نفرتی که جهان گیر شده است!


کوروش گلنام


• اصلاح طلبان ریز و درشت و شکست خورده حکومتی ... از ابطحی و بروجردی گرفته تا خاتمی و رفسنجانی (نو اصلاح طلب شده)، در این سینه زنی شرکت "فعال" داشتند. ترجیع بند همه نوحه های آنها این بود که با توهبن به احمدی نژاد به ملت ایران توهین شده است! آنچه آنها نیز آگاهانه می پوشانند این است که احمدی نژاد چه ربطی به ملت ایران دارد! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۶ مهر ۱٣٨۶ -  ۲٨ سپتامبر ۲۰۰۷


سفر احمدی نژاد به آمریکا و شرکت در نشست همگانی سازمان ملل به روشن ترین شکل نشان داد که امروز چه دیوانگانی بر مردم ایران فرمانروایی می کنند. واکنش و برخورد گسترده رسانه های همگانی جهان با رفتار و سخنان احمدی نژاد به خوبی و بسیار بیش از گذشته نشان داد که نفرت از احمدی نژاد و حکومت اسلامی، تنها ویژه بیشترین بخش از مردم ایران نیست که بسیار دورتر از مرزهای ایران را نیز فراگرفته و گستره جهانی یافته است.

دامی بنام دانشگاه کلمبیا

تا کنون چنین چیزی رخ نداده است که رئیس یک مرکز علمی/پژوهشی چون دانشگاه، رئیس جمهور کشوری راکه برای سخنرانی دعوت نموده است، چنین خوار، خفیف و بی ارزش نموده، او را دیکتاتور کوچولوی کم سواد و بی خبر از تاریخی بداند که شعور پاسخ گویی به پرسش ها را ندارد. این گفته رئیس دانشگاه کلمبیا در آمریکا، به این اشاره داشت که جناب رئیس جمهور دیکتاتور، چون دانش کافی ندارد بنا بر این نه پرسش ها را درست می فهمد و درک می کند و نه توان پاسخ گویی به آنهارا دارد!
این دیگر شیوه شناخته شده احمدی نژاد شده است که در برابر پرسش هایی که او را دچار سرگیجه می کند، یا به شوخی های مسخره، سبک و مضحک می پردازد و یا پرسش را با پرسش دیگری پاسخ می دهد و همراه با مشاوران ریز و درشت نادان تر از خود، می پندارد که خیلی ماهرانه و زیرکانه رفتار می کند! برگزاری این گونه سخنرانی ها و پاسخ گویی به پرسش ها با این روش های کودکانه، در زندانی بنام ایران و تنها در همآن دایره هواداران حزب الله و نان به نرخ روز خورهای چاپلوس و خبرنگاران دست چین شده می تواند کاربرد داشته باشد نه در دنیای آزاد که میزان دانش همگانی بالاست، مردم، خبرنگاران و کارشناسان گوناگون مو را از ماست کشیده و آزادانه هر کسی را مورد هر پرسشی قرار داده و تا پاسخ درخور و مناسب را دریافت نکنند، دست بردار نخواهند شد! احمدی نژاد با پذیرش سخنرانی در دانشگاه کلمبیا، در حقیقت در دامی افتاد که خیالش را هم نکرده بود و بنابر این مجال برون رفت از آن نیز برایش ممکن نبود. او در برابر برخورد انتقادی، تند و برنده رئیس دانشگاه، به شیوه های آخوندی پناه برد که "ما در ایران با مهمان چنین نمی کنیم" و... که کمترین اثری نداشت و آن سخنان برنده انتقادی به خوبی نشان داده بود که شخصیت او در چشم جهانیان چیست و او تا چه اندازه خرد و کوچک است. او کوشش کرد با دروغ گویی های چون همیشه آلوده به نادانی ها، از شرمندگی و حقارت خود بکاهد، ولی نتیجه دیگر شد و فضاحت باز هم بیشتری ببار آمد. او باسخنان نسنجیده، به دست خود مهر تاییدی بر سخنان رئیس دانشگاه زده و چهره حقیقی خود و رژیمش را بیشتر به مردم جهان شناساند. زمانی که او گفت در ایران اصلن هم جنس گرا وجود ندارد نخست شلیک خنده در سالن پیچید و سپس در دنباله سخنانش، او را هو کردند. در حالیکه عکس های نفرت انگیز اعدام های گروهی در ایران بر در ودیوار گرداگرد دانشگاه و پلاکاردها نمایان بود و در همه تفسیرها از دستگیری های گسترده در ایران سخن گفته می شد، او ایران را آزادترین کشور دنیا نامید و مثل همیشه کوشش کرد که خود را نماینده "ملت" ایران بنامد. او یکبار دیگر نشان داد که هم چون دیگر سردمداران رژیم اسلامی "شیر برفی" است و "پهلوان در خانه"! نه تنها از شعار "مرگ بر آمریکا"، "مرگ بر اسرائیل" و "اسرائیل باید نابود گردد" دیگر خبری نبود که به گونه ای به آمریکایی ها نیز التماس می کرد که آماده گفت وگو با آنهاست. به دروغ می گفت که "خواستار صلح و مهرورزی است" و زمانی که در باره نابودی اسرائیل مورد پرسش قرار گرفت شهامت بیان آنچه را که در ایران پی در پی بر زبان می آورد، نداشت و از همه پرسی در باره اسرائیل سخن گفت. او نشان داد که هم چون رهبر معظم، با وجود متهم بودن به جنایت و پشتیبانی روشن از تروریسم، خود را معلم اخلاق و راهنمای حل همه مشکل ها و گرفتاری های دنیا دانسته و همچون رهبرش شرم و آزرمی هم ندارد که همه می بینند و می دانندکه جامعه ایران زیر پرچم حکومت اسلامی چه بر سرش آمده است! در حالیکه او همراه با دیگر سردمداران حکومت، با زور و سرکوب و خشونت و درندگی و دریدگی، مردم را به بند کشیده و نه زن، نه مرد، نه دانش آموز، نه دانشجو، نه وکیل، نه کارمند، نه کارگر و نه حتا باورمند به دین و مذهب ولی مخالف روش های وحشیانه حکومت و دخالت دین در حکومت همچون آیت الله بروجردی، که امروز خبر انتقالش به بیمارستان زندان و وضع جسمی وخیمش زیر شکنجه به بیرون رسیده است، نیز از کمترین آزادی بیرون از چهارچوب های تنگ و ضد انسانی ای که ترسیم کرده اند، برخوردار نیستند؛ برای حل مشکل فلسطین، لبنان، عراق و حتا همه کشورهای جهان پیشنهاد همه پرسی می دهند ولی همین پیشنهاد در باره ایران، کار صهیونیست و دشمنانی چون آمریکا بر آورده می شود! آیا نباید پرسید: اگر شمابه آنچه می گویید باور وایمان دارید و مردم ایران را یکپارچه هوادار رژیم اسلامی ومنفور خود می دانید، چرا از یک همه پرسی آزاد و زیر کنترل سازمان های جهانی هراس داشته و خواستاران آن را ضد انقلاب نامیده وآن را "توطئه دشمنان" می خوانید؟!
از ماجراهای سریال سرگرم کننده "احمدی نژاد در آمریکا"، پس از سخن رانی فضاحت بار در دانشگاه و دنباله دروغ گویی های وقیحانه او در سخنرانی در سازمان ملل نیز که همه باخبرند. او که باز هم تریبون سخنرانی در سازمان ملل را با منبر و مسجد اشتباه گرفته به روزه خوانی پرداخته و در نقش "دانای کل" به همه دنیا پند و اندرز می داد، گاف بزرگ دیگری کرده و نسنجیده مشکل برنامه دزدانه اتمی حکومت را حل شده و تمام شده اعلام نمود. این بیهوده گویی خودخواهانه و یاغی گری در برابر خواست جامعه جهانی چنان بر ضد خود عمل کرد که در همین ۲ روز گذشته پس از آن، سخترین برخوردها و کوشش ها مبنی بر اراده استوارتری برای فشار و تحریم هر چه بیشتر بر حکومت اسلامی را سبب شد. گذشته از سخنان رهبران فرانسه، آلمان و انگلستان در این باره، پارلمان و سنای آمریکا نیز سرانجام، اگر چه کمی دیر، به کار بزرگی دست زده وسپاه پاسداران را در لیست تروریست ها قرار دادند.

اصلاح طلبان حکومتی و گرفتن ماهی از آب گل الود!

اصلاح طلبان ریز و درشت و شکست خورده حکومتی ولی مجال خوبی یافتند که از این نادانی های رئیس جمهور دست نشانده رهبر معظم در سفر به آمریکا، نهایت بهره را برده و با دست زدن به پشتیبانی از او و سینه زنی و شیون در برابر تحقیری که بر او رفته است، کوشش کنند زمینه ای به وجود آورند تا شاید در انتخابات آینده مورد "مهرورزی" آقا قرار گرفته، رد صلاحیت نشده و به خرده نانی از قدرت پیشین برسند. از ابطحی و بروجردی گرفته تا خاتمی و رفسنجانی (نو اصلاح طلب شده)، در این سینه زنی شرکت"فعال" داشتند. ترجیع بند همه نوحه های آنها این بود که با توهبن به احمدی نژاد به ملت ایران توهین شده است! آنچه آنها نیز آگاهانه می پوشانند این است که احمدی نژاد چه ربطی به ملت ایران دارد! اصولن حکومت سرکوبگر اسلامی که اصلاح طلبان شکست خورده حکومتی نیز جزیی ازآن هستند، چه ربطی به ملت ایران دارند؟ راستی این است که توهین به احمدی نژاد از سویی هم حقی بود که برکفش نهادند چون حقیر و ناچیز است و می بایست از این هم بیشتر تحقیر می شد و از سویی دیگر اقایان بروند در دل جامعه و ببینند که بیشترین میزان مردم تا چه اندازه از این پیش آمد خوشحال هستند. توهین به احمدی نژاد توهین به کل حکومت پس مانده اسلامی با همه جناح های درون آن است و پیام روشن پشتیبانی به مردم گرفتار این حکومت سرکوبگر. آقایان اصلاح طلبان شکست خورده حکومتی یکبار دیگر ماهیت حقیقی خود را به مردم ایران نشان دادند. آنها از هم اکنون مطمئن باشند که با این سینه زنی تازه برای احمدی نژاد و یکی دانستن او با مردم ایران، رویگردانی مردم از آنها بیشتر خواهد شد.
از پیش نیز روشن بود که درگیری شما اصلاح طلبان حکومتی بر سر قدرت است نه ویرانی ایران و فلاکتی که مردم به آن دچار شده اند. کسی شما را باور نخواهد کرد چون درگیری شما بر سر میزان سهم در قدرت است نه بر سر پشتیبانی از حق شهروندی مردم ایران و کوشش برای بر کندن دستگاه خودکامه ای که بر آنها ستم روا می دارد. بی دلیل هم نبود که کار شما به آنجا کشید که به دامان یکی از آلوده ترین چهره های این حکومت آدمخوار یعنی رفسنجانی آویختید. بیشترین بخش مردم ایران نه شما را می خواهند و نه کل این حکومت را. باور ندارید خواستار انجام همین پیشنهاد رئیس جمهور تحقیر شده وکوتوله خود، برای مثلن مشکل فلسطین، و برگزاری یک همه پرسی زیر کنترل سازمان های جهانی در ایران شوید تا روشن شود چه کسی درست می گویدو جایگاه شما همراه با جناح رقیب شما در کجا قرار دارد!