حقیقت چیست؟


مرتیمر آدلر - مترجم: منیره محمدی


• اجماع یا نظر اکثریت الزاما پاسخ درست به پرسش "حقیقت چیست" را نخواهد داد و حتی این جواب جوابی کامل برای سوال "چگونه میتوان به حقیقت اظهار نظری پی برد" را نخواهد بود. تعریف حقیقت ساده است، پی بردن به اینکه آیا گفتاری حقیقت دارد یا نه بسا مشکل تر می باشد، و پیدا کردن حقیقت بسا مشکلترین ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱٨ مرداد ۱٣٨۶ -  ۹ اوت ۲۰۰۷


راستی چرا جامعه ما در حوزه خرد نقاد سترون است؟

جامعه درون و برون مرزی ما جامعه ایست که بار تفکر را بدوش تعداد انگشت شماری نهاده است و همزمان با اینکه خود را از این مسئولیت بس مهم رها کرده، سعی در خداگونه جلوه دادن متفکرین گذشته و قهرمان سازی اندیش ورزان کنونی دارد.

آیا فکر نمیکنید استبداد ساختاری و ریشه دار این جامعه سنتی-مذهبی همواره به نا آگاهی همگانی دامن زده باشد؟ افسوس از جامعه ای که دیکته شدن روش زندگی را بر خود پذیرا شده است. وای بر خردگریزی که فلسفه را غلام حلقه به گوش دگم اندیشی کرده است.

تفکر تنها متعلق به یک گروه خاص نیست. هر انسانی میتواند به قله های سر سبز و درخشان اندیش ورزی دست یابد. درست است که جباریت حاکم خردستیزی را در جامعه درون مرزی ما دامن زده است لیکن آیا ایرانیان برون مرزی را هم دست بسته اند؟

تنها شک فلسفی است که میتواند اذهان خفته را بیدار کند و انسانها را از تنبلی فکری رهائی بخشد. پویائی اذهان پویائی جنبشهای اجتمائی را به ارمغان می آورد و هر دو اینها به کار دراز مدت بدون نتیجه فوری نیاز دارند. با در نظر گرفتن اینکه هر جامعه ای را معمولا بر حسب موقعیت زنان آن جامعه میسنجند باید بویژه تاکید کرد که رهائی زن ایرانی مستلزم پرسشگری و خردورزی زنان جامعه ما میباشد. هیچ تک فردی پاسخ همه پرسشها را در آستین ندارد. در این راستا مهم کنجکاویها، پرسشگریها، تامل و تفکر اذهان تشنه برای یافتن حقیقت است. گویند هر فردی به بزرگی سئوال خویش است.

با این دید است که به تدریج پرسش و پاسخهائی برگرفته از کتاب "ایده های بزرگ از کتابهای بزرگ" متعلق به فیلسوف آمریکائی مرتیمر آدلر را در اختیار خوانندگان قرار میدهیم. باشد که این تلاش پرسشهائی تازه برانگیزد و محیط فکری درونی و بیرونی مان را دگرگون کند و ذهنها را از خماری بدرآورد. بیائید یاد بگیریم مستقل بیاندیشیم وبا بینشی ژرف به تحلیل پدیده ها بنشینیم.

منیره محمدی


حقیقت چیست؟

دکتر آدلر گرامی،

تعریف حقیقت برای من دشوار مینماید. دوستان ادعا میکنند که حقیقت همان است که اکثریت میگویند. اما این به نظر بی معنا مینماید زیرا اکثریت ممکن است اشتباه کند. حتی ممکن است همه در موضوعی اتفاق نظر داشته باشند که در آن موضوع حقیقتی نباشد. باید تعریف بهتری از حقیقت وجود داشته باشد خواهش میکنم بفرمائید این تعریف کدام است؟

پرسشگر گرامی،

حق با شماست که در مورد پاسخ دوستانتان احساس نارضائی میکنید. دوستان شما حقیقت را برای شما تعریف نکرده اند بلکه یکی از علامتهای حقیقت را برشمرده اند. در بسیاری از موارد نظر اکثریت ممکن است نشان دهنده این موضوع باشد که موضوع مورد نظر احتمالا حقیقت دارد. اما این تنها یکی از شواهد وجود حقیقت است و نه لزوما بهترین آن. نظریه مثبت اکثریت پاسخ این پرسش را که "حقیقت چیست" نمیدهد.

شاید بررسی یک اظهار نظر دروغ به فهم ما از حقیقت یاری رساند. بطور مثال مردی که به زنی به دروغ میگوید "دوستت دارم" این اظهار نظر از حقیقت فرسنگها فاصله دارد. یا وقتی کودکی به شیرینیهای داخل کمد دستبرد زده ولی به مادر خود میگوید "من نکردم" او دروغ میگوید. بنا براین دروغ بدان معنی است که شما مخالف چیزی که میدانی، فکر میکنی، یا احساس میکنی بیان کنی. در نظر داشته باشید که دروغ با اشتباه یکی نیست.

ژوسیا رویس فیلسوف آمریکائی قرن بیستم دروغگو را کسی تعریف میکند که آگاهانه موضوع اصلی وجود شناسانه را واژگونه جلوه دهد. به این ترتیب که "هست" بگوید آنگاه که "نیست" باشد و "نیست" گوید آن زمان که "هست" مد نظر داشته باشد.

تعریف رویس از دروغ ما را به سرعت به سمت معروفترین تعاریف داده شده از حقیقت توسط ارسطو و افلاطون هدایت میکند – تعاریفی که ۲۵۰۰ سال پیش ارائه شده اند و گرچه به صور مختلف توسط افراد گوناگون دوباره گوئی شده اند ولی بندرت دستخوش تحول شده است.

ارسطو و افلاطون میگویند نظرات ما موقعی حقیقت دارند که چیزی که مدعی هستیم وجود دارد، براستی وجود داشته باشد و چیزی که مدعی هستیم نیست نباشد. بر این سیاق نظراتمان زمانی غیرحقیقی هستند که چیزی که مدعی هستیم هست نباشد و چیزی که مدعی هستیم نیست باشد. آنگاه که "هست" درگفتاری که ادا میکنیم موافق با آن چیزی که واقعا وجود دارد باشد گفتار ما حقیقت دارد و حقیقت آن با واقعیتهای موجود در طبیعت همگامی دارد.

وقتی ما تصور میگنیم که چیزی وجود دارد یا اتفاقی افتاده است ولی آن چیز وجود نداشته باشد و آن رویداد رخ نداده باشد ما در اشتباه هستیم و تصوراتمان غیرحقیقی هستند.

بنا بر این همانطور که میبینید حقیقت بسادگی قابل تعریف است و فهمیدنش دشوار نیست. اما سوال ممکن است این باشد که "چطور میتوان به حقیقی بودن گفتاری پی برد؟" شاید این سئوالی باشد که شما و دوستانتان در پی جوابش باشید.

سه نوع پاسخ برای این سئوال وجود دارد:
نخستین پاسخ این است که برخی از اظهارنظرها جنبه اصل بدیهی یا توضیح واضحات دارند. مثلا "کل از جزء خود بزرگتر است". این اظهار نظر مستقیما پرده از حقیقت خود بر میدارد و مخالفت ما را غیرممکن میسازد. وقتی ما تفاوت بین کل و جزء از کل را میفهمیم دیگر نمیتوانیم مدعی شویم که جزء که متعلق به کل است از کل بزرگتر است و به این ترتیب بلافاصله به حقیقی بودن اینکه کل بیشتر از جزء از کل است پی میبریم.

دومین پاسخ این است که حقیقت گفتاری را میتوان بر حسب تجربه و مشاهده سنجید. مثلا اگر کسی مدعی شود که در طول ماه گذشته حتی یکبار هم در تورنتو باران نباریده، حقیقت این گفتار را میتوان با مراجعه به هواشناسی رسمی دریافت. یا میتوان سردی یا گرمی آب استخر را با زدن انگشتان پا در آب استخر آزمایش کرد. همچنین میتوان گفت تا زمانی که مشاهده تجربی یک نظریه علمی را نفی نکرده نظریه مذکور حقیقی ست.

سومین پاسخ در رابطه با اظهار نظریست که نه جنبه توضیح واضحات دارد و نه میتوان از طریق مشاهده تجربه به حقیقت آن پی برد. این موضوع ممکن است مربوط به خصوصیت شخصی افراد باشد. یا اینکه چه تولیدی به درد چه هدفی میخورد، یا در مسابقه فوتبال آیا تیم مورد علاقه ما برنده خواهد شد یا نه؟ در این مورد میتوانیم به اتفاق آرا، نظریه اجماع، یا نظریه اکثریت گروههائی از مردم متکی شویم. نظر اکثریت میتواند معیاری برای احتمال حقیقت داشتن چنین اظهارنظرهائی را بدست دهد.   

در واقع این سومین جواب است که شما و دوستانتان به آن رسیده اید. اما اجماع یا نظر اکثریت الزاما پاسخ درست به پرسش "حقیقت چیست" را نخواهد داد و حتی این جواب جوابی کامل برای سوال "چگونه میتوان به حقیقت اظهار نظری پی برد" را نخواهد بود.

تعریف حقیقت ساده است، پی بردن به اینکه آیا گفتاری حقیقت دارد یا نه بسا مشکل تر می باشد، و پیدا کردن حقیقت بسا مشکلترین.

مرتیمر آدلر
ترجمه از کتاب "ایده های بزرگ از کتابهای بزرگ" نوشته مرتیمر آدلر