از دانشگاه امیرکبیر تا دانشگاه کلمبیا


عباس کاکاوند


• این سخنرانی را می توان یک نوع خودزنی بین المللی دانست که ریشه های شدیدا مازوخیستی دارد. یعنی فرد ناامید از همه جا، به قیمت آزار دادن خود سعی می کند فاصله رو به تزاید بین آرزوها و واقعیات موجود را پر کند! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۱ مهر ۱٣٨۶ -  ٣ اکتبر ۲۰۰۷


سخنرانی احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا، برخلاف آنچه که در ابتدا به نظر می رسد، نه از موضع قوت بلکه از جایگاهی بسیار ضعیف ایراد شده است. مهم ترین ویژگی این سخنرانی را باید جنجالی بودن آن دانست که صرف نظر از هر محتوایی، خودنمایی می کند. (این سخنرانی شاید یکی از جنجالی ترین - و در عین حال بی محتوا ترین - سخنرانی ها در سال های اخیر باشد).
از منظر نشانه شناسی، نوع واژگان، رفتار و حرکات واقعه دانشگاه کلمبیا شباهتی زیاد به رویدادی دارد که در آستانه انتخابات شوراها و در سال گذشته در دانشگاه امیرکبیر تهران روی داد، به گونه ای که میتوان گفت احمدی نژاد با همان ذهنیت و آرزوهایی به سخنرانی در دانشگاه کلمبیا پرداخت که سال گذشته در دانشگاه امیر کبیر شاهد بودیم. کلمبیا، صرفا نسخه فرامرزی و بین المللی امیرکبیر بود!
واقعیت این است که بنیادگرایان حاکم بر قوه مجریه (بویژه نهاد فرسوده وزارت اطلاعات) و همچنین قوای نظامی که در دوران دوم خرداد متحمل ضربات جبران ناپذیر شدند (به عنوان نمونه وزارت اطلاعات را باید نام برد که علیرغم ظاهر مقتدر خود دوران افول و نزول خود - سقوط آزاد- را طی می کند، به نحوی که ایران به عنوان بهشت جاسوسان دنیا معروف شده و مورد مضحکه تمام سازمان های امنیتی دنیاست!) طی دو سال اخیرتنوانستند به اهداف خود دست یابند. کارنامه احمدی نژاد در دو سال اخیر، برای بنیادگرایان شکست را به ارمغان آورده است. این شکست پیامدها و بازتاب های خود را نشان داده و خواهد داد، همان گونه که احساس شکست قریب الوقوع در شوراها ماجرای امیر کبیر را رقم زد. با این تفاوت که اگر در واقعه امیر کبیر صرفا احمدی نژاد و طیف وی متحمل شکست شدند، در کلمبیا این کل بنیادگرایان حاکم بودند که در مضحکه شکست گرفتار آمدند! کلمبیا، بیان علنی و آشکار شکست بنیادگرایان حاکم بود که احمدی نژاد صرفا مهره پیش تاخته انان است.
سخنرانی در کلمبیا اساسا به هدف جنجال آفرینی ایراد شد و نه ایراد مجموعه ای از نقطه نظرات. هدف ایجاد درگیری و تنش آفرینی در سطح بین المللی بود، و نه چیز دیگر (همان گونه که در دانشگاه امیر کبیر شاهد بودیم!). در این سخنرانی محتوا چندان اهمیتی نداشت، مهم این بود که احمدی نژاد به دیگران (و بیش از همه!) به خود بقبولاند که بنیادگرایی در ایران زنده است، و این کار تنها با جنجال آفرینی ممکن می شد! دقیقا به این دلیل بود که برخلاف امیر کبیر، این بار همه بنیادگرایان حاکم یک صدا به دفاع از وی پرداختند. دیگر کل موجودیت بنیادگرایان در معرض خطر قرار گرفته است!
این سخنرانی به هیچ وجه از نظر محتوای سیاسی قابل بررسی نیست. نه هیچ نکته جدیدی در آن به چشم می خورد و نه حرف تازه ای زده شده است. این سخنرانی را می توان یک نوع خودزنی بین المللی دانست که ریشه های شدیدا مازوخیستی دارد. یعنی فرد ناامید از همه جا، به قیمت آزار دادن خود سعی می کند فاصله رو به تزاید بین آرزوها و واقعیات موجود را پر کند!
واقعیت این است که بنیادگرایی در ایران (که با ظهور احمدی نژاد سعی داشت خود را زنده کند) بسیار زود شکست خورد.اما این شکست نیاز داشت که به هر قیمتی جلوی بازتاب بین المللی خود را بگیرد و در ابعاد داخلی پنهان بماند. حقیقتی که مردم ایران مدت هاست به آن رسیده اند، باید از دید افکار عمومی بین الملل دور نگاه داشته می شد و بدین خاطر واقعه دانشگاه کلمبیا روی داد.