برخی نمودهای اصلاح قانون اساسی ونزوئلا


ادوارد و دیماس - مترجم: هاتف رحمانی


• آنچه برای کسانی که می خواهند چگونگی سوسیالیسمِ قرن بیست و یکم را بشناسند بسیار حایز اهمیت است، آن است که چاوز پذیرش پنج شکل از مالکیت را در قانون اساسی پیشنهاد می کند: مالکیت عمومی، مالکیت اجتماعی، مالکیت اشتراکی، مالکیت ترکیبی و مالکیت خصوصی ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۴ شهريور ۱٣٨۶ -  ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۷


من در یک روزنامه اسپانیایی خواندم که پیشنهاد پرزیدنت هو گو چاوز برای اصلاح قانون اساسی راهی برای بقای مادام العمر در قدرت است .این امر شدنی است. در صورتی که چاوز بتواند به تکرار از سوی مردم ونزوئلا برگزیده شود. بنابراین حاکمیت نامحدود کاملا وابسته به او نیست، اما درصورت پذیرش توده ها این اختیاررا خواهد داشت. اگر فراخوان رفراندوم معروف ۲۰۰۴ را هم اضافه کنیم که به رای اعتمادی به دولت او تبدیل شد چاوز پیش از این هم ۴ بار برگزیده شده است.
اکثر رسانه های خبری ونزوئلایی مخالف با پیشنهاد چاوز، آن را کودتا می نامند. اگر چنین بود، این امرمی توانست قوی ترین کودتا ی تاریخ باشد، چون لایحه اصلاحات به مجلس فرستاده شد، که از سوی نمایندگان مورد مذاکره، تصویب یا اصلاح قرار خواهد گرفت، واز آنجا نیز جهت بحث به استان ها، شهرک ها، شهرها و مناطق روستایی ارسال خواهد شد. و سرانجام نیز، لایحه به رفراندوم عمومی گذاشته خواهد شد.   
چاوز ٣٣ تغییر را در قانون اساسی پیشنهاد کرده است که در بین آنها پیشنهادی است که در صورت تمایل مردم ونزوئلا رئیس جمهور می تواند به مدت ۷ سال و به دفعات انتخاب شود. بعضی ها این پیشنهاد را "یک بازی برای مادام العمر کردن خود در قدرت "می خوانند. اما چیزی که بر زبان نمی آورند آن است که چاوز انتخاب مجدد خود را به اختیار مردم واگذار می کند.
انتخابات ریاست جمهوری در ونزوئلا تاکنون بیشترین نظارت را در جهان داشته است، از جمله بازرسانی از سوی موسساتی چون سازمان کشورهای امریکایی یا بنیاد کارتر ناظر انتخابات بوده اند. بنابراین امکان ندارد کسی بتواند برگزاری انتخابات را به تقلب متهم نماید و یا شواهدی از اجبار مخالفان به شرکت در انتخابات ارائه نماید.
در آخرین انتخابات، در دسامبر ۲۰۰۶، علیرغم آنکه کارزار عظیمی از سوی رسانه های نوشتاری و رادیو و تلویزیون های موجود در دست بورژوازی ونزوئلا علیه او به راه افتاد و علیرغم آن که بنا به اعتراف ویلیام آر. براون فیلد سفیر سابق امریکا در ونزوئلا، دولت امریکا میلیون ها دلار به مخالفین چاوز پول داد، بیش از ۶۰درصد آرا به چاوز داده شد.
در بین اصلاحات جسورانه پیشنهادی چاوز، توجه به قدرت توده ای به مثابه یکی از اجزای تشکیل دهنده دولت قراردارد. معنی این اصلاح چیست؟ معنای آن این است که دولت های ایالتی، هم در مناطق شهری وهم در مناطق روستایی، بعد از پیوند تلاش ها یشان با قدرت توده ای شهری، درجه ای از قدرت تصمیم گیری در باره مسائل مبتلا به خود را به موازات منابعی برای حل آن ها، دراختیار خواهند داشت. آنها به محله های خود گردان تبدیل می شوند.
سایر ساختارهای دولتی نیز با فدرت داخلی فوق الذکر، با قدرت های ایالتی (قدرت ایالت هایی که کشور را تشکیل می دهند) و قدرت ملی یا دولت ملی ترکیب خواهد شد. و قدرت مردم نیز در قوای مجریه، مقننه، قضایی، شهروندی و قدرت های گزینش گر سازماندهی شده است. علاوه بر این، بر اساس این پیشنهاد، پست معاونت های منطقه ای ریاست جمهوری هم ایجاد می شود.
پیشنهاد چاوز دگرگونی نسبتا بزرگی را در آنچه شکل حاکم حکومت ونزوئلا بوده است هدف قرار داده و ساختارهای ایالتی، شهری و ملی را نیز تغییر می دهد. و سرانجام هم می تواند به ترکیبی از یک بخش فدرال (که می تواند پایتخت جمهوری را شامل شود)، ایالت ها، مناطق دریایی، قلمرو های فدرال، اتحاد شهرها، بخش های جزیره ای و محله ها منجر شود.
چاوز همچنین وارد کردن قانون ممنوعیت استثمار کارگران و تاسیس یک صندوق تامین اجتماعی را در قانون اساسی پیشنهاد می کند که حقوق بنیادی کارگران همچون بازنشستگی، مستمری، مرخصی، استراحت و تعهد مالی برای زنان باردار را، هم پیش وهم بعد از زایمان تضمین خواهد کرد. قانون می تواند ساعات کار روزانه را به ۶ ساعت در روز کاهش داده و مانع از فشار کارفرمایان به کارگران خود برای اضافه کاری گردد.
اصلاحات پیشنهادی، بی حاصل گذاشتن زمین و نیز بهره برداری خصوصی از هیدروکربن ها را در تمام اشکال آن ممنوع می سازد. لایحه همچنین بهره برداری خصوصی از کالاها و خدماتی را که برای منافع عمومی یا به خاطر ماهیت استراتژیک خود مورد استفاده قرار می گیرند ممنوع می کند.
باید یادآوری شود که این اصلاحات، به استثنای آنهایی که از منافع کارگران دفاع می کنند، در سیستم سرمایه داری جدید هستند. در برخی کشورهای پیشرفته که استقرار تدریجی "رفاه اجتماعی" عملی شد، اقدامات حتی بسیار شدیدتر بود.
آنچه برای کسانی که می خواهند چگونگی سوسیالیسمِ قرن بیست و یکم را بشناسند بسیار حایز اهمیت است، آن است که چاوز پذیرش پنج شکل از مالکیت را در قانون اساسی پیشنهاد می کند: مالکیت عمومی، مالکیت اجتماعی، مالکیت اشتراکی، مالکیت ترکیبی و مالکیت خصوصی.
مالکیت عمومی متعلق به سازمان های دولتی است. مالکیت اجتماعی به تمام مردم به عنوان یک کل تعلق دارد. صاحبان مالکیت اشتراکی گروه های اجتماعی یا گروه هایی از افراد هستند. و مالکیت ترکیبی نیز مخلوطی از سرمایه عمومی و خصوصی است.
لایحه پیشنهادی، مالکیت خصوصی را که به افراد بومی یا به صورت قانونی به کسی تعلق دارد محترم می شمارد. به عبارت دیگر، اصلاحات پیشنهادی به مالکیت خصوصی ابزار تولید احترام می گذارد. آنچه از آن جلوگیری می شود استثمار نظام مند کارگران است.
چاوز زمان تسلیم لایحه به مجلس، به تجار پیام داد: "کارآفرینان، بخش خصوصی، شما کنار گذاشته نشده اید. ما به شما به عنوان متحدین خود احتیاج داریم. ما با همراهی یک دیگر کشور بزرگی را که آینده ونزوئلا است خواهیم ساخت. این تدبیری است که به همه ما مجوز پیوستن به یکدیگر برای همکاری را می دهد."
این اولین بار نیست که چاوز چنین صحبت هایی را با بورژوازی ونزوئلا و شرکت های چند ملیتی مطرح می کند. به نظر می رسد که ذهنیت بورژوا یی و منافع طبقاتی (خودپسندی آنها که به واقع نیز چنین هستند) از درک پیام چاوز که از آسیب به آن ها فاصله دارد و در درازمدت نیزمی تواند به سود آنها باشد، مانع می شود.
آنچه روی می دهد آن است که بورژواها مجبور به انکار چیزهایی می شوند که دلیل موجودیت آنها بوده است: (یعنی) کنترل دولت، که در حال حاضر به دستان مردم منتقل می شود. چاوز در برنامه رادیویی "سلام، رئیس جمهور" مورخه ۱۹ اوت خود، برنامه هایی را که از سوی مخالفان و سازمان سیا برای ممانعت از تصویب و اجرای اصلاحات طراحی شده اند محکوم کرد.
پیشنهاد های اصلاحی دیگری هم وجود دارند، اما پیشنهادهای ذکر شده به نظر من بسیار مهم و عمده می رسند. گمان می کنم شما می توانید آن هارا درک کنید، اگر این پیشنهادها تصویب شوند، ساختار دولت را تغییر خواهند داد و به مردم ونزوئلا قدرت مشارکت و نقش رهبری کننده ای را اهدا خواهند کرد که پیش از این هرگز در هیچ کشور دیگری سابقه نداشته است. مشکل در نحوه اجرای این اصلاحات و کارا کردن آنها قراردارد.
بدیهی است که چاوز تغییراتی انقلابی را پیشنهاد می کند، و انقلاب یک عمل مهندسی اجتماعی است که ساختارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور را تغییر می دهد وبا موفقیت ها و شکست ها قرین است. موفقیت ها اهمیت دارند اما شکست ها نیز مهم هستند، چون امکان حذف هیچ یک از آنها وجود ندارد. موفقیت ها و شکست ها همیشه دست آوردها و پی آمدهای خود را دارند که سال ها و گاهی دهه ها ادامه می یابند.
دوری از خطاهای سایر انقلاب هایی که سوسیالیسمِ را ساختند (یا برای ساختن آن تلاش کردند) چیزی است که چاوز در چندین موقعیت نسبت به آن هشدار داده است. خطاهای مشابه ممکن است دوباره انجام نگیرند، اما برخی خطاها وجود خواهند داشت، چون انقلاب ها (به وضوح) ثمره کار انسان ها هستند و نه حاصل کارماشین ها.
بنا بر این سوالاتی که پیش روی ما قرار دارد منحصر به دو سوال است: آیا چاوز کادرهای ورزیده ی آموزش دیده ای برای اجرای این اصلاحات دارد؟ آیا مردم ونزوئلا برای حاکمیت و اداره عدالت اجتماعی و برابری همگانی انقلاب بولیواری آماده شده اند؟
فردگرایی، نقطه تعادل ابراز شده از سوی سرمایه داری، در ونزوئلا نیز به همان صورتی که در هر جای دیگر جهان وجود دارد موجود است. عزیمت از آن نقطه تعادل، برای خلق نوع جدیدی از انسان که چاوز درباره آن سخن می گوید کار ساده ای نیست .   
اول به این دلیل که تفکر در چهارچوب منافع فردی آسان تر از تفکر در چهارچوب منافع جمعی است، دوم به خاطر آن که برای خلق "انسان نوین" شما به "آموزگار انی" نیاز دارید که آنها نیز به نوبه خود "نیازمند هستند آموزش دیده باشند" همانطورکه مارکس با نگاه خارق العاده ای در تزها یی درباره فو یرباخ اظهار کرده است.
ورای اصلاحات قانون اساسی، چالش عمده ای پیش روی چاوز قرار دارد.و این چالش دلیل اصلی است، در حالی که مردم – که عمده ترین برخورداران از کار او بوده اند- رقابت را درک می کنند چرا چاوز باید مادامی که می تواند در سکانداری حکومت ونزوئلا باقی بماند؟.و به نظر می رسد مردم مبارزه می کنند، شما چنین فکر نمی کنید؟

منبع : سولید نت، باز انتشار: حزب کمونیست ونزوئلا