اعتمادی اجتماعی نسبت به کنشگران راستین به وجود آمد. نماها توانستند در عملیات باکستریزاسیون محوریت اعتراضات فعالین راستین را به اعتزال و گوشه نشینی تقلیل دهند.
نما و فیک به صورت تصنعی و در راستای اهداف تخریبی بوجود آمده اند، بنابراین تحرکات مذمومانه ی آنها خود جوش، رایگان بخش و خودبخش نیست، بلکه همواره در صدد عرضه ی خویشتن به انحاء مختلف، سوداگری و منت بوده، زیرا رایگان بخشی در افرادی که نسبت به مسئولیت های اجتماعی تعهد ندارند شکل نمی گیرد. زمانی که دست های پیدا و پنهان در باکستریلیزه کردن بخش زیادی از فعالین مدنی به وسیله ی فیک ها توفیق یافت، باکستر شدن جامعه نیز در سایه ی الطاف نماها و فیک ها با اهرم های تقدیر مابی، القای سرنوشتی محتوم، نبود تحرک اجتماعی، سرگردانی، تسلیم پذیری عدم قبول مسئولیت-ها، غفلت ورزی، سرگرم شدن به مسائل کلیشه ای و حاشیه ای، اختلال در حس تعاون و همیاری میسر گردید. در واقع روش باکسترپروری در اضمحلال اجتماعی نقش کلیدی را ایفا کرده است.
باکستریلیزه شدن سردشت مولود اتفاقات متعدد در عرصه ی جامعه می باشد، زیرا بی کاری، ربا، ریا، اعتیاد، فساد، دروغ، جنگل سوزی، خودکشی، کولبرکشی و... نتیجه ی مستقیم و جبران ناپذیر روند باکستری شدن آن است. این امر مساوی با غلطیدن در ورطه ی نابودی یک شهر و مردمانش می باشد.
باکستریزاسیون روش مدرن نابودی یک جامعه به شمار می آید که جایگزین روش سنتی بمباران شیمیایی، ژنوساید و انفال گردیده است


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست