راه رسیدن به صلح در خاورمیانه - ۲


Linksruck - مترجم: ناهید جعفرپور


• در میان چپ ها در مباحثات بر روی این مسئله بخصوص در آلمان غالبا این موضوع ناروشن می ماند که بالاخره منظور از "برسمیت شناختن اسرائیل" توسط فلسطینی ها چیست. بارها چه حماس و چه الفتح و چه سازمان "پ ال او" بعنوان راه حل سیاسی رفع اختلاف دولت مستقل فلسطینی را در کنار اسرائیل در مرزهای ۱۹۶۷ پیشنهاد نموده اند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ٣ شهريور ۱٣٨۶ -  ۲۵ اوت ۲۰۰۷


این کاراکتر اسرائیل بعنوان تنها صاحب دولت مردم یهودی در واقع حق موجودیت فلسطینی ها را ربوده است. گزارشگر فلسطین در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد یعنی جان دوگارد از آفریقای جنوبی در گزارشی وضعییت فلسطین را با رژیم نژاد پرست آفریقای جنوبی مقایسه نموده و گفته است:
" اشغال مناطق فلسطینی توسط اسرائیل تشابه بسیاری با استعمارگری دارد. همزمان این اشغال بسیاری از مشخصات نژادپرستی را هم داراست. نوار غربی به سه بخش تقسیم شده است: در شمال جنین با نابلوس در مرکز با رامالا و در جنوب هبرون. این مناطق هر روز بیشتر شبیه بانتوستانس آفریقای جنوبی می شوند. محدودیت های آزادی در جابجائی که توسط سیستم دشوار جواز خروج و دخول پیاده می شود و توسط تقریبا ۵۲۰ مرکز کنترلی و ایستگاه کنترل خیابانی پشتیبانی می شود. این وضعییت شباهت زیادی به سیستم کنترلی نژادپرستان آفریقا جنوبی دارد و می توانم بگویم از مرز آنها هم گذشته است. همچنین دیوانسالاری امنیتی نژادپرستی را در خاطرها زنده می کند. سیستمی با بیش از ۱۰۰۰۰ فلسطینی در زندان های اسرائیل جائی که شکنجه های وحشتناک وجود دارد.
بسیاری از نقطه نظرات اشغالگران اسرائیلی، سیستم نژادپرستی در آفریقای جنوبی را بیادها می آورد. انهدام خانه های فلسطینی ها آنهم در بعد وسیعی، غیر استفاده ساختن زمین های زراعی مورد استفاده، حمله های ناگهانی نظامی و همچنین قتل های هدفمند فلسطینی ها حتی مرزهای جنایت های رژیم نژاد پرست آفریقا جنوبی را هم پیموده است. هیچگاه دیواری در آفریقا جنوبی ساخته نشد که سفید ها را از سیاهان جدا سازد".
راندن و زیر پا گذاشتن حقوق فلسطینی ها توسط دولت اسرائیل برای مردم خاورمیانه نه امنیت و نه صلح به همراه آورده است. همچنین برای مردم اسرائیل هم چیزی به همراه نداشته است بلکه برعکس این مسئله رنجی ابدی و خون ریزی ای مداوم را برای آنها به همراه داشته است.
ما حرفهای فعالان صلح یهودی در اسرائیل و دانشمند یهودی نوام چامسکی را تائید می کنیم. او می نویسد:
"همبستگی با فلسطینی ها در حقیقت همبستگی با یهودیان هم می باشد. این به نفع ما نیست که ما این وضعییت و مقاومت و خون ریزی ها را دائما از نو تکرار کنیم و شدت دهیم".
در بسیاری از قطعنامه های سازمان ملل متحد در ٣۰ سال گذشته از دولت اسرائیل خواسته شده است که از مناطق اشغالی بیرون رود. اسرائیل برعکس بسیاری از کشورهای جهان می تواند نسبت به این قطعنامه ها با بی تفاوتی برخورد کند. بدون اینکه با یک تحریم جدی از سوی غرب روبرو گردد. حتی آکسیون هائی چون حملاتی که ساعت های طولانی از سوی ارتش اسرائیل بر روی پست های کنترلی سازمان ملل متحد در زمان جنگ لبنان صورت پذیرفتند که باعث شدند ۴ کلاه آبی کشته شوند هیچ تغییری در وضعییت اسرائیل نداد. بجای آن اتحادیه اروپا و آمریکا بعد از پیروزی دولت حماس که منتخب مردم فلسطین بود به ایزوله فلسطین پرداخت که در نتیجه این سیاست رنج و بدبختی عمومی بخصوص در نوار غزه بصورت غیر قابل تحملی بالا رفت.
با توجه به عدم تاثیر قطعنامه های سازمان ملل متحد، فلسطینی ها در مقابل راندن ها و خشونت های ارتش اسرائیل با مقاومت و مبارزه عکس العمل نشان دادند.
ما حملات تروریستی بر علیه مردم غیرنظامی را محکوم می کنیم. آکسیون های انتحاری مبارزان جنبش مقاومت فلسطین بر اتوبوس های مدارس، فروشگاه ها و بازار های خرید و فروش و یا دیگر تاسیسات غیر نظامی قابل دفاع نمی باشند. اینگونه آکسیون های از روی ناچاری نه تنها راه خروج از استثمار را هموار نمی کنند بلکه رنج و درد را شدت می بخشند. این گونه آکسیون ها بیان جنگی نامتعادل می باشند که در آن ارتش قدرت مند اسرائیل با آکسیون های مسلحانه اش قربانیان بی حدی را در مناطق مسکونی فلسطینی های غیر نظامی بجای خواهد گذاشت.
اسلحه ها و موشک های دست ساخته جنبش فلسطین نمی توانند در برابر ارتش قدرتمند اسرائیل که یکی از قوی ترین ارتش های جهان با تسلیخاتی چون هلی کوپترهای بمب افکن و تانک ها و تسلیحات کنترل شده توسط ماهواره می باشد، مقابله کنند. از این رو کاملا اشتباه است که به لحاظ ناچاری اقلیتی از کسانی که حملات انتحاری انجام می دهند دفاع فلسطینی ها را با آنچه که برای آنان ریشه خشونت است همسان قرار دهیم. یک چنین همسان سازی قدمی ما را به صلح در خاورمیانه نزدیک نخواهد ساخت. زیرا که این همسان سازی میان علت ها و اثرها ، عمل و عکس العمل تفاوتی نخواهد گذاشت.
تازمانی که جلوی راندن ها و بی خانمان شدن ها و بی حقی به فلسطینی ها را نگیریم ( بزودی صد سال از این راندن ها می گذرد) در این صورت هیچ صلحی هم نخواهد شد.
دولت اسرائیل حتی یکبار هم حاضر نیست که به نحوی وارد مذاکره با دولت موجود فلسطین گردد. اسرائیل برای تن دادن به مذاکره پیش شرط هائی را به سازمان های فلسطینی اعلام نموده است که از جمله برسمیت شناختن دولت اسرائیل و صرف نظر نمودن از خشونت است. اسرائیل در این موضعش از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا پشتیبانی می گردد. اسرائیل با این پیش شرط در واقع می خواهد به افکار عمومی نشان دهد که گویا تمامی عملکردهای نظامی اش بر علیه مردم فلسطین تنها به خاطر دفاع از کشورش می باشد. در واقع هم سازمان " پ ال او" در زمان یاسر عرفات در پیمان اوسلو در سال ۱۹۹٣ اسرائیل را برسمیت شناخت. بدون اینکه شهرک سازی ها در مناطق اشغالی نوار غزه و غرب اردن و شرق اورشلیم متوقف و یا حتی آهسته تر شود. بجای این در سال های بعدش اسرائیل سیاستی یک جانبه را پیشه کرد که به شکست سازمان الفتح عرفات انجامید و باعث خیزش سازمان حماس گردید.
در میان چپ ها در مباحثات بر روی این مسئله بخصوص در آلمان غالبا این موضوع ناروشن می ماند که بالاخره منظور از "برسمیت شناختن اسرائیل" توسط فلسطینی ها چیست. بارها چه حماس و چه الفتح و چه سازمان "پ ال او" بعنوان راه حل سیاسی رفع اختلاف دولت مستقل فلسطینی را در کنار اسرائیل در مرزهای ۱۹۶۷ پیشنهاد نموده اند.
رهبریت حماس توافق خود را در آخرین وساطت دولت سعودی مبنی بر راه حل دو دولت بر مبنی مرزهای ۱۹۶۷ مجددا پیشنهاد نمود. بدین وسیله این سازمان نه تنها دولت اسرائیل را عملا برسمیت شمرد بلکه واقعیت آماری وقصب زمین هائی که سابقا از طریق راندن انسانها صورت گرفت را مورد قبول قرار داد.
اینکه دولت اسرائیل با این وجود مذاکره با دولت تحت حماس را رد نمود، کاراکتر اصلی این خواست اسرائیل را نشان می دهد. مسئله اسرائیل از طرح این خواست این است که در مذاکرات مجبور نباشد قبل از اینکه پروژه شهرک ها به پایان برسد به مرزهای دولتی تن دهد. او می خواهد وقت کشی کند تا از زمان کافی برخوردار باشد که مدارکی تهیه کند تا بتواند عوامل مختلف بین المللی را بنفع خود برنده شود. مسئله بر سر خوار کردن و به خاک انداختن فلسطینی هاست راندن موزیانه آنها از مناطق اشغالی و در نهایت جلوگیری از شکل گیری دولت فلسطینی.
اوری آونری فعال صلح اسرائیلی در مقاله ای بنام " آیا یک سرخپوست باید حق موجودیت ایالات متحده آمریکا را به رسمیت بشمارد؟"می نویسد:
" من یک شورشی اسرائیلی هستم و احتیاجی ندارم که کسی موجودیت دولت مرا برسمیت بشمارد. برای من کاملا کافی است اگرکسی آماده باشد با من پیمان صلح ببندد و آنهم بر بستر شرایطی که مورد توافق هر دو طرف باشد و مرزبندی ....... اما این خواست هائی که هم اکنون ازدولت فلسطین درخواست می شود به هیچ وجه از روی صداقت نیست. پشت این خواسته ها مقاصد سیاسی نهفته است. دقیق تر بگویم دو مقصود: اول اینکه باید جامعه بین الملل به این اعتقاد برسد که دولت واحد فلسطین را برسمیت نشناسد و دوم اینکه باید تمرد دولت اسرائیل برای عدم مذاکره در باره صلح با این دولت را پذیرفتنی و توجیح نماید".
ما اعتقاد داریم که با وجود تمامی زخمهائی که اختلاف ده ها ساله به فلسطین وارد نموده است اما هنوز هم صلح ممکن است و برای این صلح ایجاد دولتی که در آن یهودی ها و مسلمانان و مسیحیان با حقوق برابر درزندگی مشترک بسر برند لازم است. تنها اینچنین می توان برشکاف های قومی ، مذهبی این منطقه فائق آمد.
باید توجه نمود که بیش از یک میلیون عرب در منطقه دولتی اسرائیل زندگی می کنند چیزی که تقریبا ۲۰% جمعییت اسرائیل می شود. همچنین در مناطق اشغالی شرق اورشلیم و غرب اردن امروز صد ها هزار یهودی زندگی می کنند. آنها همه می توانند آنجائی که زندگی می کنند بمانند البته با این پیش شرط که یک شروع جدید بربستر مساوات و برابری میان یهودیان و مسلمانان بر قرار گردد. افزون بر این این قاعده حق برگشت رانده شدگان فلسطینی را هم در برمی گیرد و این مسئله باعث می شود که دولت یهودی نتواند دیگرسیاست استعماری را اجرا نماید. همچنین همزمان واضح است که مردم یهودی هم این حق را خواهند داشت در منطقه تاریخی فلسطین زندگی کنند.
سازمان ملل متحد در مقابل سال هاست که بعنوان راه حل تقسیم کردن را برای فلسطین پیشنهاد می کند. در حالیکه اولین طرح ۱۹۴۷در واقع سرزمین بزرگتری را نسبت به طرح های بعدی بین المللی برای فلسطینی ها در نظر گرفته بود. راه حل دو دولت که اوائل سال های ۹۰ بر روی آن توافق شد تا کنون به جائی نرسید جز یک فرش رفو شده جغرافیائی با پست های ارتشی بی حد در غرب اردن. آخرین فصل تصرف اسرائیل ساختن دیوار بود که بخشا بطوری عمیق در غرب اردن فرو رفته و شرق اورشلیم را از منطقه فلسطینی جدا می سازد.
با وجود این شرایط نه یک دولت با حقوق برابر فلسطینی می تواند در کنار اسرائیل به وجود آید و نه بر این بستر اختلاف دائمی انگیزه های مذهبی در این منطقه از بین می رود.
اگر دست آخر طوری شود که بخشی از سرزمین قدیمی فلسطین مستقل شود و دولتش را تشکیل دهد این چنین این دولت کوچک لغت به لغت محصوردر میان دیوار ها خواهد بود و از لحاظ اقتصادی به هیچ وجه توانائی زندگی نخواهد داشت و همواره اسیراسرائیل و همچنین اسیر کشور های همسایه عربی خواهد بود. ما از این بیم داریم که یک چنین راه حلی نه ازدرد ورنج فلسطینی ها بکاهد و نه به صلحی دائمی در منطقه منجر شود.
آنچه معلوم است: یک راه حل نمی تواند بر روی میز سبز طراحی شود. بسیاری از چپ ها وجود دارند که یک دولت دمکراتیک مشترک در خاورمیانه را بعنوان هدفی آرزوئی و غیر واقعی تلقی می کنند. سازمان های فلسطینی خودشان خواهان ایجاد دولتی عربی در کنار اسرائیل بر روی زمین های فلسطین می باشند.
ما با این خواسته های فلسطینی ها برای ایجاد دولتی مستقل فلسطینی با توانائی زندگی اعلام همبستگی می کنیم. در ضمن وضعییت فلسطینی ها در حال حاضر آنچنان مایوسانه است که هر پیشرفتی بسوی خودمختاری بیشتر حال فرق نمیکند که چقدر ناچیز باشد از سوی مردم فلسطین با آغوش باز پذیزفته می شود.
ما از این روی از تمامی خواسته های مشخصی که باعث شوند وضعییت زندگی مردم فلسطین بهتر شود پشتیبانی می کنیم. به این خواسته ها همچنین عدم ایزوله فلسطین، خروج ارتش اسرائیل از غرب اردن، از بین بردن دیوار، توقف فوری سیاست شهرکی در مناطق اشغالی و برداشتن تمامی مقررات در نوار غزه تعلق دارد.
بحث بر روی چشم انداز صلح در خاورمیانه در میان چپ ها بسیار جدل آمیز به پیش می رود از این رو ما علاقمندیم که عقاید و انتقاد ها و اشارات شما را به آدرس زیر دریافت نمائیم.   

redaktion@linksruck.de