"انجمن قلم" یا "انجمن قاتلین قلم"؟


مسعود نقره کار


• انجمنی با اعضای نام برده شده و نشریه ای که ناشرش حوزه هنری سازمان تبلیعات اسلامی ست, و دفترش را هم دیکتاتور بزرگ "ولی فقیه" پیشکش شان کرده است, انجمنی که رییس اش در مقام وزیر امور خارجه, سفارت خانه های تحت مسیولیت اش مقر قاتلین اهل قلم و دگراندیشان در خارج کشور بود, "انجمن قلم" نیست, "انجمن قاتلین قلم" است. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۲ مهر ۱٣٨۶ -  ۱۴ اکتبر ۲۰۰۷


پیشگفتار

نام و اعتبار " انجمن قلم" مورد سوء استفاده ی دو رژیم شاهنشاهی و اسلامی , و " اهل قلم " شان قرار گرفته است. با آنکه " انجمن بین الملی قلم" به حکومت اسلامی و " اهل قلم مسلمان " تفهیم کرد که به دلیل آزادی ستیزی, قلم شکنی و اعمال سانسورشایستگی بهربرداری از این نام ندارند, اماحکومت اسلامی و اهل قلم اش راه رژیم شاهنشاهی پیش گرفتند و حرف حساب گوش نکردند!
آنچه درزبان فارسی به نام انجمن بین المللی قلم یا انجمن جهانی قلم شناخته شده , انجمنی ست که در سال ۱۹۲۱ در لندن پایه گذاری شد. این انجمن امروز با بیش از ۱۲۰۰۰ عضو و بیش از۱٣۰ مرکز در کشورهای مختلف جهان, کانون جهانی نویسندگان است . اساسنامه Charter این انجمن برپایه مصوبه های کنگره های جهانی آن تنظیم شده است. شرط پایه ای در پذیرش عضویت و مراکز انجمن بین المللی قلم در کشور های مختلف, قبول و پایبندی به اساسنامه " انجمن بین اللملی قلم" است , و نیز با معرفی و پذیرش دست کم ۲۰ عضو می توان تاسیس مر اکزی را اعلام کرد و موجودیت و عضویت خود را در کنگره ی انجمن بین المللی قلم به تصویب رساند , اساسنامه ای که در بخش ها یی از بند های اش آمده است :
".....انجمن بین المللی قلم مدافع اصل انتقال آزاد و حصر ناپذیر اندیشه در میان یک ملت و در میان تمام ملت ها ست ....موجودیت انجمن برای اشاعه دوستی و حسن نیت در میان نویسندگان دنیا فارغ از نگرش سیاسی و باور های دیگر آنان است .........انجمن صدایی ست که اعتراض نویسندگان در بند و آزار دیده را پژواک می دهد.... انجمن بی هیچ اغماضی غیر سیاسی بوده و نهادی غیر دولتی است........"(۱)
بنابراین تردیدی بر جای نمی ماند که رژیم آریامهری و اسلامی و" اهل قلم " حکومتی و وابسته به این دو رژیم فاقد صلاحیت عضویت و برپایی چنین مراکزی بوده و هستند.
به زمان آریامهر " انجمن قلم" ای راه اندازی شد که زین العابدین رهنما , عبدالحسین وزیری, حسین شاه زیدی, محیط طباطبایی و.... از اعضای موثر آن بودند.ابراهیم صهبا, عباس خلیلی, عبدالحسن فرامرزی, پارسا تویسرکانی , انجوی شیرازی, مصطفی الموتی و.... از دیگر فعالین این جمع بودند, که در " انجمن " جمع می شدند و آثار خود را می خواندند.(۲)
".... آن کسان ...جمعی گرد آورده بودند و حتا رفته بودند دفتر N.E.P , گفته بودند که می خواهند پن ایران راه بیاندازند, انگار شتاب هم داشتند. از بیخ منکر سانسور دولتی شده بودند , که اجلاس سالانه پن در تهران برگزار شود , هزینه ها را دولت ایران متقبل می شد و شه بانو هم افتتا حیه ی اجلاس سحنرانی می کرد. دم خروس وابسته گی و دولتی بودن که زده بود بیرون دست به سرشان کرده بودند...."(٣)
سیمین بهبهانی در باره اینکه چرا نپذیرفت عضو هیات رییسه این " انجمن قلم " شود ,می گوید:
"....وقتی علت را رهنما جویا شد گفتم به نظر من اینجا دیگر انجمن قلم نیست.... انجمن دارد انجمن بزرگان قوم دستگاه می شود. در واقع دستگاهی ها آمدند سرسفره ی حاضر و آماده ای که ما با خون دل جورش کرده بودیم. به هر حال بسیاری از اعضای آن انجمن , از جمله خود من , از انجمن فاصله گرفتیم و " انجمن قلم " پس از مدتی تعطیل شد"(۴)

"اهل قلم مسلمان" و " انجمن قلم ایران"
اهل قلم حزب الهی و حکومتی از همان آغاز بر قراری حکومت اسلامی بر آن شدند پا جای " انجمن قلم شاهنشاهی" بگذارند و همراه با تلاش برای درهم شکستن کانون نویسندگان ایران , تشکلی سامان دهند. این تلاش ها از سال ۱٣۶۹ - سالی که مساله ی فعالیت مجدد کانون نویسندگان ایران از طرف بیش از ۴۰ شاعر و نویسنده به طور رسمی پیشنهاد و طرح شد – شدت بیشتری یافت. این تشدید تلاش ها را قلم ها و قدم های اهل قلم حزب الهی همچون مهدی جباری , یوسفعلی میر شکاک , شمس آل احمد, علی موسوی گرمارودی , سید مرتضی آوینی و... به سهولت نشان می دادند.
مهدی جباری مقاله ی " ویت کنگ های کافه نشین و کانون نویسندگان " را نوشت(۵) . شمس آل احمد , چهره عوض کرده ای که چرک زبانی اش دست نخورده باقی مانده است , در مقاله ی " نقل آزادی" نوشت :
".... در زمانی که روح او بر بسیجی هایی که در میدان های جنگ خودشان را روی مین می انداختند به شکل " امداد غیبی " ظاهر می شده یکی از حضرات اهل قلم در " صندوقخانه اش" نشسته و کتابی نوشته که " کمر خر قبرسی را خم می کند" که چی؟ " تخته قاپو کردن ایلات را گزارش کند که همه ی ما ناظر " آن بوده ایم و.... حالا پنج تا از این دست آدم ها می خواهند با کمک کسی که در امریکا " به " هتک حیثیت قومی اش " دست می زند تا " صنار بابت دو بار عملش " ندهد و همراه با " بنده خدا هایی " از نسل سوم " که " جز پدر وپدر بزرگشان را نشناخته اند"...." کانون نویسندگان" راه بیاندازند..." (۶)
شمس ال احمد در میز گرد " هنر و ادب " کیهان هوایی به سال ۱٣۶۹نیز در باره کانون نویسندگان ایران گفت :
" چون انقلاب آمد آن موج رابرد " . ایشان در این میز گرد همراه با موسوی گرمارودی و بهاء الدین خرمشاهی پیرامون تشکل صنفی اهل قلم اظهار نظر کردند. موسوی گرمارودی ,که " نبوغ "اش به حدی رسیده است که    احمد شاملو را " بد ترین روشنفکر اعصار " می داند (۷) , در باره تشکل" اهل قلم مسلمان " گفت :
".... بنده به صراحت خدمت شما بگویم که به عنوان یک اهل قلم مسلمان حاضر نیستم با برخی از این روشنفکران یک جا بنشینم..... از همان موقع اهل قلم مسلمان به فکر بودند ترتیبی برای تشکل اهل قلم مسلمان بدهند.... در سال ۱٣۵۷ قبل از انقلاب بنده , خانم صفارزاده, آقای میر حسین موسوی , شهید با هنر و... جمع شدیم و می خواستیم از دیگرانی چون شمس آل احمد و خرمشاهی و کسانی که دیدگاه اسلامی داشتند دعوت کنیم ....." (٨)   
سید مرتضی آوینی نیز در ماهنامه هنری سوره در مقاله ای با عنوان " کانون کدام نویسندگان؟" , دغدغه ی را ه اندازی یک تشکل اهل قلم مسلمان را داشت, او در گوشه هایی از مقاله مفصل اش نوشت:
".......خوب, بالاخره ما هم هستیم و کسی نمی تواند نه وجود ما را انکار کند و نه نویسنده بودن ما را....آزادی بلا شرط دربیان , خواه نا خواه به این معناست که فی المثل نویسندگانی همچون هنری میلر و یا هنرمندانی چون برگمان که نجات بشر را در روی آوردن به علایق جنسی می دانند نیز آزاد باشند......."(۹)                              تبلیغات اهل قلم مسلمان علیه کانون نویسندگان در سال های ۷۷-۷٣ , سال های آزار و شکنجه وکشتار فعالین کانون , اوج کم سابقه ای گرفت. اینان در زمره ی محرکین فشار ها و کشتارها در دامن زدن به جو ترور و وحشت نیز نقش ایفا کردند.
خرداد سال ۱٣۷٨ جشن کشتار و شادی سرکوب وحشیانه کانونیان و کانون را " اهل قلم مسلمان" با اعلام موجودیت " انجمن قلم " شان بر پا کردند.
این " انجمن" با کسب اجازه از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت خود را آغاز کرد. در اطلاعیه ای که این انجمن صادر کرد , از اهداف انجمن : "... دفاع از آزادی بیان و اندیشه در چهار چوب اسلام و قانون اساسی وکوشش برای معرفی چهره ی راستین ادبیات وهنر اصیل کشور به جامعه فرهنگی جهان " ذکر شد.
محمد رضا سرشار ( رضا رهگذر) به عنوان رییس این انجمن برگزیده شد و به عنوان اعضای موسس , نام ۱٨ تن دیگرنیز اعلام شد.( سید ابراهیم (محمد) آوینی , سمیرا اصلانپور, عبدالکریم بی آزار شیرازی , محسن پرویز, راضیه تجار, مریم جمشیدی , محسن چینی فروشان, ابراهیم حسن بیگی , شمس الدین رحمانی, حمید سبزواری, سید مهدی شجاعی , مریم صباغ زاده ایرانی , حمید گروگان , محسن مومنی , علی معلم, محمد میر کیانی , نصرالله مردانی , محمد نوری زاده )                  
پس از اعلام موجودیت این انجمن , انجمن بین المللی قلم با ارسال نامه ای رسمی به دولت ایران و انتشار جهانی آن به سوء استفاده گروهی از نویسندگان دولتی ایران از نام این انجمن اعتراض کرد, و خواستار تغییر این نام به دلیل فقدان ارتباط " انجمن قلم ایران " با" انجمن بین اللملی قلم" و تفاوت های بنیادی میان این دو انجمن, شد.
پاسخ انجمن داران حزب الهی به انجمن بین المللی قلم این بود:
"....انجمن بین المللی پن اعلام کرده است مادام که انجمن قلم ایران عضو این انجمن بین المللی نباشد , حق ندارد خود را با عنوان "قلم" نامگذاری کند.... همچنان که بر تارک اساسنامه این انجمن آیه مبارکه " ن و القلم و ما یسطرون" آمده , بیش از ۱۴۰۰ سال پیش از تاسیس انجمن بین المللی پن, خداوند در کتاب مقدس خود قران, مقام قلم و نویسندگان متعهد آن را چنان بالا برده است که به قلم و آنچه که می نویسد سوگند یاد کرده است. بنابراین اگر قرار باشد واژه ها و نام ها به انحصار و مالکیت خصوصی امت ها , ملت ها , سازمان ها , گروه ها, صنف ها , و افراد در آیند , بی هیچ تردید واژه قلم در مالکیت مطلق ملل مسلمان واز جمله ملت بزرگوار ایران خواهد آمد و این امثال " انجمن بین المللی پن" هستند که باید به سبب استفاده بدون کسب مجوز از این واژه برای نامگذاری خود , مورد مواخذه قرار گیرند......انجمن قلم ایران بر اساس اساسنامه ی خود تشکل مستقلی است....لذا اجابت خواسته ی همکاران ما در " انجمن بین المللی پن" برای عضویت در این موسسه , آشکارا مغایر با اصل اساسی اساسنامه این انجمن است .......". (۱۰)
این انجمن" مستقل" بلا فاصله در اطلاعیه اش موضع گیری های " انجمن بین المللی قلم" پیرامون اعمال سانسور وشکنجه و کشتار اهل قلم درایران را "مبتنی بر واقعیات جاری در کشور ایران " ندانست و آن را " بدون رعایت انصاف و بی طرفی" اعلام کرد.
انجمن قلم اهل قلم مسلمان با همفکری و همیاری حسین شریعتمداری ها, یوسفعلی میر شکاک ها , شمس آل احمد ها , محمد جباری ها و.....به فعالیت های " قلمی و قدمی " خود علیه اهل قلم آزادیخواه و آزاد اندیش ادامه داده است.
در آستانه ی ٨ سالگی تاسیس این انجمن , بحث هایی پیرامون این انجمن مطرح شده است. تارنمای " کتاب نیوز"   که تارنمای " اهل قلم مسلمان " است در سرمقاله اش در باره ی این " اولین تشکل صنفی اهالی قلم کشور"!!
نوشته است :
" ششم خردادماه ۱٣۷٨، تلاش‌های جمعی بیست نفر‌( قبلا" ۱۹ نفر اعلام شده بود – م.ن ) از فعالان عرصه‌ی فرهنگ به ثمر نشست و اولین تشکل صنفی اهالی قلم کشور متولد شد. این جمع ــ که نام‌های بزرگی چون حمید سبزواری، علی معلم دامغانی، سیدمهدی شجاعی، سید محمد آوینی و محمدرضا سرشار در میانشان دیده می‌شد ــ از آن پس به«هیئت موسسان انجمن قلم ایران» موسوم شد.هیئتی که در حقیقت آغازگر حیات اولین تشکل "قانونی" نویسند‌گان کشور محسوب می‌شود.
با گذشت زمان، به دلایلی ــ که غالبا ناگفته مانده است ــ صندلی‌های خالی جایشان را به اعضای این جمع نوپا دادند؛ چنان‌که در جلسات مجمع عمومی ــ که از مجامع مهم تصمیم‌گیری در مورد انجمن قلم به حساب می‌آید ــ بعضاً فهرست غائبین هیئت موسس به ۹نفرمی‌رسید. هرچند این آمار در مقایسه با فهرست بیش از صد نفری اعضای غایب عادی در هفتمین مجمع عمومی، آبرودارتر به نظر می‌رسد."
سرمقاله نویسان " کتاب نیوز" باعنوان "یکی مرد جنگی به از صدهزار" ادامه می دهند:
" .....انجمن قلم ایران تا به امروز و به استناد آمار پایگاه رسمی این انجمن ۲۱۷ عضو دارد. ٨۷ مرد و ٣۹ زن. ( البته جمع این ارقام ۲۱۷ عضو نمی شود , م.ن) طبق اساس‌ نامه و برای عضویت در این انجمن، به‌جز تعهد به قانون اساسی، باید حداقل یک کتاب منتشر شده در حوزه ادبیات یا ادبیات نمایشی، داشته باشید و برای عضویت تقاضا بدهید تا در هیئت مدیره بررسی و با آن موافقت شود.....در واقع و با نگاهی به عملکرد ٨ساله‌ی این انجمن، بهتر است بگوئیم انجمن قلم بر خلاف اهداف ذکر شده در اساس‌ نامه، بیشتر برای پیگیری حقوق صنفی اعضاء ــ از قبیل دریافت مدرک معادل، بن کتاب، شناخته شدن نویسندگی‌به عنوان شغل و غیره ــ فعال بوده است و هیچ برنامه‌ی کاری یا افق فرهنگی قابل دسترسی را برای اعضاء ترسیم نکرده است.
در طول این سال‌ها ظاهرا انجمن قلم برای حیات فرهنگی و ارتباط بیشتر و بهتر آثار اعضاء با مخاطبین و لااقل رشد و تعالی اعضاء هیچ برنامه‌ای نداشته است. انجمن قلم ایران ظرفیت طراحی فعالیت‌های فرهنگی و ادبی بسیاری را دارد؛ از برگزاری جلسات نقد آثار اعضاء و بالتبع رشد کیفی آثار تا اثرگذاری بر سپهر فرهنگی کشور؛ اما چرا ازاین ظرفیت استفاده نمی‌شود؟ چرا انجمنی با این تعداد عضو از برگزاری یک جلسه‌ی نقد عادی با حضور همان اعضاء و درباره‌ی همان آثار مورد تایید هیئت مدیره، عاجز است؟ این سئوالی است که شاید جدا از فضای کلی فرهنگی کشور، به نحوه‌ی عضوگیری و تعامل این اعضاء با انجمن نیز مربوط ‌گردد.
آیا وقتی از ۲۱۷ اهل قلم صحبت می‌کنیم، تشکیل ساده‌ ترین جمع‌های فرهنگی توقع نابجایی است؟ آیا این بی‌حاصلی چندساله از این تعداد "اهل قلم" عجیب نیست؟ یا اینکه باید در اصل موضوع، یعنی تعریف این انجمن از "اهل قلم" و نحوه‌ی عضویت شک کرد؟ آیا اینجا هم کمیت بی‌هدف بر کیفیت چربیده است؟ مگر انجمن قلم ایران هم به جایی "بیلان" ارائه می‌دهد؟
آیا عدم عضویت نام‌های بزرگی چون استاد "مهدی فولادوند" و یا "قیصر امین‌پور" و بسیاری دیگری از نام‌آوران عرصه‌ی ادب در انجمن قلم ایران ارتباطی به این موضوع دارد؟
جالب اینجاست که چون برای اعضاء وظیفه‌ی درخوری _ و البته در مقابل حق و مزیت معینی _ در نظر گرفته نشده _ و شاید عضویت اعضاء مادم العمر انگاشته شده! _ برای لغو یا تعلیق عضویت اعضائی که به وظایف خود در قبال انجمن عمل نکنند هم، هیچ مکانیسمی وجود ندارد. اگرچه شنیده شده که یک‌بار و بر اساس سلیقه‌ی هیئت مدیره‌ وقت ــ پس از انتشار "غیرقابل چاپ" ــ سید مهدی شجاعی تهدید به اخراج شده است.
در سال ۱٣٨۱ به پیشنهاد انجمن قلم و تصویب شورای فرهنگ عمومی، روز نزول سوره‌ی قلم یعنی ۲۷ رجب _ که در آن سال مصادف با ۱۴ تیر بود _ به عنوان روز ملی قلم انتخاب شد. از آن سال تا به امروز انجمن قلم در این روز ضمن بزرگداشت روز قلم، اقدام به اعطای جایزه‌ی «قلم زرین» _ به جز سال جاری _ نموده است. جایزه‌ای که سعی دارد تا با انتخاب‌های خود به نوعی ضمن جهت‌دهی در عرصه‌ی فرهنگ، کم‌کاری‌های اعضاء در دیگر حوزه‌ها را جبران کند.
علاوه بر «جایزه قلم زرین»، انتشار گاهنامه‌ی «اصحاب قلم» نیز می‌توانست نمود بیرونی موفقی باشد از جمع نویسند‌گان عضو. اما، خزانِ انتشار این نشریه -که با قبول تمامی هزینه‌ها از سوی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی انتشار می‌یافت- در پاییز ٨۴ فرارسید و کار در شماره‌ی سوم متوقف شد.....
راه‌اندازی پایگاه اینترنتی انجمن در فروردین ٨۵ هم، کورسوی امیدی بود برای گسترش فعالیت‌های اعضاء، که نگاهی به انتشار تنها ۵ یادداشت توسط ۴ نفر از ۲۱۷ نفر عضو انجمن در طول ۱۹ماه _ با خوشبینی می‌توان این میزان فعالیت اعضاء را حدود نیم درصد! برآورد کرد _ آن را هم خاموش می‌کند. آیا اصولا در حالی‌که برخی از اعضای فعلی انجمن، مدت‌ها است اثری در خور ــ حتی در حد یک یادداشت اینترنتی ــ منتشر نکرده‌اند و رکوردار غیبت در جلسات "سالیانه" بوده‌اند، می‌توان انتظاری از این «انجمن قلم» داشت؟
اوضاع زمانی جالب ‌تر می‌شود که بدانیم در سال ٨٣ فردی سودجو با جعل عنوان «انجمن قلم ایران» مجوز نشر گرفته و طبق گزارش هیئت مدیره‌ی دور ششم "موفق" به اخذ کمک‌های متعدد از نهادهای فرهنگی کشور نیز ‌شده است! و در همین فرجه، تنها تشکل قانونی نویسند‌گان کشور، قادر نیست از حیثیت خود در برابر این سودجویی با قاطعیت دفاع کند........" (۱۱)
محمد رضا سرشار نیز در سایت " کتاب نیوز", در مقاله ای با عنوان " اتاقی برای یک انجمن" به مشگلات این انجمن برای یافتن یک " دفتر" اشاره می کند . سرشار در این مقاله , که گردانندگان سایت "کتاب نیوز " از آن به عنوان طرح " اختلافات مضحک" نام برد ه اند, میزان" استقلال" این انجمن رانیز نشان می دهد:
"....این موضوع از طریق من به اطلاع دکتر ولایتی- عضو و بازرس منتخب انجمن- رسید, ایشان هم در دیدار خصوصی با مقام معظم رهبری , موضوع را به اطلاع معظم له رساندند....به دنبال آن به فاصله کوتاهی , با دستور رهبری , ستاد اجرایی فرمان حضرت امام موظف شد یکی از ساختمان های دراختیار خود را به صورت " امانی" در اختیار انجمن قلم ایران قرار دهد...."(۱۲)
در ادامه همین دست بحث ها در تاریح ۱۶ مهر ماه ۱٣٨۶ اعلام شد :
"....دکتر علی‌اکبر ولایتی به عنوان رئیس، محمدرضا سرشار به عنوان نایب رئیس، راضیه تجار به عنوان دبیر و فیروز زنوزی جلالی به عنوان خزانه‌دار پنجمین دوره هیات مدیره انجمن قلم ایران انتخاب شدند.
در این جلسه علاوه بر اعضای اصلی، محمدرضا اصلانی و مریم صباغ‌زاده ایرانی به عنوان بازرس و سمیرا اصلانپور به عنوان عضو علی‌البدل هیئت مدیره شرکت داشتند.
دکتر ولایتی رئیس جدید انجمن قلم ایران، پیش از این در چهار دوره از هشت دوره، بازرس این انجمن بوده است. این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و مشاور مقام معظم رهبری در امور بین‌الملل، دارای تالیفات متعددی در حوزه تاریخ تمدن اسلام و تاریخ معاصر ایران است (۱٣).
در کنار سرمقاله ی " کتاب نیوز" و مقاله ی محمد رضا سرشار در همین تار نما, نام دکتر ولایتی به عنوان رییس این انجمن نماد ها و نشانه های دیگری از ماهیت این انجمن اند.
انجمنی با اعضای نام برده شده و نشریه ای که ناشرش حوزه هنری سازمان تبلیعات اسلامی ست, ودفترش را هم دیکتاتور بزرگ " ولی فقیه " پیشکش شان کرده است, انجمنی که رییس اش در مقام وزیر امور خارجه, سفارت خانه های تحت مسیولیت اش مقر قاتلین اهل قلم و دگراندیشان در خارج کشور بود, " انجمن قلم " نیست ," انجمن ضد قلم " , " انجمن قلم شکنان " و " انجمن قاتلین قلم " " است .

***********

زیر نویس:
۱- ر.ک به تارنمای " پن بین الملل" و یا جلد ۴ از مجموعه ی" بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران" , مسعود نقره کار , انتشارات باران , ۲۰۰۲
۲. مسعود نقره کار , بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران , جلد ۱, انتشارات باران , ۲۰۰۲
٣- فرج سرکوهی , یاس و داس, انتشارات باران , سال ۲۰۰۲ / گفت و گو با مسعود نقره کار, منبع فوق , جلد ۵
۴- سیمین بهبهانی , گقت و گو با مسعود نقره کار , منبع شماره ۲ , جلد ۵
۵-کیهان هوایی , شماره ۹٣۰ , ۲۵ اردیبهشت ۱٣۷۰
۶- منبع شماره ۲ , جلد ٣
۷- موسوی گرما رودی , تارنمای جام جم , ۱۶ مهر ماه ۱٣٨۶
٨- کیهان هوایی , سال ۱٣۶۹ / منبع شماره ۶
۹- هفته نامه جبهه, شماره ۴ , ۲۱ فروردین ۱٣۷٨/ ماهنامه سوره اسفند ۱٣۶۹ و دی ماه ۱٣۷۰
۱۰-منبع شماره ۲
۱۱- رو نمایی از " انجمن قلم ایران" , تارنمای کتاب نیوز , مهر ماه ۱٣٨۶
۱۲- محمد رضا سرشار , اتاقی برای یک انجمن , کتاب نیور , مهر ماه ۱٣٨۶
۱٣- اطلاعات ۱۷ مهر ۱٣٨۶.