وضعیت عمومی کشور و ابهامات پیرامون مواضع حزب دمکرات کردستان ایران
گفتگو با حسن شریفی جانشین دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران
کار آنلاین
•
آنچه من گفته ام و در مصاحبه با بخش فارسی تلویزیون "تیشک" و نیز برنامه "میزگردی با شما" از صدای آمریکا بر آن تاکید ورزیدم ربطی به ایران و کردستان ایران ندارد. مساله مربوط به حضور آمریکا در عراق بود. من گفتم و باز هم تکرار و تاکید می کنم عراق متعلق به مردم عراق است و حاکمیت آن نیز از آن مردم عراق است. آمریکا به هر بهانه و هر هدفی در عراق حضور پیدا کرده باشد باید دیر یا زود این کشور را ترک گوید
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۰ مرداد ۱٣٨۶ -
۱ اوت ۲۰۰۷
س: آقای حسن شرفی از اینکه مصاحبه با کارآنلاین را پذیرفتید، نهایت تشکر را دارم. چنان که می دانید در طی ماههای اخیر در بین نیروهای اپوزیسیون برخی ابهامات پیرامون مواضع حزب دمکرات کردستان ایران بوجود آمده است که برخی از آن ها در مطبوعات هم بازتاب پیدا کرده است. ما بشما بعنوان جانشین دبیر کل و سخنگوی حزب مراجعه کردیم تا به این ابهامات و البته مقدمتاً به ارزیابی شما از وضعیت عمومی کشور، تشدید سرکوب مخالفان و وظیفه اپوزیسیون بپردازیم. پس لطفاً در ابتدا بفرمائید وضعیت عمومی کشور را با توجه به حرکات اعتراضی چند ماه اخیر چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا می توانیم از یک کیفیت جدید در مبارزه مردم برای مطالبات دمکراتیک در ایران صحبت کنیم؟
ج: منهم از شما متشکرم که این فرصت را دادید تا به تبیین سیاستها و مواضع حزب دمکرات کردستان ایران بپردازم.
حرکات اعتراضی مردم علیه سیاستها و عملکردهای رژیم از همان سالهای نخست روی کار آمدن جمهوری اسلامی بگونه ای موضعی و مقطعی از سوی بخشی از مردم ایران همواره وجود داشته است، بویژه در کردستان در حد وسیع و به شیوه ای جدی و مدام در جریان بوده است. لیکن در سالهای اخیر که مردم دیگر نقاط ایران هم شناخت بیشتری از ماهیت واپسگرایانه و رفتار انسان ستیزانه جمهوری اسلامی پیدا کرده اند به همان نسبت نیز دامنه اعتراضات گسترده تر و فراگیرتر شده است که در ماههای اخیر شاهد نمونه هایی از این حرکتهای اعتراضی بودیم.
هر اندازه دامنه اعتراضات گسترده تر شده سرکوب مردم توسط رژیم نیز گستردگی و شدت بیشتری به خود گرفته است که موج عظیم دستگیری آزادیخواهان، روزنامه نگاران و مدافعان حقوق بشر در ایران در چند ماه اخیر بخشی از این رفتار خشن رژیم علیه مردم ایران است. علیرغم همه خشونتهایی که رژیم علیه مردم ایران بکار می گیرد می بینیم مردم بیشتر بر مطالبات و خواستهای دمکراتیک خود پای میفشارند. در واقع می توان گفت که مردم با شجاعت بیشتر و شفافیت قابل توجه تری به میدان مبارزه علیه رژیم گام نهاده اند. بنابراین گستردگی موج نارضایتیها و حرکات اعتراضی از یک سو و شهامت و فداکاری مردم در ایستادگی در برابر رژیم و نیز بحرانی که رژیم خود با جامعه جهانی بوجود آورده است از سوی دیگر خود زمینه مناسبتری را در امر مبارزه علیه رژیم فراهم آورده اند که نحوه استفاده از این شرایط جدید در امر موثر واقع شدن این حرکتهای اعتراضی امری قابل توجه است.
س- سیاستی که حکومت در برخورد با این حرکات اعتراضی کارگران، دانشجویان، زنان، فعالان حقوق ملی، روزنامه نگاران ونویسندگان پیش گرفته تا چه اندازه می تواند برروند مبارزه عمومی تاثیر بگذارد؟
ج: سیاست سرکوب و اعمال خشونتی که رژیم علیه حرکات اعتراضی کارگران، دانشجویان، زنان، روزنامه نگاران، فعالان حقوق بشر و مبارزان ملیتهای ایرانی در پیش گرفته است شاید بتواند مقطعی و به صورت موقت بر برخی از حرکتهای اعتراضی تاثیرگذار باشد، لیکن با اطمینان میتوان گفت که قادر نخواهد بود بر روند مبارزه عمومی تاثیر داشته باشد؛ زیرا اگر چنین خشونتهایی میتوانستند بر امر مبارزه عمومی بطور قطعی تاثیر گذار باشند با توجه به ۲٨ سال سرکوب مداوم مردم و اعمال شدیدترین رفتارهای ضد بشری نسبت به مردم ایران اینک نمی بایستی شاهد حرکتهای اعتراضی و مبارزه علیه رژیم باشیم، در حالیکه این حرکتها و این مبارزات گسترش بیشتری یافته اند و رژیم را جدی تر به هراس افکنده اند.
س: یکی از کانون های حرکات اعتراضی، مسئله ملی ومبارزه کردها، آذری ها، بلوچ ها، عرب ها و... برای تامین برابر حقوقی می باشد. این مسئله تا چه اندازه با مبارزه سایر گرده های اجتماعی کشور پیوند خورده است؟ آیا زمینه همبستگی شکل گرفته است؟
ج: مساله ملی ملیتهای ایرانی از مسائل بسیار مهم کشور ماست. مبارزه ملیتهای کرد، آذری، بلوچ، عرب و غیره از مبارزه سیاسی دیگر گروههای اجتماعی برای تامین دمکراسی و رعایت حقوق بشر نه تنها جدا نیست بلکه بطور جداناپذیری به هم پیوسته هستند: بدون تحقق دموکراسی و رعایت حقوق بشر در ایران حقوق ملی ملیتهای ایرانی تامین و تضمین نخواهد شد و بدون تامین حقوق ملی ملیتهای ایرانی نیز دموکراسی واقعی و رعایت حقوق انسانها تحقق نخواهد یافت. در این رابطه واقع بینی و درک و قبول واقعیتهای مربوط به کشورمان ایران میتواند زمینه ساز همبستگی بیشتری در امر مبارزه باشد.
س: با توجه به وضعیت عمومی کشورمردم با حساسیت مناسبات حکومت با آمریکا را دنبال می کنند و به همین اعتبار هم هر گونه اظهار نظر نیروهای اپوزیسیون ایران ونوع رابطه و مناسبات آنها با دولت آمریکا مورد توجه مردم است. از جمله مناسبات حزب با آمریکا و واکنشی که حزب دمکرات کردستان ایران در قبال سیاست های آمریکا در منطقه اتخاذ می کند. نامه ای که دبیرکل حزب خطاب به جرج بوش نوشت و مصاحبه شما با "نیوز مکس" نمونه هائی از اقداماتی هستند که سوالاتی را در این رابطه برانگیختند. این که در این مصاحبه تا جه اندازه اظهارات شما به درستی ترجمه ومنتشر شده به جای خود، اما تا زمانی که تکذیب نشده است خواننده از خود می پرسد غرض از گفتن این که "اگر ایالات متحده گام هایی مهاجمانه تر در برابر ایران بردارد، چهارملیون کردهای ایران از آمریکا پشیبانی خواهند کرد" چیست. آیا حزب شما از حمله نظامی امریکا به ایران دفاع میکند؟ با فرض این که آن جمله نقل شده از شما فقط جنبه تحلیلی و ارزیابی داشته باشد، سیاستی که حزب بر اساس این ارزیابی اتخاذ می کند چیست؟ در اعلامیه های مشترکی که از جانب چهار سازمان انتشار یافته و حزب شما و سازمان ما هم جزو امضاکنندگان آن هستند، بصراحت با حمله نظامی دولت بوش به ایران مخالفت شده است. آیا مواضع حزب در این زمینه تغییر یافته است؟
ج: حزب دموکرات کردستان ایران در طول بیش از ۶۰ سال مبارزه ثابت کرده است که حفظ استقلال سیاسی و تصمیم گیری خود را با پرداخت گزافترین بها از پرنسیپ های عدول ناپذیر میداند و بر این باور است که بقای حزب در گرو حفاظت و حراست چنین پرنسیپی است. حزب ما به عنوان حزبی با سابقه، پرتجربه و موثر در مبارزه علیه جمهوری اسلامی و با اعتبار و پرستیژی که در محافل بین المللی و در میان سازمانهای سیاسی خارجی و ایرانی دارا میباشد، به لحاظ دیپلماتیک با بسیاری از نهادهای بین المللی و سازمانهای غیردولتی و حتی برخی از کشورها روابط و مناسباتی دارد که آمریکا یکی از آنهاست. نامه دبیر کل حزب به آقای بوش و تبریک گفتن به مناسبت انتخاب مجددش به ریاست جمهوری تنها در چهارچوب عرف دیپلماتیک صورت گرفته است.
در مورد سخنان من با "نیوز مکس" باید بگویم که به طور کلی خلط مبحث شده است. آنچه من گفته ام و در مصاحبه با بخش فارسی تلویزیون "تیشک" و نیز برنامه "میزگردی با شما" از صدای آمریکا بر آن تاکید ورزیدم ربطی به ایران و کردستان ایران ندارد. مساله مربوط به حضور آمریکا در عراق بود. من گفتم و باز هم تکرار و تاکید می کنم عراق متعلق به مردم عراق است و حاکمیت آن نیز از آن مردم عراق است. آمریکا به هر بهانه و هر هدفی در عراق حضور پیدا کرده باشد باید دیر یا زود این کشور را ترک گوید. لیکن بر این باور بوده و هستم که خروج سریع نیروهای آمریکایی و هم پیمانانش از عراق قبل از آنکه دولت عراق خود بتواند امنیت کشور را تامین نماید وضع عراق بسیار تاسف بارتر خواهد شد از آنچه که تاکنون وجود داشته. زیرا دست کشورهای همسایه: ایران، ترکیه، سوریه و کشورهای عربی را در امر دخالت در امور داخلی این کشور بازتر خواهد گذاشت. کشورهایی که نه میتوانند امنیت و آسایش مردم عراق را شاهد باشند نه شکل گیری دمکراسی در این کشور را. اگر مقصود از این بیانات کردستان ایران بود هرگز به رقم ۴ میلیون اشاره نمی شد زیرا که جمعیت کردها در ایران رقمی بالاتر از دو برابر این رقم است.
در مورد حمله نظامی آمریکا به ایران بارها گفته ام هیچ ایرانی هرگز آرزو نمی کند که کشورش مورد تهاجم کشور بیگانه ای واقع شود و کشور با تلفات جانی و خسارات مادی مواجه گردد.
امر سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی باید به دست خود ایرانیها صورت پذیرد، از گامهای مهاجمانه تر هرگز در این مصاحبه صحبت نرفته است اما گفته ام که فشار بیشتر جامعه جهانی بر رژیم جمهوری اسلامی می تواند این رژیم را از دستیابی به سلاح هسته ایی و نقض فاحش حقوق بشر بازدارد. بنابراین سیاست حزب دمکرات کردستان ایران در مورد حمله نظامی آمریکا به ایران تغییری نکرده است و بر مضمون بیانیه هایی که در این زمینه صادر شده است پایبند است.
این را هم لازم میدانم اضافه کنم که برای حزب دمکرات کردستان ایران که در عرصه عملی مبارزه علیه استبداد جمهوری اسلامی قرار دارد منافع مردم و ملیتهای ایرانی در اولویت تام و تمام قرار دارند و حزب هرگز منافع مردم ایران را به خاطر دشمنی با کشوری یا روابط با کشور دیگری فدا نکرده است و در این زمینه از گذشته پرافتخاری برخوردار است.
س: طبعا موقعیت حزب شما با سایر جریانهای سیاسی متفاوت است. نیروهای شما عمدتا در منطقه ای قرار دارند که در حقیقت در آنجا ارتش امریکا حضور مستقیم دارد. با توجه به این امر شما میتوانید مناسبات حزب دمکرات کردستان ایران را با دولت امریکا تعریف کنید و بگوئید که این مناسبات در چه چارچوبی قرار دارد؟
ج: درست است که بخشی از ارگانها و نهادهای حزب ما در کردستان عراق قرار دارند لیکن به دلیل وجود حکومت محلی کردستان و بودن امنیت قابل توجهی نسبت به سایر مناطق عراق، حضور آمریکاییها در این منطقه به پررنگی نقاط دیگر عراق نیست. با این حال باید بگویم که قبل از آمریکاییها ما در همانجا بودیم. جایی که دیکتاتوری صدام بر همه عراق و شدیدتر از همه بر کردستان عراق سایه افکنده بود. صدام سرنگون شد و روابطش با جهات مختلف برملا گردید. دیدیم که حزب دمکرات چگونه سرفراز بیرون آمد و اینک من در مورد حضور نیروهای آمریکایی در منطقه و روابط حزب با آمریکا هم با اطمینان می گویم که افتخار دیگری بر افتخارات گذشته حزب افزوده خواهد شد.
س: دولت بوش از انجا که تصمیم به برکناری صدام گرفته بود در مورد عراق دست به اپوزیسیون سازی زد. این مسئله کمابیش در بین برخی محافل نزدیک به نئوکانها در مورد ایران هم مطرح است. نظر شما در این مورد چیست؟
ج: اپوزیسیون سازی نه کار درستی است نه قرین موفقیت خواهد بود. آمریکا در عراق ابتدا روی کسانی بعنوان اپوزیسیون حساب باز کرد که در عمل نه آن نفوذ لازم را در عراق داشتند و نه وجهه ای چندان مقبول. شاید یکی از علل مشکلات کنونی اش در عراق همین باشد، لیکن نباید منکر این واقعیت شد که در عراق اپوزیسیون واقعی با سابقه مبارزات طولانی علیه حکومت صدام وجود داشت که احزاب و سازمانهای کردی و شیعی در راس آنها قرار داشتند. اپوزیسیون سازی در مورد ایران هم راه به جایی نخواهد برد و اپوزیسیون سازها هم از آن طرفی نخواهند بست. اضافه بر این مردم ایران خود اپوزیسیون واقعی رژیم جمهوری اسلامی هستند و نیروهای اصیل اپوزیسیون را هم نیک می شناسند، بنابراین زیر بار اپوزیسیون تحمیلی نخواهند رفت.
س: نمایندگانی از حزب شما در نشست پاریس حضور داشتند و در کمیسیونی که پیرامون مسائل ملی تشکیل گردید، شرکت کردند. در گزارش صدای امریکا و در گزارشهای دیگری از شما بعنوان یکی از نیروهای شرکت کننده در این نشست نام برده شده است. آیا حزب دمکرات کردستان ایران در نشست پاریس بعنوان مهمان حضورداشت و یا عضو؟ اگر بعنوان مهمان حضور داشت، چرا حزب این گزارشها را تکذیب نکرد؟ و در این صورت حضور نمایندگانی از حزب در آن کمیسیون را چگونه توضیح می دهید؟
ج: حضور هیات نمایندگی حزب دمکرات در نشست پاریس صرفا بعنوان مهمان بود. سرپرست هیات نمایندگی حزب در سخنان خود در این نشست قبل از بیان هر مطلبی بر مهمان بودن هیات در این نشست تاکید کرد. حزب دمکرات کردستان ایران در راستای تبیین خواستها و مواضع خود دیالوگ را با هرکس و هر جمعی امری ضروری میداند، لیکن همکاری با هر حزب، سازمان یا جمعی را منوط به باور آن حزب، سازمان یا جمع به دمکراسی به معنای واقعی آن و اعتقاد به حقوق ملی ملیتهای ایرانی می نماید. بنابراین حضور نمایندگان حزب در هر نشست یا با هر حزب و سازمانی به معنی همبستگی یا همکاری حزب با آنان نمی باشد.
س: موضوع دیگر به مسئله ملی و ایران واحد برمی گردد. مسئله ملی در راس برنامه شما قرار دارد. نظرحزب شما در مورد ایران واحد چیست؟ آیا حزب شما همانند گذشته خواهان حل دمکراتیک مسئله ملی در چارچوب ایران واحد است؟ شما میدانید که در بین فعالین ملی گرایشی وجود دارد که خواهاان جدائی مناطق ملی از ایران است. حزب با این گرایش چه برخوردی دارد؟
ج: از ایران واحد بسیاری سخن میگویند و هرکدام ذهنیتی از این مسئله دارند. برخی تحت عنوان ایران آریایی میخواهند ایران واحد را در یک ملت و یک زبان ترسیم نمایند در حالیکه نه همه آریایی ها ایرانی هستند و نه همه ایرانی ها آریایی. برخی به لحاظ تعصب وافر فارسها را ملت نمی دانند، بدین معنی که فراتر از ملت هستند. در مقابل دیگر ملیتهای ایرانی را هم ملت نمی دانند و جهت تحقیر آنها را قوم می نامند. یعنی فارسها از این دیدگاه و دیگران از دیگر دیدگاه ملت نیستند. اگر این تفکر درست باشد که نیست، در واقع کشور ما کشور بی ملتی است و در حالیکه زبانهای دیگر ملیتهای ایرانی هرکدام زبان مادری آحاد آن ملت هستند، زبان فارسی که زبان ارتباطی و میهنی ما ایرانیان است متعلق به هیچ یک از ملیتهای ایرانی نخواهد بود.
ما ایران را کشوری کثیرالملل می شناسیم. ایران یکپارچه و مورد نظر ما ایرانی است که متعلق یه همه ملیتهای ایرانی باشد. ایرانی دمکراتیک و فدرال که در آن حقوق ملی دیگر ملیتهای ایرانی تضمین و تامین شده باشد و همه ملیتهای ایرانی در اداره آن سهیم باشند. دمکراسی و تامین حقوق ملیتهای ایرانی ضامن وحدت و یکپارچگی ایران است. وحدتی داوطلبانه و یکپارچگی آرزومندانه، نه وحدتی با حاکمیت یکی و با انقیاد کشیدن دیگر ملیتها به زور سرنیزه. حزب ما همیشه خواهان حل مسالمت آمیز و دمکراتیک مساله ملیتها در ایران بوده است و هر حزب و سازمانی در مقابل سیاستها و عملکردهای خود می تواند پاسخگو باشد.
این را هم یاد آور شوم که برخی از مخالفین فدرالیزم مطالبی می نویسند که در این باره سخنی نیست اما در نوشته هایشان از همفکرانشان می خواهند که بسیج شوند و برای ملیتهای ایرانی و فدرالیزم خواهان جوی ایجاد کنند که آنان را مرعوب نمایند. این عده به همان اندازه که از واقعیتهای موجود در ایران بیخبرند از این نیز نا آگاهند که اگر قرار بود حزب دمکرات کردستان ایران و دیگر فدرالیزم خواهان و مبارزان راه تحقق حقوق ملی ملیتهای ایرانی تحت تاثیر جو کاذب و یا هجوم و اتهامات ناروا قرار گیرند و مرعوب گردند، سرکوب، کشتار و شکنجه جمهوری اسلامی طی ۲٨ سال گذشته به این هدف دست می یافت و زحمت چنین کاری را به این آقایان نمی داد.
س: انشقاب و جدایی در درون حزب تا چه اندازه در توانایی حزب برای پیشبرد برنامه هایش تاثیر داشته، آیا امکان از سرگیری گفتگو برای وحدت منتفی است؟ چگونه می توان علیرغم جدایی از تشدید کدورت و بدبینی جلوگیری کرد؟
ج: اعلام جدایی شماری از کادرها و پیشمرگان سابق حزب از حزب دمکرات کردستان ایران امر خوشایندی نبوده و نیست و اقدام مثبتی نیز تلقی نمی شود؛ لیکن این امر تاثیر چندانی بر توانایی های حزب برای پیشبرد برنامه هایش نگذاشته است. در مورد بازگشت این عده به صفوف حزب در عین حال که نمی توان به طور کلی منتفی دانست اما در شرایط فعلی زمینه ای برای چنین کاری مشاهده نمی شود. لیکن چنانچه این جمع نام دیگری غیر از حزب دمکرات کردستان ایران برای خود انتخاب نمایند، علیرغم جدائی از میزان کدورتها و بدبینیها کاسته خواهد شد و زمینه همکاری نزدیک نیز فراهم می گردد.
س: چهار سازمان سیاسی مدتها است که وارد پروسه همکاری با هم شده اند. شما چه ارزیابی از این همکاری دارید، قوت ها و ضعف های احتمالی آن را چه می دانید، و پیشنهادهایتان برای ارتقاء سطح همکاری ها و گسترش نیروهای آن چیست؟
ج: پروسه ای که چهار سازمان سیاسی از مدتها پیش در جهت همکاری در پیش گرفته اند در نفس خود اقدام بجایی بود، لیکن باید پذیرفت که به گونه بایسته ای از همکاریهای موثرتر و در زمینه های مختلف برخوردار نگردید و تنها به صدور بیانیه ای در مورد مسائل و مناسبتهای ویژه قناعت نموده و در عین حال در جذب دیگر نیروها و شخصیتهای سیاسی، فعال نبوده است.
شاید یکی از دلایل این امر کم تجربگی سازمانهای اپوزیسیون در امر همکاری و همبستگی باشد، زیرا که غالبا این نیروها در گذشته تفرقه و جدایی را بیشتر تجربه کرده اند تا همکاری و همگامی را. نکته دیگری که در این رابطه به نظرم می رسد این است که این پروسه به همان اندازه که در سطح رهبری سازمانها مطرح و ضروری تلقی می گردد، به بدنه سازمانها منتقل نشده است. در نتیجه بدنه سازمانها بعضا با دیده تردید به این همکاری ها و هم پیمانی ها می نگرند. امیدوارم نقائص موجود با درایت مرتفع گردند و زمینه را برای همکاری های شایسته تر و گسترده تری فراهم نمایند.
|