نامه به رئیس قوه قضائیه
خانواده های دانشجویان بازداشتی دانشگاه پلی تکنیک



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۵ تير ۱٣٨۶ -  ۲۶ ژوئن ۲۰۰۷


ریاست محترم قوه قضاییه
جناب آقای هاشمی شاهرودی

این رنج نامه را در حالی به جنابعالی به عنوان مسول برقراری عدالت در کشور می نویسیم که نزدیک به ۵۰ روز از به زندان افتادن نخستین گروه از فرزندانمان می گذرد و اکنون ٨ خانواده چشم انتظار بازگشت فرزندانشان هستند که بی هیچ دلیل و سببی همچنان بهترین روزهای عنفوان جوانی خود را در سلول های انفرادی زندان اوین می گذرانند. روزی که عزیزانمان پس از گذر از مراحل مختلف گزینش علمی به یکی از معتبرترین مراکز علمی ایران راه یافتند و مایه سرافرازی و غرور خانواده خود شدند هرگز تصور نمی کردیم که چندی بعد خبر فرزندانمان را به جای نیمکت های درس و علم آموزی باید از دستگاههای امنیتی و قضایی جستجو کنیم .
آنچه باعث شد تا این نامه تظلم سرگشاده را خطاب به جنابعالی بنویسیم ظلمیست که امروز در یکی از زیرمجموعه های جنابعالی در قوه قضاییه که شما آن را الگوی کشورهای جهان در برخورد عادلانه با متهمان خوانده اید بر جمعی از بهترین و نخبه ترین فرزندان ایران می رود. درکمال تاسف با وجود تلاش های بسیار برای برخورداری فرزندانمان از حقوق قانونیشان، فریادهای اعتراض و عدالتخواهی ما به عنوان شهروندان ایرانی تا کنون هیچ مرجع و ملجایی نیافته است و ما همچنان دلنگران وضعیت عزیزان بی گناه دربندمان هستیم.

از آنجا که ممکن است مسولیت جنابعالی به عنوان رییس قوه قضاییه مجال و فرصتی برای آگاهی از آنچه در این مدت بر ما و فرزندانمانن رفته برایتان باقی نگذاشته باشد بر خود لازم می دانیم شرح مختصری از ما وقع را باجنابعالی در میان بگذاریم:

در تاریخ دوشنبه دهم اردیبهشت ماه ٨۶ چهار شب نامه به صورت محدود و با مطالبی کاملاً یک شکل و با ادبیاتی موهن و غیر دانشجویی در دانشگاه امیرکبیر منتشر شدند. لوگوی این شب نامه ها کاملاً شبیه لوگوی چهار نشریه دانشجویی این دانشگاه بود. مدیران مسئول این نشریات دانشجویی(احمد قصابان،پویان محمودیان،مجید شیخ پور و مقداد خلیل پور) بلافاصله پس از مشاهده این نشریات که به نام آنها توزیع شده بودند شفاها ًبه مسئول انتظامات دانشگاه و نیز مدیر کل فرهنگی دانشگاه اعلام نمودند که نشریات پخش شده متعلق به آنها نیست ونیز همان موقع طی نامه ای مکتوب به ریاست دانشگاه که در خبرگزاری های رسمی کشور نیز منتشر شد این مطلب را عنوان داشتند و نیز مطالب مندرج در نشریه را محکوم نمودند. این نامه ظهر همان روز در دانشگاه توزیع شد.
فرزندان در بند ما پس از آن نیز بارها و بارها مطالب منتشره در این نشریات را محکوم کرده و خواستار شناسایی و مجازات عاملین تهیه وانتشار آنها شدند.همچنین در همان زمان و با وجود تلاش های عده ای که تمایلی به وجود دانشگاه پویا و تاثیرگذار در سرنوشت کشور ندارند برای مشوش کردن اذهان مراجع تقاید و اقدام آنان برای کسب فتوا بر علیه دانشجویان از علما دینی ، مراجع مسلم تقلید حکم به پذیرش تکذیبیه دانشجویان مبنی بر انکار هرگونه ارتباز با مطالب موهن چاپ شده دادند و این تکذیبیه را شرعا "مسموع" اعلام کردند و علاوه بر این نگهداری دانشجویان در زندان برای تحت فشار قرار دادن و اخذ اعتراف از آنان بر خلاف موضع انان هنگام آزادی را خلاف شرع و غیرقابل استناد اعلام کردند.
اما گویا اراده ای از همان ابتدای امر برای انتساب این اتهام به دانشجویان وجود داشته که با وجود مدارک و مستندات غیرقابل انکار در اثبات بی گناهی آنان از همان روز نخست اصرار بر گناهکار جلوه دادن شان داشته است..
در فاصله بسیار کوتاهی از انتشار این نشریات جعلی ، سخنگوی قوه قضاییه جناب آقای دکتر جمشیدی خبر از دستگیری ۴-۵ نفر از افراد که همگی آنان "غیر دانشجو" بوده اند در این رابطه داد و اعلام کرد که در این موضوع هیچ دانشجویی دخیل نبوده است . اظهاراتی که امید به عدالت را در بین دانشجویان و ما به عنوان خانواده های آنان زنده کرد و خیالمان را از بابت پرونده سازی دروغین بر علیه عزیزانمان اندکی آسوده ساخت.
امیدی که دیری نپایید و روز پنج شنبه سیزدهم اردیبهشت احمد قصابان در مقابل درب دانشگاه به شیوه آدم ربایی بدون هیچ ارائه هیچ حکم قضایی از سوی افراد ناشناس بازداشت شد و از آن روز تا کنون دستگیری فرزندان ما ادامه داشته است. دو روز بعد مقداد خلیل پور در حالیکه از خوابگاه خود به سمت دانشگاه در حال حرکت بود بار دیگر با ضرب و شتم و بدون ارائه هیچ حکم قضایی در برابر چشمان هم کلاسی های خود به شیوه ای بسیار رعب آور ربوده شد.پس از آن به ٣ تن دیگر از فرزندانمان(مجید توکلی، مجید شیخ پور و پویان محمودیان) با واسطه گری حراست دانشگاه امیرکبیر احضاریه ای از طرف دادگاه انقلاب داده شد و با وجود آنکه این برگه های احضار فاقد هرگونه مهر و امضا و مورد اتهام و سایر ملزومات قانونی بود این ٣ تن برای جلوگیری از هرگونه سوتفاهم و تنش ، داوطلبانه در دادگاه حضور یافتند که مجددا با حکم قاضی حداد راهی زندان اوین شدند.در مرحله بعد احسان منصوری که در منزل اقوام خود به سر می برد با هجوم نیروهای لباس شخصی که مثل موارد قبلی از ارائه هرگونه حکم قضایی خودداری می کردند به منزل اقوام خود و ضرب و شتم اعضای خانواده و سپس شلیک تیر هوایی و در نهایت ضرب و شتم شدید خود وی بازداشت شد و در نهایت عباس حکیم زاده و علی صابری در مشهد و در منزل پدریشان و به فاصله یک ماه از بازداشت اولین دانشجویان در حالی که خود را برای امتحانات پایان ترم دانشگاه اماده می کردند بار دیگر با هجوم نیروهای لباس شخصی به داخل خانه بازداشت شدند و علاوه بر آن لوازم شخصی آنها نیز توسط این افراد ضبط شد. نیروهای لباس شخصی در پاسخ به این سوال اعضای خانواده آنها که موضوع دستگیری فرزندانشان از طریق چه مرجعی است و انها چگونه می توانند این موضوع را پی گیری کنند هیچ پاسخ مشخصی ارائه نکردند.

در طول این مدت با وجود تلاش بسیار خانواده ها برای دیدار با قاضی پرونده و مطلع شدن از وضعیت فرزندشان آنها نه تنها موفق به این امر نشده اند بلکه مسولین و کارکنان دفتر قاضی پرونده به همراه سایر مسولین مورد مراجعه از هرگونه تحقیر و توهین و کارشکنی در امر پی گیری خانواده ها خودداری نکرده اند. گویی که دارای خصومت شخصی با چند جوان ۲۰ تا ۲۲ ساله هستند و تمام تلاش خود را برای هرچه سنگین تر کردن فضا بر علیه آنان به کار بسته اند. لذا به جهت تاکیدی که جنابعالی در برقراری قانون و عدالت در رسیدگی به پرونده ها در قوه قضاییه کرده اید و بخشنامه اخیرتان در رابطه با گزارش موارد نقض حقوق شهروندی در دستگاه قضاییه و نیز ناامیدی از پیگیری های مکرر انجام شده از سایر مراجع موارد زیر را به عنوان تعداد بسیار اندکی از موارد نقض حقوق شهروندی در این پرونده و اشکالات جدی وارد به روند مغرضانه دادرسی که سیر بررسی پرونده را به تلاش برای انتساب اتهام توهین به مقدسات به هر شیوه ممکن به دانشجویان زندانی بدل کرده است به حضور اعلام می شوند، بدان امید که پی گیری جنابعالی دلهای نگران خانواده هایی را که بیش از این تاب تحمل ظلم و جفایی که بر فرزندانشان می رود را ندارند بار دیگر به برپایی عدالت امیدوار گردادند:


الف) قاضی مسول پرونده، آقای حداد از روز نخست و حتی پیش از بازداشت دانشجویان خبر از اطمینان و یقین خود در گناهکاری دانشجویان و مدیران مسول نشریات جعل شده داده اند و این جمله را بارها در مصاحبه های متعدد خود در رابطه با این پرونده تکرار کرده و مورد تاکید قرار داده اند.تاکیدی که همچون تیری بر قلب ما پدران و مادران نگران می نشیند چه ما بر خلاف جناب آقای حداد و با شناختی که از فرزندانمان داریم کاملا مطمئن هستیم که آنان از هرگونه ارتباط با ماجرای نشریات دانشجویی جعلی بری هستند و دامان انان از این اتهامات پاک است.سوال ما این است که در حالیکه مراجع مسلم تقلید حکم به لزوم پذیرش تکذیبیه دانشجویان بازداشتی و مدیران مسول نشریات جعل شده داده اند و در حالیکه فرزندان ما پیش از بازداشت و هنگام آزادی خود رسما و علنا این موضوع را بارها اعلام کرده اند و نیز در شرایطی که امکان هر گونه دفاع از آنان سلب شده و اصولا هنوز هیچ دادگاه صالحه ای برای بررسی موضوع تشکیل نشده چگونه و بر مبنای کدام مدرک ، قرینه یا سند ایشان اینچنین به پیش داوری پرداخته و حکم به گناهکاری فرزندان ما داده اند؟ آیا با وجود این اضهار نظر صریح در انتساب جرم به فرزندان ما ایشان همچنان از نظر قانونی و شرعی واجد صفت بی طرفی که در قوانین اسلامی شرط لازم برای قضاوت است هستند؟
جناب آقای حداد به طور متوسط هر هفته یک بار اعلام می کنند روند بررسی پرونده در حال به پایان رسیدن است و تا پایان هفته نتیجه بررسی ها اعلام می شود! این اظهار نظر در ذهن همه ما این پرسش را ایجاد می کند که ایشان چگونه زمان پایان تحقیقات را تا این حد دقیق تخمین می زنند؟مگر اینکه نتیجه ای که تحقیقات باید بدان ختم شود از پیش مشخص شده باشد و تحقیقات صرفا برای حفظ ظاهر در حال انجام شدن باشد.
درعین حال در حالیکه ایشان از پایان روند تحقیقات سخن می گویند ما شاهد تداوم روند بازداشت ها هستیم و خبری هم از اعلام نتیجه تحقیقات نیست.گویا قرار است فرزندان ما تا زمان به دست آمدن نتیجه مورد نظر آقای حداد و اعتراف به گناه ناکرده همچنان در بازداشت موقت به سر ببرند.مگر یک جوان حداکثر ۲۲ ساله توان تحمل چه میزان فشار و زندان را دارد؟ جنابعالی در صحبت های اخیر خود بارها از زندان به عنوان بدترین مجازات نام برده اید.حال فرزندان ما به چه جرمی باید به جای کلاس درس ، ۲۰ تا ۵۰ روز زندان را آن هم از نوع انفرادیش تحمل کنند؟ آن هم در شرایطی که اخبار ناخوشایند گوناگونی که از نحوه نگهداری و بازجویی از آنان به گوش می رسد در کنار سوابق برخی برخوردهای قبلی انجام شده با زندانیان سیاسی که جنابعالی نیز در جریان آن هستید(نظیر پرونده وبلاگ نویسان و ....) نگرانی ما را نسبت به وضعیت عزیزانمان دو چندان می کند.مسلم است که اگر اراده فراقانونی برای اخذ اعتراف از دانشجویان ۲۰الی ۲۲ ساله وجود داشته باشد این امکان وجود دارد که تحت فشار سلول انفرادی و فشارهای مختلف آنان را وادار به پذیرش این موضوع نماید. ما از ادامه وجود چنین روندی به شدت نگرانیم و از شما درخواست می کنیم نسبت به پی گیری این موضوع بذل توجه ویژه نمایید.

ب)هیچ یک از فرزندان دربند ما تا کنون از حق ملاقات با خانواده برخوردار نشده اند و تعدادی از آنان حتی حق تماس تلفنی با خانواده خود را نیز پیدا نکرده اند و خانواده آنان حتی نمی دانند که فرزندشان در کجا نگهداری می شوند و وضعیت سلامتی آنان چگونه است.عباس حکیم زاده یکی از دانشجویان بازداشت شده است که دارای بیماری بسیار خطرناک انحراف ستون فقرات است و تمام طول ستون فقرات وی توسط میله های پلاتین به طول ۲۵ سانتیمتر طی یک عمل بسیار پیچیده تثبیت شده است . وضعیت وی به گونه ای است که در صورت وارد آمدن هرگونه ضربه به پشت یا نگهداری در شرایط نامطلوب امکان انحراف مجدد ستون فقرات وجود دارد و در موارد حاد خطر قطع نخاع تهدیدش می کند.قاضی پرونده با وجود آگاهی از این موضوع تا کنون اجازه تماس تلفنی برای اطلاع وضعیت سلامتی به خانواده را به ایشان نداده است.اخباری نیز در خصوص بستری شدن احسان منصوری یکی دیگر از دانشجویان بازداشتی در بهداری زندان اوین در اثر آسیب دیدگی کتف وی شنیده می شود. به راستی اگر روند تحقیقات تا کنون منطبق بر قانون حقوق شهروندی و قواعد اخلاقی و انسانی بوده چرا حق ملاقات با خانواده را به فرزندان ما نمی دهند و اجازه نمی دهند ما پس از ۵۰ روز لحظه ای به دیدار فرزندانمان نائل آییم؟ آیا مسولین قضایی و امنیتی پرونده از آشکار شدن نکته خاصی در این خصوص در ملاقات ها هراس دارند؟   

ج)حق برخورداری موثر از وکیل مدافع از همان آغاز روند دادرسی حقیست که قانون اساسی و قوانین موضوعه کشور و همچنین بخشنامه حقوق شهروندی جنابعالی تاکید فراوانی برآن دارد و مقامات قضایی درگیر در هر پرونده ای موظفند شرایط لازم برای برخورداری متهم از این حق مسلم را فراهم کنند.در خصوص فرزندان بازداشت شده ما نه تنها این موضوع صادق نبوده بلکه به وکلای آنها در مراحل مختلف مراجعه به دفتر معاونت امنیت دادستات تهران آقای حداد که مسولیت قاضی پرونده را نیز بر عهده دارد اعلام شده است که نیازی به حضور وکیل نیست و اصولا حضور وکیل رسمیت ندارد؟!

جناب |آقای شاهرودی،
ما و فرزندنمان در انتظار اقدام عدالت جویانه جنابعالی هستیم تا بار دیگر بارقه امید به اجرای عدالت در دلهای سوخته مان روشن شود و باور کنیم که دانشجویان نخبه این کشور که آینده سازان فردای کشورند نه به چشم دشمن و نامحرم و مزاحم که به عنوان میراث داران فردای ایران نگریسته می شوند و هرگز به کسی اجازه داده نمی شود که آنان را به گناه ناکرده متهم کند و تحت فشار وادار به اعترافشان نماید.

بی شک همه ما در پیشگاه خداوند قادر متعال ، وجدان خود و نگاه ناظر مردم پاسخگوی همه اعمال خود خواهیم بود.درخواست ما از جنابعالی آن است که با نگاه معدلت جویانه و پی گیری ویژه، ضمن توقف روند مغرضانه کنونی در بررسی پرونده نشریات دانشجویی جعلی در یکی از زیرمجموعه های دستگاه قضایی اجازه تضییع حق عزیزان دربندمان را ندهید و دستور بررسی بیطرفانه ، منطبق بر چارچوب حقوق شهروندی و به دور از هرگونه پیش داوری را در این خصوص صادر فرمایید،
   
با سپاس:
خانواده های دانشجویان بازداشتی پلی تکنیکی