تاملی بر نشست احزاب و سازمانهای ایرانی در هانوور آلمان


هادی صوفی زاده



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ٨ مهر ۱٣٨۶ -  ٣۰ سپتامبر ۲۰۰۷


سرانجام بعداز چند دهه پراکندگی و بی اعتمادی در میان نیروهای سیاسی طرفدار نظام جمهوری و پلورال و مخالف رژیم کنونی ایران، به ابتکار و دعوت گروه ارتباطات جنبش جمهوری خواهان دموکرات و لائیک ایران که ازطرف جمعی از نیروهای روشنفکر و جوان ایرانی در سال ۲۰۰۱ تشکیل شده، نشستی را با حضور هشت حزب و سازمان ایرانی و کردستانی در تاریخ ۲۲ و ۲٣ سپتامبر ترتیب داده که همچون حرکتی از از طرف جمهوری خواهان لائیک از زاویه حس میهن پرستی و احساس مسئولیت در این مقطع حساس از وضعیت کنونی کشور و برای تسلط بر اوضاع و با انگیزه استقرار دموکراسی در ایران صورت پذیرفته است که ستودنی و قابل تحسین است. چرا که مردم ایران تجربه دو نظام حکومتی سلطنتی و اسلامی را نموده و بیش از این سزاوار نیست که مردم ایران گرفتار نظامهای دیکتاتور و آزموده شده باشند. بنابر این نیروهای جمهوری خواه مسئولیتی تاریخی در قبال جامعه دارند واتحادی فراگیر می تواند تا اندازه ای جوابگوی نیازهای اساسی جامعه باشد. لازم می دانم خاطر نشان نمایم که به دلیل عقب ماندگی جامعه ما هنوز هم تفکرات سلطنت خواهی و اسلامی تهدیدات جدی برای آینده ایران هستند و از جهات بسیاری زمان با دوره انقلاب مشروطه تفاوت چندانی ننموده است. همایش پاریس ماه ژوئن سلطنت طلبان نمونه ای بارز در راستای بازیافتن نظام سلطنتی که عامل اصلی گرفتاریهای امروزه کشور ماست که متاسفانه نیروهایی هم با اندیشه جمهوری خواهی با آنها همسو شدند. بنابر این برای جلوگیری اززمینه سازی استبدادی دگر تنها یک ائتلاف جمهوری خواه می تواند به خواستهای جامعه پاسخ در خور توجه دهد که ابتکار عمل جمهوری خواهان لائیک شروعی خوب اما همراه با نواقصی صورت پذیرفته که لازم می دانم از جهاتی به آن بپردازم.

       در همایش سوم اتحاد جمهوری خواهان ایران در ماه مه در برلین و در نقد ضعفهای متعدد آن اتحاد اعلام نمودم که نقشه فعلی ایران مانند گربه ای ملوس اما زیبا می ماند که با حذف بخشهای سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی، ترکمن صحرادر شمال، آذربایجان در شمال شرقی، کردستان در غرب و خوزستان در جنوب غربی نه اینکه ملوس نمی ماند بلکه بسیار زشت به نظر می رسد، ترکیب اتحاد جمهوری خواهان هم بدون حضور نمایندگان یا افراد آن مناطق به همان اندازه زشت به نظر می رسد. از نظر بنده اتحادی را می توان واقعی نامید که از همه نیروهای معتقد به ایده جمهوری خواهی تشکیل شود. در خصوص نشست هانوور آلمان نیز همچون ذهنیتی دست می دهد که در بالا به آن اشاره نمودم و گرچه کاری که انجام گرفته با خرد ملی همراه است اما از نگاه کارشناسانه دارای نواقصی است که از جمله می توان به عدم حضور نمایندگان احزاب ملی از آذربایجان، خوزستان، سیستان و بلوچستان، ترکمن صحرا اشاره نمود. نشست انجام گرفته توانسته تنها بخشی از نیروها را مخاطب قرار دهد و ندیده گرفتن نیروهای سیاسی دیگر به پروژه جمهوری خواهی آسیب می رساند و عدم حضور آذریها و بلوچها و اعراب و ترکمنها و نمایندگان واقعی خلق کرد از جمله حزب دموکرات کردستان ـ ایران نشان از تولد نقصان نشست است.
       آنچه سوال بر انگیز است دو سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت و سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران هر دو در اتحاد جمهوری خواهان عضو هستند و در آنجا هم به شیوه حزبی حضور یافته اند که خود از اعضای موثر آن اتحاد هستند که همچون رویکردی به ائتلافها نه از زاویه اتحاد در اتحاد، بلکه از زاویه بی اعتقادی به اتحاد قبلی و از هر دری سخنی به نظر می آید چرا که سازمان فدائیان اکثریت همزمان با شرکت در ائتلافهای طرفدار جمهوری خواهی، در ائتلاف با طرفداران سلطنت نیز شرکت می نمایند که اینگونه عملکرد مبانی فکری و استراتژی آنها را زیر سوال می برد. در این رابطه دو حزب کردستانی موجود در نشست گرفتار همچون سرگردانی می باشند. اول اینکه این دو حزب تنها نمایندگی بخش کوچکی از مردم کردستان را می کنند و آنچه مسلم است هر دوحزب عضو کنگره ملیتهای فدرال هستند که حضور آنها در نشست بدون هماهنگی با کنگره ملیتهای فدرال نوعی دهن کجی به آن کنگره است که خود در آن حضور دارند و مدعی تشکیل آنند و بعداز کمی هیاهوی نسبت به آن بی توجه می شوند.آنچه می تواند پیشرفت کار آنها را تقویت نماید حضور همگانی است و در قالب کنگره ملیتهای فدرال است نه به شیوه حزبی.

      عدم درک درست از تاریخچه همکاری و همفکری حزب دموکرات کردستان ایران با نیروهای اصیل و جمهوری خواه ایرانی، سران فعلی حزب دموکرات کردستان ایران که بعداز کنگره سیزدهم آن حزب رهبری حزب را تصاحب نمودند استراتژی حزب دموکرات کردستان را با بحران مواجه ساختند و بدون توجه به عرف دیپلماتیک و تعهد نسبت به قراردادهای انجام گرفته که کادر رهبری حزب در گذشته با" اتحاد عمل برای دموکراسی" داشته که از سه تشکل سازمان کارگران انقلابی ایران ـ راه کارگر، و سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران و خود حزب تشکیل شده بود به ائتلاف با حزب پان ایرانیستها که جریانی دست راستی و ۱٨۰% با مبانی فکری حزب دموکرات در تضاد بود اقدام نموده و بعداز مدت کمی به همسویی با سلطنت طلبان تن دادند و از اینگونه سیاست بازی عبرت نگرفته و در همایش پاریس که رضا پهلوی مبتکر آن بود باز هم حضور یافتند و بعداز یک دور زدن تمام به نقطه صفر بازگشتند. نتیجه همچون عملکردی که جناحی افراطی و بر آمده از کنگره سیزدهم آن حزب مسئول آن است با زیرپا نهادن اصولهای نهادینه شده حزبی، به موقعیت سیاسی حزب ضربه زده تا اینکه با اعتراض طیف وسیعی از نیروهای مجرب و پر نفوذ آن حزب که سابقه سیاسی دیرینه ای با اندیشه چپی و احزاب چپ داشته، روبرو شده و در نهایت از حزب جدا شده و اینک تحت عنوان حزب دموکرات کردستان ـ ایران به فعالیت ادامه می دهند.

در خاتمه لازم است که جنبش جمهوری خواهان دموکرات و لائیک و یا هر نیروی دیگری که به فکر تشکیل اتحادی کلی باشد به این اصل توجه داشته باشد که در مرحله اول نیروهای سیاسی را که حضور دارند بر اساس واقعیت ـ و نه سلیقه ـ دعوت نماید که اگر چنانچه حضور سازمان فدائیان اکثریت و یا سازمان اتحاد فدائیان که بخشی از اتحاد جمهوری خواهان است مهم است حضور احزاب متعلق به ملیتهای دگر مهم است و حضور کومله شاخه کردستانی حزب کمونیست ایران مهم است و حضور حزب دموکرات کردستان ـ ایران به عنوان یکی از قدیمی ترین احزاب کردستان مهم است. حزب دموکرات کردستان ـ ایران به نوبه خود تاریخ دیرینه ای در همکاری با جنبش چپ ایران دارد و در تاریخ معاصر ایران نقش مهمی را ایفا نموده است و وزنه ای اساسی در بطن جامعه کردستان به حساب می آید. زنده یاد دکتر قاسملو رهبر این حزب بیشترین نقش را در به هم رساندن نیروهای چپ اندیش داشته و زنده یاد دکتر صادق شرفکندی در راه همچون ائتلافی جان خود را فدا نمود بنابراین جنبش جمهوری خواهان لائیک و دموکرات باید با دقت به مسائل توجه کنند و بامطالعه دقیق به تحکیم پایه های این نشست عمل کنند چرا که بدون حضور احزاب ریشه دار پیشذرفت کار غیر ممکن است.

grdako@yahoo.com