سالگشت فاجعه ی ملی و یادواره کشتار تابستان ۶۷ در آتلانتا



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲٨ شهريور ۱٣٨۶ -  ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۷


به مناسبت گرامیداشت یاد و خاطره جانباختگان سال ۶۷ ، بنیاد اسماعیل خویی و همبستگی ملی ایرانیان- آتلانتا مراسمی را درتاریخ ۱۶ سپتامبر در شهر آتلانتا برگذارکرد. در سالن برگزاری مراسم، درجایگاه مشخصی عکسهایی ازمراسم خاوران در ایران ، عکسهای جانباختگان تایستان ۶۷ و نقاشی های زندان خانم اردوان نهاده شده بود.که بطرز زیبایی با گلهای قرمز و شکوفه های سفید تزیین شده بود . در درب ورودی سالن گلدان بزرگی از گلهای قرمز قرار داده شده بود و به هر فردی که وارد میشد گلی فرمز داده میشد. حضار.عکسهای خاوران وجانباختگان تابستان۶۷ و نقاشیهای زندان را قبل از شروع برنامه گلباران کردند.

مراسم با یک دقیقه کف زدن به افتخار جان باختگان راه آزادی و اعلام برنامه شروع شد.
ابتدا پیام های بنیاد اسماعیل خویی و همبستگی ملی ایرانیان-آتلانتا به مناسبت کشتار۶۷ خوانده شد و سپس خانم سودابه اردوان نقاش ، مجسمه ساز ، نویسنده و زندانی سالهای ۶۷-۶۰ زندانهای جمهوری اسلامی به این ترتیب معرفی شد:
سودابه اردوان در سال ۱٣٣۷ در تبریز به دنیا آمده و نقاشی را از دوران بچگی آغاز کرده و کماکان ادامه میدهد.، او در زندانهای اوین ، قزلحصار و گوهردشت در سالهای ۱٣۶۰ تا ۱٣۶۷ آفریننده آثاری بجا ماندنی شده و هنر نقاشی در زندان را آفریده است. امروز سودابه نقاش ، مجسمه ساز ونویسنده ارزنده ای است ودرراه آزادی ، استقلال و دموکراسی ایران مبارزه میکند ویکی از پیش کسوتان جنبس پیشرو زنان ایران است.
. سودابه استعداد نقاشی را وقتی در کلاس سوم دبستان بود در خود کشف کرد او در کتابش می نویسد "وقتی به مقایسه کارهای خودم و دیگران می پرداختم علاقه بیشتری را در خود به کشیدن نقاشی پیدا می کردم. هر شب دست کم یک نقاشی می کشیدم و آن را روبرویم می گذاشتم و با نگاه به آن به خواب می رفتم. در محیطی که زندگی می کردم از تفریح و سرگرمی خبری نبود. بعلاوه هیچ دوستی را هم در اطراف خود پیدا نمی کردم. بتدریج نقاشی جای همه اینها را برایم پر می کرد. زیرزمین خانه ما محل کارم شده بود. چنان نقاش پرکاری شده بودم که بعضی وقت ها باعث عصبانیت پدر و مارم می شدم."
سودابه پس از اتمام دبیرستان وارذ دانشگاه میشود و در رشته دکوراسیون و معماری داخلی مدرسه عالی ساختمان وابسته به دانشگاه پلی تکنیک تهران مشغول به تخصیل میگردد. در محیط دانشکده خیلی زود به مبارزات صنفی ـ سیاسی روی می آورد. و از دانشگاه اخراج میگردد. او همچنان فعالیت سیاسی و مبارزه سیاسی را به همراه هم دانشکده ای هایش ادامه میدهد. پس از انقلاب ۱٣۵۷ دوباره به دانشگاه برمیگردد و درسال ۱٣۶۰ دربحبوحه پاک سازی دانشگاه بجرم شرکت در تظاهرات از دانشگاه اخراج و به دو سال زندان محکوم میشو.د. وسپس دوبار دیگر به دو و سه سال به زندان محکوم میگردد. سودابه در کتابش تشریح می کند که چگونه از هنر نقاشی اش استفاده می کند که داستان زندان را با نقاشی تصویر کند. او می نویسد
"دیدن پاهای خون آلود و شکنجه شده به همراه صورت های معصوم و دوست داشتنی آدم ها که اغلب جوان هستند ، مرا تحت تاثیر قرار می دهد. هر کدام از آنها را روی بوم نقاشی خیالی ام می گذارم و در آخر دچار هیجان می شوم از این که اگر این امکانات را داشتم ، چه می شد ؟ سعی می کنم صحنه ها را در ذهنم ثابت نگه دارم تا روزی بتوانم آن ها را به همه دنیا نشان بدهم.صحنه ها که هر روز و هر ساعت زیاد تر می شوند و احساس می کنم حال ، خودم نیز تبدیل به یکی از این صحنه ها شده ام.شروع به کشیدن چهره هایی خیالی می کنم نمی دانم چه شکلی خواهند شد. ولی بعضی از آنها بدون آن که تصمیم گرفته باشم درست شبیه بچه هایی می شوند که در این سالها با آنها زندگی کرده ام. با هر چهره ای که می کشم ، همدمی پیدا می کنم.نقاشی هایی را که با چای می کشم آخرین نقاشی های من از زندان می شود. روز آخر آنها را در داخل بدنم جاسازی می کنم و به بیرون می آورم....متن تعهدی را که امضاء میکنم چنین است تعهد می کنم که با هیچ " گروهکی " فعالیت نکنم و اگر کردم به اشدَ مجازات محکوم شوم".
سودابه اردوان در سال ۱۹۹۶ از کشور خارج میشود وبه سوئد مهاجرت میکند واز آن زمان تا کنون در این کشور زندگی میکند سودابه در سوئد به تحصیلاتش ادامه می دهد و دوره ی نقاشی و مجسمه سازی را در مدرسه عالی هنرهای زیبای استکهلم به پایان می رساند . او علاوه بررشته نقاشی در رشته مدد کار اجتماعی نیز تحصیلاتش را پی میگیرد و اکنون دانشجو ی دانشگاه است و بزودی در این رشته تخصص خود را خواهد گرفت .سودابه اردوان درسال ۲۰۰٣.کتاب « یادواره های زندان » را منتشر کرده که در نوع خود بی نظیر است. او در این کتاب رنج، درد ، تنهایی شوق احساس و امید زندانیان را توصیف می کند واز نفاشی هایش آنجا که کلام قاصر است استفاده می کند . سودابه دراین کتاب نشان میدهد که نه تنها نقاشی ماهر است بلکه نویسنده ای توانا نیز می باشد .سودابه اردوان در مقدمه کتاب « یادنگاره های زندان » این چنین می نویسد :« من خواستم با تقدیم این کتاب به مادرم و تمامی پدر و مادرهای زندانیان سیاسی دیگر، قدردانی مختصری از رنج بی حساب آنها در این سال های سخت و متلاطم کرده باشم. بسیاری از خانواده های زندانیان سیاسی ، رنج زندگی را در پشت درهای بسته زندان و زیر فشار و توهین پاسدارها و نگهبانان زندان تحمل کردند. آنها هر گز فرصتی را برای بیان این ظلم ها پیدا نکردند و چشم از جهان بستند
پس از معرفی، خانم اردوان برنامه خود را شروع کردند و ابتدا تو ضیح دادند که اکثر نفاشی های ۵ سال اول زندان او یا بوسیله رِژیم ویا بوسیله خود او و دوستانش بعلت شرایط شدید اختناق در زندان از بین برده شده و فقط نقاشی هایی دوسال آخراست که با همت و شگردهای مختلف در امان مانده و به بیرون از زندان فرستاده شده و امروز در دسترس است . خانم اردوان نقاشیهای این دوره دو ساله را یک بیک نشان دادند وبطور دقیق فضا و مراحل وچگونگی بوجود آمدن هر اثر را توضیح دادند . حدود ٨۰ اسلاید نشان داده شد که هر کدام گوشه ای از زندگی در زندان را توصیف میکرد. نقاشیها بسیار گویا ودر نوع خود بی نضیر بود و بسیار مورد توجه حضار قرار گرفت. نقاشی های بعد از دوره زندان خانم اردوان که در بخشی از سالن به نمایش گذاشته شده بود نیز مورد توجه وتحسین شرکت کنندگان قرار گرفت.
در بخش دوم برنامه، همسر یکی از شهدای ۶۷ که خود نیزیکی از زندانیان سال ۶۷ بوده در باره اهمیت خاوران برای خانوادهای جانباختگان ۶۷ و جگونگی حضور فرزندان ، مادران همسران پدران وبرادران در خاوران صحبت کرد.او توضیح داد که با وجود مشکلات فراوانی که همه ساله رژیم برای این خانواده ها فراهم مِی آورد، به تعداد شرکت کنندگان در مراسم سالانه افزوده میشود بطوریکه اکنون نه تنها خانواده ها بلکه دوستان ، آشنایان و علاقمندان نیز در این مراسم شرکت می کنند .و تاکید کرد که هیچ وقت نباید فراموش کرد که چه بر سر جوانان برومند ایران و خانواده های آنان آمده است. این خاطرات هر چند تلخ و گزنده است اما باید در دل تمامی ایرانیان زنده بماند تا نیرویی گرددکه جلو گیر چنین فجایعی شود.
پس از این برنامه، اشعاری از کتاب "کشتار ۶۷ به بانک بلند" از اسماعیل خوئی خوانده شد که در زیر نمونه هایی از اشعار می آید:
اینان که به راه ِآرمان بی باکند،
از جنس ِ حقیقت اند، یعنی پاک اند.
خورشید نماز می برد بر جانشان:
هر چند، به تن ، فتادگان بر خاک اند.

این کشته نمی خواست کسی کشته شود!
یا دست کسی به خونی آغشته شود:
نک بختِ خوش اش! که پیش از آن درغلطید
کاین گونه ز کشته پشته ها پشته شود.

این کشته که بر خاک اوین افتاده است،
یک تن ز ِشمار ِمردم ِ آزاده ست.
فریاد زد: "آزادی ، نان، مسکن!" لیک
گفتند شعار ضد دین می داده است !

این کشته ی یک شریر یا جانی نیست.
جز آن ِمعلمی دبستانی نیست.
می گفت که :"سنگسار و شلاق زدن
اسلامی هست ، لیکن انسانی نیست

این یار نه در راه ِخدا می میرد،
بل در ره ِ آزادی ما می میرد.
می میرد و جانش از شعف سر شار است :
زآن روی که داند که چرا می میرد.

شب تا به سحر صدای رگبار آید:
یعنی که سپاه ِجهل در کار آید.
پرسم :"برچیست این؟"و پاسخ دانم :
از حنضل ِ کین چه می شود بار آید؟

این کودک نازدانه زندان زاد است .
هم بندان را دل از نشاطش شاد است.
بیدادنداند که چه باشد آما ،
با بود ِ خود او نمودی از بیداد است

شیخان ! که به نام دین بیداد کنید :
فردا هم هست : هان، از آن یاد کنید.
زندان ِ سیاسی نشناسد دین؟ پس
زندانی ها را همه آزاد کنید

گز راه شناسیم و اگر گمراهیم ،
بر خواسته های دل ِ خویش آگاهیم:
کز بهر ِ جهان ومردمان و دلشان
آبادی و آزادی وشادی خواهیم

این کشت سم آلوده درو خواهد شد:
در باد فنا شدن ولو خواهد شد.
هر کهنه که هست از میان خواهد رفت:
نو،نو، همه هر چه هست نو خواهد شد.
پس از شعر خوانی سخنرانان به پرسشهای شرکت کنندگان پاسخ دادند و مراسم با قدر دانی از خانم اردوان که رنج سفری طولانی را تحمل کرده بودند تا در این برنامه شرکت کنند به پایان رسید.