نیروی رها شده
معرفی کتاب: «زمین و انقلاب در ایران ۱۳۶۰ ـ ۱۳۴۰»
مجتبی بیات
•
اثر هوگلند ارائه دهنده تحلیلی از نقش روستاییان در فرایند شکل گیری انقلاب اسلامی است. کتاب «زمین و انقلاب در ایران ۱۳۶۰ ـ ۱۳۴۰» به هیچ عنوان مدعی نیست که یگانه عامل انقلاب ۱۳۵۷ اصلاحات اراضی بوده است. بلکه نویسنده، اصلاحات اراضی و نیروی آزاد شده از آن را به عنوان یکی از عوامل وقوع انقلاب بر می شمارد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲٨ شهريور ۱٣٨۶ -
۱۹ سپتامبر ۲۰۰۷
نیروی رها شده
معرفی کتاب: «زمین و انقلاب در ایران ۱٣۶۰ ـ ۱٣۴۰»
(Land and Revolution In Iran ۱۹۶۰- ۱۹٨۰)
اثر: اریک ج. هوگلند
(Eric. J. Hooglund)
مترجم: فیروزه مهاجر
ناشر: نشر و پژوهش شیرازه
تهران ۱٣٨۱
مقدمه؛ کتاب «زمین و انقلاب در ایران ۱٣۶۰ ـ ۱٣۴۰» ، اثر «اریک ج. هوگلند»، توسط «فیروزه مهاجر» ترجمه و چاپ اول آن به سال ۱٣٨۱ در ۲٨۲ صفحه بوسیله نشر و پژوهش شیرازه در اختیار مخاطبان قرار گرفته است. این کتاب در دو بخش و هشت فصل به بررسی سیر تحولات عینی جامعه روستایی متاثر از اصلاحات ارضی و تاثیرات آن بر فرایند شکل گیری انقلاب اسلامی می پردازد.
بخش اول کتاب تحت عنوان سابقه اصلاحات اراضی شامل فصول یک تا چهار: اوضاع و احوال روستاها، جامعه دهقانی در پایان دهه ۱٣۴۰، خاستگاه های اصلاحات اراضی و برنامه اصلاحات ارضی می باشد. نویسنده و پژوهشگر آمریکایی در ادامه و طی بخش دوم و مهم تر کتاب؛ تاثیرات اصلاحات اراضی را در فصول پنج تا هشت با عناوین: زمین داری پس از اصلاحات اراضی، تغیرات اجتماعی ـ اقتصادی روستایی، اراده قیصر و روستاها و انقلاب، مورد کاوش قرار می دهد.
کتاب زمین و انقلاب در ایران ۱٣۶۰ ـ ۱٣۴۰، از معدود آثار منتشر شده در خصوص اصلاحات اراضی است که توانسته است به تحلیل سیر دگرگونی های عینی حاصل از سیاست های پهلوی دوم در روستاها و تاثیر آن سیاستها در سایر عرصه های جامعه از جمله هجوم کارگران خدماتی به شهرها و نقش آفرینی آنان در فرایند انقلاب، بپردازد. هوگلند مولف آمریکایی کتاب با سفر به روستاهای مختلفی در ایران توانسته است علاقه خویش به جامعه ایران را در اثری منحصر به فرد به نمایش در آورد. وی تحقیق میدانی کتاب را در طول سال های ابتدایی و انتهایی دهه ۱٣۵۰ شمسی انجام داده است. لازم به اشاره است که مطالعات اولیه وی درباره جامعه روستایی ایران و اصلاحات اراضی؛ مربوط به نگارش پایانه دوره دکتری برای « مدرسه مطالعات پیشرفته بین المللی دانشگاه جان هاپکینز واشنگتن » بوده است.
سابقه اصلاحات اراضی
فصل اول کتاب مربوط به ویژگی ها و اوضاع و احوال جامعه روستایی ایران پیش از وقوع اصلاحات اراضی است. پژوهشگر در این فصل ویژگی های مورفولوژیک، شیوه کشت و شیوه آبیاری جامعه روستایی ایران را بیان می کند. وی معتقد است شیوه تولید کشارورزی در ایران متاثر از ویژگیهای جغرافیایی این سرزمین به خصوص کمبود آب می باشد.
فصل دوم کتاب به چگونگی ساختار روستاهای ایران پیش از اصلاحات ۱٣۴۱ می پردازد. طی این سالها سلطه بزرگ مالکان مهمترین ویژگی ساختاری روستاهاست. هوگلند الگوی مالکیت زمین را تحت تاثیر پدیده ای به نام فئودالیسم ایرانی می داند. وی سه شیوه زمین داری بزرگ مالکان را، به صورت منفرد، اجاره داری و املاک وقفی و سلطنتی قابل رویت می داند. در این میان حضور قشر خوش نشین که حد فاصل مالک و زارع قرار می گیرد به عنوان یکی از ویژگیهای ساختاری جامعه روستایی ایران مورد بررسی پژوهشگر قرار گرفته است. در نهایت وی با بر شمردن تفصیلی عناصر قشر زارع نتیجه می گیرد که اکثریت جماعت کشاورز ایرانی را زارعین تنگ دست و کارگران کشاورزی فاقد زمین تشکیل می دهند.
فصل سوم کتاب خاستگاه های اصلاحات اراضی را بررسی می کند. هوگلند در ابتدای این فصل اشاره می کند که تصمیم به انجام اصلاحات اراضی از سوی نخبگان شهری صورت گرفته است و توده های روستایی پیش از این خواست، جنبش و خیزشی برای انجام آن نداشته اند. وی اشاره می کند که در میان سیاسیون در صدر مشروطه فرقه عامیون (دمکرات ها) سعی داشت از طریق تصویب قانون در مجلس شورای ملی دوم اصلاحات اراضی را شروع کند که البته در این امر ناموفق بود. وی به اولین تجربه اصلاحات ارضی توسط فرقه دموکرات آذربایجان که به صورت محافظه کارانه صورت گرفت اشاره می کند. هوگلند قانون بهره مالکانه را که توسط دولت ملی دکتر مصدق به تصویب رسید را قانونی در راستای منافع روستاییان ارزیابی می کند. وی در ادامه متقاعد شدن محمدرضا شاه پهلوی به انجام اصلاحات اراضی را متاثر از سه مسئله: تلاش شاه برای مقابله با قدرت و نفوذ بزرگ مالکان و گستردن سیطره اقتدار و نفوذ حکومت به روستاها، خواست دولت ایلات متحده آمریکا که حامی اصلی شاه و باز گرداننده وی به تاج و تخت از طریق کودتای ۲٨ مرداد سال ٣۲ بود و در نهایت مقابله با محبوبیت دکتر مصدق و جبهه ملی و یافتن پایگاه در میان روستاییان، می داند. همچنین مولف کتاب اشاره می کند که طراح اصلی قانون اصلاحات اراضی حسن ارسنجانی سوسیالیست جوانی بود که در کابینه امینی عهده دار وزارت کشاورزی بود.
فصل چهارم کتاب به تشریح دقیق چگونگی انجام اصلاحات اراضی طی سه مرحله آن پرداخته است. مرحله اول با تصویب قانون اصلاحات اراضی در ۱۹ دی ماه ۱٣۴۱ آغاز می شود و بر اساس آن مالکین می بایست از میان روستاهای خویش یکی را حفظ و مابقی را میان زارعین تقسیم کنند. در تیرماه ۱٣۴٣ با اجرای بندهای الحاقی قانون اصلاحات اراضی مرحله دوم آغاز شد. بر مبنای بندهای الحاقی امکان اجاره داری زمین برای زارعینی که آن را زیر کشت می بردند فراهم شد. سرانجام در سال ۱٣۴٨ با اجازه یافتن زارعین به مالکیت یافتن بر زمینهای اجاره ای از طریق پرداخت بهای آن مرحله سوم و آخر اصلاحات اراضی به انجام رسید. در نهایت نیز شاه در اوایل مهرماه ۱٣۵۰ اعلام داشت که اصلاحات اراضی پایان یافته است. هوگلند در انتهای این فصل اشاره می کند که در نتیجه یک دهه اصلاحات اراضی نود و دو درصد سهم بران به دهقانان صاحب زمین تبدیل شدند.
تاثیرات اصلاحات اراضی
فصل پنجم بیان می دارد که اصلاحات اراضی نتوانست تغییرات بنیادینی را در ساختار سنتی روابط بین عناصرجامعه روستایی به وجود آورد و در نهایت منجر به تداوم استثمار روستانشینان توسط مالکین غایب و کسانی شد که موفق به دریافت بیش از ده هکتار زمین شده بودند. هوگلند پیامدهای منفی اصلاحات اراضی برای زارعین را: نابرابری الگوی ماکیت زمین، پراکندگی قطعه زمین های هر مالک، مشکلات مربوط به آبیاری و معیشتی بودن کشاورزی، می داند. وی با بیان اینکه تحقیقات نشان داده بودند؛ زمین مورد نیاز برای تامین زندگی یک خانوار روستایی حداقل هفت هکتار می باشد، متوسط زمین دریافتی هر خانوار روستایی را چهار و هفت ـ دهم هکتار بیان می کند. وی در پایان این فصل نتیجه می گیرد که بهبود اوضاع اقتصادی روستاها مستلزم تدوین یک برنامه جامع توسعه روستایی می باشد، و نه اجرای برنامه هایی نظیر اصلاحات اراضی.
فصل ششم در کنار فصول هفتم و هشتم، متمایز کننده کتاب «زمین و انقلاب در ایران ۱٣۶۰ ـ ۱٣۴۰» از سایر کتاب هایی است که در این زمینه نگاشته شده اند. در واقع نمایش چگونگی تاثیر دگرگونی های عینی حاصل از اصلاحات اراضی بر عرصه های اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی طی این فصول صورت گرفته است. هوگلند در فصل ششم مهمترین نتیجه اصلاحات اراضی از نظر اقتصادی و اجتماعی را تبدیل زارعین سهم بر به مالکین زمین می داند. وی رکود تولید محصولات کشاورزی در دهه پنجاه را محصول مستقیم اصلاحات اراضی می داند. ضمن اینکه ناکارآمدی سیاستهای اقتصادی از قبیل تعین قیمت ناعادلانه محصولات کشاورزی و واردات بی رویه گندم را نیز از دیگر عوامل این روکود می داند. هوگلند با استناد به مهاجرت توده ای روستاییان به شهر در دهه پنجاه بیان می دارد؛ که در دوران انجام اصلاحات، روستاها با فقدان رشد و توسعه مواجه بوده اند. این مهاجرن که در پی یافتن کار به شهرها روانه می شدند در بخش های ساختمان سازی، تولیدی و خدمات شهری مشغول می شدند. وی از پیامدهای این مهاجرت ها به رواج پدیده حاشیه نشینی در شهرهای پذیرا اشاره می کند. هوگلند دو الگوی مهاجرت را مشخص می سازد. یکی خوش نشینان و کشاورزانی که زمین آنها کفاف مخارج زندگی شان را نمی داده است، و دیگری ساکنان روستاهایی که فاصله آنها از شهر بیش از ۷۵ کیلومتر بوده که در نتیجه این فاصله زیاد، از امکان توامان سکونت در روستا و اشتغال در مراکز شهری برخوردار نبوده اند.
فصل هفتم کتاب با عنوان تمثیلی اراده قیصر بیانگر عزم دولت برای مداخله گسترده در روستا است. به عبارت دیگر اصلاحات اراضی تلاشی بود برای جایگزینی اقتدار دولت به جای اقتدار انحصاری بزرگ مالکان. پیامد اصلاحات اراضی دولت سعی کرد تا از طریق ایجاد نهادهای متعدد خدماتی و عمرانی خلاء مدیریت مالک را پر کند. کدخدا در نقش جدید خویش امور عمومی روستا را تحت نفوذ و نظارت دولت عهده دار شد. انجمن ده به عنوان بخشی از ساختار سیاسی روستا پذیرفته شد و شرکت های تعاونی روستایی با در اختیار داشتن منابع مالی جهت اعطای وام، نقشی شبه سیاسی عهدار شدند و نفوذ خویش را در خدمت ثروتمندان روستا و وابستگان دولت قرار دادند. در این میان نهادهای خانه انصاف، سپاه دانش، سپاه بهداشت و سپاه ترویج و آبادانی نیز در قامت عاملان و سفیران توسعه روستاها عهده دار اجرای سیاستهای اقتصادی و اجتماعی مورد نظر شاه شدند. در نهایت دولت در اجرای برنامه های توسعه ای خویش ناتوان نشان داد. هوگلند دلایل این ناتوانایی را در نتیجه ی: عدم پذیرش سپاهیان از سوی روستائیان بواسطه هیبت شهری و رفتار ارباب منشانه آنان در مواجه با مردم روستایی، عدم تخصیص منابع مالی لازم از سوی دولت جهت اجرای پروژه های توسعه ای و در نهایت تغییر نگرش شاه نسبت به شکل گیری قشر و طبقه دهقانان، و تاکید وی بر تاسیس شرکت های سهامی زراعی و کشت و صنعت، دانسته است. به گفته ی هوگلند آشنا شدن روستاییان با جاذبه های زندگی شهری در نتیجه رفت و آمد ماموران دولتی و سپاهیان، و آگاهی فزاینده روستاییان از محرومیت نسبی شان در کنار ناتوان یافتن دولت در برآورده ساختن مطالبات جدید، بیش از پیش روستاییان را با این واقعیت روبرو ساخت که هدف دولت از اصلاحات اراضی، سیاسی و در راستای گسترش کنترل بر روستاها بوده است. همچنین ناتوانی دولت در اجرای برنامه های اقتصادی ـ اجتماعی توسعه ای، روستاییان را بر آن داشت که دولت را یارای ایستادگی در برابر موج اعتراضات توده ای سال ۱٣۵۷ نیست.
فصل هشتم با عنوان روستاها و انقلاب ذهن مخاطب را درگیر این سوال می کند که به چه دلیل روستاییان در فرایند انقلاب از شاه حمایت نکردند؟ هوگلند پاسخ به این سوال را در گرو شناسایی گرایش های سیاسی موجود در روستا می بیند. وی سه دسته: کشاورزان ثروتمند حامی شاه که در موضع اقلیت قرار داشتند، ضد حکومتی ها شامل کسبه خوش نشین و دهقانان خرده پا که در نتیجه سرکوب شدید در اقلیت بودند و اکثریت کشاورزان و خوش نشین های فقیرِ بی نگرش سیاسی که نسبت به شاه فاقد احساس وفاداری بودند، را طی سال سرنوشت ساز ۱٣۵۷ بر می شمارد. و در نهایت با پاسخگویی به چگونگی انقلابی شدن غیر سیاسی های اکثریت، تحلیل خود را از نقش روستاییان در شکل گیری انقلاب اسلامی ایران ارائه می دهد. هوگلند ریشه های انقلاب را در توسعه اجتماعی، اقتصادی وسیاسی سالهای ۱٣۵۴ تا ۱٣۵۶ می بیند. وی با اشاره به شتاب گیری انقلابی شدن توده های شهری و روستایی در طی سال های ۱٣۵۶ و ۱٣۵۷ خاطرنشان می کند که انقلاب پدیده ای صرفا سیاسی و منحصر به شهرهای بزرگ نبود. پژوهشگر آمریکایی بیان می دارد: درست در زمانی که مشخص شد که حکومت توانایی ایستادگی در برابر مخالفان را ندارد و جایگاه شاه به شدت تضعیف شده است بی اعتناهای روستایی به خیل انقلابیون پیوستند. وی کسانی را که بین شهرها و روستاها در رفت و آمد بودند به اتفاق مهاجران روستایی که در نتیجه اعتصابات گسترده کارگری به روستاها باز می گشتند را حاملان پیام انقلاب برای روستاییان معرفی می کند. فقدان وفاداری نسبت به شاه در نتیجه شکست طرح های توسعه ای از عوامل انقلابی شدن سریع خیل روستاییان بوده است. هوگلند در قسمت پایانی کتاب خویش گروه های غیر ممتاز خوش نشین و کشاورزان متوسط را به عنوان سازمان دهندگان انقلاب در روستا معرفی می کند. وی در نهایت با استناد به مشاهدات خویش بیان می کند که طی سالهای ابتدایی پس از پیروزی، روستاییان شناخت دقیقی را نسبت به حاکمان جدید پیداد نکرده بودند و در بیم و امید به زیست خویش ادامه می دادند.
و نکته آخر اینکه اثر هوگلند ارائه دهنده تحلیلی از نقش روستاییان در فرایند شکل گیری انقلاب اسلامی است. کتاب «زمین و انقلاب در ایران ۱٣۶۰ ـ ۱٣۴۰» به هیچ عنوان مدعی نیست که یگانه عامل انقلاب۱٣۵۷ اصلاحات اراضی بوده است. بلکه نویسنده، اصلاحات اراضی و نیروی آزاد شده از آن را به عنوان یکی از عوامل وقوع انقلاب بر می شمارد.
مجتبی بیات
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
|