از شکنجه های ساواک
انتشار خاطرات و اعترافات دو شکنجه گر معروک ساواک شاه
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱۵ تير ۱٣٨۶ -
۶ ژوئيه ۲۰۰۷
در ایران کتابی منتشر شده است به نام «شکنجه گران» می گویند که خاطرات و اعترافات بهمن نادری پور (تهرانی) و فریدون توانگری (آرش) دو تن از مشهورترین شکنجه گران ساواک شاه در دوران پایانی آن، بخش عمده ی آن را تشکیل می دهد.
انتشار اسناد مربوط به مبارزات دوران قبل از انقلاب در جمهوری اسلامی، همواره با تحریف ها و سانسورهای فراوانی همراه است. در این اسناد و نوشته ها معمولا مبارزات ضددیکتاتوری همه ی مخالفین کنونی حکومت ایران، حذف شده و نادیده گرفته می شود. با این حال، کتاب اخیر، گوشه هایی از رفتار ساواک شاه با مخالفین خود را آشکار می کند.
به گزارش خبرنگار «بازتاب»، بهمن نادریپور (تهرانی) و فریدون توانگری (آرش)، دو تن از شکنجهگران معروف رژیم گذشته هستند که بیشتر مبارزان و انقلابیونی که زندان رفتهاند، آنان را میشناسند. جسته و گریخته در خاطرات بازگو شده آنان، قساوت تهرانی و آرش بیان شده، اما تاکنون به طور خاص، کتابی درباره آنها نگاشته نشده بود.
کتاب حاضر، اعترافات تهرانی و آرش است که پس از انقلاب در زندان یا در دادگاه بیان کردهاند و سپس در روزنامهها چاپ شده و اینک با مستندسازی به چاپ رسیده است.
به نوشته سایت کتابخانه تاریخ اسلام و ایران، این کتاب پس از تبیین نقش دستگاه اطلاعاتی در رژیم پهلوی و جایگاه آن در فصل نخست، زمینههای پیدایش کمتیه مشترک ضدخرابکاری را در فصل دوم بررسی میکند. کمیته مشترک ضد خرابکاری به علت ناهماهنگی بین شهربانی و ساواک تشکیل و کمیته سوم ساواک و بخشی از شهربانی با یکدیگر ادغام شده و کمیته مشترک به وجود میآید. این کمیته، بازداشتگاهی داشته که تهرانی، شکنجهگر معروف در آن از مبارزان اعتراف میگرفته است. بازداشتگاه موقت کمیته مشترک، گاه به زندان تبدیل میشده و حتی مواردی بوده که تا سه سال فردی را آنجا نگه میداشتند.
در فصل سوم، نخست به این موضوع پرداخته شده که آیا شاه از این شکنجهها خبر داشته یا نه؟ تهرانی اعتراف میکند که همه موارد در بولتنهایی به اطلاع دربار نیز میرسیده است. پس از آن، انواع شکنجههای آن دوران با آوردن خاطرات افراد بیان شده است.
مولف در فصل چهارم، فضای باز سیاسی پس از سال ۵۵ را بررسی کرده است. در این سال، دمکراتها در آمریکا به ریاست جمهوری میرسند و بر رژیم فشار وارد میکنند که فضای بسته و استبدادی کشور را تلطیف کند. به همین علت، فضای باز سیاسی در دستور کار قرار میگیرد و در همین راستا، به حقوق بشر توجه میشود. این فضای باز سیاسی، تنها به دلیل وجهه بینالمللی آن بوده و بنا بر اعترافات تهرانی و دیگران، در باطن دستور آمده بوده که به هر ترتیبی شده، مبارزان انقلابی سرکوب شوند.
تهرانی میگوید: «از سال ۵۶ که مسئله حقوق بشر و فضای باز سیاسی در ایران اعلام شد، ساواک روش جدیدی را در پیش گرفت. به این ترتیب که کادرهای مخفی را اگر دستگیر میشدند، پس از شکنجه با سیانور و وسایلی که احتمالا مجهز به صداخفهکن باشد از بین میبردند».
در پایان فصل، اواخر عمر کمیته مشترک و سپس در فصل پنجم با عنوان «فروپاشی دژ»، تصرف و تسخیر کمیته مشترک و دستگیری شکنجه گران بازگو شده است.
فصل ششم اعترافات تهرانی، آرش و بقیه در هشت جلسه اعترافات دادگاه است. پایان بخش این فصل، اعترافات دیگر بازجویان و شکنجهگران ساواک بوده و پس از آن، فهارس آمده و سپس از صفحه ٣٣۵ تا پایان کتاب اسناد و عکسها آمده است.
در بخشی از کتاب، فردوست درباره همکاری ساواک با موساد میگوید: «هنگامی که از انگلستان و آمریکا درخواست استاد ضد براندازی کردم، صلاحشان نبود که بفرستند و میخواستند که ساواک وابسته و متکی به اسرائیل باشد! از نیمرودی که خواسته شد، برجستهترین متخصص ضد براندازی اسرائیل را به تهران اعزام کرد؛ او همان فردی بود که بعدها معاون سازمان امنیتی سرائیل شد. او کلاس سه ماههای را تشکیل داد و سی نفر در کلاس او آموزش دیدند. وی کتابی نیز به همراه داشت که ترجمه شده و در اختیار پرسنل ذینفع و اداره کل آموزش قرار گرفت.
... در آغاز، دو یا سه تیم و هر تیم مرکب از حدود ده نفر از ادارات کل عملیاتی (دوم، سوم، هشتم) برای آموزش به اسرائیل فرستاده شدند.»
ریاست ساواک نیز در مراحل گوناگون، همکاری لازم را با سرویس اسرائیلی کرد. این کمکها و همراهی چنان چشمگیر بود که نخستوزیر اسرائیل ـ که ده سال پیش ترور شد ـ چنین تشکر میکند:
از: نخستوزیر سابق اسرائیل
به: تیمسار ارتشبد نصیری
جناب تیمسار ارتشبد نعمتالله نصیری
در پایان دوران نخستوزیری اینجانب به عنوان خداحافظی از شما، مایلم مراتب تشکرات عمیق خود را برای همکاریهای نزدیک و ثمربخشی که نشانگر سالها مناسبات حسنه بوده است، ابراز دارم. خواهشمندم اجازه دهید نقش مهمی را که شما در توسعه عملیات مشترک مهم ایفا کردهاند و در این عملیات انرژی و حسن نیت فراوان به کار برید خاطر نشان سازم.
خواهشمندم بهترین آرزوهای من را برای سلامتی، کامیابی و موفقیت خودتان بپذیرید.
دوستدار: اسحق رابین
در بخش دیگری از این کتاب آمده است: علاوه بر برخی اسناد که اعمال شکنجههای گوناگون را در کمیته مشترک ضد خرابکاری اثبات میکند، در بیان خاطرات دهها نفر از زندانیان سیاسی پیش از انقلاب نیز به وجود بیش از نود نوع شکنجه در کمیته مشترک اشاره شده است.
شخصی نام آشنا برای زندانیان سیاسی به نام محمدعلی شعبانی که دارای تحصیلات چهارم ابتدایی بوده و نام مستعار «دکتر حسینی» را یدک میکشید، متخصصترین فرد برای زدن کابل بوده است. وی زندانی را روی دستگاه مخصوص شکنجه «آپولو» مینشاند و کف دست و ساق پای زندانی را زیر گیرههای آن پرس کرده و کلاه آهنی مخصوصی که تا گردن زندانی را میپوشاند، روی سر او قرار میداد. آنگاه شروع به زدن کابل میکرد. سر کابلها افشان بوده و موقع برخورد به کف پا، نوک آن روی پا برمیگشت و موجب کنده شدن گوشتهای آن میشد. گاهگاهی هم با شیئی چوبی یا فلزی، ضربهای به کلاه وارد میکردند که صدای بسیار وحشتناکی در آن ایجاد شده و در گوش زندانی میپیچید که فوقالعاده آزاردهنده بود و شکنجهای بود دو چندان بر دیگر شکنجهها.
بازجو برای جلوگیری از کاهش درد و برای بیحس نشدن موضعی، ضربات کابل را به صورت کاملا موازی و در کنار هم به کف پا فرود میآورد، به گونهای که هیچ ضربهای بر محل ضربه قبلی نمیخورد.
وضعیت کف پا، به صورتی درمیآمد که گویی، چندین سیخ کباب را کنار هم چیدهاند. با این حال، اگر نظر بازجو مبنی بر فنیتر شدن شکنجه بود، حتما آتش سیگار خود را روی بدن عریان زندانی خاموش میکرد.
در این کتاب، با اشاره به شهادت بسیاری از زندانیان زیر شکنجه، نمونه اسنادی آمده که در آنها ساواک، با سندسازی و تناقضگویی، تلاش کرده است، این شهادتها را فوت طبیعی نشان دهد.
|