فیل های سفید
یوری آونری
- مترجم: هاتف رحمانی
•
چند روز قبل، یکی از ارتشبدهای ما در تلویزیون افشا کرد که تحت موافقت نامه ای امریکایی – اسرائیلی، ارتش اسرائیل به دادن گزارش در باره کارایی تمام انواع سلاح ها به ستاد ارتش امریکا متعهد شده است. مثلا: صحت عملکرد بمب های "هوشمند" و عملکرد هواپیماها، موشک ها، هواپیماهای بی خلبان، تانک ها و سایر ابزار نابودی در جنگ های ما
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۷ مرداد ۱٣٨۶ -
۱٨ اوت ۲۰۰۷
پادشاه سیام می دانست چگونه با مخالفان داخلی خود معامله نماید: او به آنها فیل سفیدی هدیه می کرد.
فیل های سفید در طبیعت کمیاب هستند، وبه همبن خاطرمقدس هستند. آنها به لحاظ تقدس نباید به کار گمارده شوند. اما حتی یک فیل مقدس هم غذا می خورد وآن هم به چه مقدار زیادی. مقدارغذایی که برای تبدیل کردن فرد ثروتمندی به آدمی مفلس کافی است.
دوست مرحوم من، ژنرال متی پلد که زمانی سررشته دار روابط عمومی ارتش بود مشابهت بین این فیل و بسیاری از هدایای دریافتی ما از رئیس جمهور امریکا را مطرح کرد.
طبق شرایط هدیه، بخش اعظم آن باید در ایالات متحده خرج شود. بیائید فرض کنیم که اسرائیل به تانک های مرکاوا ساخت اسرائیل یا به سیستم های ضد موشک باز هم ساخت اسرائیل نیاز دارد. اما ارتش اسرائیل به جای پیداکردن این ها در داخل اسرائیل، هواپیمای امریکایی می خرد، که به آن نیاز ندارد.
یک هواپیمای فوق مدرن وسیله ای بسیار گرانبها است. اگرچه در حقیقت ما آن را مفت به چنگ می آوریم. اما همانند فیل سفید، نگهداری هواپیما بسیار پرهزینه است. به خلبان هایی احتیاج دارد، که هزینه های آموزشی آن ها به تنهایی ثروت عظیمی است. به فرودگاه نیاز دارد. تمام این مخارج بسیار بیش از قیمت خود هواپیما تمام می شود.
اما کدام ارتشی می تواند از دریافت چنین هدیه شگفت انگیزی خودداری کند؟
خاورمیانه در حال حاضر عرصه تاخت و تاز گله ای از فیل های سفید شده است.
این هفته معلوم شد که پرزیدنت بوش در شرف تامین مقدار عظیمی از سلاح های بسیار پیشرفته برای عربستان سعودی است. قیمت این معامله بیست میلیارد (۲۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰) دلار است.
ظاهرا سلاح ها برای تقویت عربستان سعودی در برابر شیطان بزرگ، یعنی ایران مورد نیاز است. ایران درحال حاضر از نظرعربستان سعودی خطر بزرگی است.
این اتفاق چگونه عملی شد؟ در طی قرن ها، عراق به عنوان دیوار حایلی بین شیعیان پارسی ایران وعرب های سنی خاورمیانه عمل می کرد. وقتی پرزیدنت بوش رژیم سنی عراق را سرنگون کرد، تمام منطقه به روی قدرت شیعه باز شد. در خود عراق، دولتی شیعه بر سر کار آمد، و شبه نظامیان شیعه به دلخواه خود به گردش پرداختند. حزب الله شیعه در لبنان قدرت گرفت و ایران درحال گسترش بازوی دراز خود در بین تمام شیعیان منطقه است.
چنین به نظر می رسد که الله، بنا به حکمت لایتناهی خود، تمام ذخایرعظیم نفت خاورمیانه را در مناطق شیعه نشین قرار داده است: ایران، جنوب عراق و مناطق شیعه نشین عربستان سعودی و شیخ نشین های خلیج فارس. اگر این ذخایر از کنترل امریکا خارج شوند، سبب تغییر موثری در توازن قوا نه تنها در منطقه بلکه درکل جهان خواهد شد.
بنابراین، تقویت عربستان سعودی- تحت حاکمیت محافظه کاران سنی- از نقطه نظر امریکا معانی بسیاری ایجاد می کند. هرچند معاملات اسلحه اصلا ربطی به این موضوع ندارد.
سعودی ها به اسلحه نیازی ندارند. انها وسیله ای در اختیار دارند که از هر تعداد هواپیما و تانک موثرتراست: موجودی پایان ناپذیری از دلار. آنها از دلارها برای تامین مالی دوستان، خرید اعتبار و رشوه به رهبران کشورها استفاده می کنند.
از سوی دیگر، عربستان سعودی از نگهداری سلاح هایی که به سوی او روان است عاجز است. عربستان به اندازه کافی نه خلبان برای هواپیماهای خریداری شده دارد و نه خدمه برای تانک ها. سلاح های جدید مثل سلاح های گران قیمتی که در گذشته خریده است در صحرا ریگمال خواهد شد.
پس معنی خرید اسلحه ی بیشتر تا میزان ۲۰ میلیارد دلار چیست؟
خوب عربستان سعودی فروشنده نفت به امریکا در ازای دلار است. مقداری از نفت مساوی است با مقداری از دلار. ایالات متحده با کسری عظیم در توازن بازرگانی، نمی تواند ازعهده از دست دادن این میلیاردها دلار بر آید. بنابراین، برای تحمل پذیرکردن این بار برای امریکا، عربستان سعودی باید حداقل بخشی از این پول را باز پس دهد. چگونه؟ کاملا ساده است: با خریدن سلاح های امریکایی که بدان ها نیازی ندارد.
این (دور تسلسلی) چرخ فلکی است که به سود همه است. به ویژه به سود شاهزاده های سعودی. عربستان سعودی با وفور بسیار این شاهزاده ها- در حدود ۹۰۰۰ شاهزاده، همه نیز متعلق به خاندان سعود مبارک شده است. یک شاهزاده زنان بسیاری دارد، یک همسر تعداد زیادی زاد و ولد دارد. بسیاری از آنها دلال اسلحه هستند، که به صورت خودکار کمیسیون (حق دلالی)های کلانی از میلیاردهای اسلحه دریافت می کنند. (کار ساده ای است: تنها یک درصد از بیست میلیارد دلار به ۲۰۰ میلیون دلاربالغ می شود، که البته آنها به کمیسیون یک درصدی می ختدتد)
از همین رو، شاهزاده ها، منافع گسترده ای در این قرارداد مناسب دارند.
این همان جایی است که اسرائیل وارد تصویر می شود.
هر معامله اسلحه ی انجام شده ای از سوی کاخ سفید نیازمند تصویب کنگره است. در کنگره "دوستان اسرائیل"- یهودی ها و لابی های اوانجلیست - فرمانروایی عالی را در دست دارند. هر سناتور یا نماینده کنگره ای در صورت تخطی از هریک از این لابی ها باید از قید انتخاب مجدد صرف نظر نماید.
وقتی که اسرائیل صدای خود را علیه معامله اسلحه ای با عربستان سعودی بلند می کند، کاخ سفید دچار مشکل می شود. بیشتر از آنجایی که منطق مسلمی در اعتراض اسرائیل وجود دارد: اگرچه پایگاه هوایی عربستان در "تبوک" قرار دارد اما فقط چند دقیقه پروازی از بندر اسرائیلی "ایلات" فاصله دارد.
چکار باید کرد؟ ساده است: به خاطر "تعادل قدرت" به ما اسلحه هدیه کن، و"برتری کمی ما را در برابر ترکیب تمام ارتش های عربی" تضمین کن.
خوب، پرزیدنت بوش همراه با معامله بیست میلیارد دلاری با عربستان سعودی، فرمان می دهد که کمک های نظامی سالانه امریکا به اسرائیل از ۲.۴ میلیارد دلار به سه میلیارد دلار افزایش یابد. معنی این فرمان آن است که در ۱۰ سال آینده، اسرائیل سلاح هایی به ارزش ٣۰ میلیارد دلار دریافت خواهد کرد.
جدای از بخش کوچکی که اسرائیل اجازه دارد در جای دیگری هزینه کند، این مقدارعظیم باید در ایالات متحده امریکا خرج شود. از نقطه نظر اقتصادی، هدیه به اسرائیل در واقع کمک عظیمی به صنایع نظامی امریکا است. این هدیه تولیدکنندگان اسلحه را که در قلب بوش بسیارعزیز هستند توانگر خواهد ساخت. و نیز به افکار عمومی امریکا نشان خواهد داد که رئیس جمهور عاقل آن ها چگونه برای آنها مقدار زیادی شغل جدید ایجاد می کند.
البته این پایان ماجرا نیست.
"تقویت" حاکمان عربستان به این شیوه احساساتی بدون دادن چیزی به شاهان، روسای جمهور، امیران دیگری که با امریکا همدستی می کنند نمی تواند قابل قبول باشد. مصر، اردن و امیران خلیج فارس نیز چشم انتظار سهم خودشان هستند.
بنابراین ،معاملات جدید اسلحه به ۴۰،۵۰ میلیارد وخدا می داند که در نهایت به چه مقدار دلارهای بیشتری سر خواهد زد
این برای تولیدکنندگان اسلحه، که به بوش برای انتخاب شدن و ادامه حمایت از آن ها کمک کردند بد نیست.وهمینطور برای تاجران اسلحه و شاهزاده ها و همه آنهایی که از این معامله سود می برند و نیز رژیم های همدستی که بر خاورمیانه حکومت می کنند هم بد نیست (و، دراین رابطه، حداقل، اسرائیل در تبدیل شدن به بخش جدایی ناپذیری از منطقه موفق شده است).
تمام این (سلسله) که هیچ جانب تیره ای در دایره این معاملات وجود ندارد می تواند مسخره باشد.
زمانی که یچه بودم فکر می کردم که تاجر اسلحه یکی از پست ترین نوع انسان است. او کاملا با سایر تاجران فرق دارد، چون تجارت او مرگ است. ثروت او آغشته به خون است.عنوان " تاجر اسلحه" در آن زمان، یک توهین گزنده و یکی از بدترین توهین ها بود. در آن زمان هنوز جز کسی که قاتل مزدور بودن را می پذیرفت یک نفر نمی توانست خود را تاجر اسلحه معرفی نماید.
اما زمانه عوض شده است. دلالان اسلحه درحال حاضر اشخاص قابل احترامی هستند. یک تاجر اسلحه می تواند موضوع ستایش مطبوعات زرد، دوست سیاستمداران، یا یکی ازمیزبانان سخاوتمند اعضا دولت باشد.
سلاح ها زندگی خاص خودشان را دارند. تلاش می کنند استعداد های بالقوه خود را ازاد کنند. ماموریت انها کشتار است . ارتشبدی که قورخانه هایش پر از اسلحه است به خیال بافی درباره "جنگ این تابستان" یا "جنگ این زمستان" تمایل دارد.
استعداد کشتار سلاح ها روز به روز "بهتر" می شود، و تولیدکنندگانشان به عرصه آزمایش نیازمند هستند.چند روز قبل، یکی از ارتشبدهای ما در تلویزیون افشا کرد که تحت موافقت نامه ای امریکایی – اسرائیلی، ارتش اسرائیل به دادن گزارش در باره کارایی تمام انواع سلاح ها به ستاد ارتش امریکا متعهد شده است. مثلا: صحت عملکرد بمب های "هوشمند" وعملکرد هواپیماها، موشک ها، هواپیماهای بی خلبان، تانک ها و سایر ابزار نابودی در جنگ های ما.
هر "کشتار هدفمندی" درغزه یا کاربرد بمب های خوشه ای در لبنان نیز در خدمت چنین آزمایشی است. تمرکزهمسایگی در بیروت، مرگ زنان و کودکان بعنوان "آسیب جانبی"، قطع عضو دائم ناشی از انفجار بمب های خوشه ای در جنوب لبنان- همه حقایق آماری هستند که دانستن آنها برای سازندگان سلاح های امریکایی مهم است، چون می توانند کالاهای خودرا بهبود بخشند.
معامله معامله است و کالا کالا
در همان هفته ای که معاملات عظیم اسلحه اعلام گردید، اهود المرت، در باره یک گفتگوی (نامحدود از نظر زمانی)، و درباره اصول (غیر الزامی) لازم برای وضعیت نهایی سازش سخنرانی کرد. کاندولیزا رایس هم باز خندان و درحال صحبت و بغل کردن و گفتگو مشغول ورور کردن در اطراف پایتخت های منطقه بود.
عربستان سعودی غیرمستقیم اظهار می کند که شاید – شاید برای نشستن بر سر میز "همایش صلح" با اسرائیل که ممکن است در پاییز برگزار شود آماده باشد. البته این نیز برای راحت تر ساختن تصویب معامله اسلحه از سوی کنگره (بخوان لابی هوادار اسرائیل) طراحی شده است.
افراد بوش بارها اعلام کرده اند که "پنجره فرصتی" درحال حاضر باز است ( نه دروازه فرصتی، نه در قرصتی، بلکه پنجره فرصتی.چون اگرمی شد در بین پنجره ها گردش کرد بهتر از آن بود که از آنها نگاه کرد.)
تمام این فعالیت ها یک جوری ماجرای دیگری درباره فیل سفید را به یادم می آورد.
یک میلیارد امریکایی برای این که همسالان خود را تحت تاثیر قرار دهد به فکر به دست آوردن فیل سفیدی افتاد. اما چون فیل های سفید کمیاب هستند صادرکردن فیل سفید از تایلند اکیدا ممنوع است.
یک کارگزار ناقلایی قول داد برای او فیل سفیدی بخرد وحتی به او گفت که آن کار را چگونه می تواند انجام دهد. او می توانست رنگ فیل را قبل از قاچاق با رنگ خاکستری کند.
حقیقتا هم، در زمان مقرر جعبه ای رسید و یک فیل خاکستری از آن قدم به بیرون گذاشت. وقتی که رنگ خاکستری پاک شد فیل سفیدی آشکار شد. اما با یک کمی پاکسازی بیشتر رنگ سفید هم محو شد و رنگ اصلی پیدا شد - فیل خاکستری بود.
از سایت: Uri Avnery's Column
|