در مقابلِ ایرانی مسلح به سلاح هسته ای چه باید کرد؟


ژان دومینیک مِرشه – ژان پیر پِرَن - مترجم: سیامند


• در کل، رژیم نگرانِ تهاجمی نظامی است، که به نظر نمی رسد آقای احمدی نژاد زیاد هم به آن باور داشته باشد. بیاناتِ کوشنر را می بایست در این زمینه جا داد، بیاناتی که به نظر می رسد متوجهِ نگران کردنِ هر چه بیشتر حکومتِ ایران بود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۵ مهر ۱٣٨۶ -  ۲۷ سپتامبر ۲۰۰۷


امری مسلم: به گواهی همه ی کارشناسان با شتابِ کنونی، تهران در دو سال آینده به سلاح هسته ای مجهز خواهد بود. برای مقابله با این خطر، در صورتی که تحریم های اقتصادی تعیین شده توسط سازمان ملل متحد، حکومت ایران را به تمکین واندارد، واشنگتن گزینه ی نظامی را در اولویت قرار می دهد. شش سئوال و جواب برای پرداختن به این گزینه.

برنامه ی هسته ای ایران تا چه میزان پیش رفته است ؟
ایران همچنان به تولید «آبشار» سانتریفوژهای مورد نیاز برای تهیه ی اورانیوم غنی شده ادامه می دهد ؛ آنها چیزی حدود ده تایی از این آبشارها، یعنی حدود ۱۶۴۰ ماشین فعال دارند. در حالی که تهران مدعیِ در اختیار داشتنِ ٣۰۰۰ سانتریفوژ فعال است، چیزی که در تئوری آنها را قادر به ساختن هر ساله ی یک بمب خواهد کرد. اما برای این کار می بایست اورانیوم – ۲٣۵ ( U-۲٣۵ ) برای راکتورهای هسته ای را تا ۹۰% غنی کرد، و نه ۴% که حالا می کنند.

آیا «راه حلی نظامی» برای بحران هسته ای ایران وجود دارد؟
این چیزی است که هیات حاکمه ی امریکا و اخیرا سارکوزی و کوشنر تلویحا می گویند. اگر حمله ای در دستور کار قرار بگیرد، محدود به حملاتِ هوایی به همراه عملیات واحدهای ویژه خواهد بود. به نظر می رسد «تهاجمی» زمینی به ایران، از آن نوعی که در سال ۲۰۰٣ در عراق صورت گرفت، کاملا خارج از موضوع باشد. دو کشور از نظر نظامی قادر به پیشبرد این حملات هوایی خواهند بود : ایالات متحد و اسرائیل ؛ فرانسه و انگلستان به طور محسوسی از توانایی های تهاجمی خفیف تری برخوردارند.
نخستین دشواری یافتنِ روشن و واضحِ هدف هاست : برای متوقف کردنِ برنامه ی هسته ای ایران و یا بی ثبات کردنِ رژیم، و به ویژه سپاه پاسدارانِ انقلاب، که بازوی مسلح آن را تشکیل می دهند، کدام هدف ها را می بایست نابود کرد ؟ با توجه به اینکه در صورتِ اصابتِ مستقیمِ ضربات به موادِ معدنی شکافت پذیر، خطر آلودگی رادیواکتیو موجود است. در همه ی مواردِ قابلِ تصور، تنها یک ضربه کافی نخواهد بود : در واقع موضوع بر سر تکرارِ بمبارانِ مرکز هسته ای تموز، توسط نیروی هواییِ اسرائیل در ژوئن ۱۹٨۱ نیست.
دشواریِ دیگر: ایرانی ها خود را برای چنین حمله ای پیشاپیش آماده کرده اند. در نتیجه پایگاه هایشان را در سطح کشور پراکنده اند، آنها را با بردن به زیرِ زمین و گاه زیر تُن ها بتون، تقویت کرده اند. و بالاخره اینکه دفاع ضدهواییِ خود را وسیعا توسعه داده اند. آخرین مشکل: اگر حملاتِ هوایی توانایی های هسته ای ایران را از میان ببرد و یا آن را کاهش دهد، تهران هم دست روی دست نخواهد گذاشت. هدف های بالقوه کم نیستند : ارتش امریکا در عراق، در افغانستان و در خلیج. در صورتِ دخالتِ اسرائیل، جبهه ی لبنان می تواند توسط حزب اله مجددا «روشن» شود. درست مثل عراق، ساعاتِ اولیه ی پیشبرد یک عملیاتِ نظامی می تواند تا حدود زیادی قابل پیش بینی باشد. اما بعدش چی، زیاد هم روشن نیست...

«خطوط قرمز» کدامند؟
خطوط زیادند: دیپلماتیک، تکنولوژیک، نظامی ...آن که مورد تائید همه ی کارشناسان است، مربوط به زمانی است که ایران به اندازه ی کافی مواد معدنی قابلِ شکافت برای ساختن بمب گرد آورده باشد. افقی که اگر تهران برنامه ی هسته ای اش را با همین شتاب کنونی پیش ببرد، باید در سال ۲۰۰۹ منتظر آن بود.

آیا تحریم های شورای امنیت کارآیی دارند؟
دو قطعنامه ی ۱۷٣۷ و ۱۷۴۷ شورای امنیت، که در دسامبر ۲۰۰۶ و مارس ۲۰۰۷ با رای موافق همگانی به تصویب رسیده اند، اگرچه دامنه ی محدودی دارند، اما همانطور که در گزارش ماهِ مارسِ صندوق بین المللی پول آمده، اقتصاد ایران را با معضلاتی جدی روبرو کرده است. بیشترین صدمات متوجه بخش مالی شده است. همزمان با این امر، کاهش سرمایه گذاری های خارجی در بخش های نفتی موجبِ کاهش تولید خواهد شد ؛ چیزی که به نظر اکبر ترکان مدیر شرکت ایرانی نفت و گازِ پارس، معادل کاهشی حدود ۵% در سال است. تحریم ها بر بخش پالایش و تصفیه که تنها توانا به پاسخ گویی به ۶۰% نیاز داخلی است، نیز تاثیر گذار بوده است. در روزهای پایانی ماهِ ژوئن طرح جیره بندی بنزین موجب شورش در تهران شد. علاوه بر این ها، افزایش قیمت بیمه ی صادرات موجب افزایش قیمت کالاهای وارداتی توسط تهران شده است. چیزی که در پیِ خود موجب بالاتر رفتنِ میزانِ تورم شده، تورمی که در شرایط حاضر حدود ۴۰% ارزیابی می شود. قطعنامه ی سوم یقینا شرایط را بحرانی تر خواهد کرد، اما روسیه و چین با آن موافق نیستند. تمایل پاریس برای دور زدنِ سازمانِ مللِ متحد و بسطِ تحریم ها در کادری اروپایی از همین جا برمی خیزد.

آیا تحریم و تهدیدهای موجود، موجبِ فشرده شدن صفوفِ رژیم ایران خواهد شد؟
برعکس به نظر هر چه شقه شقه تر می آیند، هر چند که می کوشند در ظاهر نمایی متحد به نمایش بگذارند. به ترتیبی که رئیس جمهورهای پیشین، رفسنجانی و خاتمی نگرانِ انزوای ایران هستند. در کل، رژیم نگرانِ تهاجمی نظامی است، که به نظر نمی رسد آقای احمدی نژاد زیاد هم به آن باور داشته باشد. بیاناتِ کوشنر را می بایست در این زمینه جا داد، بیاناتی که به نظر می رسد متوجهِ نگران کردنِ هر چه بیشتر حکومتِ ایران بود.

لیبراسیون – چهارشنبه ۲۶ سپتامبر ۲۰۰۷