هر<چهای> چمران نیست
دفاع مهندس سحابی از چمران و حمله به چپ ها
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲۲ مهر ۱٣٨۶ -
۱۴ اکتبر ۲۰۰۷
چندی پیش مراسمیدر تالار شهید چمران دانشکده فنی با عنوان <چه مثل چمران> برگزار شده است، شما از جمله افرادی هستید که آشنایی نزدیکی با مرحوم چمران داشتهاید، تحلیل شما از برگزاری برنامههای اینچنینی چیست؟
مراسمیکه در دانشکده فنی با عنوان چه مثل چمران برگزار شد، از دید من یا از روی بیسلیقگی بوده یا از روی بیاطلاعی. این حرف درست است که هم چمران و هم چهگوارا هر دو مبارزان نامداری علیه نظامامپریالیستی بودهاند، اما به هرحال آنها از دو منشا جدا حرکت کرده بودند و از این جهت است که من میگویم هر چهای که دکتر چمران نیست! ببینید چهگوارا فردی مارکسیست و ماتریالیست بوده است، در حالی که چمران انسانی یکتاپرست و عارف بود و از منشا و مبدا دینی حرکت کرده بود، بنابراین، این دو ماهیتی متفاوت از هم داشتهاند و از این نظر کسانی که میگویند چه مثل چمران، شناختی از هیچکدام از این دو ندارند. من در این مراسم نبودم و فقط از دور داستان آن را شنیدم، ولی جدا تعجب کردم؛ تعجب از این جهت که در حالی که نیروهای راست در داخل کشور و دانشگاهها، متهم به انحصارطلبی و تنگنظری هستند و چتر حمایتی و ارتباطیشان روز به روز تنگ و تنگتر میشود، چگونه چنین مراسمی را برگزار کردهاند. نمیدانم اما شاید این دوستان میخواستند بگویند که ما وسعتنظر بالایی داریم ولی به نظر من این حرکتشان، بسیار خام و نسنجیده بوده است.
تفاوت شهیدچمران را با چهگوارا بیان داشتید، اما کمتر روی معرفی شخص شهید چمران تاکید کردید. دوست دارم اینگونه فرض کنید که با یک نفر که هیچ شناختی از دکتر چمران ندارد مواجه شدهاید، حال با این پیشفرض میخواهم از شما بپرسم که چمران چه بود؟
شخص من با چمران در دو دوره برخورد داشتم؛ ابتدا در سال های ٣٨- ٣۴ که ایشان در ایران بود و شاگرد اول دانشکده فنی بود و با ما در شرکت سهامی یاد (با مدیریت مرحوم بازرگان) همکاری صنعتی و فنی داشت و بعد از آن هم که ایشان به خارج رفت و تماسی بین ما برقرار نبود تا اینکه پس از انقلاب دوباره به ایران بازگشت. بنابراین گپ بزرگی در اینجا وجود دارد اما به هر حال در همین مدت هم من ذکرخیر ایشان را میشنیدم. به هر ترتیب شناخت من از چمران در این حد بود که میدیدم او تواناییهای علمیبسیاربالایی دارد؛ به گونهای که یکی از شاگرد اولهای غیرعادی دانشکده فنی بود، یعنی در همه چیز اول بود، از رسم و فیزیک گرفته تا ورزش و.... به نظر من مرحوم چمران نبوغ خاصی داشت و به واسطه همین با شاگرد اول شدنش، با هزینه دولت به آمریکا رفت و در اندک مدتی در یکی از دانشگاه های معتبر آنجا در رشته الکترونیک دکترا گرفت و بعد از آن هم که جزو حلقه شورای متخصصین کمپانی بل الکتریک شد و تا سمت رئیسشورا هم بالا رفت. در عین تمامیاین مزایا و امتیازات، دکتر چمران را من به شخصه اینگونه شناختم که مانند کودکان معصوم و پاک و بیغل و غش همه را دوست میداشت و به همه اعتماد میکرد و همه را باور داشت.
او با وجود مقام بسیار بالای علمیو مزایایی که داشت، تمامی امتیازات را رها کرد و به خاورمیانه آمد و با دعوت سیدموسی صدر به لبنان رفت و در حرکتالمحرومین که آیتا... صدر در آنجا پایهگذاری کرده بود، برای پیشبرد منافع محرومین لبنان شرکت کرد و بعد از شخص سید موسی صدر، فرد دوم این جریان شد و در همانجا هم اقدامات موثری را انجام داد؛ اول آنکه در مناطق محروم لبنان هنرستانهایی را تشکیل داد که در آنها آموزشهای فنیحرفهای به جوانان لبنانی داده شود، از طرف دیگر در داخل آنها سازماندهی نظامیهم میکرد، چرا که حرکتالمحرومین به واسطه شیعه بودنش مشکلاتی با فالانژهای مسیحی و فلسطینیها داشت و او با سازماندهی نظامی بسیار قوی خود موجب تقویت جنبش امل (سازمان نظامیحرکت المحرومین) شد. چمران البته از همان لبنان هم با مرحوم امام در ارتباط بود و هم در نجف و هم در پاریس با ایشان ارتباطات مستقیمیداشت. پس از انقلاب هم که به ایران آمد و پس از مدتی وزیر دفاع شد و ستادی در محل نخستوزیری دولت موقت با نام ستاد جنگهای نامنظم تشکیل داد و عدهای را در همانجا تربیت کرد. این افراد در هنگام حمله عراق به ایران، تحت فرماندهی شخص چمران در شهر اهواز مرکز ستاد جنگهای نامنظم را تشکیل دادند که در واقع پایهگذار نفوذ رزمندگان ایرانی در خاک عراق و در مراکز نظامی و پادگانهای عراق و خرابکاری در آنها بودند. طبیعی بود که چمران (با آن روحیاتی که از او گفتم)، در فرهنگ مذهبی به گرایشات عرفانی روی کند. شهید چمران انسان واقعاً عارفی بود و در عین حال بسیار متواضع. بعد از رفتن دولت موقت، شورای انقلاب چمران را در همان سمت وزیر دفاع نگه داشت و او نیز در این زمینه اصلاحاتی انجام داد تا اینکه جنگ عراق رخ داد. در همین ایام او در عین تمامی مشغلههایش، از خرداد تا شهریور سال ۵۹ در مجلس شورای اسلامیهم فعالیت میکرد، اما پس از شروع جنگ تحمیلی به مناطق جنگی رفت. البته در این فاصله ایشان در جریان قیام کردها در کردستان در تابستان ۵٨ نیز سمت فرماندهی درگیریهای آنجا را برعهده داشت و در آنجا به گونهای با درایت و شهامت عمل میکرد که تعجب همه را برانگیخته بود و از همینرو تجزیهطلبان کرد اصلا دلخوشی از او نداشتند.
نیت دکترچمران از مبارزه چه بود؟ شهید چمران برای چه میجنگید؟
چمران با وجود اینکه یک فرد مبارز نظامیبود، اما ویژگی های عرفانی بالایی داشت، به گونهای که هنگامی که در همان ستاد جنگهای نامنظم اهواز هم به دیدارشان رفتم، حال دعا و مناجات داشت. نکته دیگری که از شخصیت چمران قابل بیان است این است که او هیچگاه از اینکه تظاهر به مذهبی بودن و عرفانی بودن بکند، خودداری نمیکرد، حتی در آن ایامیکه تفاهمیمیان مارکسیستها و مسلمانان برای مبارزه با امپریالیست وجود داشت. تمام سخنرانیهای او در اول انقلاب نیز اینچنین بود؛ او بهجای اینکه به فضای ضدآمریکایی بپردازد بیشتر به مطالب عرفانی اشاره میکرد و این اعتقاد عمیق مذهبی او را نشان میداد. همین ویژگی خاص چمران بود که مورد قدردانی امام قرار میگرفت و از همین رو بود که امام به او علاقه ای خاص داشت، به هر حال امام هم فرد عارفی بود و عرفا همدیگر را میشناسند.
معروف است که گروههای چپ بهخصوص تجزیه طلبان چپ گرا بزرگترین مخالفان شهید چمران در آن ایام بوده اند، این سخن ادعای درستی است؟
بله! ببینید از آبان ۵٨ دولت موقت و شورای انقلاب به سه نفر ماموریت داد که به عنوان هیات ویژه با اختیارات خاص به کردستان بروند که هم برخورد و مقابله با گروه های در حال تخاصم را سازماندهی کنند و هم اینکه با اختیارات کامل با سرعت هر چه بیشتر کارهای آبادانی و سازندگی روستاها و شهرهای کوچک کردستان را بر عهده بگیرند و اعتبار مالی قابل توجهی هم در اختیارشان گذاشته شد که عبارت بود از درآمد یک روز نفت. این سه نفر عبارت بودند از دکتر چمران به عنوان وزیر دفاع، مهندس صباغیان به عنوان وزیر کشور و بنده به عنوان رئیسسازمان برنامه. قبل از ماموریت ما، شخص امام نیز آقای داریوش فروهر را به کردستان فرستاده بودند که در آنجا ایشان با گروهها مذاکراتی داشته باشند و آنان را از خط تجزیه طلبی برگردانند که ایشان هم به هیات سه نفره ما اضافه شدند. حال میخواهم این نکته را بگویم که آقای دکتر چمران به دلیل سابقه مبارزاتی ای که در کردستان داشت و گروههای تجزیهطلب را سرنگون کرده بود، به شدت از سوی آنها مورد خصومت و دشمنی قرار میگرفت و به همین خاطر با وجود عضویتش در هیات سه نفره، به دلیل مسائل امنیتی نمایندهای را از جانب خود برای جلسات ما میفرستاد که نامش سرتیپ مالکی بود، یعنی میخواهم این را عرض کنم که میزان دشمنی و خصومت آنها با شهید چمران تا این اندازه بود.
|